دروغ «پیام ایران به آمریکا» را کدام جریان سیاسی پختوپز کرد؟
سرویس سیاسی-
شایعه «ارسال پیام ایران به آمریکا از مسیر عربستان» طی روزهای گذشته به یکی از پرحجمترین عملیاتهای رسانهای جریان مدعی اصلاحات تبدیل شد؛ موضوعی که پنج مقام رسمی دولت آن را رد کردند و در نهایت
رهبر انقلاب با موضعی صریح، اصل ماجرا را
«دروغ محض» اعلام کردند. اما پرسش اصلی باقی است: این دروغ بزرگ چگونه ساخته شد و چه کسانی از آن سود میبردند؟
در روزهایی که کشور در میانه معادلات پیچیده منطقهای و جهانی قرار دارد، ناگهان شایعهای درباره «ارسال پیام ایران به آمریکا» فضای رسانهای را ملتهب کرد. این روایت ساختگی، با وجود تکذیبهای پیاپی مسئولان، توسط رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحطلب بازتولید شد و به ابزاری برای جهتدهی سیاسی تبدیل گردید. نهایتاً رهبر انقلاب با بیان صریح خود، پرده از بیاساسی این ادعا برداشتند و ماجرا را خاتمه دادند.
پایان یک شایعه، با هشدار رهبر انقلاب
اینبار کار به جایی رسید که رهبر معظم انقلاب مستقیماً وارد ماجرا شدند و ادعای ارسال پیغام با واسطه به آمریکا را ساختگی و بیپایه دانستند. این تکذیب نه یک واکنش معمول، بلکه نشانهای بود از عمق سوءاستفاده رسانهای جریان غربگرا؛ جریانی که میکوشید از دل یک نامه اداری مرتبط با حج، یک «پروژه سیاسی» بیرون بکشد.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای در سخنرانی تلویزیونی اخیر خود در این رابطه فرمودند:
«حالا البتّه شایعاتی درست میکنند که دولت ایران به واسطه فلان کشور به آمریکا پیغام فرستاده؛ دروغ محض که چنین چیزی حتماً وجود نداشت. آمریکاییها به دوستان خودشان هم خیانت میکنند؛...به طور قطع یک چنین دولتی درخور آن نیست که دولتی مثل جمهوری اسلامی، به دنبال ارتباط با او و همکاری با او
باشد.»
این موضع، عملاً پرونده شایعه اخیر را بست، اما پرسش بزرگتری را باز کرد: چه کسانی این سناریو را ساخته و پیشبردهاند؟
رسانههای زنجیرهای؛
از اعتماد تا شرق، کارخانه تولید «دروغ»
در میان رسانههای اصلاحطلب، چند نام برجستهتر از دیگران در ساخت و تقویت این روایت دیده
میشد.
«اعتماد»، تحت مدیریت الیاس حضرتی-که همزمان ریاست شورای اطلاعرسانی دولت را نیز برعهده دارد. این روزنامه با تیترهای شاذ و تحلیلهای هدفمند تلاش کرد نتیجهگیری مشخصی را به مخاطب القا کند.
روزنامه اعتماد در تاریخ (28 آبان) تیتر میزند: «بمب خبری پیام به ریاض» و در شمارهای دیگر در تاریخ (29آبان) با تیتر «میانجیگری بن سلمان» اینگونه مینویسد: «فكتها يكي يكي از راه ميرسند و همگي حاكي از فراهم شدن بستر مذاكرات ميان ايران و آمریکاست.
قطعات مختلف پازل در جاي خود قرار گرفته و هر بازيگري نقش خود را ايفا ميكند. در عرصه داخلي از مسعود پزشكيان گرفته تا كمال خرازي رئيس شوراي راهبردي و از محمدرضا عارف تا علي لاريجاني و عراقچي هر كدام تكهاي از اين تصوير كلي هستند كه نهايتاً بايد منافع ملي ايرانيان را محقق
كند.
