کد خبر: ۳۲۲۰۷۳
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۹

این گره چگونه باز می‌شود؟(یادداشت روز)



1)طرح درست صورت مسئله و درک درست از آن، نیمی از حل مسئله است. مضیقه‌ها و مشکلات، از کجا سرچشمه می‌گیرند؟ از سنت «ابتلاء» برای آزمودن بندگان و برتری دادن مؤمنان بر منکران؟ از نافرمانی در پیمودن مسیر حق و عقل؟ از بی‌تدبیری یا بدتدبیری و گرفتار فریب دشمن شدن؟ گاهی سخت گرفتن پروردگار حکیم، محبت او به بندگان مؤمن است. و گرنه بندگان طغیان کرده را چنان به حال خود (ولو در میانه نعمت) رها می‌کند که تا لحظه مواخذه نهائی به خود نیایند و خویشتن را نابود سازند.
2) کشور ما تنها کشوری نیست که با مشکل مواجه است. دولت فرعونی و قارونی آمریکا (قله لیبرال دموکراسی) پس از اختلاف با کنگره و عدم تصویب لایحه بودجه، بیش از چهل روز تعطیل شد و میلیون‌ها نفر را به مرخصی بدون حقوق فرستاد. در حالی که بدهی دولت به رکورد 
38 هزار میلیارد دلار رسیده، به گزارش CNN، «میلیون‌ها نفر در مرخصی بدون حقوق هستند، یا بدون حقوق کار می‌کنند؛ و خانواده‌‌ها مجبورند برای گرفتن یک وعده غذا در صف‌‌های طولانی بایستند». کارکنان وزارت دفاع و بازرگانی می‌‌گویند هرگز تصور نمی‌‌کردند چنین روزی را ببینند. یک کارمند اخراجی به شبکه FOX گفت: «فکرش را نمی‌کردم که روزی محتاج ایستادن در صف غذا باشم. نمی‌خواهم دخترم من را در حال ‌گریه ببیند.». در آمریکا ۴۲ میلیون نفر کمک‌ غذایی دریافت می‌کنند و به گفته «جوئل برگ» مدیر بنیاد آمریکای بدون گرسنگی، تعطیلی زندگی آنها را به خطر انداخته و آمریکا، شاهد بزرگ‌ترین فاجعه گرسنگی از رکود بزرگ سال 1929 است. فقط در یک روز، بیش از ۲۱۰۰ پرواز شرکت‌های هواپیمایی لغو شد. دیروز با رای سناتورها به بودجه موقت، بحران موقتا تا یک ماه فروکش کرد.
3) بازگشت از مسیر نادرست، فقط الزام شرعی نیست، الزام عقلی هم هست. یک معنای توبه، برگشتن از مسیر مُهلکی است که بر مبنای فریب خصم، پذیرفته و پیموده شده است. بخشی از مسیری که ظرف یک دهه گذشته توسط طیفی از مدیران پیموده شد، دویدن دنبال سراب و سوزاندن فرصت‌ها بود. البته همه مدیران، کارنامه یکسان نداشته‌اند. در همان دوره‌ای که برخی به وعده‌های دشمن دل بسته و درباره مسئولیت کوتاهی می‌کردند، مدیرانی هم بودند که کمر همت بستند، موفقیت‌های بزرگی مانند ازاله شرارت نیابتی داعش، یا تولید توانمندی‌های دفاعی بازدارنده را رقم زدند. همچنین است موفقیت‌های دولت شهید رئیسی در زمینه واکسیناسیون، و احیای رشد اقتصادی 5 درصد و هشت هزار کارخانه تعطیل و نیمه تعطیل در کمتر از سه سال.
