کد خبر: ۳۲۲۱۷۴
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۰:۵۹

رابطه توبه و استغفار

منصور حسینی
توبه و استغفار از مهم‌ترین امور عبادی است که بندگان صالح و حتی پیامبران بدان اهتمام داشتند تا جایی که از سوی خدا پیامبر اکرم(ص) مامور به استغفار می‌شود؛ زیرا حقیقت توبه و استغفار فراتر از آنچه اکثریت متشرعین می‌فهمند، عمیق‌تر از آن است که در اندیشه و تخیل ایشان درآید.
بر اساس آیات قرآن، از صفات مؤمنان حقیقی «استغفار» شبانه است که ایشان را به مقام محمود می‌رساند و اصولا هر کسی اگر بخواهد از همه گناهان گذشته و آینده برهد و کیفر و حتی ابتلائات الهی را دفع یا رفع کند و برکات را برای خویش رقم زند و مشکلاتی چون نازایی را برطرف سازد، می‌بایست به این «سر الهی» یعنی استغفار تمسک جوید.(نوح، آیات 10 تا 12؛ هود، آیه 52)
البته توبه مقدمه‌ای برای استغفار حقیقی و قرار گیری تحت اسم اکرامی غفور است؛ بنابراین، لازم است تا به توبه نگاه ویژه‌ای شود.(غافر، آیه 7)
حقیقت توبه و استغفار و مراتب آن
توبه حقیقی به معنای «بازگشت به سوی خدا یا بازگشت از گمراهی به سوی صراط مستقیم عبودیت»، هر چند که با پذیرش خطا و گناه آغاز می‌شود، ولی باید آن را توفیق الهی دانست که رفیق توبه کار شده است؛ زیرا زمانی توبه تحقق می‌یابد که انسان متوجه خطا و گناه خویش شود و این جز با تلنگر خدا تحقق نمی‌یابد؛ از همین رو، گفته شده که هر توبه‌ای در باطن سه توبه است؛ زیرا به فضل الهی نخست خدا به سوی بنده‌اش باز می‌گردد و او را متوجه گناه و خطایش می‌کند؛ دوم بنده متوجه شده و خطا و گناه خویش را می‌پذیرد و به سوی خدا باز می‌گردد، سپس خدا توبه بنده‌اش را می‌پذیرد و این‌گونه او را تحت اسم غفور قرار می‌دهد و اهل مغفرت می‌شود که بازتاب آن، رفع بلا و مصیبت، دفع بلا و مصیبت و بذل محبت از سوی خدا و جلب نعمت به سوی بنده است.(بقره، آیه 37؛ نور، آیات 14 و 21؛ نساء، آیه 64)
بنده توبه کاری که توبه‌اش پذیرفته شده، از ظهور و بروز اسم جلال و حاکمیت آن می‌رهد و تحت وجه اکرامی الهی قرار می‌گیرد و اسمای اکرامی از «رحمان، رحیم، تواب، غفور» و مانند آنها برایش تجلی می‌کند. این‌گونه است که حقیقت «اعوذ بک منک؛ از خودت به خودت پناه می‌برم» برای توبه کار مقبول، تجلی می‌یابد که پناه بردن از وجه جلالی به وجه اکرامی است. البته حقیقت توبه با تقوای الهی تحقق می‌یابد؛ زیرا کسی که تقوا نداشته و از جلال الهی «وقایه» پیشه نگیرد، به سوی اسمای جمال و اکرام الهی نمی‌رود. در حقیقت ترس از وجه جلالی است که شخص را به سوی اسم جمالی و اکرامی سوق می‌دهد و این‌گونه از جلال الهی به سوی جمال الهی می‌رود تا خود را از غضب و انتقام الهی نگه دارد؛ از همین روست که امام حسن مجتبی(ع) تقوا را مقدمه‌ای برای توبه می‌داند و می‌فرماید: التَّقوی بابُ كُلِّ تَوبَةٍ؛ تقوا و پرهیزکاری درب ورودی هرگونه توبه و انابه است. (بحار، ج ٧٨، ص ١١٠) همچنین امام زین‌العابدین(ع) می‌فرماید: مَن اَشفَقَ مِنَ النّارِ بادَرَ بِالتَّوبَةِ اِلیَ اللهِ مِن ذُنُوبِهِ و راجَعَ عَنِ المَحارِم؛ کسی که (براستی) از آتش دوزخ می‌ترسد بی‌درنگ از گناهانش به درگاه خداوند توبه می‌کند و از عمل حرام و نا‌بکار خود دست برمی‌دارد. (تحف‌العقول، ص ٢٨٩)