خارج از ايران نيز كنشگران مختلف تحركات تازهاي را آغاز كردهاند. ايران در خفا و آشكار اعلام كرده، سرنوشت منطقه خاورميانه جمعي است و كشورها يا با هم رستگار ميشوند يا اينكه همگي تنش و تنازع را تجربه ميكنند. مبتني بر اين واقعيت عريان است كه بازيگران منطقهاي از عمان، قطر گرفته تا مصر و روسيه و... به دنبال كاهش تنش و توافق ميان ايران و آمریکا هستند. اينبار نام«عربستان» به عنوان ميانجي انجام مذاكرات تهران- واشنگتن مطرح شده است. دوشنبه شب بود كه خبر رسيد، نامه پزشكيان خطاب به وليعهد عربستان تقديم مقامات اين كشور شده است. هرچند برخي مقامات دولتي تلاش كردند تا محتواي نامه رئيسجمهور را به يك تشكر خشك و خالي اداري تقليل دهند، اما اتمسفر تحليلي و رسانهاي حاكي از آن است كه در بطن نامه پزشكيان به رياض، محتواي مهمتري نهفته است....»
اعتماد با چیدن قطعات از سخنان چند سیاستمدار داخلی و تحرکات منطقهای، کوشید استانداردهای یک عملیات روانی را اجرا کند؛ ساخت «نشانه»، چسباندن «تحلیل»، و ایجاد یک فضای عمومی که گویی همه چیز آماده گفتوگو است؛ فقط باید منتظر اعلام رسمی ماند.
هر چند حضرتی بارها نشان داده امانتدار منصب دولتی نیست. او هنگام تدارک ترامپ برای حمله به ایران، مدعی شده بود توافق و سرمایهگذاری ۲۰۰۰میلیارد دلاری نزدیک
است!
روزنامه اعتماد سال گذشته(1403) نیز همزمان با کوتاهی دولت در ذخیرهسازی سوخت نیروگاهها و قطع برق، به دروغ تیتر زد: با توقف مازوتسوزی، «آسمان آبیتر
میشود!»
روزنامه «سازندگی» نیز با بازتولید همین خط، نقش «میانجیگری عربستان» را برجسته کرد و با نقل قولهای گزینشی از شخصیتهای خارجی، تلاش کرد فضای سیاسی را به سمت قبول یک سناریوی از پیشساخته سوق دهد؛ «حامل پیام ایران؟ منابع خبری[؟!] اعلام کردند پزشکیان پیش از دیدار بنسلمان با ترامپ، پیامی برای او ارسال کرده است. آیا عربستان قرار است میانجی جدید باشد؟ همزمان با سفر بنسلمان، به آمریکا، انتشار خبر نامه پزشکیان به ولیعهد عربستان توجه رسانهها را جلب کرد. اگرچه سخنگوی دولت اعلام کرده که محتوای این نامه درباره همکاریهای تهران و ریاض در زمینه حج است، اما زمانبندی ارسال آن، بار دیگر حدس و گمانهایی را در سطح رسانهای ایجاد کرده و موضوع میانجیگری بین واشنگتن و تهران را برجسته کرده است...».
روزنامه«شرق» هم با همان الگوی تکراری، با تیتر«پیام به پای پرواز» زمان انتشار نامه را «سیگنال سیاسی» تفسیر کرد؛ گویی هر هماهنگی اداری و رسمی باید لزوماً پشتپرده امنیتی داشته باشد. این اصرار بر معنا دادن به یک مکاتبه کاملاً عادی، نشانهای از پرسود بودن این شایعه برای جریان سازنده آن بود؛ «در آستانه سفری که میتواند یکی از مهمترین فصلهای مناسبات ریاض و واشنگتن را رقم بزند، خبرگزاری رسمی عربستان از دریافت پیام مکتوب پزشکیان برای بنسلمان خبر داد. توضیح رسمی سخنگوی دولت نشان میدهد که محتوای پیام کاملاً در چارچوب مناسک حج و تقدیر از همکاریهای عربستان در تسهیل امور حجاج ایرانی بوده.