4) تا نام توبه و جبران اشتباهات برای گشودن باب رحمت الهی به میان می‌آید، عده‌ای کهیر می‌زنند و زبان به انکار یا استهزا می‌گشایند. توبه، جای تدبیر را نمی‌گیرد، اما رکنی از ارکان تدبیر است. امیر مؤمنان علیه‌السلام در خطبه 115 که به طلب باران از درگاه خداوند متعال اختصاص دارد، عرض می‌کند «بار خدايا، كوه‌هاى ما از بىآبى شكافته، زمين ما را غبار گرفته، چهارپايان ما تشنه‌اند... خداوندا، هنگامی به سوى تو بيرون آمديم كه سال‌هاى قحطى و خشكسالى به ما روی آورده، و ابرهاى باران‌دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده‌، و برآورنده حاجت هر حاجتمند هستی... نَدْعُوكَ حِينَ قَنَطَ الْأَنَامُ وَ مُنِعَ الْغَمَامُ وَ هَلَكَ السَّوَامُ أَلَّا تُؤَاخِذَنَا بِأَعْمَالِنَا وَ لَا تَأْخُذَنَا بِذُنُوبِنَا. در اين زمان كه مردم نا اميدند، و ابرها باران نداده‌اند، و چرندگان از بين رفته‌اند، از تو مىخواهيم كه ما را به کردارمان مؤاخذه نكن، و به گناهان‌مان نگير! الهى، با ابر پرباران، و بهار پر آب، و گياه شاداب، سفره رحمتت را بر ما بگستران، از باران دانه درشت خود كه زمين مُرده را زنده كنى، و آنچه را از بين رفته به ما برگردانى، بر ما بباران».
5) کلاف سردرگم گره‌ها را از کجا باید گشود؟ گفتمان بارور را باید از گفتمان عقیم بازشناخت. سراب هر چند به آب می‌ماند، اما آب نیست و سیراب نمی‌کند. رهبر حکیم انقلاب، یازده سال قبل (۱۷ دی‌ماه 1393/ شش ماه قبل از اعلام توافق برجام) در دیدار مردم قم و خطاب به مسئولان فرمودند «فکر اساسی این است که کاری کنید کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد... من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هر وقت می‌‌خواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطه‌‌های امیدبخش حقیقی سپرد، نه به نقطه‌های خیالی». ایشان، همچنین ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ در دیدار کارگران، ضمن برشمردن راه‌حل مشکلات، تذکر دادند: «کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیت‌های خود را در تقویت تولید داخلی، به عنوان تنها راه علاج مشکلات اقتصادی، انجام دهند».
6) سردبیر یک روزنامه غربگرا اخیرا ادعا کرده بود: «مشکل اصلی دولت، در از دست ‌دادن گفتمان مرکزی و تکرار رویکرد‌های گذشته است. از زمانی که آقایان ظریف و همتی با فشار از دولت کنار گذاشته شدند، دال مرکزی و گفتمان اولیه دولت از بین رفت». اما آیا واقعا این‌گونه است؟ مگر نه اینکه آقایان ظریف و همتی در دولت آقای روحانی بودند و شمار تحریم‌ها (با وجود تعطیلی یا اوراق‌سازی 95 درصد برنامه هسته‌ای و انتقال 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از مجموع ده هزار کیلوگرم به خارج) بیش از دو برابر شد و معدل رشد اقتصادی هشت ساله به تقریبا صفر سقوط کرد و رکورد تورم 45 درصد به ثبت رسید؟! اتفاقا همان دالّ و گفتمان مرکزی معیوب بود و مدعیان به مدت یک دهه، بر سر قبر بدون مرده‌ گریسته و فرصت‌ها را ضایع کردند. 
7) برخی سیاستمداران با دادن آدرس غلط به جامعه، فعالان اقتصادی را به مدت یک دهه در وضعیت تعلیق و انتظار نگه داشتند. آغاز این انحراف، سخنان رئیس دولت وقت بود که 17 خرداد 1394 ادعا کرد: «اینکه می‌گوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود، بعضی‌ها چشم‌های‌شان زیاد نچرخد! تحریم‌ها باید از بین برود تا سرمایه بیاید، تا مسئله محیط زیست حل شود، تا اشتغال جوانان حل شود، تا صنعت جامعه حل شود، تا آب خوردن مردم حل شود، تا منابع آبی زیاد شود، تا بانک‌ها احیا شود»!
