kayhan.ir

کد خبر: ۳۱۹۹۷
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۶
گفت‌وگو با نخستین جانباز نخاعی مدافع حرم

سید حسن انتظاری:جمهوری اسلامی نگاهی فراقومی به مسئله سوریه دارد


حمید موسوی

چه بسا این نخستین باری باشد که مردم ایران اسلامی و سایر مللی که دل در گرو محبت ائمه اطهار (علیهم السلام) دارند با سیما وکلام یک جانباز 70 درصدی قطع نخاعی مدافع حرم روبرو می‌شوند. هم سید است هم حسن مسلک و هم در انتظار. آخر؛ نامش سید حسن انتظاری است. بعد از ظهر یک روز پائیزی با پای جان که نه بلکه با پای دل به آشیانه ما آمد. ما نیز کفش هایمان که هیچ، پاهایمان را درآوردیم و به استقبال او رفتیم.
بخش کوتاهی از گفت وگوی بلند با او  را می‌خوانید:
 لطفا  برای آشنایی ،مختصاتی از  زندگانی خودتان ارائه کنید؟
- بسم الله الرحمن الرحیم. بنده سید حسن انتظاری متولد 1352 در تهران هستم. در همان فضای خردسالی می‌دیدم صحنه‌هایی از انقلاب را .اما خب آنچنان درک واضحی نداشتم جز خاطرات آمدن امام(ره) و اینکه چطور مادر و پدرم در تکاپوی آمدن و استقبال از امام بودند. بعد از انقلاب پدر بنده شغلشان در نیروی انتظامی بود. یعنی در ژاندارمری سابق بودند که به این شکل بنده با فضای نظامی آشنا شدم. پدر دست من را می‌گرفت می‌برد مسجد برای اقامه نماز که به این صورت هم با  فضای معنوی مسجد آشنا شدم. آرام آرام وارد فضای مسجد شدم. در ادامه جنگ تحمیلی شروع شد که حال و هوای خاصی داشت. ثبت نام و اعزام نیروهای رزمنده به جبهه‌ها که من اینجا به‌طور زیر پوستی با فرهنگ ایثار و شهادت مانوس می‌شدم.
دیپلم ریاضی فیزیک را که گرفتم دانشگاه هم قبول شدم .اما چون علاقه به مسائل دینی داشتم با راهنمایی دوستان  وارد فضای حوزه علمیه شدم. سه سالی  در حوزه درس می‌خواندم و در عین حال  خیلی علاقه مند بودم که به طریقی ارتباط برقرار کنم با بچه‌های حزب الله، با بچه‌های شیعیان لبنان. بحث فضای جنگ هنوز بود، اگر یادتان باشد اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرده بود. حزب الله درگیر جنگ بود، عملیات‌هایی داشت، چریکی یا استشهادی. این حال و هوا که می‌آمد در جامعه دوست داشتم که در فضای جنگ باشم. دوران تحصیل افسری را هم گذراندیم. دوره لیسانس را که مدیریت نظامی بود در دانشگاه امام حسین (ع) تمام کردم. وارد محیط کار شدم. یک مجموعه آموزش‌های تخصصی دیده بودم در دانشگاه. در ادامه به تحصیل پرداختم که در مقطع فوق لیسانس رشته مطالعات منطقه‌ای خاورمیانه و شمال آفریقا فارغ التحصیل شدم.
تاثیری که شما مدافعین حرم در سوریه داشتید و همچنین نحوه برخورد مردم سوریه با شما چگونه بود؟
-متاسفانه تروریست‌ها آمدند داخل زندگی مردم پناه گرفتند و شهرک‌هایی که مردم عادی در آنجا ساکن بودند را اشغال کردند و خیلی از این شهرک‌ها خالی از سکنه شدند. البته بعضی از مردم هم به خاطر خانه و زندگیشان در شهرک‌ها ماندند که دارند با یک ترس و وحشتی بین این تروریست‌ها زندگی می‌کنند. حالا ایران به ارتش این آموزش را داد که اگر برای پاکسازی محلی اقدام می‌کنید مواظب باشید مردم آن منطقه اشغال شده توسط تروریست‌ها آسیب نبینند. چون از روی اجبار و ناچاری مجبور شده‌اند بین تروریست‌ها زندگی کنند. اما متاسفانه تروریست‌ها مردم عادی را  سپر انسانی قرار دادند. حالا آموزش ما این بود که شرایط را برای تروریست‌ها طوری در تنگنا قرار دهیم که مردم عادی نتوانند به رفت و آمد معمولی خودشان ادامه دهند، شرایط را برای تروریست‌ها سخت‌تر کنیم تا اسیر شوند یا به طریقی دیگر با آنها مقابله شود.
