چشم زخم خرافه یا حقیقت؟!(شبهه ها و پاسخ ها)
علی انجم شعاع
شبهه: چشم زخم چیست و آیا واقعیت دارد؟ اگر پاسخ مثبت است در روایات چه اموری برای دفع چشمزخم مفید بیان شده است؟
پاسخ: چشمزخم یکی از موضوعاتی است که در منابع روایی به آن اشاره شده و براساس احادیث، موضوعی واقعی است. علاوه بر این، در کلام اهلبیت(ع) به راهکارهایی در مقابل این پدیده نیز اشاره شده است. این راهکارها میتوانند انسان را از مشکلات چشمزخم برهاند و آثار آن را از انسان دفع کند. برخی از این راهها عبارتند از:
1. خودنمایی نکردن و عدم تفاخر
بهترین راهکار برای درگیر نشدن با چشمزخم، خودنمایی و تفاخر نکردن است. کسانی که همواره اموال و داراییهای خود را در معرض دید دیگران میگذارند، بیشتر در خطر چشمزخم هستند. گاهی با کمی دقت انسان میتواند جان و مال و فرزندش را از خطرات اینچنینی برهاند. در قرآنکریم بیان شده که حضرت یعقوب به فرزندانش امر کرد تا از یک درب وارد شهر مصر نشوند و از دربهای مختلفی وارد شوند. برخی از مفسران دلیل این مطلب را در معرض چشم نبودن فرزندان یعقوب میدانند.(1)
در مقابل، به دیگران نیز توصیه شده در صورتی که از چیزی که دیگران دارند خوششان آمده، سعی کنند تا آن را نادیده بگیرند. در حدیثی از امام صادق(ع) چنین روایت شده است: «مَنْ أَعْجَبَهُ شَیْءٌ مِنْ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فلیثمد عَلَیْهِ فَإِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ؛ هر که از چیزى که برادرش دارد خوشش آید از آن چشم به هم نهد که چشمزدن درست است و اثر دارد.»(2)
2. ذکر و یاد خدا
از کارهایی که برای دفع چشمزخم میتوان انجام داد، یاد خداوند است. این کار میتواند با آوردن اسم خداوند و یا گفتن اذکار انجام بگیرد. امام صادق(ع) در این زمینه فرمودهاند: «لَوْ نُبِشَ لَکُمْ عَنِ الْقُبُورِ لَرَأَیْتُمْ أَنَّ أَکْثَرَ مَوْتَاکُمْ بِالْعَیْنِ لِأَنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ أَلَا إِنَّ رَسُولَ اللَهِ(ص) قَالَ الْعَیْنُ حَقٌّ فَمَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَلْیَذْکُرِ اللَهَ فِی ذَلِکَ فَإِنَّهُ إِذَا ذَکَرَ اللَهَ لَمْ یَضُرَّهُ؛ اگر گورها را براى شما بشکافند، خواهید دید که بیشتر مردههاى شما در اثر چشمزدن مردهاند، زیرا چشمزخم حق و درست است. بدان که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: چشم اثر دارد و هر که خوشش آید از چیزى که برادرش دارد، باید درباره آن خدا را به یاد آورد، که با یاد خدا زیانى بدان نرساند.»(3)
بنابراین، برای دوری از چشمزخم، ذکر الهی تأثیر دارد. اما کدام یک از اذکار برای این موضوع توصیه شده است؟ با تفحص در روایات مشخص میشود که اذکاری از اهلبیت(ع) دراینباره سفارش شده است. اولین ذکر، تکبیر است. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده که: «هر که از چیزى که برادرش دارد خوشش آید پس برایش تکبیر بگوید که چشمزدن راست است و اثر دارد.»(4)
ذکر بعدی، حوقله (لا حول و لا قوه الا بالله) است. گفتن این ذکر در احادیث متعددی برای دفع چشمزخم سفارش شده و لذا حائز اهمیت است. در حدیثی از پیامبر(ص) چنین روایت شده است: « هرکس چیزى را ببیند که نظرش را بگیرد، امّا بگوید: «خدا، خدا! آنچه خدا خواهد! هیچ نیرویى نیست، مگر به یارى خدا»، گزندى نمىزند.»(5)
در حدیثی از امام صادق(ع) نیز سفارش شده که: «الْعَیْنُ حَقٌّ وَ لَیْسَ تَأْمَنُهَا مِنْکَ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا مِنْکَ عَلَى غَیْرِکَ فَإِذَا خِفْتَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فَقُلْ ما شاءَ اللّهُ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ثَلَاثاً؛ چشمزخم حق است و تو و دیگران از آن ایمن نیستید؛ اگر از اثر آن ترسیدید، سه بار ذکر«ماشاءالله و لا قوه الا باالله العلی العظیم» را بگویید.»(6)