8) واقعیت اما غیر از این بود. آقای عراقچی، چند دهه خاک میدان دیپلماسی را خورده و تجریه اندوخته است. دو سال درگیری در مذاکرات برجام، و سپس پنج دور مذاکره با نماینده ترامپ، از او مطلعی منحصر به فرد ساخته است. وی ۸ آبان ماه در نشست فعالان بخش خصوصی در تبریز خبر داد: «تحریم‌ها اگر چه هزینه‌‌های جدی به کشور تحمیل می‌‌کند، اما برخی کمبود‌ها ناشی از استفاده ‌نشدن از ظرفیت‌‌های داخلی است. تنها زمانی حق گلایه‌ از تحریم را داریم که همه این ظرفیت‌های را فعال کرده باشیم. برآورد ما این است که کمتر از ۵۰ درصد از ظرفیت کشورهای همسایه استفاده شده؛ اما یکی از بازرگانان در جلسه اعلام کرد تنها ۵ درصد فعال شده و ۹۵ درصد بلا استفاده مانده است... در جلساتی که تاکنون برگزار کردیم، مشکلاتی که بازرگانان مطرح کردند، هیچ‌ کدام ربطی به تحریم نداشت. حتی نظرسنجی کردیم و۷۳ درصد بازرگانان معتقد بودند مشکلات‌شان، داخلی است».
9) اکنون، انتقاد از عملکرد دولت، از منتقدان فراتر رفته و برخی حامیان سیاسی، همان انتقادها را بازگو می‌کنند، بی‌آنکه به سهم خود اذعان کنند. چند نمونه را مرور کنید:
- «جمله رئیس‌جمهور (اگر تا آذرماه باران نبارد باید آب را جیره‌بندی کنیم، و اگر باز هم نبارد، شاید باید تهران را خالی کنیم) و گفتنِ واقعیت، اگر با راه‌حل همراه نباشد، به جای آگاهی، اضطراب می‌آورد. وقتی از بحران آب می‌گوید، باید با برنامه ملموس همراه باشد: کدام پروژه‌های بازچرخانی در حال اجراست؟ چه سیاست‌هایی برای کاهش مصرف تصویب شده؟ سهم صنایع، کشاورزی و خانوارها از صرفه‌جویی چیست؟ در غیر این صورت، ناخواسته به حس درماندگی دامن می‌زند». (روزنامه هم‌میهن)
- «رئیس ‌جمهور باید راه‌ حل‌‌ها و تصمیمات را در میان بگذارد، نه اینکه صرفا به بیان درد‌ها بپردازد که استیصال قوه مجریه را به ذهن می‌‌آورد و موجب بی‌‌اعتمادی می‌‌شود. سخنرانی، برای اجرای یک سیاست است نه صرفا بیان مشکلاتی که مردم، خود رنج آن را متحمل می‌‌شوند... فرصت یک رئیس ‌جمهور مغتنم است و نمی‌‌تواند آن را به هر شکلی استفاده کند». (روزنامه شرق)
-«سخنگوی محترم دولت! مردم قرار است از سخنان شما متوجه اخبار دولت شوند، ناسلامتی شما سخنگویید، نه استندآپ کمدین که حضار را به خنده وادارید». (روزنامه هم‌میهن)
10) عجیب‌تر، انتقاد روزنامه رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت است؛ روزنامه‌ای که نقش مؤثری در ایجاد انحراف گفتمانی ایفا کرد، و مدیر آن، در کنار وعده خلاف سرمایه‌گذاری دو هزار میلیارد دلاری به واسطه توافق با آمریکا (!)، سهم زیادی در مهره چینی‌های دولتی داشته است: «در اغلب اين روزها در دفتر رئيس ‌جمهور و معاون اول و وزرا، يكي پس از ديگري جلسه برگزار مي‌شود.