مراتب توبه
توبه و استغفار برای همگان است و عام و خاص ندارد؛ از همین رو پیامبر اکرم(ص) که مظهر کامل اسمای الهی و وجه جلال و اکرام اوست، مامور به توبه و استغفار است(نصر، آیه 3؛ فتح، آیات 1 و 2)؛ زیرا چنان‌که در‌باره حقیقت توبه گفته شد، «بازگشت به سوی خدا» برای هر انسانی معنایی می‌یابد؛ برای مقربان معنایی دارد و برای اصحاب یمین نیز معنایی دیگر. لذا امام صادق‌(ع) درباره مراتب و درجات توبه فرمودند: و كل فرقة من العباد لهم توبة... و توبة الخاص، من الاشتغال بغير الله تعالى و توبة العام من الذنوب؛ هر گروهى داراى يك نوع توبه هستند... توبه بندگان خاص و ممتاز، توبه كردن از لحظات غفلت از خدا و متوجه شدن به غير خداست و توبه توده مردم، توبه از گناهان است.(مستدرك الوسائل، ج 2 ص 345) بنابراین، توبه خاص که برای مقربان است، توبه از اشتغالات به غیر الله است؛ زیرا «حسنات‌الابرار سیئات عند المقربین؛ حسنات ابرار برای مقربان سیئه است.»
البته باید توجه داشت که حتی مقربان دارای «ذنب» در اعمال هستند، که البته نیازی به توبه نیست؛ اما نیاز به «مغفرت» الهی است؛ زیرا ذنب به معنی پیامدهای اعمال است؛ و انسان وقتی کاری انجام می‌دهد که مطابق دین و رضایت الهی است، آثار و پیامدهایی دارد که می‌تواند آسیب زا باشد؛ به عنوان نمونه فتح مکه برای پیامبر(ص) هر چند که مطابق رضای خداست، اما پیامدهایی داشته است که می‌توانست خطرآفرین باشد؛ از همین رو لازم است تا پیامبر(ص) با استغفار، خود را تحت اسم غفور قرار دهد و از مغفرت الهی برخوردار شده و آن خطرات از ایشان رفع یا دفع شود و نعمت و منافع فتح جاری و ساری گردد.(فتح، آیات 1 و 2) در روایات است که پیامبر(ص) به هنگام برخاستن از هر مجلسی دست کم 25 بار استغفار می‌گفت؛ زیرا حضور در مجلس و گفتارها و رفتارها می‌تواند همراه با سوءبرداشت‌ها از سوی مخاطبین و حاضرین باشد که لازم است با استغفار از آنها رهایی یابد. بنابراین، وقتی از توبه یا استغفار به طور مطلق یاد می‌شود، همواره به معنای توبه و استغفار از گناه و خطا نیست؛ بلکه می‌تواند توبه از اشتغالات به غیر الله یا استغفار از ذنوب و پیامدهای اعمال حتی خیر و مقبول مبتنی بر دین باشد که می‌تواند خطرآفرین باشد. پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله علیه و آله ) می‌فرماید: طوُبی لِمَن وَجَدَ فی صَحیفَةِ عَمَلِهِ یَومَ القیامَةِ تَحتَ كُلِّ ذَنبٍ «استَغفِرُالله»؛ خوشا به حال کسی که در نامة عملش روز قیامت، زیر هر گناهی که کرده یک «استغفار» ببیند. (تفسیر مقتنیات، ج ١، ص ٨٩)