در حدیثی دیگر از پیامبر، گفتن ذکر «الَلهُ الصَّمَدُ مَا شَاءَ الله لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللهِ»(7) نیز توصیه شده است. علاوهبر این، در روایتی ذکر صلوات نیز برای موضوع چشمزخم مفید دانسته شده است. پیامبر اکرم دراین حدیث فرمودهاند: «هرگاه یکی از شما انسانی یا حیوانی را ببیند که از آن خوشش آید بگوید: آَمَنتُ بِاللهِ وَ صَلَّی الله ُعَلَی مُحَمَّدٍ وَ اَلِه تا چشم او به آن زیان نرساند.»(8)
3. پناه بردن به خدا
از دیگر کارهایی که افراد برای دفع چشمزخم میتوانند انجام دهند، پناه بردن به خداوند است. در حدیثی از رسول خدا(ص) درباره لزوم پناه بردن به خدا در موضوع چشم آمده که:
«استَعیذوا بِاللهِ تَعالى مِنَ العَینِ، فَإِنَّ العَینَ حَقٌّ؛ از (گزند) چشم، به خداى بزرگ پناه ببرید؛ چرا که چشمزخم، حقیقت دارد.»(9)
با مطالعه احادیث اهلبیت، میبینیم که ایشان خود نیز در برخی دعاهای خود، از چشمزخم به خداوند متعال پناه بردهاند. بهعنوان مثال، در دعای روز پنجشنبه امام کاظم(ع)(10) یا در تعقیب بعد از نماز عشا (11) یا دعای هنگام آماده شدن برای خواب(12) از چشمزخم به خداوند پناه برده شده است. در کنار این، دعاهایی نیز با عنوان «العوذه» وجود دارند که میتوان از آنها بهره برد. به عنوان مثال در حدیثی بیان شده که: «جبرئیل(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و او را غمگین یافت. عرض کرد: ای محمد! این چه غمی است که در چهره تو میبینم؟ حضرت فرمود: حسن و حسین چشمخوردهاند. جبرئیل عرض کرد: ای محمد! چشم خوردن را تصدیق کن، زیرا چشم خوردن حقیقت دارد، آنگاه عرض کرد: آیا آنها را با این کلمات تعویذ (دعایی به جهت دفع بلا و چشمزخم) کردهای؟ فرمود: آن کلمات کدامند؟ عرض کرد: بگو: «اللَّهُمَّ یَا ذَا السُّلْطَانِ الْعَظِیمِ وَ الْمَنِّ الْقَدِیمِ وَ الْوَجْهِ الْکَرِیمِ یَا ذَا الْکَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ عَافِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ أَنْفُسِ الْجِنِّ وَ أَعْیُنِ الْإِنْسِ.» پیامبر این کلمات را گفت و پس از آن حسن و حسین برخاستند و پیش روی او بازی کردند. آنگاه حضرت به اصحابش فرمود: زن و فرزند خود را با این دعا تعویذ کنید که تعویذکنندگان به چیزی مانند آن تعویذ نمیکنند.»(13) برای استفاده از این عوذه بهجای نامی که در روایت آمده (الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ) نام شخصی که عوذه برای آن خوانده میشود جایگزین میشود. در حدیثی دیگر پیامبر، حسنین را با این عوذه به خدا پناه دادند: «أُعِیذُکُمَا بِکَلِمَاتِ الله التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى کُلِّهَا عَامَّهً مِنْ شَرِّ السَّامَّهِ وَ الْهَامَّهِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّهٍ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد. ثُمَّ الْتَفَتَ النَّبِیُّ إِلَیْنَا فَقَالَ هَکَذَا کَانَ یُعَوِّذُ إِبْرَاهِیمُ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ؛ شما دو تن را در پناه کلمات تامّ خدا و همه نامهاى نیکوى او درآوردم، از گزند هر گزنده و خزنده زهردارى و از گزند هر چشمِ بدى و از گزند هر حسودى، آنگاه که حسادت ورزد. پیامبر سپس رو به ما کرد و فرمود: ابراهیم اینچنین اسماعیل و اسحاق را تعویذ مىکرد.»(14)
4. درخواست خیر و برکت
راه دیگر دفع چشمزخم، طلب خیر و برکت برای افراد است. در حدیثی از امام صادق(ع) بیان شده که: «هر که چیزى از رفقایش او را شگفت آرد به او بارکالله (خداوند برکت دهد) گوید که چشمزخم واقعیت دارد.»(15)در حدیثی از پیامبر(ص) نیز روایت شده که: «هرگاه یکى از شما در خودش، یا مالش، یا برادرش، چیز جالب توجهى دید، براى برکت یافتن آن دعا کند؛ زیرا چشمزخم واقعیت دارد.»(16)
5. خواندن برخی سورهها
