روایت وارونه از جنگ 12 روزه مأموریت تازه غربگرایان
سرویس سیاسی-
در جنگ12روزه، آمریکا و سگ زنجیریاش با خیال پیروزی آمدند و با اعتراف به شکست برگشتند. اکنون، پس از آبکش شدن پدافند تلآویو- بخوانید آمریکا و ناتو- و اعتراف رسانههای عبری و غربی، غربگرایان و بوقهای تحریف در مأموریت جدید خود میکوشند شکست دشمن را با جنگ رسانهای نیابتی، وارونه روایت کنند و کتک خوردن آمریکا و اسرائیل را پنهان سازند.
جنگ ۱۲ روزه، همان نقطهای بود که در آن آمریکا و اسرائیل خیال کردند میتوانند با یک حمله گستاخانه، هم ضربه نظامی بزنند و هم- به زعم خودشان -از آب گلآلود ماهی بگیرند؛ اما واقعیت میدان، رؤیای آنان را با سیلی سنگین بر باد داد. دشمن حمله کرد، کتک خورد، بد هم خورد! و در نهایت دست از پا درازتر برگشت؛ در حالی که نهتنها به هیچکدام از اهدافش نرسید، بلکه زیر ضربات متقابل ایران له و مجبور شد با پذیرش شکست، عقبنشینی کند. این حقیقت را نه رسانههای داخلی، بلکه اعترافات پیاپی رسانههای عبری و غربی فریاد زدند؛ اعترافاتی که نشان میداد تلآویو در هم ریخته، پدافند فروپاشیده و جامعه صهیونیستی در شوک و هراس بیسابقهای فرو رفته است.
اما همینکه دود جنگ کنار رفت و شکست دشمن عیان شد، ماشین تحریف بهکار افتاد؛ همان روزنامههای زنجیرهای که در بزنگاهها، سخنگوی غیررسمی رژیم صهیونیستی میشوند. اینبار نیز بوقهای خارجی و پادوهای داخلیشان، با شتاب مأموریت جدیدی را آغاز کردند: وارونهسازی واقعیت میدان. میخواهند پیروزی روشن ملت ایران را «باخت» جا بزنند؛ درست همان نسخهای که سالهاست غربگرایان برای کوچکنمایی اقتدار ملی و بزک چهره آمریکا تجویز میکنند.
دشمن که در میدان کتک خورد، اکنون میخواهد شکست خود را در میدان روایت نه با جنگندههای اف-35، اف 15 و اف 16 بلکه با تیترسازی، آدرس غلط دادن و تولید روایت معکوس جبران کند. اما واقعیت جنگ ۱۲روزه آنقدر روشن است که حتی رسانههای غربی هم نتوانستند پنهانش کنند. پیروزی ملت ایران رخ داده و ثبت شده؛ حالا نوبت آن است که پرده از تلاش نیابتی برای تحریف این پیروزی برداشته شود.
اتحاد مقدس ملت ایران
و تغییر محاسبات دشمن
جنگ ۱۲ روزه، یک پیام روشن برای همه سرویسهای اطلاعاتی غرب داشت؛ اینکه ملت ایران، حتی در اوج مشکلات و برخی اختلافات داخلی، در برابر دشمن خارجی سینه سپر میکند. این واقعیت را نه رسانههای داخلی بلکه خود رسانههای اسرائیلی اعتراف کردند.
شبکه ۱۳ اسرائیل صریحاً اعلام کرد که: «پیشبینی ما درباره واکنش مردم ایران کاملاً غلط بود. نهتنها شورش داخلی رخ نداد، بلکه معادلات ما ظرف چهار روز فرو ریخت.»