اما زمانبندی آن ناگزیر بار سیاسی دارد؛ بهویژه حالا که بنسلمان قرار است در واشنگتن درباره مدل جدید امنیتی منطقه گفتوگو کند. اگر تهران بتواند با هوشمندی فضای جدید را مدیریت کند و نقش عربستان را بهعنوان تسهیلکننده گفتوگوهای غیرمستقیم بپذیرد، ممکن است مسیر مذاکرات هستهای که متوقف مانده، دوباره گشوده
شود.».
پنج مقام دولت، روایتسازی را ابطال کردند
در مقابل این خط رسانهای، پنج مقام رسمی دولت- از وزارت خارجه تا سازمان حج- صریحاً اعلام کردند که نامه رئیسجمهور هیچ ارتباطی به میانجیگری یا پیامرسانی سیاسی نداشته است.
عباس عراقچی، وزیرامور خارجه یادآور شد: «این نامه، هیچ ارتباطی به موضوع هستهای نداشت و درباره موضوع حج بود. مشکل در موضوع هستهای، نبودِ واسطه نیست؛ رفتار آمریکاست».
البته سخنگوی وزارت خارجه (۲ بار)، سخنگوی دولت، رئیس سازمان حج، و سفیر ایران در ریاض، تأکید کردهاند که نامه آقای پزشکیان بیارتباط به ادعای درخواست میانجیگری بوده است. این مواضع شفاف میتوانست هر رسانه حرفهای را به اصلاح خطای خود وادارد، اما رسانههای مذکور به جای توقف، با افزودن «تحلیلهای تکمیلی»، به مسیر قبلی ادامه دادند. اینجا بود که روشن شد ماجرا سادهتر از یک اشتباه حرفهای نیست؛ بلکه خطی هماهنگ برای شکلدهی یک «آدرس غلط» در ذهن افکار عمومی است.
نقد سپهر خلجی؛ این دروغ کجا طراحی شد؟
سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم در واکنش به اعلام نظر رهبر انقلاب، در صفحه مجازی خود نوشت:
«رهبر حکیم انقلاب قاطعانه دروغ ارسال پیغام باواسطه از طرف ایران به آمریکا را رد کردند. از زمان انتشار چنین دروغ بزرگی تا امروز چقدر تحلیل،تفسیر،گزارش و یادداشت در رسانههای داخل و خارج تولید و چه گمانهزنیهایی که نشد!
چرا هزینه دروغگویان آن هم در موضوعات بسیار مهم باید اینقدر کم باشد تا برای تکذیب و یا رفع اثر دروغ آنان رهبر معظم انقلاب شخصاً ورود کنند؟ کدام گویندگان و چه رسانههایی در این دروغافکنی نقش داشتند؟ و این دروغ در کدام اتاق فکر طراحی شده بود؟»
حرف خلجی معنای مهمی داشت: «اینکه این پروژه تصادفی نبود.» انتشار چندباره تحلیلها و روایتهای همسو، نشاندهنده طراحی یک «بسته خبری» بود که هدف آن تحریف یک نامه با هدف شایعهسازی برای پذیرش زیادهخواهیهای طرف مقابل بود.
هزینهسازی برای منافع ملی
واقعیت این است که ایران امروز در یکی از پیچیدهترین شرایط منطقهای و بینالمللی قرار دارد. در چنین زمانهای، حتی یک شایعه کوچک میتواند هزینهآفرین باشد؛ چه رسد به شایعهای که مرتبط با سیاست خارجی، مذاکره و امنیت ملی است. رفتار رسانههای زنجیرهای مدعیان اصلاحطلب مانند اعتماد، سازندگی و شرق و... بهویژه وقتی رد پای آنها در ساختار اجرائی و رسانهای دولت اظهر من الشمس است، نه فقط غیرحرفهای، بلکه برای کشور زیانبار
است.
خط فکری افرادی مانند الیاس حضرتی- که متاسفانه در حساسترین جایگاه اطلاعرسانی دولت حضور دارد- اگر اصلاح نشود، میتواند کشور را در معرض سوءبرداشت، ارسال پالس ضعف، بیثباتی تحلیلی داخلی و حتی خطاهای محاسباتی دشمنان
قرار دهد.
