مشکل ادبیات دفاع مقدس شعار نیست فقــدان راهبـرد است
محمد محمدی
ادبیات دفاع مقدس با وجود گستردگی تجربه تاریخی و معنوی جنگ تحمیلی، هنوز نتوانسته بهتناسب آنچه رخ داده، روایتگر تمام ابعاد این حماسه باشد. از نبود سیاستهای فرهنگی منسجم تا ضعف در شناخت ظرفیتهای گونهای و فقدان چشمانداز آیندهپژوهانه، مجموعهای از کاستیها را رقم زده است که اکنون بیش از هر زمان، نیازمند بازنگری و بازتعریف جایگاه ادبیات دفاع مقدس در منظومه فکری و فرهنگی کشور است.
در همین راستا احمد شاکری در گفتوگو با خبرنگار کیهان به بررسی جامع ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس میپردازد.
***
چرا ادبیات دفاع مقدس در قیاس با حجم عظیم رویداد و تجربه تاریخی جنگ، به نسبت کمکار است؟
ارزیابی عملکرد گونههای ادبیات، خاصه گونههای موضوعی امری ضروری است. عموما اینگونه تصور میشود که در چنین ارزیابی باید نسبتی میان روایت و متعلق آن برقرار باشد. به عنوان مثال «ادبیات دفاع مقدس» یا «ادبیات انقلاب اسلامی» با موضوعات اختصاصیشان مقایسه شوند و در دو بُعد کمّی و کیفی توازن روایت با متعلق سنجیده شود. در این صورت هرگونه عدم توازنی که نشاندهنده عقبماندگی روایت نسبت به متعلق آن باشد به معنی کمکاری روایت تلقی میشود. چنین قضاوتی گرچه لازم، اما نیازمند اصلاح برخی پیش فرضها است. اولا لازم است چنین قضاوتی با تحدید دایره تحقیق و استقراء نمونهها صورت گیرد. ادبیات روایی در دو شاخه مستندنگاری و داستان گسترش یافته و هر کدام از این انواع مشتمل بر چندین قالب و هزاران نمونهاند. قضاوتهای حدسی و برآمده از احصاء ناقص نمونهها علمی نبوده و قابل استناد نیستند. ثانیا در هر نسبتسنجی لازم است استعدادها و ظرفیتهای فعلیت یافته نوع ادبی یا قالب ادبی در بررسیها لحاظ شود. این ظرفیتها اعم از نویسندگان، دانش رشد یافته در ذیل نوع ادبی، مهارتهای فراهم آمده در نوع ادبی و کارکرد ارکان متعدد هندسه معرفتی ادبیات در حمایت از تولید ادبی است. در غیر این صورت احکام صادره از جنس تکلیف بما لا یطاق خواهد بود. ثالثا لازم است تلقهای کیفی درباره بسندگی یا توازن ادبیات با موضوع دقیقا موشکافی شده و تبیین شود. چه انتظاری از انواع ادبی در برابری کیفی نسبت به دفاع مقدس میتواند وجود داشته باشد؟ بدون تبیین دقیق مفهوم کیفیت و معاییر آن در ادبیات دفاع مقدس وجود یا فقدان آنها در ادبیات قابل اثبات و نفی نخواهد بود. به عنوان مثال نمیتوان از یک خاطره انتظار داشت کیفیت و گستردگی جغرافیایی و انسانی دفاع مقدس را بازنمود کند. رابعا لازم است تلقیهای کمّی درباره این توازن نیز ارزیابی شود. به عنوان مثال آیا اثر درخور درباره دفاع مقدس باید مشتمل بر طول وقوعی دفاع مقدس باشد؟ آیا اساسا اثری در ادبیات جهان توانسته است چنین انتظاری را برآورده کند؟ خامسا هرگونه مقایسهای میان ادبیات و متعلق آن (دفاع مقدس) نیازمند شناخت ظرفیتهای بالقوه و بالفعل دفاع مقدس است. زیرا نمیتوان درباره بازنمودن ارزشها و موضوعات چیزی که ابعاد آن نامشخص است در ادبیاتی که ابعاد مشخصی دارد سخن گفت. سادسا هرگونه مقایسهای میان روایتهای گونهای و متعلق آنها لازم است از منظری فراگونهای نیز تحلیل شود. روشن است که تنها واقعه با اهمیت در تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی دفاع مقدس نیست. دهها رخداد بزرگ در این بازه زمانی رخ دادهاند که به لحاظ ظرفیتهای روایی و ژانرهایی که میتوانند در حوزه ادبیات پدید آورند با یکدیگر متفاوت است. در این شرایط آیا همچنان ادبیات بر موضوع دفاع مقدس تاکید خواهد داشت و به توازن آن با آنچه در طول دفاع مقدس رخ داده میاندیشد؟