بنابراین، به نظر می‌رسد که اکثریت مؤمنان که از اصحاب یمین و ابرار هستند، لازم است به توبه و استغفار به عنوان مهم‌ترین ابزار برای دفع و رفع و جلب نعمت و منفعت اهتمام ورزند؛ زیرا بسیاری از ابرار به سبب اشتغالات به زندگی دنیوی گرفتار غفلت یا حتی شرک خفیّ یعنی شرک در توحید افعالی می‌شوند که لازم است با توبه‌، خود را در مسیر درست قرار دهند که همان اشتغال به خدا است. (یوسف، آیه 106)
باید توجه داشت که توبه تا پیش از احتضار، کارساز است و درش برای همگان باز است؛ اما پس از حضور مرگ و نزدیک شدن زمان رحلت‌، دیگر توبه پذیرفته نمی‌شود؛ بنابراین، وقتی پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: بابُ التّوبَةِ مَفتُوحٌ؛ درب توبه همیشه باز است(الشهاب فی‌الحِکم و الآداب، ص ١٨) یا می‌فرماید: اَلتّوبةُ معَروضَةٌ فی‌الجَسَدِ مادامَ الروُّحُ فیها؛این یعنی تا زمانی که روح در بدن آدمی است هنوز جای توبه برایش باقی است. (بحار، ج ٦٣، ص ٢٢٠) این زمان، مطلق و نامحدود نیست، بلکه محدودیتی دارد. از همین رو توبه فرعون هنگام احتضار و غرق شدن پذیرفته نشده است. لذا نباید آن اندازه تاخیر انداخت که دیگر فرصت توبه از دست برود.
امام جواد(ع) نسبت به تاخیر در امر توبه هشدار می‌دهد و می‌فرماید: تَأخیرُ التّوبَةِ إِغترارٌ؛ سهل‌انگاری در توبه و به تأخیر انداختن آن، یک خُدعه و عمل فریبکارانه است. (تحف‌العقول، ص ٤٨٠) شکی نیست که این فریب از سوی ابلیس و شیطانی است که خدا او را به نام «الغرور» معرفی می‌کند.(لقمان، آیه 33؛ فاطر، آیه 5) 
همچنین پیامبر گرامی اسلام نسبت به تاخیر توبه می‌فرماید: لاتُؤَخِّرِ التَّوبَةَ فَاِنَّ المَوتَ یَأتی بَغتَةً؛ توبه را (هیچ‌وقت) به تأخیر مینداز که لحظة مرگ بی‌خبر و ناگهانی می‌رسد. (جامع احادیث‌الشیعه، ج ١٤، ص ٣٣٧)
آن حضرت در جایی دیگر می‌فرماید: اِنّ اللهَ یَقبَلُ تَوبَهَ عَبدِهِ ما لَم یُغَرغِرْ؛ خداوند توبة بنده‌اش را تا جان به گلو نرسیده قبول می‌کند. (شهاب‌الاخبار، ص ٣٦٦)
بنابراین، مؤمن متقی کسی است که همواره نسبت به عمکرد خویش هوشیار و بیدار است و به مراقبه و نیز محاسبه می‌پردازد تا در دام تاخیر در توبه نیفتد؛ بر اساس آموزه‌های وحیانی فرصت توبه و استغفار هر چند طولانی است، اما باید قبل از ثبت و ضبط عمل در نامه اعمال اقدام کند؛ چنان‌که امام جعفرصادق(ع) می‌فرماید: إنّ العَبدَ أَذا أَذنَبَ ذَنْباً اَجَّلَهُ اللهُ سَبْعَ سَاعاتٍ فَاِنِ استَغَفَراللهَ لَم یُكْتبْ عَلَیهِ شَئٌ وَ اِن مَضَتِ السّاعاتِ و لَم یَستَغفِرهُ كُتِبَ عَلَیهِ سَیئةٌ؛ بنده هر گاه گناهی مرتکب شود خداوند تا هفت ساعت او را مهلت می‌دهد چنانچه توبه کرد چیزی برای او نوشته نمی‌شود واِلّا تنها یک گناه برایش ثبت می‌گردد. (لئالی‌الاخبار، ج ١، ص ٣٧٢)
