کد خبر: ۳۲۰۴۵۳
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۴
گفت‌وگوی مصطفی محدثی خراسانی با خبرنگار کیهان

شعر انقلاب؛ امتداد میـراث فـارسی و تـداوم حماسه در قـالب مقاومت

محمد محمدی افران

مصطفی محدثی خراسانی از نخستین شاعرانی است که در شکل‌گیری و تثبیت «شعر انقلاب اسلامی» نقشی مؤثر و جریان‌ساز داشته است. آثار و دیدگاه‌های او در سال‌های مختلف، هم در حوزه‌ شعر انقلاب و هم در عرصه‌ شعر دفاع مقدس و مقاومت، از جایگاهی ارزشمند برخوردار است. در گفت‌وگو با خبرنگار کیهان، او از مؤلفه‌های شعر انقلاب، تفاوت آن با شعر اعتراضی جهان، تداوم شعر دفاع مقدس و نقش نهادهای فرهنگی سخن می‌گوید و آینده‌ این جریان را در نسبت با ادبیات معاصر بررسی می‌کند.
***
شما از نخستین شاعرانی هستید که در شکل‌گیری شعر انقلاب نقش داشته‌اید. اگر بخواهید تعریف خود را از «شعر انقلاب اسلامی» بیان کنید، چه مؤلفه‌هایی برای آن قائل هستید؟
مهم‌ترین ویژگی شعر انقلاب این است که در دوره‌ی معاصر، «خلف‌ترین» شعر فارسی است؛ یعنی به نحو اکمل و اتم میراث‌دار تاریخ شعر فارسی است و بیشترین اتصال را با سرچشمه‌های اصیل این شعر دارد. در مقایسه با جریان‌هایی که در دهه‌های منتهی به انقلاب در گستره‌ شعر معاصر فعال بودند، شعر انقلاب اسلامی توانست پیوند خود را با ریشه‌های کهن حفظ کند.
از سوی دیگر، شعر انقلاب در موقعیتی خاص و تاریخی در بستر شعر فارسی شکل گرفت. پس از نیما، شاعران بسیاری داعیه‌ نوآوری داشتند. اما نیما موفق شد زیرا نوآوری‌هایش ریشه در پیشینه‌ شعر فارسی داشت و نهایتاً توانست راه به جایی ببرد و به عنوان یکی از قالب‌های تثبیت‌شده‌ شعر فارسی شناخته شود. پس از او نیز جریان‌هایی پدید آمدند که خواستند پا را فراتر بگذارند. شعر سپید توانست جایگاهی برای خود بیابد، اما بسیاری از جریان‌هایی که بر پایه‌ مانیفست‌ها و نظریه‌های ناگهانی شکل گرفتند، در شعر فارسی تثبیت نشدند.
شعر انقلاب اسلامی پس از این فراز و فرودها پدید آمد و توانست عصاره‌ تجربه‌های پیشین را جذب کند؛ آنچه سره بود و می‌توانست در خدمت شعر فارسی باشد. زبان نئوکلاسیک، نگاه نو به هستی و پدیده‌ها، همه از دستاوردهایی بودند که شعر انقلاب از دل آن دوران برگزید و در خود هضم کرد. 
از سوی دیگر، شور، حماسه و معرفتی که لازمه جوشش شعر است، در انقلاب اسلامی و پس از آن، در دفاع مقدس متبلور شد. این دو جریان، خون تازه‌ای در رگ‌های شعر فارسی دمیدند و درآمیختن حماسه و عرفان با ذهن و زبانی پویا، خلاق و روزآمد را ممکن ساختند؛ که این از برجسته‌ترین ویژگی‌های شعر انقلاب است.
در نگاه شما، تفاوت شعر انقلاب اسلامی با شعر اجتماعی یا اعتراضی در دیگر کشورهای جهان چیست؟
به باور من، شعر انقلاب اسلامی اجتماعی‌ترین و معترض‌ترین جریان شعر معاصر ایران است. شعری که جامعه و جهان پیرامون خود را نقد می‌کند و همچنین به‌طور مداوم خویش و متولیان خویش را نیز در معرض نقد و پالایش قرار می‌دهد. در فراز و فرود این نقد، همواره در پی زدودن زنگارها و حفظ آیینگی خود بوده است.
تفاوت اساسی شعر انقلاب با شعرهای اعتراضی دیگر کشورها در همین نکته نهفته است. در جهان، جریان‌هایی به نام «شعر اعتراض» وجود دارند؛ شاعرانی که خود را ذیل این عنوان تعریف می‌کنند و اعتراض برایشان نوعی وظیفه‌ ادبی است. اما در شعر انقلاب اسلامی ما، چنین تفکیکی وجود ندارد. ما جریان مستقلی به نام «شعر اعتراض» نداریم؛ بلکه شعر انقلاب در ذات خود، اعتراضی، بیدار و نقاد است.