موضوع مهمی که در یادداشت اخیر روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری هم به آن اشاره شده است:
«اکنون این پرسش- با انگیزه همکاری و همراهی با جناب پزشکیان- در میان است که با توجه به غیرقابل توجیه بودن زمان ارسال نامه یاد شده آیا احتمال نمیدهید کسانی که ارسال نامه قدردانی از بنسلمان را در زمان غیرقابل توجیه مورد اشاره (۵ ماه بعد از پایان حج قبلی و ۶ ماه قبل از مراسم حج بعدی) به جنابعالی پیشنهاد دادهاند، همانهایی باشند که دروغ درخواست شما از بنسلمان برای میانجیگری را شایع کردهاند؟! به بیان دیگر آیا احتمال نمیدهید که یک جریان خاص (و صد البته مشکوک) در هر دو سوی ماجرا حضور داشته و در دو نقش بازی کرده باشد؟! از یک سو پیشنهاد ارسال نامه را داده باشد و از سوی دیگر درباره محتوای آن دست به شایعهپراکنی و دروغپردازی زده باشد؟! برخی از کسانی که درباره محتوای نامه شایعهپراکنی و دروغپردازی کردهاند، در کنار جنابعالی و خیلی نزدیک به شما حضور دارند! خوب نگاه کنید!»
جریان مدعی اصلاحطلب سالهاست نشان داده در بزنگاهها، «منافع جناحی» را بر «منافع ملی» ترجیح میدهد. اینبار نیز تلاش داشت با ساختن تصور «آمادگی مذاکره»، فضای سیاسی داخلی را به سمت مسیر مطلوب خود سوق دهد؛ حتی اگر این مسیر، با امنیت ملی در تضاد باشد.
تبدیل شدن «اطلاعرسانی» به «عملیات روانی»!
عملیات رسانهای اخیر، یک هشدار مهم بود؛ اینکه وقتی تریبونها و ستونهای رسمی اطلاعرسانی کشور در اختیار افرادی قرار میگیرد که سابقه خطاهای رسانهای متعدد دارند، نتیجهاش تبدیل شدن «اطلاعرسانی» به «عملیات روانی» است.
اکنون زمان آن رسیده که دولت، نسبت به نقش برخی مدیران رسانهای تجدیدنظر کند. رسالت ما آنگونه رهبری انقلاب فرمودند، «حمایت از دولت» است؛ چرا که «دولت بار سنگینی بر دوش دارد» اما از طرفی کشور نمیتواند بار هرجومرج رسانهای را به دوش بکشد؛ بهخصوص زمانی که شایعهسازان با پوشش «تحلیل» و «نشانهشناسی» عمل میکنند و هزینهاش را مردم و نظام اسلامی باید بپردازند؛ در حقیقت مقابله با مهندسی خبری و تحریف جریان غربگرا، در چارچوب حمایت از دولت چهاردهم و رئیسجمهور است.
ایران امروز بیش از هر چیز به «حفظ و تقویت اتحاد ملی»، صداقت رسانهای و مسئولیتپذیری حرفهای نیاز دارد. دروغ اخیر و دامنه انتشار آن نشان داد که ادامه وضعیت موجود، نهتنها به نفع دولت نیست، بلکه برای منافع ملی خطرآفرین است.
مدیرمسئول کیهان: شایعۀ ارسال باواسطۀ پیام به آمریکاییها، از سوی افرادی در دولت که دارای پستهای حساس هستند، گسترش یافت
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان شامگاه پنجشنبه (۶ آذر) در گفتوگوی ویژه خبری شبکه خبر سیما ضمن اشاره به سخنان رهبر انقلاب درباره شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی در حمله به ایران اظهار داشت: نگاه حتی گذرا به ماجرا نشان میدهد که بیش از ۹۰ میلیون ایرانی به وضوح میدانند که اسرائیل متحمل شکست شد، اما برخی صداها در داخل و خارج میگویند ایران شکست خورده است. این افراد هیچ استدلال و سندی ندارند.