انسان تا زمانی که دیگران مطلع به گناه و خطای او نشده‌اند، توبه کند، تاثیر بهتری دارد، از همین رو نباید تاخیر انجام شود و  دیگران بر خطا و گناه مطلع گردند؛ مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: طوبی لِعَبدٍ یَستَغفِرُاللهَ مِن ذنبٍ لَم یَطّلِعْ عَلَیهِ غَیرُهُ؛ خوشا به حال بنده‌ای که در نزد خدا از گناهی توبه می‌کند که غیر از او کسی بر آن مطّلع نیست. (جامع احادیث‌الشیعه، ج ١٤، ص ٣٣٢)
البته انسان ممکن الخطاء است و امکان دارد در طول عمر خویش بارها خطا و توبه و استغفارکند‌، اما خدای کریم این فرصت را بارها و بارها به انسان می‌دهد تا دم مرگ توبه و استغفار کند؛ بنابراین، انسان نباید از رحمت رحیمی و غفران الهی و اسمای اکرامی خدا مایوس شود؛ زیرا خدا بنده نواز است و بندگانش را دوست می‌دارد و اصولا آنها را برای رحمت خویش خلق کرده است.(هود، آیه 119) از همین رو پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: لَو عَمِلْتُمُ الخَطایا حتّی بَلَغَ الیَ السّماءِ ثُمَّ نَدِمتُم لَتابَ اللهُ عَلَیْكُم؛ شما اگر آن‌قدر گناه کرده‌اید که تا به بلندی آسمان رسیده سپس از كردة خود پشیمان شدید خداوند توبة شما را می‌پذیرد. (لئالی‌الاخبار، ج ١، ص ٣٦٤)
خدا بندگان خویش را دوست دارد، از همین رو حتی اگر توبه را فراموش کند، کاری می‌کند که یادش بیفتد و توبه و استغفار کند اما این تکرار گناه و توبه نباید از مصادیق تمسخر باشد؛ چنان‌که امام رضا(ع) می‌فرماید: مَن أَصَرَّ عَلی‌المَعاصی و طَلبَ العَفوَ مِن رَبِّهِ وَ لَم یَتُبْ فَقَدِ اسْتَهزَأَ بِنَفسِهِ؛ کسی که بر ارتکاب گناه پافشاری می‌کند و از آن دست‌بردار نیست و (در عین حال) از خدای خود طلب عفو و بخشش می‌کند در حقیقت خود را مسخره کرده است! (مواعظ عددیّه، ص ٢٠٠)
باید توجه داشت که استغفار سر الهی است که در توبه و استغفار را برای بندگان بازگذاشته است تا این‌گونه بندگان خطاکار و گناهکار خود را درمان کنند؛امام جعفرصادق(ع) درباره ارزش و اهمیت استغفار نیز می‌فرماید: لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ وَ دَواءُ الذَّنبِ اَلاِستِغفارُ؛ هر دردی دوا و درمانی دارد. داروی گناه، طلب آمرزش و استغفار کردن است. (ثواب‌الاعمال، ص ٣٦٥)
مولی امیرالمؤمنین‌(ع) درباره حقیقت توبه و استغفار می‌فرماید: التّوبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وَ اسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ وَ تَرْكٌ بِالْجَوارِحِ، وَ اِضمارٌ أنْ لایَعُودَ؛ توبه عبارت است از: پشیمانی در دل، استغفار با زبان، ترک گناه در عمل و تصمیم بر عدم ارتکاب مجدّد آن. (فهرست غرر، ص ٣٩) بنابراین، تا انسان باور به خطا و گناه خویش نداشته باشد و در پیشگاه خدا اعتراف نکند، از عملکرد خویش پشیمان نمی‌شود تا به اصلاح آن بپردازد و با توبه در قول و فعل و تغییر مسیر و رفتار و کردار، تغییر مسیر دهد و به سوی خدا بازگردد و در چارچوب دین عمل کند. از همین رو در آیات قرآن به پشیمانی و اصلاح در ساختار حقیقت توبه و استغفار توجه داده شده است(بقره، آیه 160؛ آل عمران، آیه 89؛ نساء، آیه 64)؛ شخص بدون اعتراف و اقرار به گناه و خطا در پیشگاه خدا نمی‌تواند مدعی توبه شود؛ زیرا کسی که عملش را نیکو می‌داند، اقرار و اعتراف به خطا و گناه نمی‌کند تا به اصلاح آن بپردازد؛ بنابراین، باید اعتراف و اقرار را جزو مقدمات توبه بر شمرد؛ امیرالمؤمنین‌(ع) می‌فرماید: المُقِرُّ بِالذُّنوبِ تائبٌ؛ کسی که به گناهان خود اعتراف می‌کند، او دیگر توبه‌ کرده است. (فهرست غرر، ص ١٢٦)
