امنیت ملی در عصر پساجنگ 12روزه
عزیزالله محمدی (امتدادجو)
در ادامه سلسله مباحث دیالکتیک جنگ 12روزه و بررسی این نظریه از زوایای تاثیرگذاری بر شئون مختلف ساختارهای شناختهشده در ایران و سرزمینهای اشغالی، آنچه که در یادداشت قبلی از نظر گذشت؛ موضوع «امنیت ملی» در دو طرف جنگ بود که براساس شاخصهای سنجش جدید(کمی و کیفی) به وجود آمده از فرآیند جنگ، نگاه راهبردی بر این ۱۲روز موجب تحول در محاسبات امنیت ملی طرفین جنگ را مطابق آنچه که نسبت به نظریه دیالکتیک گفته شد به وجود آورده.
بر همین مبنا تحول در محاسبات امنیت ملی برای ایران(تأیید کارایی راهبرد «بازدارندگی از طریق تهدید»، ضرورت توسعه «قدرت هوشمند» ترکیبی و لزوم تقویت «تابآوری همهجانبه») را به همراه داشته و برای رژیم صهیونیستی(لزوم بازنگری در «دکترین امنیتی بنگوریون» و ضرورت توسعه «بازدارندگی چندلایه» و همچنین نیاز به«راهبرد امنیتی جامعتر») را برجسته ساخت.
همچنین ذکر شد؛ این تحولات نشان میدهند که محاسبات امنیت ملی ضمن آنکه از «خطی و قابل پیشبینی» به «پیچیده و پویا» بودن تغییر یافتهاند، بلکه به طور حتم نیازمند نگرش سیستمی و همهجانبه در قالب جنگهای ترکیبی و ادراکی نیز هستند که در ادامه به این مباحث از منظرهای «تابآوری» و «نقش فناوریهای نوین» بیشتر میپردازیم.
تحلیلهای موجود بعد از جنگ، بازگوکننده آن است که در تعیین نتایج جنگهای مشابه جنگ 12روزه و ذیل موضوع امنیت ملی، علاوهبر تابآوری امنیت ملی، نقش فناوریهای نوین نیز حائز جایگاه ویژه و نقش تعیینکنندهای است.
تابآوری امنیتی- اقتصادی و اجتماعی
ابعاد تابآوری امنیت ملی پس از جنگ میتواند شامل «تابآوری اقتصادی- امنیتی» و تابآوری «اجتماعی- امنیتی» باشد که هر کدام تابع مؤلفهها و ویژگیهای مختص به خود هستند.
مؤلفههای تابآوری اقتصادی- امنیتی را میتوان ذیل موضوعاتی مثل تامین مالی امنیت، زنجیره تامین و تحریمپذیری شناخت که در نسبت با وضعیت پیش از جنگ و پس از جنگ در مسیر تحول قرار گرفتند. در وضعیت پیش از جنگ مؤلفه «تامین مالی امنیت ایران» وابستگی معناداری به درآمدهای نفتی داشت و پس از جنگ تفکر توسعه مدلهای مالی پایدار میتواند راهکار راهبردی مناسبتری باشد.
کارشناسان مولفه «زنجیره تامین» در وضعیت پیش از جنگ را استوار بر وارادتمحوری میدانند که در وضعیت پس از جنگ توسعه تولید داخلی، راهبرد تحولساز این مؤلفه میتواند باشد و همچنین مؤلفه «تحریم» نیز بازگوکننده آن است که در وضعیت پیش از جنگ، آسیبپذیری زیادی میتواند وجود داشته باشد که بهطور قطع در مقابل آن باید راهبرد افزایشی مقاومت ایجاد کرد.
هر کدام از راهبردهای پس از جنگ در مسیر تقویت و عینیت یافتن به ترتیب میتوانند از راهکارهای مثل ایجاد صندوق امنیت ملی، ایجاد شبکههای تامین امن و توسعه مبادلات مالی جایگزین بهره بگیرند.
تابآوری اجتماعی- امنیتی از دو فاکتور مؤثر و تعیینکننده تبعیت دارد که «انسجام اجتماعی» و «تابآوری روانی» این فاکتورها را شامل میشود.
انسجام اجتماعی بر مبنای ساختارهای موجود جامعه در این مرحله باید براساس تقویت«سرمایه اجتماعی» در برابر تهدیدات خارجی صورت بگیرد و سپس با استفاده از ایجاد فضا به موضوع افزایش «اعتماد عمومی» به دستگاه امنیتی توجه داشته و در نهایت، توسعه «فرهنگ مقاومت» در سطوح مختلف جامعه را ترسیم و تبین سازد.
دومین فاکتور مؤثر ذیل تابآوری اجتماعی- امنیتی « تابآوری روانی» است که لازمههای چون کاهش «هراس جمعی» از تهدیدات، افزایش «تحملپذیری» در شرایط بحران و تقویت «روحیه مقاومت» در برابر جنگ روانی را میطلبد و به شدت وابسته به این موارد است.
نقش فناوریهای نوین در تحول امنیت ملی
مسلم است که با میل و گرایش روزافزون بشر به ایجاد تحول در رفع نیازهای خود و بروز و ظهور فضای هوش مصنوعی و با ایفای نقش فناوریهای نوین، بستر شکلگیری جنگها و جنگ 12روزه نیز متأثر از این میل و گرایش و قدرت روزافزون میتواند باشد.
نقش فناوریهای نوین در تحول امنیت ملی براساس تجاربی که تاکنون کسب شده و در 12روز جنگ خود را نمایان ساخت در چند حوزه بهطور عینی نمایان شد.
حوزه اول «هوش مصنوعی و کلان دادهها» بود که با توسعه سامانههای پیشبینی تهدید، تحلیل رفتار دشمن با الگوریتمهای پیشرفته و بهینهسازی تصمیمگیریهای امنیتی به وجود آمد.
