سهم اندک «تقاضامحوری» در پایاننامههای دانشگاهی
با وجود رشد کمّی تولید علم در کشور، پیوند میان دانشگاه و صنعت همچنان یکی از ضعیفترین حلقههای زنجیره نوآوری در ایران است. تازهترین آمارها نشان میدهد تنها ۱.۵ درصد پایاننامههای دانشگاهی تقاضامحور بوده و سهم درآمد ارتباط با صنعت در بودجه دانشگاهها کمتر از ۴ درصد است؛ وضعیتی که رتبه ۱۲۱ ایران در شاخص جهانی ارتباط دانشگاه و صنعت را توضیح میدهد. فقط ۱.۵ درصد پایاننامههای دانشگاهی در ایران تقاضامحور بوده و سهم قراردادهای پژوهشی از کل بودجه دانشگاهها فقط ۴ درصد است. همچنین رتبه ایران در شاخص جهانی ارتباط دانشگاه و صنعت ۱۲۱ است. این آمارها نشاندهنده شکاف عمیق بین پژوهشهای دانشگاهی و نیازهای صنعت است.
با وجود این آمارها، رئیس ایرانداک تصریح کرد که ۶۰ درصد پایاننامهها با نیازهای صنعت همخوانی دارد. حتی من یک ادعای بزرگی دارم که هیچ مسئلهای در بازار صنعت و جامعه وجود ندارد که در دانشگاهها راهی برای آن پیدا نشده باشد. البته این مشکل که رابطه بین پایاننامهها و صنعت قطع است، سرجای خودش است. طبیعی هم هست. چرا که نه نویسنده پایاننامه وقت و توان معرفی پایاننامه خود به صنعت و بازار را دارد و نه صنعت فرصت مراجعه به دانشگاه و بیان دغدغههای خود را دارد. در همه دنیا سازوکاری برای ارتباط دانشگاه و صنعت تعریف شده است.
کارشناسان تصریح کردند که مدیریت سلیقهای در صنایع؛ مانع شکلگیری ارتباط دانشگاه و صنعت است. برای مثال، یک مدیر پژوهش را در اولویت قرار میدهد؛ اما ۲ سال بعد مدیر دیگر بر سر کار میآید که دیگر پژوهش برایش اولویت نیست. جابهجاییهای مدیریتی اغلب سلیقهای هستند.
همچنین در گزارش ارتباط دانشگاه و صنعت؛ چالش چند دهه اخیر آموزش عالی آمده است که شکلگیری ارتباط دانشگاه و صنعت چالشی است که در ۴۰ سال گذشته به یکی از اولویت آموزش عالی کشور تبدیل شده است، مشکلی که کارشناسان معتقدند خلأ قانونی ندارد.
در ادامه قصد داریم به بررسی آماری شاخصهای ارتباط دانشگاه با صنعت در ایران بپردازیم. از جمله این شاخصها میتوان به میزان پارساهای تقاضامحور، سهم قراردادهای پژوهشی از بودجه دانشگاه و رتبه ایران در شاخص ارتباط دانشگاه و صنعت اشاره کرد.
تقاضامحور نبودن پایاننامهها و رسالههای دانشجویی به این معناست که پژوهشگر در انتخاب موضوع توجهی به مسائل جامعه ندارد. آمارها نشان میدهد که فقط یک درصد از پایاننامهها و رسالههای (پارسا) حوزه علوم انسانی در کشور، تقاضامحور است و مابقی بدون تقاضای بیرونی نوشته شدهاند. این میزان با هدف مندرج در ماده (۹۳) جدول ۲۱ قانون برنامه هفتم پیشرفت که ۱۰ درصد برای رشتههای گروه علوم انسانی و ۲۰ درصد برای سایر رشتههاست، فاصله بسیار زیادی دارد. یعنی تحقق این اهداف تا پایان سال آخر برنامه، با توجه به وضع موجود مشکل به نظر میرسد. بهترین عملکرد در بحث تقاضامحوری پایاننامهها یا پارساها متعلق به گروه کشاورزی است که به ۹/۲ درصد میرسد. در مجموع ۴/۱ درصد از پایاننامهها و رسالههای دفاع شده در کشور از نوع تقاضامحور بوده و این آمار نشاندهنده فاصله بسیار پژوهشهای دانشگاهی از نیازهای موجود در بخشهای مختلف کشور است.
