کد خبر: ۳۱۹۲۱۴
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۵
طراح تحریم‌های ترامپ علیه ایران را بشناسید

مالکی: طراحی فشار حداکثری علیه ایران برایم یک انگیزه شخصی بود

در تازه‌ترین پرده از سناریوی ضدایرانی بنیاد دفاع از دموکراسی (FDD)، مارک دوبوویتز میزبان میعاد مالکی (بهایی صهیونیست و طراح اصلی تحریم‌های دولت ترامپ) شد. مالکی که به نقش شخصی خود در طراحی کمپین فشار حداکثری اعتراف کرد، از نگهداری «خودکار امضای ترامپ پای تحریم رهبر ایران» به ‌عنوان یادگار افتخارآمیزش پرده برداشت.
در تازه‌ترین برنامه پادکست 
«The Iran Breakdown»، مارک دوبوویتز، مدیر بنیاد دفاع از دموکراسی (FDD)، میزبان میعاد مالکی، بهائی صهیونیست و از عناصر فعال دولت نخست ترامپ بود. محور اصلی این گفت‌وگو، بررسی راهکارهای غیرنظامی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و بازآفرینی الگویی تازه از سیاست «فشار حداکثری» بود. میعاد مالکی که به‌تازگی به جمع کارشناسان FDD پیوسته، سابقه‌ای پررنگ در وزارت خزانه‌داری آمریکا دارد. او به‌ عنوان معاون دفتر هدف‌گیری جهانی در اداره کنترل دارایی‌های خارجی (OFAC)، مسئولیت مستقیم طراحی و اجرای بیش از ۳۵ برنامه تحریمی علیه ایران را برعهده داشت و از معماران اصلی خروج دولت ترامپ از برجام و آغاز کمپین فشار حداکثری محسوب می‌شود.
این حضور رسانه‌ای، نخستین فعالیت رسمی مالکی در اندیشکده اف‌دی‌دی به‌شمار می‌آید؛ حضوری که دوبوویتز از آن برای بازخوانی تجربه تحریم‌های گذشته و ارائه نقشه‌ای تازه برای فشار دوباره به ایران بهره برد.
میعاد مالکی، بهائی و یهودی صهیونیست که در اوایل دهه ۲۰۰۰ به همراه خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کرده و مدتی نیز در نیروی هوائی آمریکا خدمت کرده بود، در سال ۲۰۱۷ وارد وزارت خزانه‌داری شد. او در نخستین حضور رسانه‌ای خود در پادکست FDD تأکید کرد که «اعمال تحریم‌های مؤثر علیه ایران برایش یک موضوع شخصی بوده، نه صرفاً حرفه‌ای». به گفته مالکی، مأموریت اولیه‌اش در وزارت خزانه‌داری طراحی مسیری برای خروج از برجام و همزمان تدوین کمپین فشار حداکثری بود. او توضیح داد که با بررسی تجربه‌های پیشین، تیم ترامپ دریافت کدام تحریم‌ها اثرگذار بوده و کدام شکست خورده‌اند. مالکی افزود: در ابتدا نگرانی از عدم همراهی اروپا وجود داشت، اما به‌زودی روشن شد که تحریم‌های یکجانبه آمریکا به دلیل سلطه دلار و پیوند عمیق اقتصاد جهانی با شبکه بانکی این کشور، می‌تواند به‌تنهائی کارساز باشد.
در ادامه گفت‌وگو، مالکی و دوبوویتز هر دو تأکید کردند که دموکرات‌ها با تکیه بر امتیازات مالی و گشایش‌های اقتصادی، به ‌دنبال تغییر رفتار ایران بودند؛ رویکردی که از نگاه آنها ناشی از «عدم شناخت ایدئولوژی حاکم بر جمهوری اسلامی» بوده است. 
به باور مالکی، دولت اوباما و سپس بایدن اساساً درک درستی از ساختار سیاسی و اقتصادی ایران نداشتند. در مقابل، دولت ترامپ با بی‌اعتمادی کامل به امکان تغییر رفتار ایران، خروج از برجام و تحریم‌های یکجانبه را در پیش گرفت و با صدور چند دستور اجرائی و مصوبات کنگره، اختیار کامل طراحی و اجرای این تحریم‌ها را به وزارت خزانه‌داری سپرد.
