اخبار ویژه
ادبیات وقیحانه ترامپ
و سرشکستگی دوباره غربگرایان
کمتر از 24 ساعت پس از آنکه عناصر غربگرا در اقدامی زنجیرهای خواستار حضور در نشست شرمالشیخ و استفاده از فرصت مذاکره با آمریکا شدند، ترامپ با ادبیاتی موهن درباره ایران سخن گفت.
عناصر غربگرا ادعا میکردند که آقای پزشکیان نباید فرصت حضور در نشست شرمالشیخ و ملاقات با ترامپ را از دست بدهد.
در اینباره روزنامه هممیهن وابسته به کرباسچی «تسهیلگر صلح»(!؟) را برای ترامپ جنایتکار انتخاب کرد و در مقالهای هم نوشت: نرفتن پزشکیان نباید مخالفت تلقی شود. سیاست ایران در این بازی منفعلانه است... دعوت ترامپ برای قرار دادن ایران در یک موقعیت دوگانه است؛ حمایت از صلح و رفتن به شرمالشیخ یا مخالفت و نرفتن به آنجا است. پس حتی اگر نخواهیم برویم، باید معنای روشن نرفتن را که مخالفت با صلح نیست؛ بلکه حمایت از حق و مفاد تصمیم و سیاست حماس و فلسطینیها هم هست، اعلام کنیم. اما به نظر میرسد که حضور و مشارکت، مفیدتر و موثرتر است.
همچنین غلامحسین کرباسچی با انتقاد از موضع وزیر خارجه که تأکید کرد «نه پزشکیان و نه من، نمیتوانیم با کسانی وارد تعامل شویم که به مردم ایران حمله کردهاند»، نوشت: صدام بیشتر حمله و جنایت نکرد؟ زینب(ع) در مجلس ابن زیاد نرفت و رسوایش نکرد؟ شما میرفتید افشاگری میکردید و مظلومیت ملت ایران را فریاد میزدید. بهتر نبود؟
سخنگوى جبهه اصلاحات نیز ادعا کرد: عدم پذیرش دعوت آمریکا براى حضور در اجلاس شرمالشیخ فرصتسوزى است. شركت در اجلاس شرمالشيخ مىتواند فرصتی ديگر برای بازگشت ما به عرصه سیاست جهانی باشد.
حشمت فلاحت پیشه نماینده سابق و رد صلاحیت شده مجلس هم توئیت زد: آقای پزشکیان فرصتسوزی نکن. اگر آقای سیسی دعوت کرده، نرفتن شما کشتن یک فرصت است. چون از فردای شرمالشیخ، یکی از دو کشور ایران یا اسرائیل در مسیر انزوا قرار خواهد گرفت.
کانال حزب اتحاد ملت هم ضمن فرصت خواندن اجلاس شرمالشیخ مینویسد: غیبت ایران میتواند به شکلگیری ترتیباتی بینجامد که نه به سود ایران، نه به سود مردم فلسطین، و نه به سود مردم منطقه خواهد بود.
کسانی مانند رمضانزاده سخنگوی دولت خاتمی و ابوطالبی معاون سیاسی دفتر روحانی در دوران ریاست جمهوری وی نیز با ادبیاتی مشابه، خواستار پرهیز از فرصتسوزی شدند!
اما چند ساعت پس از این داستانسراییها، ترامپ از سوی نتانیاهو مورد استقبال گرم قرار گرفت. نتانیاهو در حضور ترامپ و با تمجید از اقدامات تروریستی وی گفت: کشتن قاسم سلیمانی، معمار مرگ، موازنه قدرت در جهان را تغییر داد.
نتانیاهو افزود: «از تصمیم ترامپ برای آغاز عملیات چکش نیمه شب (شروع جنگ ۱۲ روزه) تشکر میکنم چون واقعاً ایرانیها بعد از نیمه شب کوبیده شدند. به لطف ترامپ برنامه هستهای و موشکهای بالستیک ایران دود شد و به عقب افتاد با کمک ترامپ ما توانستیم دستهای ایران را در منطقه قطع کنیم».
ادبیات ترامپ در این ملاقات در کنست هم وقاحت این شریک جنایات رژیم صهیونیستی را نشان میدهد. او گفت:
-«با وجود آنکه رژیم ایران عامل مرگ و ویرانیهای بسیاری در خاورمیانه بوده است، ما همچنان دست دوستی و همکاری را به سوی ایران دراز میکنیم. عالی خواهد بود اگر بتوانیم با ایران توافق صلحی امضا کنیم.