چقدر سیاستهای فرهنگی و نهادهای دولتی در وضعیت کنونی ادبیات دفاع مقدس نقش داشتهاند؟
لازم است سیاستها، راهبردها، برنامهها، ساختارها از یکدیگر تفکیک شوند. سیاستهای ادبی مهمترین موضوع و مرحلهای است که راهبردها و برنامهها از آن اشراب میشود. سؤال این است که آیا برای حوزه ادبیات در معنای مطلق آن یا ادبیات دفاع مقدس با زیرشاخههای نوعی و حتی قالبی آن سند چشماندازی تنظیم و تدوین شده است؟ به نظر میرسد اینگونه نیست. چشماندازهای کلی از وضعیت گذشته، حال و آینده به یکدیگر وصل نمیشوند. تجربههای گذشته پالایش تحلیل و نقد نمیشوند و کمتر شاهد اقدامات کلیدی، راهبردی، بنیادین و مبنایی هستیم. گذشت زمان تاثیر بیچون و چرایی بر گونههای موضوعی دارد و آنها را به سمت تاریخی شدگی سوق میدهد. علاوه بر آن چالشهای مختص هر یک از انواع و نسبتی که انواع ادبی با یکدیگر برقرار میکنند شبکهای از مسائل اختصاصی و ارتباطی را پدید میآورند. اینها مسائل واقعی هستند که ادبیات گونهای نمیتواند نسبت به آنها بیتفاوت باشد. گام اول در این زمینه مسئلهمندی به ادبیات گونهای و شناخت گوناگونی مسائل آن و نظام مسائل حاکم بر آن است. این چیزی نیست که یک ناشر یا یک نویسنده به آن مبادرت ورزد. اینها تحقیقات و تاملاتی را میطلبد که نهادهای دولتی یا شبه دولتی و سیاستگذاران اصلی ادبیات دفاع مقدس باید متکفل انجام آن باشند. البته ادبیات دفاع مقدس در طول دهههای گذشته متولیان متعددی داشته است اما فاصله میان تولیت اسمی و سیاستگذاری و جریانسازی عملی همواره قابل توجه بوده است.
ارزیابی سیاستها و اقدامات صورت گرفته توسط مهمترین مجموعههای متولی ادبیات دفاع مقدس خود جزو چالشهای بزرگ بر سر راه ادبیات دفاع مقدس است. ما معمولا ارزیابیهای دقیق، فوری، علمی، جامع و منصفانهای درباره این مجموعهها نداریم. معمولا متولیان اصلی ادبیات دفاع مقدس علاقه و اهتمام چندانی به ارزیابی خود ندارند. جریان رسانهای نیز جز به صورت مقطعی و سطحی به این مسائل نمیپردازد. بنابراین درباره وضعیت واقعی که در آن قرار داریم و گستره و نوع مسائلی که با آن مواجه هستیم نیز تصور دقیقی وجود ندارد. از سوی دیگر باید توجه داشت «ادبیات دفاع مقدس» مجموعهای یکپارچه از عملکرد جریانی یا شبه جریانی تمامی ارکان هندسه معرفتی است. حتی تعیین آنچه ادبیات دفاع مقدس میتوانست باشد و آنچه هست نیز از این مسیر عبور میکند. ارکانی چون آفرینش، نشر، پژوهش، نقد، آموزش، تبلیغ، ترجمه، اقتباس، مدیریت و ترویج به یکدیگر وابستهاند. روشن است که این ارکان همگی رشد متوازنی نیافته و دقیقا در تناسب با دیگر ارکان خاصه در گونه ادبیات دفاع مقدس نیستند.
برخی مدعی هستند که آثار دفاع مقدس بیش از حد شعاری یا حکومتی جلوه میکنند. پاسخ شما به این انتقاد چیست؟
اصطلاح ادبیات «شعاری»، «دولتی» و «تبلیغی» زادگاه ادبی شناخته شدهای دارد. این اصطلاحات برآمده از گفتمان روشنفکری در پس از پیروزی انقلاب اسلامی و درصدد دامن زدن به دوگانه دولت-ملت هستند. جریان روشنفکر از سوی دیگر خود را در مقابل واقعیت نورانی دفاع مقدس و جایگاه ایدئولوژی اسلامی در آن میدیده است.
بنابراین هدف از طرح اصطلاح ادبیات شعاری توسط آنها نه کمک برای فاصلهگیری ادبیات از مستقیمگویی ایدئولوژی بلکه برای حذف ایدئولوژی اسلامی از موضوع دفاع مقدس و تبدیل آن به یک واقعه صرفا انسانی بوده است. بنابر این طیفی از مدعیان مخالفت با ادبیات شعاری کسانی هستند که سنخیت ایدئولوژی با ادبیات را برنمیتابند و ادبیات را ابزاری برای بیان ارزشهای ایدئولوژیک نمیدانند. البته کسانی آگاهانه و بعضا نا آگاهانه از این اصطلاح استفاده میکنند.