بر همین اساس، پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: النَّدمُ تَوبَةٌ؛ پشیمانی از گناه، خود، توبه است(تحف‌العقول، ص ٥٥ - الشهاب فی‌الحِکم و الآداب، ص ٩) و امام جعفرصادق(ع) می‌فرماید: ما مِن عَبدٍ أَذنَبَ ذَنباً فَنَدِمَ عَلَیهِ اِلاّ غَفَراللهُ لَهُ قَبلَ أَن یَستَغفِرَ؛ هر بنده‌ای که از گناهی که مرتکب شده پشیمان شود، پیش از آنکه استغفار کند خداوند گناهش را می‌آمرزد(جامع‌ احادیث الشیعه، ج ١٤، ص ٣٣٨)؛ زیرا اصولا بدون پشیمانی‌، توبه و بازگشت معنایی ندارد؛ از همین رو امام علی‌(ع) می‌فرماید: اِنّ النّدَمَ عَلَی الشَّرِ یدعو اِلی تَركِه؛ پشیمانی از کار بد، خود باعث ترک آن خواهد شد. (اصول کافی، ج ٤، ص ١٥٩) نشانه پشیمانی نسبت به گناه و خطا غم و اندوهی است که در دل شخص جا می‌گیرد و حتی او را به‌ گریه وامی‌دارد؛ از همین رو امیرالمؤمنین‌(ع)می فرماید: طوبی لِمَن بكَی عَلی خَطیئتِهِ وَ أَمِنَ النّاسُ شَرَّهُ؛ خوشا به حال کسی که به خاطر گناهانی که مرتکب شده‌گریه می‌کند (و پشیمان است) و مردم از شر و آزار او در امان هستند. (الفقیه، ج ٤، ص ٤٠٥)
آثار و نشانه‌های توبه و استغفار
بر اساس روایات بسیار، استغفار موجب تزیین مستغفر تواب می‌شود و او را  معطر می‌کند؛ امام رضا(ع) می‌فرماید: تَعَطّروا بِالاِستغفارِ وَلا تَفضَحَنَّكُم رَوائِحُ الذُّنوبِ!؛ با استغفار کردن، خود را معطّر و خوشبو کنید تا رایحة (متعفن) گناه، شما را مفتضح ننماید! (جامع احادیث‌الشیعه، ج ١٤، ص ٣٣٧) از همین رو بر اساس آموزه‌های قرآنی، توبه و استغفار نه تنها موجب تکفیر و نادیده گرفته شدن گناهان می‌شود(احقاف، آیات 15 و 16؛ تحریم، آیه 8)، بلکه خودش «خیر» است(توبه، آیه 3) و موجب جلب رحمت رحیمی خدا می‌شود(بقره، آیه 37؛ مائده، آیه 34) و حتی زشتی‌ها را به حسنات تبدیل می‌کند(فرقان، آیه 70) و سبب تزکیه و رشد معنوی انسان می‌گردد.(نور، آیات 14 و 21)
از آثار توبه خالص و صحیح آن است که باطن و ظاهر انسان را یکسان می‌کند و قولش فعلش را تصدیق می‌کند و بر عکس؛ چنین توبه‌ای است که آثار بسیاری دارد و به عنوان برترین مصادیق توبه و درجات آن مطرح می‌شود؛ چنان‌که امام ‌هادی(ع) می‌فرماید: التَّوبَةُ النَصوحُ أَن یكونَ الباطِنُ كَالظّاهِرِ و اَفضلَ مِن ذلِك؛ توبة خالصانه آن است که باطن شخصی با ظاهر او یکی باشد بلکه بهتر و والاتر. (سفینه، ج ١، ص ١٢٦) پس حقیقت توبه نصوح که قرآن بدان دعوت می‌کند، ایجاد حالت صدق حقیقی در تصدیق قول و فعل است.