اعتراض در شعر انقلاب یک وظیفه قراردادی نیست، بلکه خصلتی طبیعی از درون نگاه انقلابی شاعر است. برای نمونه، شعر علیرضا قزوه یا قیصر امین‌پور و سلمان هراتی را بنگرید؛ سرشار از اعتراض و دغدغه‌اند، اما آنان را «شاعر اعتراض» نمی‌نامیم، بلکه «شاعر انقلاب» می‌دانیم. در حقیقت، در شعر انقلاب، اعتراض بخشی از حقیقتِ جوشان شاعر است، نه یک نقش اجتماعی تحمیلی.
آیا شعر دفاع مقدس امروز هنوز می‌تواند «مسئله‌مند» باشد؟ یا مأموریت تاریخی‌اش تمام شده است؟
شعر دفاع مقدس در ادامه مسیر خود، پس از پایان جنگ، با رویدادهای جهان اسلام پیوند خورد؛ به‌ویژه با مسئله فلسطین. در نتیجه، این شعر به «شعر مقاومت» بدل شد؛ شعری که دیگر محدود به مرزهای ایران نیست و در گستره‌ جهان اسلام معنا می‌یابد.
به باور من، شعر دفاع مقدس، امروز در قالب شعر مقاومت ادامه پیدا کرده است. هر آنچه پس از دفاع مقدس، در ارتباط با حوادث جهان اسلام، با دفاع از حرم، یا با مسائل داخلی و شهدای معاصر سروده می‌شود، در ذیل همین جریان مقاومت قرار می‌گیرد. حتی شعرهایی که در ارتباط با حوادث امروز ایران و منطقه گفته می‌شود- مانند آنچه درباره‌ی جنگ ۱۲ روزه اخیر و شهدای ایرانی سروده شد- همه در تداوم شعر مقاومت‌اند.
از این رو، شعر دفاع مقدس و شعر مقاومت، جریان‌هایی پایان‌پذیر نیستند؛ تا زمانی که حق و باطل در جهان وجود دارد، این شعر زنده است و ادامه خواهد داشت.
اگر بخواهید از تجربه شخصی خود در شعر انقلاب و دفاع مقدس بگویید، کدام دوران را پربارتر و تأثیرگذارتر می‌دانید؟
شعر انقلاب اگرچه عمدتاً پس از پیروزی انقلاب و در دوران دفاع مقدس شکوفا شد، اما پیش‌زمینه‌هایش در سال‌های پیش از انقلاب وجود داشت. در واقع، ریشه‌های آن را باید در تنه تنومند شعر فارسی جست‌وجو کرد؛ از فردوسی و سنایی تا ناصرخسرو، عطار، مولانا، حافظ و سعدی.
در دوران معاصر، به ویژه یک دهه پیش از انقلاب، نشانه‌هایی از شعر انقلاب در آثار برخی شاعران دیده می‌شود. مثلاً طاهره صفارزاده، علی موسوی گرمارودی، حمید سبزواری و مهرداد اوستا از جمله چهره‌هایی‌اند که پیش از پیروزی انقلاب، زمینه‌های این جریان را فراهم کردند. حتی می‌توان آثار محمدرضا شفیعی‌کدکنی در کتاب در کوچه‌باغ‌های نیشابور (۱۳۵۲ یا ۱۳۵۳) را نخستین مجموعه شعر مقاومت معاصر دانست. من جایی نوشتم که شعر «حلاج» در همان مجموعه، نقطه آغاز شعر مقاومت در دوران جدید است.
اما شعر انقلاب به معنای خاص خود، همزمان با حرکت مردم در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ متولد شد؛ ابتدا در شعارها و سرودهای مردمی، سپس در شعرهای مکتوب شاعران. آن روزها، شور و شعار غلبه داشت تا آنکه نسلی تازه از دل انقلاب برخاست: قیصر امین‌پور، حسن حسینی، سلمان هراتی، علی معلم، نصرالله مردانی و دیگران. به تعبیر رهبر انقلاب، اینان «نخستین رویش‌های شعر انقلاب» بودند.
به نظر من، سال‌های میانی دفاع مقدس- حدود ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴- فراز درخشان شعر انقلاب بود. در آن سال‌ها، شاعران انقلاب هم به پختگی فنی رسیده بودند و هم شور و حماسه انقلاب هنوز در اوج بود. شعر آن دوره، هم از نظر زبان و فرم و هم از نظر محتوا و معرفت، به اوج رسید و جریان شعر انقلاب را تثبیت کرد. بعدها نسل‌های تازه‌ای آمدند که از نظر تکنیکی شاید پیشرفته‌تر بودند، اما همچنان آن دوران، قله‌ شعر انقلاب است؛ قله‌ای که میراثش تا امروز در شعر نسل جدید ادامه یافته است.