این اعتراف، به معنای شکست یک محاسبه اطلاعاتی استراتژیک است. سالهاست دشمنان ایران، برای لحظه حمله، روی «اغتشاش» حساب باز کرده بودند. اما ملت ایران نشان دادند که حتی اگر از شرایط گلایه داشته باشند، اما در برابر تجاوز بیگانه، کشور خود را تنها نمیگذارند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در تحلیل دقیق صحنه فرمودند:
«ملّت ایران در جنگ دوازده روزه، هم آمریکا را شکست داد، هم صهیونیستها را شکست داد؛ بدون تردید. آمدند شرارت کردند، کتک خوردند و دست خالی برگشتند؛ شکست به معنای واقعی کلمه این است. بله، شرارت کردند امّا دست خالی برگشتند؛ یعنی به هیچ کدام از هدفهای خودشان نرسیدند. بنا به قولی، رژیم صهیونی بیست سال برای این جنگ برنامهریزی و آمادهسازی کرده بود» و در یک فرمان صریح و راهبردی، تأکید کردند: «مانند جنگ ۱۲ روزه باهم باشید.»
روایت وارونه جریان تحریف
پس از پایان جنگ، برخی چهرههای خاکستری که در ایجاد بحرانهای امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک سالهای گذشته نقش مستقیم داشتند، با ژست دلسوزانه وارد میدان رسانهای شدند؛ در حالی که افکار عمومی، آنان را نه راهحل بلکه بخشی از صورتمسئله میدانند.
1. روحانی و باز تولید همان منطق شکستخورده؛ حسن روحانی که در سالهای ریاستجمهوری خود، با تکیه بر تحلیلهای غلط از کدخدا، کشور را وارد چرخه باطل مذاکره کرد، در سخنانی که اخیراً منتشر شد، چنین گفت: «۵ ماه بعد از جنگ ۱۲ روزه، همچنان در شرایط نه جنگ و نه صلح هستیم... باید بازدارندگی را تقویت کنیم.» و در ادامه افزود: «اگر در فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ به برجام برمیگشتیم و برجام عملیاتی میشد جنگ ۱۲ روزه دیگر معنی نداشت، اسنپبک دیگر معنی نداشت، شرایط دیگری میبود... خاصیت برجام این بود که امنیت هستهای برای ما به وجود آورد، به جای اینکه هستهای امنیتی باشد...».
این سخنان دقیقاً همان روایت وارونهای است که جریان تحریف میکوشد جا بیندازد؛ گویی مشکل اصلی ایران «عدمبازگشت به برجام» بوده و نه «اعتماد بیمحابا به آمریکا و شرطیسازی سفره مردم.» البته روحانی نمیگوید که در همان سالهایی که مذاکرات در اوج خود بود، آمریکا همزمان پیچ و مهرههای تحریمها را سفتتر کرد و عملاً عایدی ایران از برجام را به «هیچ» رساند. از طرفی خروج ترامپ از برجام، بمباران میز مذاکره و همچنین فعال شدن مکانیسم ماشه بوسیله اروپا پروژه رؤیا فروشی مدعیان اصلاحات را به محاق برد.
2. ظریف و نسخهنویسی جدید برای همان مسیر شکستخورده؛ محمدجواد ظریف نیز که همان مسیر شکست خورده خود را دنبال میکند از نسخه طلایی خود در مجله فارنپالیسی رونمایی میکند و مینویسد:
«جنگطلبان از بستن پنجره دیپلماسی سود میبرند و ما باید این فرصت را از آنان بگیریم تا نتوانند پارادایم تهدید را تثبیت کنند.» او سپس نسخهای را پیشنهاد کرد که عملاً همان نسخه قدیمی است: «گسترش روابط با همسایگان، گفتوگو با اروپا و ایالات متحده و ایجاد مشارکتهای جدید.»
ظریف توضیح نمیدهد که همین نسخه، چگونه به مکانیسم ماشه منجر شد؟ چگونه شد که اعتماد بیقید و شرط به آمریکا، ایران را به آستانه فشار حداکثری رساند؟ جریان تحریف، نمیخواهد بپذیرد که مشکل ایران «کمبود مذاکره» نیست؛ مشکل، تحلیل غلط آنها از ذات آمریکا است.