-دست دوستی ما حتی به سوی ایران، که موجب این همه ویرانی در خاورمیانه شده، دراز است.
- افتخار میکنم که از برجام خارج شدم و آن را نابود کردم.
- ایران کمتر از دو ماه تا بمب هستهای فاصله داشت!/ ۲۲ سال تلاش کردیم تا برنامه هستهای ایران را نابود کنیم/ با ۱۴ بمب زیرساختهای هستهای ایران را بهطور کامل نابود کردیم و همه آن را تأیید کردند. ما باید زیرساختهای هستهای ایران را نابود میکردیم. اگر به ایران حمله نمیکردیم، توافق امروز بیمعنی بود.
- طی عملیات «چکش نیمه شب» بسیاری از تروریستهای ارشد ایران، از جمله دانشمندان هستهای و فرماندهان نظامی ایرانی از روی زمین محو شدهاند.
- ایرانیها آنها خسته شدهاند، میخواهند زنده بمانند. آنها هیچ کاری را شروع نمیکنند. دست دوستی و همکاری همیشه به روی ایران باز است، اسرائیل دست دوستی خود را به سوی ایران دراز کند!
- (ایران) دست از تهدید همسایگان بردارد، از تأمین مالی گروههای مسلح نیابتی دست بکشد و در نهایت حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد. آنها باید این کار را انجام دهند. ما آمادهایم هر وقت شما آماده باشید و این بهترین تصمیمی خواهد بود که ایران تاکنون گرفته است.
- اوه پسر! این اسم خیلی خوبی برای کاری است که ما انجام دادیم. ما سلاحهای زیادی به اسرائیل دادهایم. منظورم این است که بیبی بارها به من زنگ زده بود که میتوانی این سلاح، آن سلاح، آن سلاح را برایم بیاوری؟ شخصاً اسم بعضی از آنها را هرگز نشنیده بودم، بیبی، و من آنها را ساختم. اما شما به خوبی از آنها (علیه ایران، لبنان، سوریه، یمن، فلسطین و عراق) استفاده کردید».
اکنون باید از عناصر بیغیرت و بیوطن پرسید که چرا از آقای پزشکیان میخواستند با موجود پلیدی که در ترور و به شهادت رساندن بیش از یکهزار هموطن از جمله دانشمندان و سرداران دست داشته و جنایت را تا مرز اقدام به ترور (ناکام) رئیسجمهور کشورمان پیش برده و ضمناً به مذاکره خیانت کرده، دیدار و مذاکره کند؟ نکته عبرتآموز اینکه ترامپ در دیدار با سیسی میزبان نشست شرمالشیخ، حاضر به دست دادن با رئیسجمهور مصر نشد و این در حالی بود که سیسی به سمت وی دست دراز کرده بود.
با عنایت به همدستی آشکار ترامپ و نتانیاهو در زنجیرهای از جنایات تروریستی (از ترور سردار سلیمانی تا جنگ 12 روزه اخیر) و استفاده مشترک آنها از مذاکره به عنوان پوششی فریبکارانه برای حمله به ایران، باید بررسی کرد که برخی عناصر سیاسی و رسانهای چرا در نقش کارچاقکن ترامپ ظاهر شدهاند؟!
این نکته هم گفتنی است که ترامپ و نتانیاهو با وجود هارت و هورت فراوان، از اقتدار ایران خبر دارند و به همین علت هم بود که پس از مغلوبه شدن پروژه حمله به ایران و دریافت ضربات کمرشکن، خواستار آتشبس شدند.
او روز دوازدهم جنگ و قبل از اعلام آتشبس گفته بود: «اسرائیل ضربه خیلی سختی خورد. خصوصاً در روزهای آخر، اسرائیل واقعاً ضربه سختی خورد. وای پسر، اون موشکهای بالستیک خیلی از ساختمانها رو نابود کردند».
یورونیوز: اسرائیل بخشی از اسناد وابستگی رضا پهلوی را سانسور کرد
تهیهکنندگان گزارش روزنامه هاآرتص درباره مزدوری رضا پهلوی برای اسرائیل و ضریب دادن مصنوعی به وی در فضای مجازی تأکید کردند بخش مهمی از اطلاعات منتشر شده در این گزارش، بر پایه منابع اطلاعاتی اسرائیلی بوده است.