مالکی و دوبوویتز در ادامه گفت‌وگو تأکید کردند که دموکرات‌ها، از جمله اوباما، بر این باور بودند که با ارائه امتیازات مالی و ایجاد گشایش در اقتصاد ایران، می‌توانند انگیزه حاکمیت ایران را به سمت رفتار عادی و میانه‌روی سوق دهند. اما به گفته مالکی، این رویکرد اشتباه بود؛ حاکمیت ایران «به‌شدت ایدئولوژیک و غیرقابل تغییر» است و هیچ تضمینی برای تغییر رفتار آن 
وجود ندارد.
 او می‌گوید این سوءبرداشت ناشی از عدم شناخت دقیق تفکر رهبری ایران بود و دولت اوباما و حتی بایدن درک درستی از ساختار سیاسی و اقتصادی کشور نداشتند. در مقابل، دولت ترامپ با بی‌اعتقادی کامل به تغییر رفتار ایران، از برجام خارج شد و تحریم‌های یکجانبه را آغاز کرد، تحریم‌هایی که با صدور چند دستور اجرائی و تصویب لایحه‌های کنگره، اختیار طراحی و اجرای آنها به‌طور کامل در دست وزارت دارایی آمریکا قرار گرفت.
خودکاری که دستور اجرائی
 تحریم رهبر ایران را امضا کرد
دوبوویتز از مالکی می‌خواهد توضیح دهد چگونه به این نتیجه رسید که نمی‌توان با «گشایش‌های اقتصادی» رفتار جمهوری اسلامی ایران را تغییر داد. مالکی دو دلیل اصلی را مطرح می‌کند: حضور گسترده سپاه پاسداران و نهادهای مرتبط با رهبری در بخش‌های مختلف اقتصادی و شبکه تأمین مالی پیچیده و درهم‌تنیده گروه‌های نیابتی ایران.
به گفته مالکی، با توجه به این ساختار، تنها راه اثرگذاری واقعی، هدف قرار دادن شخص رهبر، نهادهایی که مستقیماً به او مرتبط‌اند و تمام سازمان‌هایی است که به نوعی با سپاه ارتباط دارند. بر این اساس، وزارت دارایی آمریکا از دستور اجرائی ۱۳۸۷۶ حمایت کرد؛ دستوری که در سال ۲۰۱۹ توسط ترامپ امضا شد و به گفته مالکی، باید آن را «دستور اجرائی رهبر معظم» نامید. 
این دستور، رهبر ایران و همه افرادی که با او ارتباط دارند یا توسط او منصوب شده‌اند را هدف می‌گیرد. مالکی با رضایت خاطر یادآور شد که خودکاری که ترامپ با آن دستور را امضا کرد، اکنون در اختیار اوست.
میعاد مالکی در پاسخ به این مسئله که چرا مذاکرات میان ایران و آمریکا به یک توافق منتهی نمی‌شود مدعی شد که این ناشی از زیاده‌خواهی جمهوری اسلامی است؛ به عبارت دیگر، از آنجا که مذاکره‌کنندگان ایران در گفت‌وگو با دولت بایدن به این نتیجه رسیدند که دولت آمریکا به شدت خواهان عقد یک قرارداد با ایران یا بازگشت به برجام است، لذا مطالبات خود را افزایش داد و این زیاده‌خواهی مانع رسیدن به یک توافق شد.
او در ادامه ادعای خود را در رابطه با مذاکرات غیرمستقیم میان عباس عراقچی و استیو ویتکاف نیز تکرار می‌کند و توضیح می‌دهد که همین زیاده‌خواهی باعث شد تا ترامپ در نهایت با اصل و اساس غنی‌سازی در داخل ایران مخالفت کند. در اینجا دوبوویتز هم اعتراف می‌کند که پس از برخورد با این بن‌بست، «ترامپ به نیروی هوائی اسرائیل دستور یا حداقل چراغ سبز داد تا به ایران حمله کند».