3. بازندهسازی از خویش؛ همچنین چندی پیش، محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان، ایران را طرف شکست خورده جنگ 12روزه وانمود کرده و نوشت: «پایان برخی از بازیها فقط با شکست یک طرف و پیروزی طرف مقابل تعریف میشود. نتیجه برخی دیگر از بازیها، با یک پیروزی و یا یک شکست معلوم نمیشود... در بازی سیاست خارجی ایران، اگر این بازی را وجودی کنیم، به طور طبیعی انتظار میرود بازنده نهائی باشیم. در بازی وجودی میان ایران و طرف های مقابل، هیچ چشمانداز روشنی وجود ندارد. روندها و دادهها خیلی روشن هستند که کدام طرف، بازنده بازی وجودی است. به نظر میرسد برخی نیروها علاقه دارند بازی کنونی سیاست خارجی را وجودی تعریف کنند، لذا شکست را به منزله پایان بازی میدانند، در نتیجه میخواهند تا حصول نتیجه نهائی که معلوم است چیست، ادامه دهند. در حالی که شطرنج بازان خوب میدانند که در چه زمانی و پیش از مات شدن، بازی را واگذار کنند و دنبال بازی بعدی بروند... بیایید از این منظر به ماجرای هستهای و روابط خارجی نگاه کنیم، قطعاً راه خروج موفقیتآمیز پیدا میشود».
روایت خارجی از جنگ ۱۲ روزه
در حالی که جریان تحریف در داخل سعی دارد تصویری مخدوش از جنگ ارائه دهد، حجم اعتراف رسانههای غربی و اسرائیلی درباره شکست رژیم صهیونیستی بیسابقه است.
1. رسانههای عبری؛ اعتراف به فروپاشی پدافند و بحران اجتماعی
یدیعوت آحارانوت: «ویرانیهای تلآویو دیوانهکننده است... برخی مناطق شبیه میدان جنگ شدهاند.»
معاریو: «لایههای پدافندی اسرائیل فروپاشیده و اوضاع روز به روز وخیمتر میشود.»
هاآرتص: «همه چیز فلج شده... پدافند شکست خورده... فوراً جنگ را متوقف کنید.»
کانال ۱۲: «ما نتوانستیم ایران را شکست دهیم؛ جهان عرب احساس پیروزی دارد.»
اوری گلدبرگ، تحلیلگر اسرائیلی:«اسرائیل در جنگ فرسایشی با ایران دوام نخواهد آورد.»
گیورا آیلند، رئیس سابق شورای امنیت اسرائیل: «منافع اسرائیل در پایان جنگ است، نه ادامه آن.»
۲. رسانههای غربی؛ اعتراف به ضربه عمیق و تغییر موازنه
CNN: «ترس و هرجومرج خیابانهای تلآویو را فرا گرفته... موشکهای ایران دقیق و با توان مانور بالا بودند.»
BBC: «در تلآویو با هر کس صحبت میکنیم، آثار ناامیدی دیده میشود... اسرائیل انتظار چنین حجمی از حمله را نداشت.»
واشنگتنپست: «اسرائیل در حال از دست دادن حس امنیت همیشگی است.»
والاستریتژورنال: «پدافند اسرائیل تنها ۱۰ تا ۱۲ روز دیگر توان مقاومت داشت.»
NBC: «ایران میتواند حجم فعلی حملات را ماهها ادامه دهد.»
فاکسنیوز: «تلآویو شبیه ویرانه شده است.»
۳. تحلیلگران امنیتی و نظامی
اسکات ریتر (افسر سابق پنتاگون): «پدافند اسرائیل و تاد آمریکا در برابر موشکهای ایران به زانو درآمدند.»
پیتر اریکسون، کارشناس برجسته آمریکائي: «اسرائیل تاکنون با یک کشور دارای ارتش مجهز روبهرو نشده بود که توان پاسخگویی پشیمانکننده داشته باشد. اسرائیل تمامشدنی به نظر میرسد». اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی نیز که به تندرویهای وحشیانه علیه ایران معروف است، میگوید: «ادامه جنگ با ایران برای اسرائیل بسیار دشوار و خطرناک خواهد بود».