وبسایت یورونیوز در گزارشی نوشت: گزارش منتشره که امضای روزنامهنگاران تحقیقی هاآرتص، گور مگیدو و عمر بنجاکوب را پای خود دارد؛ با مشارکت روزنامه « دمارکر» و همکاری موسسه Citizen Lab وابسته به دانشگاه تورنتو تهیه شده است. در این گزارش عنوان شده بود که بخشی از حمایتهای آنلاین از رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران، در جریان جنگ میان ایران و اسرائیل، ساختگی بوده و از سوی شبکهای از حسابهای جعلی فارسیزبان مستقر در اسرائیل هدایت میشده است؛ شبکهای که بنا بر یافتههای هاآرتص با بودجه نهادهایی وابسته به دولت بنیامین نتانیاهو فعالیت میکرده است.
برخی از کاربران و رسانههای حامی رضا پهلوی ضمن نقد ادعاهای روزنامه هاآرتص، این گزارش را «سفارشی» خوانده و این روزنامه را به همکاری با تهران و ترویج روایت جمهوری اسلامی ایران از جنگ ۱۲ روزه و طرفداران رضا پهلوی متهم کردند.اما مگیدو در گفتوگو با یورونیوز تأکید میکند که بخش مهمی از اطلاعات منتشر شده در گزارش او بر پایه منابع اطلاعاتی اسرائیلی بوده و بخشی از آن نیز تحت سانسور نظامی اسرائیل قرار گرفته است؛ امری که او آن را «نشانهای از حساسیت موضوع» توصیف میکند. در بخشی دیگر از گفتوگو، مگیدو میگوید: «نکته اصلی برای من این نیست که حمایت از رضا پهلوی واقعی است یا جعلی، بلکه این است که چرا اسرائیل باید در کارزاری مشارکت کند که هدفش احیای سلطنت در ایران است.»
مگیدو در ادامه از اختلافنظر در میان مقامهای اطلاعاتی و سیاسی اسرائیل درباره حمایت از رضا پهلوی سخن میگوید و میافزاید: اگر این اختلاف وجود نداشت، شاید امکان انتشار چنین گزارشی هم فراهم نمیشد».
«مگیدو» در این گفتوگو ضمن تأکید بر این که اطلاعات را از منابعی در جامعه اطلاعاتی اسرائیل به دست آورده است، از نقش یک تاجر اسرائيلی به نام «تال سیلبراشتاین» در مدیریت عملیات پرده برداشت. آقای «سیلبراشتاین» که به عنوان مشاور در کنار چند نخستوزیر اسرائيل از جمله ایهود اولمرت، ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو حضور داشته، در سال ۲۰۲۰ از سوی دیوان عالی رومانی در پرونده فساد ۱۴۵ میلیون دلاری به صورت غیابی به پنج سال زندان محکوم شده است.
این گفتوگو، نگاهی کمسابقه به نحوه شکلگیری و محدودیتهای گزارشهای تحقیقی در نظام رسانهای اسرائیل و نقش سانسور نظامی در انتشار چنین موضوعاتی ارائه میدهد.
امید در تاریکی
یا در خدمت جنگافروزی؟!
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه «جایزه صلح نوبل در خدمت جنگافروزی است»، تأکید کرد: گزارش روزنامه شرق در اینباره زیبنده نبود و از سر شیفتگی سادهلوحانهای با این موضوع برخورد کرده بود.
روزنامه شرق، پس از اعطای جایزه نوبل صلح به یکی از سران اپوزیسیون ونزوئلا، این اتفاق را را «امید در دل تاریکی»! توصیف کرده و نوشته بود: «در سپیدهدمی آرام بر فراز کاراکاس، خبر جایزه مانند نسیمی از امید در میان مردمی خسته از رژیم سوسیالیستی ونزوئلا پیچید. ماریا کورینا ماچادو، رهبر اپوزیسیونی که از انتخابات حذف شده بود، حالا در جهان به عنوان صدای دموکراسی ستوده میشود. رئیس کمیته نوبل، ماریا کورینا ماچادو را «زنی شجاع و وفادار به صلح» توصیف کرد که «شعله دموکراسی را در تاریکی رو به گسترش زنده نگه میدارد». ماچادو، توانست اپوزیسیونی را که سالها از درون متلاشی بود، متحد کند. ماچادو در سال ۲۰۲۴ هزاران نفر را به خیابانها کشاند. به گفته رئیس کمیته نوبل، ماچادو نشان داده است که ابزار دموکراسی همان ابزار صلح است. کمیته نوبل دلیل انتخاب ماچادو را «تلاش خستگیناپذیر برای ترویج حقوق دموکراتیک مردم ونزوئلا» اعلام کرد».