وی با اشاره به رفتار رژیم صهیونیستی افزود: این رژیم به هیچ یک از خطوط قرمز بینالمللی پایبند نیست و در جریان جنگ، هر زمان که آتشبس برقرار شد، بلافاصله بدون توضیح اقدام به نقض آن کرد. اما در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، این رژیم به دلیل شرایط بسیار سختی که در انتظارش بود، نتوانست آتشبس را بشکند. این جنگ برای ما انفجار فرصتها بود و یک گزارش معتبر رسانهای به وضوح تأکید کرده که ایران ضربه بزرگی به آمریکا و اسرائیل زده است.
شریعتمداری تصریح کرد: تحلیلگران صهیونیستی و روزنامههای معتبر نوشتهاند که لایههای پدافندی آنها فروپاشیده و اوضاع وخیم شده است. حتی گزارشگر بی.بی.سی ناامیدی و استیصال مردم اسرائیل را در چهره آنها مشاهده کرده و اعلام کرده هیچکس انتظار نداشت حملات ایران اینقدر گسترده باشد.
وی درباره شایعه ارسال پیام ایران به آمریکا گفت: این شایعه دروغ محض است. با وجود تکذیب رسمی چهار مرکز اصلی دولت، برخی رسانهها و حتی افرادی در پستهای حساس داخل دولت، این دروغ را منتشر کردند.
مدیرمسئول روزنامه کیهان ادامه داد: این ماجرا از نامه آقای پزشکیان به بنسلمان نشأت گرفت که رویترز آن را منتشر کرد و با تکذیب وزارت خارجه، رئیس سازمان حج، سخنگوی دولت و سفیر ایران در عربستان مواجه شد، اما باز هم برخی به این دروغ پرداختند.
شریعتمداری تأکید کرد: مسئله ما با آمریکا، ارتباط یا ارسال پیام اینگونه نیست و هیچ دولتی به دنبال آن نبوده است و اروپا و کشورهای دیگر نیز نمیتوانند میانجیگری کنند، زیرا جمهوری اسلامی این مسئله را نمیپذیرد.
وی خاطرنشان کرد: ما باید همیشه مراقب باشیم و هوشمندی خودمان را از دست ندهیم، اما در عین حال، آمریکا و رژیم صهیونیستی ترفندی را دنبال میکنند که ایران را در یک حالت «نه جنگ، نه صلح» نگه
دارند.
مدیرمسئول روزنامه کیهان افزود: دائماً ورود سلاحهای آمریکایی و اروپایی به فرودگاه تلآویو را نشان میدهند؛ این سلاحها قبلاً هم میآمد، اما نمایش داده نمیشد. حالا طوری وانمود میکنند که انگار در حال آمادهشدن هستند. ما از این طرف آماده هستیم، اما ارزش این نمایشها برای آنهاست.
حمله به عینالاسد و العدید یک ضربه حیثیتی بود
شریعتمداری تصریح کرد: ما همیشه باید آماده باشیم، اما رژیم صهیونیستی و خود آمریکا ضربات بسیار سختی خوردند. آیا کسی جرأت میکرد به آمریکا حمله کند، ما عینالاسد و العدید را زدیم. این یک ضربه عملیاتی و حیثیتی بود؛ اگرچه ترامپ، دروغگوی قمارباز، اعلام کرد که ضربه اخیر آنها در جنگ تحمیلی 12روزه به ایران بسیار مؤثر بوده، در حالی که، خیر اینگونه نبوده است.
وی ادامه داد: واقعیت این است که هواپیماهای آمریکا برای حمله به ایران اعزام شد، اما کار خاصی از پیش نبردند. بالعکس، ضربه ما به دشمن ضربهای کاری بود.
شریعتمداری همچنین اذعان کرد: برای رژیم صهیونیستی و آمریکا، این ضربه حیثیتی بود. شرایط آنها به گونهای است که میخواهند ادای امپراتورها را دربیاورند، اما این شکسته شده و هرگز قابل ترمیم نیست.