رئيس‌ جمهور تاكيد مي‌كند كه بايد به بخش خصوصي ميدان داد. همه سر تكان مي‌دهند، يادداشت بر مي‌دارند، وعده همكاري مي‌دهند. اما وقتي جلسه تمام و درها بسته مي‌شود، هيچ ‌چيز تغيير نمی‌‌كند. اين دقيقا مسئله امروز دولت است. نتيجه، گرفتار شدن در چرخه‌اي از جلسات و موازي‌كاري‌‌هاست كه نه تصميم مي‌سازد و نه اصلاح مي‌آورد. رئيس‌ جمهور اهل گوش دادن است، اما شنيدن، اگر به عمل منجر نشود، فقط نوعي نمايش مشاركت است. ده‌ها نشست با بخش خصوصي برگزار شده، اما خروجي چيست؟ مشكل در ساختار تصميم‌گيري دولت است. در هر وزارت، «كميته تعامل با بخش خصوصي» تشكيل شده، اما نقشه راه واحدي وجود ندارد. تشكل‌‌ها نمي‌دانند دقيقا بايد با چه نهادي گفت ‌وگو كنند و چه كسي تصميم نهايي را مي‌گيرد. اين آشفتگي، بخش خصوصي را خسته و بي‌اعتماد كرده از سوي ديگر، دولت پزشكيان بيش از اندازه به جلسه دل بسته. گاهي احساس مي‌شود تصميم‌سازي خودِ هدف نيست، بلكه «برگزاري جلسه درباره تصميم‌ سازي» هدف شده است. هر مسئله به جلسه بعد موكول مي‌شود، هر كارگروه به كميته جديد ارجاع مي‌دهد و هر کمیته، دبيرخانه‌ تازه مي‌سازد. دولت پر از
گفت ‌وگو اما كم از اقدام است».
11) ایران، کشور توانمندی‌هاست. ملت ما از انقلاب تا دفاع مقدس، و از صعود به قله‌های ممتاز علم و فناوری در دنیا تا عبور از تحریم‌ها و جنگ تحمیلی اخیر، نشان داده که می‌تواند. مدیران باید در تراز شایستگی این ملت رفتار کنند. همین روزها «تانکر ترکز» (‌سایت تخصصی حرکت نفتکش‌ها و صادرات جهانی نفت) خبر داده است: «ایران طی ۴ هفته گذشته، روزانه
۲.۳ میلیون بشکه نفت صادر کرده که از نیمه‌ نخست سال ۲۰۱۸ [خروج آمریکا از برجام] سابقه نداشته است». تحریم‌ها با وجود خباثت و کارشکنی دشمن، مسئله اصلی نیست. چالش اصلی این است که برخی مدیران، نسبت به مسئولیت خود کوتاهی می‌کنند یا صرفا به بازگویی تکراری و ملال آور مشکلات می‌پردازند. این در حالی است که مسئولیت انتصاب مدیران صالح، بازخواست مدیران و مطالبه برنامه کارآمد، و اهتمام برای حل مشکلات، بر دوش آنها سنگینی می‌کند.
12) دولتمرد مکتبی، شهید رجایی عزیز، چند هفته قبل از شهادت، درباره سنگینی بار مسئولیت، سخنانی را بر زبان آورد که همچنان برای مدیران، تکان‌دهنده و مسئولیت‌آفرین است: «وقتی وزیر آموزش و پرورش بودم، فکر می‌‌کردم که خدا در جهنم، جایی دارد که به اندازه
۱۰ میلیون آدم فشار عذاب هست، و آنجا جای وزیر آموزش و پرورش است، زیرا که هر جمله او، روی ۱۰ میلیون انسان نقش دارد؛ پس باید هوشیار باشد که این سخن، در چه گستره‌‌ای اثر می‌گذارد و چه مسئولیتی دارد... خداوند در جهنم، یک جایی دارد که فشار عذابش، مساوی هست با گناه ۳۶ میلیون انسان؛ آنجا، جای من است، که حرکت و سخن و برخوردم، روی زندگی ۳۶ میلیون انسان اثر می‌‌گذارد. یک بله و یک نه، سرنوشت ۳۶ میلیون انسان را تحت‌الشعاع قرار می‌‌دهد.»

محمد ایمانی