نقش نهادهایی مانند حوزه هنری، صدا و سیما یا جشنواره‌های مختلف را در هدایت جریان شعر انقلاب چگونه ارزیابی می‌کنید؟
شعر انقلاب از آغاز، متکی بر مردم بود، نه بر نهادهای رسمی. شاعران انقلاب از دل مردم برخاستند؛ جوانانی که در حوزه‌ اندیشه و هنر اسلامی گرد آمدند و با انگیزه درونی و شور ذاتی خود شعر گفتند. البته وجود نهادهایی برای حمایت و شناسایی استعدادهای پراکنده بسیار مؤثر است. اما اگر شعر انقلاب می‌خواست تنها بر حمایت‌های دولتی تکیه کند، هرگز چنین رشد و بالندگی نمی‌یافت. جوشش و ذوق مهارناپذیر شاعران انقلابی بود که این جریان را شکل داد.
در عین حال، تلاش نهادهایی چون سپاه، حوزه‌ هنری و کنگره‌های شعر جنگ را نمی‌توان نادیده گرفت. من خودم در نخستین کنگره‌ شعر جنگ در سال ۱۳۶۵ در دانشگاه نفت اهواز شرکت کردم؛ جایی که شهید احمد زارعی و بسیاری از فعالان فرهنگی آن روزها حضور داشتند. چنین رویدادهایی به جریان شعر انقلاب رسمیت بخشید.
اما باید اذعان کرد که امروز، شعر در کشور ما مظلوم است. هیچ نهاد مشخصی متولی سیاست‌گذاری کلان در حوزه‌ شعر نیست. در حالی که برای سینما، معاونت ویژه‌ای در وزارت ارشاد وجود دارد و برای موسیقی اداره‌کل خاصی فعال است، شعر هنوز از چنین جایگاهی محروم است. در بهترین حالت، وزارت ارشاد جشنواره شعر فجر را برگزار می‌کند یا دفتر کوچکی در خانه کتاب دارد.
به باور من، ادبیات و به‌ویژه شعر، که ملی‌ترین و بومی‌ترین هنر ایرانیان است، نیازمند جایگاهی هم‌سنگ معاونت ادبیات در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ جایگاهی که بتواند به صورت کلان و راهبردی از شعر و شاعران حمایت کند. تاریخ و تمدن ما بر دوش شعر منتقل شده و بی‌تردید این میراث، شایسته توجهی بسیار بیشتر از وضعیت فعلی است.
آیا شعر انقلاب نیاز به «بازخوانی نسل جدید» دارد؟ یعنی آیا باید نسل تازه‌ای از شاعران، مفاهیم انقلاب را با زبان و نگاه امروز بازتعریف کنند؟
به نظر من، خیر. شعر انقلاب نیازی به بازخوانی ندارد. آنچه در دوران انقلاب و دفاع مقدس گفته شده، بازتاب حس، حال و موقعیت تاریخی آن دوران است و همان‌گونه باید حفظ شود. بازگشت به آن مضامین و بازسرایی همان مفاهیم با زبانی تازه، کار عبثی است.
هر شعر متعلق به زمان خویش است؛ آنچه در دهه شصت گفته شد، حاصل روح جمعی آن سال‌ها بود و دیگر تکرارپذیر نیست. ارزش آن شعرها در اصالت تاریخی و احساسی‌شان است. نسل امروز باید شعر زمانه خود را بسراید، با زبان و تجربه خویش.
من به شدت مخالفم که شاعران جوان بخواهند همان حرف‌های گذشته را با بیانی تازه تکرار کنند. شعر انقلاب باید همچون خود انقلاب، زنده و در حال حرکت باشد؛ نه بازسازی گذشته، بلکه خلق اکنون.
در نگاه شما، آینده شعر انقلاب و دفاع مقدس به چه سمت خواهد رفت؟
شعر انقلاب مسیر خود را می‌پیماید و همچنان پویا و زایاست. امروز نسل جدیدی از شاعران، که بسیاری از آنان پس از دوران دفاع مقدس به دنیا آمده‌اند، با اتصال به همان سرچشمه‌ها می‌سرایند. آنان در جهان معاصر زندگی می‌کنند، اما روح حماسه، عرفان و عدالت‌خواهی شعر انقلاب در آثارشان جاری است.
به باور من، شعر انقلاب آینده‌ای روشن دارد؛ زیرا ریشه در حقیقت و عدالت دارد. تا وقتی انسان در جست‌وجوی معنا، عدالت و آزادی است، شعر انقلاب نیز زنده خواهد ماند.