براساس روایات اهلبیت، خواندن برخی سورهها و آیات قرآن میتواند در دفع چشمزخم راهگشا باشد. در حدیثی از امام رضا(ع) چنین بیان شده است: «إِنَّمَا شِفَاءُ الْعَیْنِ قِرَاءَةُ الْحَمْدِ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةِ الْکُرْسِی؛ همانا شفاى چشم در خواندن سوره حمد، سوره ناس، سوره فلق و آیتالکرسى است.»(17) در حدیثی بیان شده که پیامبر(ص) بسیار دو سوره فلق و ناس را برای امام حسن و امام حسین(ع) قرائت میکرد.(18) در حدیثی امام رضا(ع) به مردی که از چشمزخم پرسیده بود، فرمودند: «چشمزخم حق است، اگر چشم خوردی کف دستهایت را در مقابل صورتت بگیر و بر آن سوره حمد و توحید و معوذتین را بخوان و دستت را به صورتت بکش که این کار به اذن خدا نافع است.»(19) در روایتی دیگر نیز پیامبر سوره فلق را در هنگام خواب توصیه و آن را برای چشمزخم مفید میدانند(20) در حدیثی دیگر نیز بیان شده که قرائت سورههای معوذتین، برای چشمزخم کفایت میکند.(21) در روایتی از امام صادق(ع) نیز نقل شده که:«إِذَا تَهَیَّأَ أَحَدُکُمْ تَهْیِئَهً تُعْجِبُهُ فَلْیَقْرَأْ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ الْمُعَوِّذَتَیْنِ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّهُ شَیْءٌ بِإِذْنِ اللهِ تَعَالَى؛ چون یکى از شما با هیئت آراستهاى از خانه بیرون مىشود، بههنگام خروج معوّذتین بخوانید که بهفرمان حق آسیبى نبینید إنشاءالله.»(22)
تأثیر قرائت سورههای معوذتین منحصر در روایات بیان شده نیست و در احادیث دیگری نیز تأکید بر این دو سوره برای دفع چشمزخم شده است. این احادیث نشان از اهمیت تأثیرگذاری این دو سوره در موضوع مورد بحث دارد. در احادیثی نیز بیان شده که قرائت سوره جن میتواند در دفع چشمزخم جنیان مفید باشد.(23)
در بین بسیاری از مردم مشهور است که آیه 51 و 52 سوره قلم(وانیکاد)، برای رفع چشمزخم مفید است تا جایی که برخی آن را نوشته و در منزل خود نصب میکنند. با بررسی صورت گرفته، حدیثی در مورد نصب آن در منزل یافت نشد؛ ولی در روایتی، قرائت آن برای چشمزخم مفید دانسته شده است. در روایتی از امام حسن(ع) نقل شده که دوای برخورد چشمزخم به انسان قرائت آیه: «وَ إِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ» است.(24)
6. استفاده از حرز
از دیگر کارهایی که افراد میتوانند برای دفع چشمزخم انجام دهند، استفاده از حرز است. برای این کار تأییداتی در روایات وجود دارد؛ بهعنوانمثال، در حدیثی بیان شده که: «رسول خدا (ص) وارد خانه امسلمه شد و نزد او پسربچهای بود که ناله میکرد، امسلمه گفت یا رسول الله، چشمش زدند، فرمود: مگر دعاى چشم برایش نگرفتید؟» (25)
در بین عموم، حرزهایی متداول است و از آن بهره میبرند که برخی برای چشمزخم نیز کاربرد دارند. فارغ از بررسی سندی این حرزها میتوان به حرز أبیدجانه(26) و حرزی که امام رضا(ع) برای امام جواد(ع) نوشتند(27) اشاره کرد. این حرز غیر از حرز معروف امام جواد است. در متن این دو حرز به موضوع چشمزخم اشاره شده است. در حرزی از امام صادق(ع) نیز موضوع چشمزخم وجود دارد(28) در حدیثی دیگر بیان شده که نوشتن سورههای حمد، توحید و معوّذتین و آیتالکرسى و نگهداری آن میتواند در دفع چشمزخم مفید باشد.(29) در کنار این، میتوان از برخی دعاها که از آنها به «الرُّقْیَه» نیز یاد میشود بهره برد. در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) در این موضوع آمده است:
«الْعَیْنُ حَقٌّ، وَ الرُّقَى حَقٌّ؛ «چشمزخم» حق است و رقیه (دعایى که براى دفع چشمزخم است) نیز حق است.»(30) در حدیث دیگری آمده که اسماء بنت عمیس به جهت زیبایی فرزندان جعفر، از پیامبر اجازه گرفت تا برای آنها رُّقْیَه تهیه کند.(31)
در احادیث، از این دعا که پیامبر برای امام حسن و امام حسین خواندند نیز تعبیر به الرُّقْیَه شده است: «أُعِیذُکُمَا بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى کُلِّهَا عَامَّهً مِنْ شَرِّ السَّامَّهِ وَ الْهَامَّهِ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ عَیْنٍ لَامَّهٍ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد؛ شما دو تن را در پناه کلمات تامّ خدا و همه نامهاى نیکوى او درآوردم، از گزند هر گزنده و خزنده زهردارى و از گزند هر چشمِ بدى و از گزند هر حسودى، آنگاه که حسادت ورزد.»(32)
