کد خبر: ۳۱۹۳۹۴
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۳

موضع قــرآن در برابر «پیمان‌شکنان»

آيات ۵۵- ۵۶ سوره انفال- انَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ كَفَروا فَهُمْ لايُؤْمِنونَ. الَّذينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضونَ‏ عَهْدَهُمْ فى كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لايَتَّقونَ- راجع به این است كه بدترين جنبندگان نوعى از انسان‌ها هستند که عهد و پيمان با دیگران را نقض می‌کنند. گویا خداوند مى‏ فرمايد: پيمان بستن به اصطلاح قول شرف دادن است، شرف انسانيت را گرو گذاشتن است. ما به اين دليل پیمان‌شکنان را پست‌ترين حيوانات و جنبنده‏‌ها مى‏خوانيم كه اينها داراى برخی از مميزات و خصوصيات ضد انسانی هستند، يكى از خصوصياتشان اين است كه با ديگران پيمان مى‏‌بندند ولى اين پيمانشان دسيسه‏‌اى بيش نيست، آن را نقض مى‌كنند. نه اينكه فقط يك بار نقض بكنند بلكه هر پيمانى كه مى‌بندند نقض مى‏كنند. ما در امور دينى ‌می‌‏گوييم هيچ‏كس معصوم نيست، امكان خطا، لغزش و گناه براى همه هست، اما فرق است ميان كسى كه پايبند به تقواست و احياناً گناهى از او سر ‌می‌‏زند و اين سر زدن گناه، براى او يك امر غير عادى است و لهذا بعد پشيمان مى‏شود، خودش را ملامت مى‏كند و تصميم مى‏گيرد كه ديگر چنين كارى نكند و كسى كه اساساً گناه براى او مفهومى ندارد، پشت سر يكديگر مرتكب مى‏شود؛ اين نشان مى‏دهد كه آن معنايى كه ما به آن مى‌گوييم «تقوا» اصلًا در اين شخص وجود ندارد. قرآن درباره اين پست‏ترين حيوانها كه جز عده‌‏اى از انسان‌ها نيستند، نمی‌‏گويد اينها يك بار نقض عهد كردند، چون ممكن است گفته شود لغزشى از اينها سر زده است،‌ می‌‏گويد: «ثُمَّ يَنْقُضونَ‏ عَهْدَهُمْ فى كُلِّ مَرَّةٍ؛ آنها كه هر وقت پيمان مى‏بندند پيمان خويش را نقض مى‏كنند.» طبق منطق قرآن يك انسان به صرف اينكه از نسل بشر است نمی‌‏تواند احترام بيشترى از حيوانات را ادعا كند. يك انسان به موجب آنكه انسان است و شرافت‌هاى ذاتى انسانى و كمالات مختص انسانى را دارد ‌می‌‏تواند محترم باشد. مسئله وفاى به عهد و پيمان يك مسئله انسانى است،... از آن چيزهايى است كه وجدان انسانى هركسى به آن حكم ‌می‌‏كند و اعم است از اينكه آن كه پيمان ‌می‌‏بندد مسلمان باشد يا نباشد، اساساً خداشناس باشد يا نباشد، به ماوراءالطبيعه معتقد باشد يا نباشد. بنابراین آدمى كه هيچ‏گاه پايبند به وفاى عهد و پيمان خودش نيست و هر وقت كه پيمان ‌می‌‏بندد دسيسه و دغلبازى است و تصميمش بر اين است كه آن را نقض كند، او از انسانيت و از آن چيزى كه آن را شرف انسانيت ‌می‌‏نامند سقوط كرده و ديگر انسان نيست.
وظیفه ما در قبال نقض عهد
آیه «وَ امّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ الَيْهِمْ عَلى‏ سَواءٍ انَّ اللَّهَ لايُحِبُّ الْخائِنينَ»(سوره انفال، آیه۵۵)
 پاسخ این سؤال است که: هر گاه با قومى پيمان بستيم پيمان مؤكَّد، آيا حتماً بايد صبر كنيم اول آنها نقض عهد كنند بعد ما پيمانمان را به‌هم بزنيم؟ و حال آنكه گاهى علائمى در دست داريم كه اگر ما صبر كنيم كه دشمن عمل خودش را انجام بدهد كلاهمان پس معركه است.
قرآن مى‌فرماید: در اين‏گونه موارد كه علائم خيانت آن كسى كه پيمان بسته آشكار است، شما نه سكوت كنيد و نه پيشدستى.  قبلًا به آنها اعلام كنيد كه به موجب اطلاعاتى كه به ما رسيده است شما به عهد خودتان پايبند نيستيد پس ما رسماً اعلام مى‏ كنيم كه پيمان ما از اين ساعت منتفى است و ما «كأن‏ لَمْ يَكُن» حساب مى‌كنيم، تا در يك حد سَواء و متعادل و برابر قرار بگيريد.
بعد از اين اعلام هر تصميمى كه مى‌خواهيد بگيريد در اين صورت با عدالت رفتار كرده‏‌ايد؛... اين كار را انجام دهيد كه هم احتياط است و حذر و هم انسانى.  قرآن كريم عهد و پيمان را محترم مى‏شمارد تا وقتى كه ديگرى محترم بشمارد. قرآن نمى‌گويد اگر طرف نقض كرد تو باز هم وفادار بمان، بلكه مى‏‌گويد: «فَمَا اسْتَقاموا لَكُمْ فَاسْتَقيموا لَهُمْ» (توبه‌، آیه 7)؛ تا زمانی که آنان(مشرکین) بر عهد خود با شما پایدارند شما هم بر عهدتان پایدار بمانید، پيغمبر اكرم(صلی‌الله علیه و آله) با قريش در حديبيه قرارداد بست و چون نقض از ناحيه آنها شروع شد، پيغمبر اكرم هم آن را ورق پاره‏‌اى بيش نشمرد.
پیمان‌شکنان؛ بدترین موجودات
مفاد آیه 57 سوره انفال«‌فَامّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِى الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرونَ» این است که: حال كه اينها پيمان‏شكن هستند، اگر در جنگ بر چنين موجوداتى که پست‌ترين جنبنده‏‌ها هستند پيروز و مسلط شدى ‌(نمى‏‌گويد با اينها چه رفتارى كن، تعبير عجيبى دارد) فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ‏: كارى كن كه آن جماعتى را كه پشت سر اينها قرار گرفته‏‌اند و مى‌خواهند راه اينها را بروند مشرَّد و پراكنده كنى. با اينها كارى بكن كه اسباب عبرت آنها بشود. لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرونَ‏: شايد آنها متذكر بشوند و ديگر مثل اينها اين‏طور از انسانيت خارج 
نشوند. 
مفاد اين سه آيه- 55 تا57 انفال- عجيب است. ابتدا مقدمه‏‌اى مى‌چيند كه بدترين جنبنده‏‌ها چه کسانی هستند. بعد براى اينها صفتى ذكر مى‏كند در سقوط انسانيتشان- نقض مکرر عهد و پیمان-. بعد فتوا و اجازه مى‏دهد كه اينها را از بين ببر، ولى به اين از بين بردن حالت انتقامى نمی‌دهد كه عقده دلت را خالى كن... قرآن به جنبه عبرتش توجه مى‏كند، مى‏گويد حالا كه چنينند، اين موجودات پست‏‌تر از حيوان را از ميان ببر، با آنها كارى كن كه عبرت ديگران بشوند.
مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى(آشنايى با قرآن
(1- 5))، ج‏26، صص: 303-311؛ ج‏17 (حماسه حسينى
(1 و 2)) ص 490- با تلخیص و ویرایش