حالا یک نمونه از این برخورد را به شما می‌گویم. در یک مورد تروریست‌ها وارد یک روستا شدند و ارتش سوریه هم برای مقابله با آنها وارد آن روستا شد. تروریست‌ها وارد یک ساختمان مسکونی شدند و اهالی آنجا را گروگان گرفتند. شاید اولین ایده‌ای که به ذهن ارتش می‌رسید این بود که کل ساختمان را ویران کند تا بتوانند تروریست‌ها را از بین ببرند که در این صورت مردم عادی و بی‌گناه هم کشته می‌شدند اما بچه‌های ما گفتند شما به این صورت اقدام کنید که در صورت آزاد کردن گروگان‌ها تروریست‌ها می‌توانند، سلاح‌هایشان را تحویل دهند و در امان باشند که اتفاقا همین طور هم شد و از ریختن خون شمار زیادی از مردم آنجا جلوگیری شد. این یک نمونه از آموزش بچه‌های ایرانی به سوریان بود.
وقتی این برخورد‌ها را از بچه‌های ما می‌دیدند و هر گاه با ما روبرو می‌شدند با شیرینی ازما استقبال می‌کردند. یا حتی در جاهای ایست و بازرسی بچه‌های سوری می‌آمدند و از بچه‌های بسیجی ما کمک‌های انسانی دریافت می‌کردند.
درست است که چهره جنگ بسیار خشن است و بسیاری از ساختارهای اقتصادی و اجتماعی آنها را ویران کرده اما اگر از زاویه‌ای دیگر به این قضیه نگاه کنیم یک شباهت‌هایی از حضور ایران در حزب‌الله را هم خواهیم دید. چون آن زمانی که اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرده بود شیعیان لبنان با خیلی از آموزه‌های جمهوری اسلامی آشنا نبودند اما انسان‌هایی مانند شهید دکتر چمران و جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان و شهید حاج محمد ابراهیم همت آنجا رفتند و توانستند فرهنگ جمهوری اسلامی را به آنجا انتقال دهند و این چنین یک هسته حزب الله در لبنان تشکیل شد که توانست در مقابل چهارمین ارتش بزرگ دنیا مقاومت کند و آن را به زانو در بیاورد. من به شهید چمران علاقه خاصی دارم و کتاب‌های ایشان را همچنان می‌خوانم، که شکل گیری پایه‌های حزب الله هم مدیون این شهید بزرگوار است.
یکی دیگر از مواردی که جمهوری اسلامی دارد در سوریه انجام می‌دهد تشکیل هسته‌های بسیج می‌باشد. ارتش سوریه نمی‌توانست با این بحران سه ساله مقابله کند. واقعا” هر ارتشی بود مستهلک می‌شد. ایران آمد گفت چرا بین مردم خودت پایگاه مردمی ایجاد نمی‌کنی و از آنها کمک نمی‌گیری. به مردمت اعتماد کن .همان طور که خودمان در جنگ تحمیلی از مردم کمک گرفتیم. این چنین شد که « گروه‌های دفاع وطنی» یا همان بسیج در سوریه شکل گرفت. بدین صورت که بچه‌های دفاع وطنی سوری در دوره‌های 45 روزه وظیفه دفاع و مقابله با تروریست‌ها را عهده‌دار می‌شوند.
با کمک جمهوری اسلامی این فرهنگ بسیج دارد در آنجا شکل می‌گیرد و مردم داوطلبانه از کشورشان در مقابل تروریست‌ها دفاع می‌کنند.