جان مرشایمر (نظریهپرداز آمریکایی): «اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه شکست خورد و نتوانست هدف اصلی خود یعنی ضربه به جمهوری اسلامی را محقق کند.»
یک ماه قبل، ژنرال تامیر هایمن، رئیس مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (رئیس سابق اداره اطلاعات نظامی ارتش) در میزگرد بررسی فعالیتهای ایران در آفریقا گفت: «ایران، خود را بازیگر جهانی مشروع میداند؛ کشوری با تاریخ طولانی و وارثِ یک امپراتوری که باید شکوهش را پس بگیرد؛ شکوهی که بر اثر مداخلات غرب ربوده شده و دولتی دست نشانده به جایش گذاشته شده بود. اکنون، دوره احیای نقش جهانی است. تا آنجا که اطلاع دارم، ایرانیها هرگز تسلیم نمیشوند و در برابر فشار خارجی سر فرود نمیآورند. من ندیدهام کنار بکشند و رها کنند. مدام خود را بازآفرینی میکنند و ستونهای پیشین امنیت ملی را باز تعریف میکنند. اگر یکی از ستونها، یعنی ظرفیت هستهای تضعیف شود، راهی برای ظرفیتسازی جایگزین پیدا خواهند کرد. اگر شبکه نیابتی و حضور جهانیشان دچار چالش شود، آنجا هم خود را بازآفرینی خواهند کرد».
در همان میزگرد، رَز زیمت کارشناس امور ایران گفت: «میخواهم درباره برداشت اشتباهی حرف بزنم که متأسفانه زیاد تکرار میشود؛ اینکه ایران و محور شیعی تضعیف شدهاند. این، اشتباه است. ایران و محور مقاومت، از پا نیفتادهاند. در کنار فشارها و محدودیتها، ایران همچنان فرصتهای فراوانی دارد. کسی گفته بود تفاوت میان ایران و اسرائیل این است که ایران، هر تهدیدی را به فرصت تبدیل میکند، و اسرائیل، بر عکس. موضوع دیگر، قدرت نرم ایران است. امروز رسانه ملی ایران به زبان سواحیلی فعالیت میکند، جهاد سازندگی ایران در پروژههای توسعه کشاورزی در آفریقا فعال است، و فعالیت گسترده تبلیغاتی ایران هم در شبکههای اجتماعی جریان دارد. قدرت نرم ایران امروز به دیپلماسی فرهنگی، آموزشی و تکنولوژیک گسترش یافته است».
این حجم بیسابقه اعترافات، خود نشان میدهد که جنگ ۱۲ روزه نهفقط یک «درگیری نظامی» بلکه یک «شکست ژئوپلیتیک» برای اسرائیل بود؛ شکستی که ساختار بازدارندگی افسانهای این رژیم را برای سالها دچار بحران خواهد کرد.
همچنین شایان ذکر است، اتحاد مقدس ملت ایران در جنگ 12 روزه مورد اذعان رسانههای خارجی قرار گرفته است؛ به این موارد توجه کنید؛
فایننشال تایمز: نتانیاهو
با دعوت به شورش، دنبال بهرهبرداری بود
اما عواطف میهنپرستانه را تقویت کرد
روزنامه فایننشال تایمز: «حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای که نماد غرور ملی ایرانیان است، نتیجه کاملا معکوس داشت و به جای تضعیف حکومت، وحدت مردمی را تقویت کرد. این عملیات با هماهنگی آمریکا انجام شد، اما نتیجه، برخلاف انتظارات رقم خورد. تشدید تنشها توسط اسرائیل، واکنشی قدرتمند را در ایران به همراه داشت. حمله متقابل، نقطه عطفی بود که نشان داد ایران از مقابله واهمه ندارد. ایران، تمدنی تاریخی است که از استقلال خود دفاع میکند. موج میهن پرستانه، ایران۹۰ میلیونی را فرا گرفته است. نتانیاهو، با دعوت به شورش، دنبال بهرهبرداری بود، اما عواطف میهنپرستانه را تقویت کرد. جنگ، حمایت مردم ایران از برنامه موشکهای بالستیک، سرکوب همدستان اسرائیل، و اشتیاق برای دستیابی به بمب هستهای را افزایش داد».