در واکنش به این ذوقمرگی عجیب روزنامه شرق، کیومرث اشتریان استاد دانشگاه نوشت: در سیاست برخی امور به خط قرمزهای ما تبدیل میشوند و ملاک و معیار ما برای فعالیتهای اجتماعی-سیاسی هستند. مثلاً فرض کنید یک قاچاقچی مواد مخدر که مرتکب چندین قتل شده، پرچم مبارزه با یک قاتل دیگر را برافراشته است؛ شما زیر پرچمش قرار نمیگیرید، چون خود او آلوده است. شما طبق اصولی با هر دو آنها مخالفت میکنید که عبارت است از خلافبودن یا غیرانسانیبودن قاچاقچیگری یا قتل. این اصول سبب میشود که شما با هیچیک از آنها متحد نشوید. نتانیاهو و ترامپ همان خط قرمز سیاستاند. روزنامه «شرق» در گزارشی از انتخاب خانم ماچادو بهعنوان برنده جایزه نوبل استقبال
کرد.
خانم ماچادو بلافاصله پس از انتخابش جایزه خود را به ترامپ تقدیم کرد؛ هم او که نمادی از فاشیسم جدید جهانی شده است و سرکشی و طغیان میکند و هَلمِنمبارز میطلبد که حکومتهای مخالف را به سخره میگیرد و بعضاً در پی براندازی حکومتهای دیگر کشورهایی است که در برابر سرکشیهای او مقاومت میکنند. بدتر آنکه همین خانم ماچادو سوابقی در حمایت از اسرائیل و شخص نتانیاهو داشته است. پس از کشتار تاریخی و نسلکشی فلسطینیان، ماچادو در مصاحبهای با یک شبکه تلویزیونی اسرائیلی در اکتبر ۲۰۲۵، اعلام کرد که در صورت انتخاب به ریاستجمهوری، سفارت ونزوئلا را از تلآویو به اورشلیم منتقل خواهد کرد و وعده داد که روابط نزدیکتری با اسرائیل برقرار کند. او در گذشته نیز حمایت خود را از اسرائیل اعلام کرده و در سال ۲۰۱۸ نامهای به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر وقت اسرائیل، ارسال کرد و از او خواست تا در امور ونزوئلا مداخله نظامی کند. در آن نامه، او رژیم نیکولاس مادورو را بهعنوان تهدیدی برای امنیت جهانی و بهویژه برای اسرائیل معرفی کرد. در واکنش به این مواضع، برخی گروهها و شخصیتهای سیاسی ازجمله شورای روابط اسلامی-آمریکایی انتقاداتی را مطرح کردهاند و از کمیته نوبل خواستهاند جایزه را از ماچادو
پس بگیرد.
اشتریان در نقدی که به شرق فرستاده، میافزاید: حقیقت این است که جایزه صلح نوبل بیش از گذشته در چنبره اسرائیل و آمریکا گرفتار شده و به ابزاری برای سرکوب بینالمللی تبدیل شده است. نمونه مهم دیگر آنگ سان سوچی بود که عملاً از نسلکشی در میانمار حمایت کرد. رسوایی این عمل به اندازهای بود که کمیته نوبل نروژ اعلام کرد جایزه صلح نوبل به دلیل اقدامات پس از اعطای آن قابل بازپسگیری نیست و این جایزه براساس دستاوردهای گذشته اعطا شده و پس از اعطا، مسئولیتی در قبال اقدامات بعدی برعهده کمیته نیست. توضیح آنکه در سال ۲۰۱۷، ارتش میانمار عملیات نظامی گستردهای را در ایالت راخین علیه اقلیت مسلمان روهینگیا آغاز کرد که منجر به کشتهشدن هزاران نفر و آوارگی بیش از
۷۰۰ هزار نفر به بنگلادش شد. سازمان ملل متحد این اقدامات را «نسلکشی» توصیف کرد. این حکایت همچنان ادامه دارد و ظاهراً کمیته اعطای جایزه صلح نوبل به صورت آشکاری در خدمت نسلکشی قرار گرفته است. گزارش «شرق» زیبنده نبود و از سر شیفتگی سادهلوحانهای با این موضوع برخورد
کرده بود.