اما مراد از ادبیات حکومتی یا آثار حکومتی چیست؟ آیا بدین معنی است که حکومت با اعمال فشار یا مدیریت آثاری را تولید میکند؟ واقعیتهای میدانی و تکثری که در تولید ادبیات دفاعی مقدس وجود دارد این ادعا را تکذیب میکند. جالبتر اینکه برخی مخالفان آثار حکومتی خود از مواهب دولتها و نظام بهرهمند بوده و در برخی از مهمترین جوایز دولتی برگزیده شدهاند. پس تعبیر حکومتی پوششی برای تضعیف آثاری است که همسو با سیاستهای نظام عمل میکنند. سیاستهایی که برگرفته از واقعیت و اعتقادات اسلامی و شیعی است. سؤال این است که اعتقاد به دفاعی بودن و قدسی بودن دفاع مقدس و جلوه ارزشهای اسلامی در آن که مستند به دههاهزار وصیتنامه و خاطره و یادداشت روزانه است امری حکومتی است؟ این اوصافی است که حکومت به دفاع مقدس داده است یا حاکی از وضعیت عمومی در دوران دفاع مقدس و سربازان حاضر در ان بوده است؟ اگر این اوصاف واقعی هستند آیا نویسنده باید آنها را درز گیرد و با اتهام حکومتی یا سفارشی بودن آنها را نقل نکرده بلکه اوصاف خلاف آن را در روایت از دفاع مقدس نمایش دهد؟!
چرا جریانهای شبه روشنفکری ادبی معمولاً به ادبیات دفاع مقدس بیاعتنا یا منتقد هستند؟
این واکنشی سابقهدار در مواجهه با جریان ادبی متعهد به ارزشهای انقلاب اسلامی است. دامنه بایکوت جریان ادبی انقلاب را میتوان در تمامی ساحتها مشاهده کرد. جوایز ادبی، مجلات، ناشران، موزعان، مترجمان، اقتباسکنندگان سینمایی، حوزه پژوهش در مراکز دانشگاهی و حوزه نقد ادبی شاهد این بایکوت بوده و هست. این واکنش تابع اصلی روشن است. اینکه هر واکنش اثباتی ولو نقد در ضدیت با ارزشهای اثر و انکار ارزشهای ادبی آن موجب اشتهار اثر ادبی میشود.
برای جذب نسل جدید (دهه هشتادیها و نودیها) به مطالعه آثار دفاع مقدس چه باید کرد؟
مسئله ما در ادبیات دفاع مقدس خاصه ادبیات داستانی صرفا جذب نیست. جذب مخاطب یک هدف میانی یا وسطا است. چرا که آثار تولید شده در ادبیات عامهپسند نیز مخاطب را جذب میکنند. ثانیا باید توجه داشت نباید برای رسیدن به جذب و به تعبیری دلخواه شدن اثر برای مخاطب تن به هر لازمهای داد. این مهم است. ادبیات باید پیشرو باشد و مخاطب را به سمت خود بکشاند نه اینکه به سمت تمایلات مخاطب برود.
در این باره عوامل متعددی دخیل هستند. توجه به این موضوع اهمیت دارد که دانسته شود اساسا میزان اقبال به آثار ادبی و خاصه داستان به صورت مطلق در میان نسل جدید چه جایگاهی دارد. بر اساس این آمار و مقایسه آن با آمار توجه نسل جدید به ادبیات دفاع مقدس میتوان سهم واقعی موضوعی اینگونه را در جذب سنجید. نکته دیگر عوامل عمومی عدم اقبال نسبی به آثار داستانی است که ارتباطی با موضوع خاص ندارد. فقدان تجربه غنی، کلیشهزدگی و عدم مهارتهای داستاننویسی از جمله عوامل مشترک میان گونهها در مقوله عدم اقبال هستند.
همچنین عوامل پیرامونی- غیر از متن- در این زمینه مؤثرند. از جمله سهولت انتشار، توزیع و معرفی مناسب کتاب، کارکرد جشنوارههای ادبی، کنشگری فعال نقد ادبی از جمله این عوامل هستند. طبعا ضعف در این عوامل موجب عدم موفقیت نسبی در جذب مخاطب خواهد شد.
آینده این ژانر را چگونه میبینید؟ آیا امکان جهانیشدن دارد یا محدود به فضای فرهنگی ایران خواهد ماند؟
آیندهپژوهی به معنای واقعی کلمه یک علم است. صرفا حدس و گمان درباره آینده نیست. در مطالعات آیندهپژوهانه در حوزه ادبیات بسیار کمکار هستیم. گرچه میتوان گفت اساسا کاری در این زمینه انجام ندادهایم. این بدان معنی است که ما نمیدانیم ادبیات به کجا خواهد رفت و اقتضائات آینده چه خواهد بود. لذا برنامهریزی برای چیزی که رخ خواهد داد یا مایلیم رخ دهد هم نخواهیم داشت. البته ادبیات دفاع مقدس حرکت خود را خواهد داشت اما واقعیت حاکی از آن است که ساحتهای گوناگونی که ادبیات ایران اسلامی به آن نیازمند است بسیار گسترده است. ادبیات دفاع مقدس به لحاظ محدوده موضوعی کفایت تامی از نیازهای اکنون و آینده ما نمیکند. ادبیات کشور باید به توسعه گونهای بر اساس تجربیاتی که از ادبیات دفاع مقدس بهدست آورده متمایل شود.