   نقش جمهوری اسلامی ایران را در حل این بحران چگونه ارزیابی می‌کنید؟
- جمهوری اسلامی نگاهی فراقومی به مسئله سوریه دارد و برای  ایجاد وحدت در کشور سوریه کمک می‌کند. یعنی ما نمی‌گوییم فقط علویان یا فقط سنی‌ها یا فقط مسیحیان .درحال حاضر،چند قومیت دارند آنجا زندگی می‌کنند. اگر ایران وارد مسئله سوریه نشده بود مطمئن باشید سوریه از هم می‌پاشید و هر قومیتی ساز خودش را می‌زد و به‌طور کل، کشور از همه لحاظ ساقط و تجزیه می‌شد.
آن تروریستی که دارد می‌جنگد برایش مسیحی یا شیعه یا سنی فرقی ندارد و فقط خودش را قبول دارد. چون بر خلاف ادعایشان مبنی بر احیاء سنی‌ها و روش و مکتب آنها، بسیاری از سنی‌ها را هم هدف  قتل و غارت قرار دادند. پس در نگاه اول، ایران با مدیریت بحران جلوی تجزیه سوریه را گرفت. همان کاری را که می‌خواستند در مورد عراق انجام دهند که باز هم در آنجا نقش ایران باعث شد عراق تجزیه نشود.
شرایط جنگ و عملکرد نیروهای متخاصم در سوریه به‌چه شکل است؟
- واقعاً شرایط جنگ شهری بسیار سخت و طاقت فرسا می‌باشد. مثلا” ممکن است یک تک تیرانداز در ساختمانی کمین کرده باشد که همین باعث زمین گیر شدن یک ارتش یا گردان می‌شود و تا بیایید جایش را پیدا کنید کلی تلفات داده اید.
داعشی‌ها چون می‌دانند اگر بخواهند این بحران از طریق سیاسی حل شود کل هزینه‌هایی که تا الان انجام داده‌اند هدر می‌رود و از طرفی هم باز مردم به نظام فعلی سوریه رای خواهند داد؛ نمی‌خواهند از طریق سیاسی این بحران حل شود. اگر نگاه بازتری به این تروریست‌ها داشته باشید می‌بینید که اینها از اروپا و آفریقا و سایر نقاط دنیا آمده‌اند و خود این کشورها حاضر نمی‌شوند تا این نیروها به داخل کشورشان برگردند. چون می‌دانند این تروریست‌ها که در خاک سوریه رفته‌اند آموزش‌های لازم خرابکاری و تروریستی دیده‌اند و اگر بخواهند به کشور مبدأ برگردند باعث ناامنی می‌شوند. به خاطر همین است که کشورهای خارجی اعزام‌کننده این تروریست‌ها حاضر نیستند این بحران با مسالمت پایان یابد زیرا از برگشت این تروریست‌ها به داخل کشور خودشان می‌ترسند.  اغلب کسانی را هم که برگشته‌اند داخل زندان انداخته‌اند چون می‌ترسند یک زمانی همین فرد بمبی بدست بگیرد و برای خود آن کشور ناامنی ایجاد کند. پس این کشورها هیچ گاه حاضر به مقابله با این تروریست‌هایی که خودشان فرستاده‌اند نیستند و کمک به ادامه این بحران می‌کنند. بعضا” مردمی هم که در داخل سوریه به تروریست‌ها کمک می‌کنند بخاطر ناچاری و از روی ترس جان و مال حاضر به همکاری با اینها می‌شوند. چون اگر کمک نکنند توسط داعشی‌ها کشته می‌شوند. اما مناطقی که نیروهای ما و ارتش حضور دارند مردم دارند زندگی عادیشان را انجام می‌دهند.
وضعیت کنونی بحران سوریه را چگونه می‌بینید؟
-  با گذشت سه سال از آغاز بحران، مردم سوریه خیلی بهتر دارند به این موضوع نگاه می‌کنند. اوایل این آگاهی در بینشان نبود که این بحران یک مسئله تحمیلی از خارج است و یک سری عوامل خارجی هستند که دارند به بحران دامن می‌زنند.
