موضع قــرآن در برابر «پیمانشکنان»
آيات ۵۵- ۵۶ سوره انفال- انَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذينَ كَفَروا فَهُمْ لايُؤْمِنونَ. الَّذينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضونَ عَهْدَهُمْ فى كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لايَتَّقونَ- راجع به این است كه بدترين جنبندگان نوعى از انسانها هستند که عهد و پيمان با دیگران را نقض میکنند. گویا خداوند مى فرمايد: پيمان بستن به اصطلاح قول شرف دادن است، شرف انسانيت را گرو گذاشتن است. ما به اين دليل پیمانشکنان را پستترين حيوانات و جنبندهها مىخوانيم كه اينها داراى برخی از مميزات و خصوصيات ضد انسانی هستند، يكى از خصوصياتشان اين است كه با ديگران پيمان مىبندند ولى اين پيمانشان دسيسهاى بيش نيست، آن را نقض مىكنند. نه اينكه فقط يك بار نقض بكنند بلكه هر پيمانى كه مىبندند نقض مىكنند. ما در امور دينى میگوييم هيچكس معصوم نيست، امكان خطا، لغزش و گناه براى همه هست، اما فرق است ميان كسى كه پايبند به تقواست و احياناً گناهى از او سر میزند و اين سر زدن گناه، براى او يك امر غير عادى است و لهذا بعد پشيمان مىشود، خودش را ملامت مىكند و تصميم مىگيرد كه ديگر چنين كارى نكند و كسى كه اساساً گناه براى او مفهومى ندارد، پشت سر يكديگر مرتكب مىشود؛ اين نشان مىدهد كه آن معنايى كه ما به آن مىگوييم «تقوا» اصلًا در اين شخص وجود ندارد. قرآن درباره اين پستترين حيوانها كه جز عدهاى از انسانها نيستند، نمیگويد اينها يك بار نقض عهد كردند، چون ممكن است گفته شود لغزشى از اينها سر زده است، میگويد: «ثُمَّ يَنْقُضونَ عَهْدَهُمْ فى كُلِّ مَرَّةٍ؛ آنها كه هر وقت پيمان مىبندند پيمان خويش را نقض مىكنند.» طبق منطق قرآن يك انسان به صرف اينكه از نسل بشر است نمیتواند احترام بيشترى از حيوانات را ادعا كند. يك انسان به موجب آنكه انسان است و شرافتهاى ذاتى انسانى و كمالات مختص انسانى را دارد میتواند محترم باشد. مسئله وفاى به عهد و پيمان يك مسئله انسانى است،... از آن چيزهايى است كه وجدان انسانى هركسى به آن حكم میكند و اعم است از اينكه آن كه پيمان میبندد مسلمان باشد يا نباشد، اساساً خداشناس باشد يا نباشد، به ماوراءالطبيعه معتقد باشد يا نباشد. بنابراین آدمى كه هيچگاه پايبند به وفاى عهد و پيمان خودش نيست و هر وقت كه پيمان میبندد دسيسه و دغلبازى است و تصميمش بر اين است كه آن را نقض كند، او از انسانيت و از آن چيزى كه آن را شرف انسانيت مینامند سقوط كرده و ديگر انسان نيست.
وظیفه ما در قبال نقض عهد
آیه «وَ امّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ الَيْهِمْ عَلى سَواءٍ انَّ اللَّهَ لايُحِبُّ الْخائِنينَ»(سوره انفال، آیه۵۵)
پاسخ این سؤال است که: هر گاه با قومى پيمان بستيم پيمان مؤكَّد، آيا حتماً بايد صبر كنيم اول آنها نقض عهد كنند بعد ما پيمانمان را بههم بزنيم؟ و حال آنكه گاهى علائمى در دست داريم كه اگر ما صبر كنيم كه دشمن عمل خودش را انجام بدهد كلاهمان پس معركه است.
قرآن مىفرماید: در اينگونه موارد كه علائم خيانت آن كسى كه پيمان بسته آشكار است، شما نه سكوت كنيد و نه پيشدستى. قبلًا به آنها اعلام كنيد كه به موجب اطلاعاتى كه به ما رسيده است شما به عهد خودتان پايبند نيستيد پس ما رسماً اعلام مى كنيم كه پيمان ما از اين ساعت منتفى است و ما «كأن لَمْ يَكُن» حساب مىكنيم، تا در يك حد سَواء و متعادل و برابر قرار بگيريد.
بعد از اين اعلام هر تصميمى كه مىخواهيد بگيريد در اين صورت با عدالت رفتار كردهايد؛... اين كار را انجام دهيد كه هم احتياط است و حذر و هم انسانى. قرآن كريم عهد و پيمان را محترم مىشمارد تا وقتى كه ديگرى محترم بشمارد. قرآن نمىگويد اگر طرف نقض كرد تو باز هم وفادار بمان، بلكه مىگويد: «فَمَا اسْتَقاموا لَكُمْ فَاسْتَقيموا لَهُمْ» (توبه، آیه 7)؛ تا زمانی که آنان(مشرکین) بر عهد خود با شما پایدارند شما هم بر عهدتان پایدار بمانید، پيغمبر اكرم(صلیالله علیه و آله) با قريش در حديبيه قرارداد بست و چون نقض از ناحيه آنها شروع شد، پيغمبر اكرم هم آن را ورق پارهاى بيش نشمرد.
پیمانشکنان؛ بدترین موجودات
مفاد آیه 57 سوره انفال«فَامّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِى الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرونَ» این است که: حال كه اينها پيمانشكن هستند، اگر در جنگ بر چنين موجوداتى که پستترين جنبندهها هستند پيروز و مسلط شدى (نمىگويد با اينها چه رفتارى كن، تعبير عجيبى دارد) فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ: كارى كن كه آن جماعتى را كه پشت سر اينها قرار گرفتهاند و مىخواهند راه اينها را بروند مشرَّد و پراكنده كنى. با اينها كارى بكن كه اسباب عبرت آنها بشود. لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرونَ: شايد آنها متذكر بشوند و ديگر مثل اينها اينطور از انسانيت خارج
نشوند.
مفاد اين سه آيه- 55 تا57 انفال- عجيب است. ابتدا مقدمهاى مىچيند كه بدترين جنبندهها چه کسانی هستند. بعد براى اينها صفتى ذكر مىكند در سقوط انسانيتشان- نقض مکرر عهد و پیمان-. بعد فتوا و اجازه مىدهد كه اينها را از بين ببر، ولى به اين از بين بردن حالت انتقامى نمیدهد كه عقده دلت را خالى كن... قرآن به جنبه عبرتش توجه مىكند، مىگويد حالا كه چنينند، اين موجودات پستتر از حيوان را از ميان ببر، با آنها كارى كن كه عبرت ديگران بشوند.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آشنايى با قرآن
(1- 5))، ج26، صص: 303-311؛ ج17 (حماسه حسينى
(1 و 2)) ص 490- با تلخیص و ویرایش