امام جعفرصادق(ع) می‌فرماید: اِذا تابَ العَبدُ تَوبَةً نَصوحاً أَحَبَّهُ اللهُ فَسَتَرَ عَلَیهِ فی‌الدُّنیا والآخرة؛ وقتی بنده توبة خالصانه می‌کند خدا هم او را دوست می‌دارد و عیوبش را در دنیا و آخرت می‌پوشاند. (اصول کافی، ج ٤، ص ١٦٢)
از آثار دیگر توبه می‌توان به پذیرش دعا از سوی خدا اشاره کرد؛ یعنی همان گونه که توبه موجب قبولی اعمال نیک انسان از سوی خدا می‌شود (احقاف، آیات 15 و 16)، همچنین موجب پذیرش دعایش از سوی خدا می‌شود؛ پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: ثلاثةٌ لاتُرَدُّ لَهُم دَعوَةٌ: اَلسَّخِیُّ وَ المَریضُ والتّائِبُ؛ سه نفرند که دعایشان رد نمی‌شود (و مستجاب است): آدم سخاوتمند و شخص مریض و کسی که از گناهش توبه می‌کند. (مواعظ عددیّه، ص ١٠)
توبه همانند منهدم‌کننده عمل می‌کند، مولی امیرالمؤمنین(ع) در بیان آثار توبه می‌فرماید: ما اَهدَمَ التَوبَةَ لِعَظیم الجُرمِ؛ براستی که توبه کردن تا چه اندازه گناهان عظیم و بزرگ را منهدم می‌کند! (فهرست غرر، ص ٤٠) 
در این باره رسول خدا می‌فرماید: اَلتّائِبُ مِنَ الذّنبِ كَمَن لاذَنْبَ لَهُ؛ کسی که از گناه توبه کرده مانند کسی است که گناهی نکرده است. (الشهاب فی‌ الحِکم و لآداب، ص ١٨) 
از دیگر آثار توبه می‌توان به تحقق مغفرت و غفران الهی اشاره کرد؛ در آیات قرآن توبه با غفور و مغفرت همراه شده است و خدا بر اسمای خویش از جمله «غفور رحیم» و مانند آنها تاکید می‌کند. مولی امیرالمؤمنین(ع) نیز می‌فرماید: ما كانَ اللهُ لِیَفتَحَ لِعَبدٍ بابَ التَّوبَةِ وَ یُغلِقَ عَنهُ بابَ المَغفِرَةِ؛ هرگز چنین نیست که خداوند درِ توبه را به روی کسی باز کند ولی درِ آمرزش و مغفرت خود را به روی او ببندد. (نهج‌البلاغه، کلمة ٤٣٥) بر اساس آموزه‌های قرآن، برخی از زمان‌ها و مکان‌ها نقش تعیین‌کننده در پذیرش توبه و استغفار دارد؛ از همین رو در قرآن از استغفار سحرگاهان سخن گفته شده و خدا بصراحت می‌فرماید: بالاسحار هم یستغفرون؛ در سحرگاهان استغفار می‌کنند.(ذاریات، آیه 18)