وضعیت جنگ الان در سوریه چگونه است؟
-عمده مناطقی که به دست تروریستها افتاده ،شهرک‌ها هستند. شهرک‌هایی که قبلاً بدون جنگ تصرف شده و  تعداد زیادی از آنها هم، خالی از سکنه شده‌اند. مردم عموماً خانه هایشان را ترک کرده‌اند و رفته‌اند.
به لحاظ جغرافیایی این شهرک‌ها در کدام قسمت سوریه قرار دارند؟
- اگر کل سوریه را بخواهیم در نظر بگیریم می‌شود بیشتر آن مناطقی که هم مرز با ترکیه در شمال است. چون آنجا مرزی است که بیشتر محل  تردد تروریست‌ها ست و سلاح دستشان می‌رسد. آن قسمت‌ها بیشتر دست آنهاست که به مرور ارتش دارد این مناطق را پاکسازی می‌کند و جلو می‌رود. البته کار بسیار سختی است. به دلیل نوع جنگ؛ جنگ شهری، جنگ سختی است.
  آیا شما شاهد شهادت شهدای مدافع حرم بوده اید؟
-  بله. تعدادی از این شهیدان بزرگوار، دوسه تایشان همرزم بنده بودند. یکی شان مستندساز بود بنام آقای باغبانی که تعدادی از فیلم‌هایش متأسفانه افتاد دست آن طرفی‌ها که در اینترنت پخش کردند و بی‌بی سی رویش خیلی مانور داد. که خدا رحمت کند حاج اسماعیل حیدری صحبت می‌کند و می‌گوید هدف ما و دشمن درجه یک ما اسرائیل است. متاسفانه مارا کشاندند در این جبهه ! اما ما قرار است برویم و با اسرائیل بجنگیم. متاسفانه یکی از دلایل این جنگ این است که ما حواسمان از اطراف دشمن درجه یکمان پرت شود. ما را به جان هم انداخته و یک بحران تقلبی تدارک دیده‌اند تا اسرائیل در امنیت باشد.
صحنه مجروحیتتان را می‌توانید توضیح دهید؟
- قراربود در جریان عملیاتی منطقه‌ای آزادسازی شود. ما در کنار این بچه‌ها به عنوان مشاور بودیم. رفتیم ولی متاسفانه در آن صحنه عمل ،مشکلاتی پیش آمد. تعدادی از دوستان شهید شدند و کار عملیات به نتیجه نرسید. من هم معاون فردی بنام سید موسوی رحمت الله علیه بودم که آنجا شهید شد. ما در اصل عقبه اینها بودیم که اینها را از بحران دربیاوریم و از زیر آتش دشمن نجاتشان دهیم که همان جا من مجروح شدم و سید موسوی هم شهید شد. من از ناحیه پهلو تیر خوردم. به ستون فقراتم آسیب رسید و نخاعم دچار عارضه شد که بعد از سبک شدن آتش دشمن، مارا به عقب بردند و بعد هم به بیمارستان منتقل کردند. در بیمارستان کلیه چپم را تخلیه کردند و من دچار ضایعه نخاعی شدم. سه چهار روز طول کشید. بعداز یک بیمارستانی، به دمشق رفتیم و بعد به ایران. این اتفاق هم یک ماه بعداز حضور من در منطقه رخ داد.
رفتار پرستاران و پزشکان با شما چگونه بود؟
-آن شهری که در آنجا بستری بودیم ؛علوی نشین هستند. پرستاران می‌آمدند بالای سر ما و گریه می‌کردند. می‌گفتند «اینجا مملکت ماست اما شما آمده اید و  دارید از ما دفاع می‌کنید.»صحنه خیلی زیبایی بود. بسیار با دلسوزی می‌آمدند و به ما رسیدگی می‌کردند. اصلاً برخوردشان را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.
در بحث تعیین درصد جانبازی با شما چطور برخورد شد؟
-اول در بحث تعیین درصد مشکلاتی پیدا کردم. اول درصد خیلی کمی به من دادند .بعد به کمیسیون پزشکی مراجعه کردم و الان مشکل حل شده است. 70درصد تعیین شد. من الان وسایل و تجهیزات پزشکی ام را راحت‌تر تهیه می‌کنم. قبلاً مشکل داشتم اما الان نه. بعد از اصلاح درصد، الحمدلله مشکلاتم کمتر شده است.