جروزالم پست: حمله اسرائیل، همبستگی ملی ایرانیان و حمایت از جمهوری اسلامی را افزایش داد
روزنامه جروزالم پست: «حمله اسرائیل، همبستگی ملی ایرانیان و حمایت از جمهوری اسلامی را افزایش داد. هیچ نشانی از سستی وضعیت دیده نمیشود؛ کاملاً بر عکس! اقتدار نظام، افزایش یافته است. مقامات اسرائیلی اذعان کردند که حملات نه تنها باعث بیثباتی یا شکاف در حکومت ایران نشده، بلکه حس همبستگی ملی را تقویت کرد. مردم ایران با وجود نارضایتیهای احتمالی، در برابر تهدید خارجی متحد شده و خشم خود را متوجه اسرائیل کردهاند. مدیر برنامه ایران در مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) گفت: تعجبی ندارد که هیچ شکافی دیده نمیشود و حس همبستگی ملی وجود دارد؛ مردم میبینند که حملات اسرائیل، منجر به کشتهشدن افراد و تخریب شده است».
جنگ ۱۲ روزه را میتوان از هزار زاویه روایت کرد؛ اما امروز حتی رسانههای عبری و غربی بلندترین حقیقت آن را فریاد میزنند؛ اینکه حیثیت نظامی آمریکا و اسرائیل لگدمال شد و این دو رژیم، برخلاف تمام بلوفها و ادعاهایشان، طعم شکست میدانی را چشیدند اما عجیب آنجاست که درست در همین نقطه تاریخی، «جریان غربگرا» در داخل-همان سربازان رسانهای اسرائیل- مستانه وارد میدان روایت شدند تا شکست دشمن را با زرورق واژگان بزک کنند؛ یکی با «ضرورت تغییر پارادایم»، دیگری با طعنه «تقویت بازدارندگی»، و آن یکی با تعبیر سخیف «بازنده». این خط تحریف، نه «نظر کارشناسی» بلکه تداوم همان مشی خسارتبار گذشته و در حقیقت نوعی جنگ نیابتی رسانهای برای کاستن از تلخی شکست دشمن است.
واقعیت آن است که جنگ تمام شده، اما نبرد روایت تمام نشده است؛ امروز، کلمات، تیترها و تحلیلها همان نقشی را دارند که موشکها در خط مقدم ایفا میکردند. هرکس در میدان جنگ آدرس غلط بدهد، دانسته یا نادانسته در حال تقویت جبهه دشمن است.
وقتی رسانههای عبری از فروپاشی پدافند و از ویرانی تلآویو سخن میگویند؛ وقتی CNN،BBC و واشنگتنپست از تغییر موازنه و ضربه بیسابقه به امنیت اسرائیل مینویسند؛ وقتی کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی اعتراف میکنند که «اسرائیل توان ادامه جنگ را نداشت»، عجیب است که تنها برخی غربگرایان هنوز در اتاق تاریک شکستخورده خود، دنبال کبریت میگردند!
امروز حقیقت جنگ ۱۲ روزه روشن و ثبتشده است؛ ملت ایران پیروز شد، دشمن عقب نشست، معادلات تغییر کرد و آنچه اکنون باقی مانده، ضرورت مقابله با تحریف است. اگر میدان نظامی، محل شکست آمریکا و اسرائیل بود، میدان رسانهای نباید به جایی تبدیل شود که همان شکستخوردگان بتوانند با تیترهای وارونه، سیلی خوردن خود را پنهان کنند. پساجنگ، دوره تثبیت دستاوردهاست و این دستاوردها نه با مماشات، نه با بزک دشمن و نه با بازتولید نسخههای برجامی فرسوده، بلکه با روشنی روایت، صلابت تحلیل و ایستادگی بر اقتدار ملی حفظ خواهد شد. اینبار، کلمات در حکم مرزهای کشورند؛ و هرکس مرز را رها کند، ناخودآگاه خاک را واگذار کرده است.