حوزه دوم «فناوریهای هایپرسونیک» بود شکلی متفاوت از جنگ را با ویژگیهای خاص خود از جمله، کاهش زمان واکنش به چند دقیقه، بیاثر کردن سامانههای دفاع موجود و ایجاد بازدارندگی کیفی جدید، نشان داد.
حوزه سوم «جنگ سایبری- فیزیکی» است که کماکان ادامه دارد و مواردی چون، توانایی اختلال در زیرساختهای حیاتی دشمن، تلفیق حملات سایبری و عملیاتهای نظامی و ایجاد اثرات راهبردی بدون درگیری مستقیم را برجسته ساخته است.
و حوزه چهارم «فناوری کوانتومی» است که رمزنگاری امن غیرقابل نفوذ، حسگرهای فوقپیشرفته برای شناسایی و محاسبات سریع برای شبیهسازی میدان نبرد را ترسیم میکند.
اثرگذاری حوزه فناوری
اگر خواسته باشیم اثرگذاری هر کدام از چهار حوزه برشمردهشده را به طور کیفی بسنجیم، میتوانیم هر کدام را با تاثیرگذاری بر «بازدارندگی»، تاثیرگذاری بر «دفاع» و تاثیرگذاری بر «آگاهی موقعیتی» بسنجیم که در مقدار کیفی (بسیار بالا، بالا، متوسط و پایین) قابل سنجش میباشند.
تحول شکل یافته از درک امنیت ملی در چارچوب نظریه دیالکتیک چرخهای را به وجود میآورد که این چرخه به طور مستمر خود را به حرکت درمیآورد. این چرخه با شناخت تهدید جدید آغاز و با الزام به نیازمندی امنیتی روی به توسعه فناوری میآورد و سپس با تغییر دکترین به توانمندی جدید به تحول تهدید میرسد.
راهبرد و شاخصهای کلان تابآوری امنیتی
با در نظر گرفتن چرخه مرتبط به «دیالکتیک امنیتی در حوزه جنگ 12روزه» آنچه پیشرو قرار میگیرد، راهبردهای کلان برای تابآوری امنیتی است که این راهبردها و شاخصهای سنجش آن را چنین میتوانیم بازبشناسیم:
راهبرد «اکوسیستم نوآوری امنیتی» با ایجاد مراکز تخصصی، توسعه استارتاپهای فناوری دفاعی و تشکیل صندوقهای خطرپذیر امنیتی.
راهبرد «آمایش سرزمینی امنیتی» با پراکندگی جغرافیایی مراکز حیاتی، توسعه شهرهای زیرزمینی و ایجاد کریدورهای امن ارتباطی.
راهبرد «آمادگی همهجانبه ملی» با آموزش همگانی مقابله با تهدیدات، توسعه سپرهای دفاعی لایهای و تمرینهای منظم مدیریت بحران.
شاخصهای سنجش تابآوری امنیتی با در نظر گرفتن دو نوع شاخص «سخت و نرم» ذیل جنگهای ترکیبی و اتخاذ راهبرد جنگی هر کدام با اصول ساختاری و محتوایی مجزا از هم قابل شناخت و معرفی هستند.
شاخصهای سخت دارای زمان بازیابی زیرساختهای حیاتی، درصد خودکفایی در فناوریهای حیاتی و عمق پدافندی در برابر تهدیدات هستند و شاخصهای نرم، با سطح اعتماد عمومی به نهادهای امنیتی، میزان مشارکت مردمی در امنیت ملی و کیفیت تصمیمگیری در شرایط بحران سنجیده میشوند.
با در نظر گرفتن راهبردهای تحولی امنیتی صورتپذیرفته از مجموع نتایج شناختی که موقعیت جنگ 12روزه در وجوه چندوجهی و ترکیبی به وجود آورد؛ سناریوهای آینده تابآوری امنیتی میتواند در قالب سناریوهای (بهینه، محتمل و بحرانی) تعریف شود.
سناریوهای آینده تابآوری امنیتی
«سناریوی بهینه» همانگونه که از نامش پیداست؛ میتواند بهترین سناریو باشد و مواردی چون، دستیابی به برتری فناورانه در حوزههای کلیدی، ایجاد شبکههای امنیتی تابآور و توسعه مدلهای پیشبینی تهدیدات را دربر دارد.«سناریوی محتمل» با فرضیات ممکن، رقابت فناورانه فشرده با دشمن، توسعه نامتوازن توانمندیها و افزایش هزینههای امنیتی را در بطن خود جای داده.
«سناریوی بحرانی» نیز که شکل عینی و مصداقی خود را در جنگ 12روزه نشان داد؛ بازگوکننده شکاف فناورانه با رقبا، کاهش تابآوری اقتصادی و افزایش آسیبپذیری اجتماعی است که با یک نگاه کلی به بحث صورت گرفته میتوانیم به یک جمعبندی در این حوزه تحت عنوان «تابآوری امنیت ملی در عصر جدید» (پساجنگ 12روزه) برسیم.
مطابق با تعاریف شناختهشده جنگ ترکیبی و نظریه دیالکتیک که تاکنون به آن اشاره شده در تابآوری امنیت ملی در عصر جدید، ما نیازمند به تحول در نگرش از امنیت سنتی به امنیت هوشمند، سرمایهگذاری کلان در فناوریهای تحولآفرین، توسعه همهجانبه توانمندیهای ملی و تقویت پیوسته سرمایه اجتماعی هستیم تا این تحول، امنیت ملی را از «حفظ وضع موجود» به «شکلدهی آینده مطلوب» سوق دهیم...
ادامه دارد