نسبت اختراع ثبت شده به مقالات نمایه شده یکی دیگر از شاخصهای مهمی است که میتواند برای ارزیابی همبستگی دانشگاه و صنعت در کشور مورد بررسی قرار گیرد. چرا که ثبت اختراع نماد برونداد فناوری و نوآوری است که میتواند منجر به تجاریسازی و توسعه صنعت شود.
به نقل از ایسکانیوز؛ آمارها نشان میدهد که درصد اختراع به ثبت مقاله در ایران ۰.۳۲ درصد است که در مقایسه با کشورهای پیشرفته مانند ژاپن و آمریکا بسیار ناچیز است. آمارها نشان میدهد که سهم درآمد از محل ارتباط با صنعت در بودجه دانشگاههای سطح یک کشور ۸ درصد، دانشگاههای سطح دو کشور ۱.۵ درصد و دانشگاههای سطح سه و چهار کشور ۰.۷ درصد است.
سهم درآمدهای ارتباط با صنعت در بودجه دانشگاههای برخی کشورهای پیشرفته، همگی بالای ۱۰ درصد با میانگین نزدیک به ۲۰ درصد و ۲ تا ۶ برابر این سهم در دانشگاههای دولتی ایران (۴ درصد) است. در واقع، دانشگاهها در این کشورها به عنوان موتورهای نوآوری و پیشرفت اقتصادی عمل میکنند و با تشکیل همکاریهای مؤثر با صنعت، به خلق ارزش افزوده و اشتغالزایی کمک میکنند. بنابراین رسیدن سهم درآمد ارتباط دانشگاه با صنعت به ۱۰ درصد، میتواند هدفی قابل قبول، و رسیدن به ۲۰ درصد هدف مطلوب باشد.
در گزارش شاخص جهانی نوآوری (GII) سال ۲۰۲۴، ایران در مؤلفه «ارتباط دانشگاه و صنعت» رتبه ۱۲۱ از میان ۱۳۹ کشور جهان را کسب کرده است. این شاخص یکی از مؤلفههای کلیدی ارزیابی توان نوآوری کشورهاست و نشان میدهد تا چه اندازه نهادهای علمی و صنعتی در یک کشور با یکدیگر تعامل مؤثر دارند.
با وجود رشد چشمگیر ایران در شاخصهای کمّی تولید علم، ضعف در شاخصهای کیفی و کاربردی همچنان محسوس است. کارشناسان معتقدند که بخشی از این مسئله به نظام ارتقای اعضای هیئت علمی بازمیگردد که همچنان بر «تعداد مقالات چاپشده» تمرکز دارد، نه میزان اثرگذاری پژوهش در صنعت یا جامعه.
گفتنی است، با وجود دستاوردهای علمی قابل توجه در دو دهه اخیر، آمارهای موجود نشان میدهد که زنجیره نوآوری در کشور هنوز ناقص است. پایاننامههایی که به مقاله تبدیل میشوند اما نه به فناوری؛ اختراعاتی که ثبت میشوند اما به تولید نمیرسند؛ و پژوهشهایی که بودجه میگیرند اما مسئلهای از صنعت حل نمیکنند.
در نهایت، وقتی تنها ۱.۵ درصد پایاننامهها تقاضامحور و ۴ درصد بودجه دانشگاهها حاصل ارتباط با صنعت است، رتبه ۱۲۱ ایران در شاخص جهانی تعامل دانشگاه و صنعت تعجببرانگیز نخواهد بود.
اگر نظام آموزش عالی کشور نتواند در سالهای پیشرو به سمت کاربردیسازی پژوهشها حرکت کند، اهداف تعیینشده در قانون برنامه هفتم توسعه نیز تا پایان دوره محقق نخواهد شد. در آن صورت، دانشگاههای ایران همچنان بیش از آنکه «موتور توسعه اقتصادی» باشند، به «کارخانه تولید مقاله» شباهت خواهند داشت.