7. سایر کارها
علاوه بر موارد بیان شده، کارهایی نیز هستند که در روایات تصریح به آن نشده، ولی به نظر میرسد میتوان برای چشمزخم انجام داد. بهعنوانمثال صدقه دادن(33) یا استفاده از انگشتر عقیق(34) به جهت خاصیت دفع بلا میتواند در این موضوع مفید باشد. همچنین گفتن «بسمالله الرحمن الرحیم» در احادیث به عنوان عاملی برای حفظ انسان شمرده شده است.(35) البته باید دقت داشت که از کارهایی که خرافه هستند و هیچ دلیلی بر تأیید آنها در منابع معتبر وجود ندارد، مانند شکستن تخممرغ و...، باید خودداری کرد. برخی برای دفع چشمزخم، اسپند دود میکنند که برای این مطلب مستندی در احادیث یافت نشد و آنچه در احادیث به آن اشاره شده، اسپند نیست، بلکه کندر است.(36)
پینوشتها:
1. مکارم شیرازى، ناصر تفسیر نمونه، قم: دارالکتب الاسلامیه، بیتا، ج10، ص31. 2. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار (ط- بیروت)، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج60، ص25، ح19. 3 و4. ابنا بسطام، عبدالله و حسین، طب الأئمه، محقق/ مصحح: خرسان، محمدمهدى، قم: دارالشریف الرضی، 1411 ق، ص121. 5. کفعمى، ابراهیم بن على عاملى، المصباح (جنه الأمان الواقیه)، محقق/ مصحح: ندارد، قم: دارالرضی (زاهدی)، 1405 ق، ص220. 6. طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، محقق/ مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى، 1412 ق، ص386. 7. بحارالأنوار، ج60، ص14. 8. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام، محقق/ مصحح: فیضى، آصف، قم: مؤسسه آلالبیت ، 1385ق، ج2، ص141، ح495. 9. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول)، محقق/ مصحح: ندارد، تهران: دنیاى دانش، ص209، ح280. 10. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد، محقق/ مصحح: ندارد، بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411ق، ج2، ص511. 11. ابنا بسطام، عبدالله و حسین، طب الأئمه، ص119. 12. ابن بابویه، محمد بن على، من لایحضره الفقیه، محقق/ مصحح: غفارى، علىاکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامی ، 1413ق، ج1، ص470، ح1352. 13. ابن طاووس، على بن موسى، المجتنى من الدعاء المجتبى، محقق/مصحح: کرمانى، ابوطالب و محرر، محمدحسن، قم: دارالذخائر، 1411ق، ص28. 14. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق/ مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج2، ص569، ح3. 15. مکارم الأخلاق ، ص386. 16. نهج الفصاحه، ص193، ح206. 17. الکافی،ج6، ص503، ح38. 18. بحارالأنوار، ج60، ص14. 19. مکارم الأخلاق، ص413. 20. بحرانى، سیدهاشم بن سلیمان، البرهان، محقق/ مصحح: قسم الدراسات الإسلامیه مؤسسه البعثه، قم: مؤسسه بعثه، 1374ش، ج5، ص814، ح12063. 21. بحارالأنوار، ج89، ص367. 22. مکارم الأخلاق، ص386. 23. ابن بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال، قم: دارالشریف الرضی للنشر، 1406 ق، ص120. 24. المصباح کفعمی، ص221. 25. بحارالأنوار، ج60، ص9. 26. همان، ج91، ص222. 27. ابن طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات، محقق/ مصحح: کرمانى، ابوطالب و محرر، محمدحسن، قم: دارالذخائر، 1411 ق، ص43. 28. همان، ص204. 29. مکارم الأخلاق، ص386. 30. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، محقق/ مصحح: صالح، صبحی، قم: هجرت، 1414 ق، ص546. 31. حسینى موسوى، محمد بن أبی طالب، تسلیه المجالس و زینه المجالس (مقتل الحسین(ع))، محقق/ مصحح: حسون، کریم فارس، قم: مؤسسه المعارف الإسلامیه، 1418ق، ج1، ص106. 32. الکافی، ج2، ص569، ح3. 33. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، محقق/ مصحح: ندارد، نجف: مطبعه حیدریه، بیتا، ص134. 34. الکافی، ج4، ص6، ح6. 35. همان، ج3، ص313، ح3. 36. همان، ج6، ص503، ح38.