سازماندهی اعتراضات عمومی و آشوب
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
لاسکی با همکاری فردریش توربرگ، که دفترش در فوروم به ستاد انتخاباتی کنگره مجارستان تبدیل شد، فهرستی از روشنفکران و دانشجویان پناهنده تهیه کرد و برای یافتن جایی در دانشگاههای اروپایی (با نرخ پانزده نفر در روز) برای آنها تلاش کرد. او همچنین (با کمک دوستانش در رادیو اروپای آزاد و صدای آمریکا) شروع به گردآوری پروندهای از اسناد با عنوان «انقلاب مجارستان» کرد، کتابی سفید که در انگلستان توسط انتشارات سکر و واربورگ و در ایالات متحده توسط انتشارات پراگر منتشر شد.
در پاریس، کنگره به اوج موفقیت خود رسیده و دفاتر آن در بلوار هاوسمن مملو از جمعیت شده بود. جان هانت، که تنها چند ماه قبل به کنگره رسیده بود، گفت: «این نقطه اوج تنش و شور بود. فوقالعاده هیجانانگیز بود، انگار این همان چیزی بود که ما برای آن آنجا بودیم.»
دفتر پاریس (سازمان سیا و کنگره آزادی فرهنگی) با بهکارگیری شبکه گسترده ارتباطات و وابستگان خود، اعتراضات عمومی را از سانتیاگو تا دانمارک، لبنان تا نیویورک، هامبورگ تا بمبئی هماهنگ میکرد. در سوئد، کمیته محلی هشت برنده جایزه نوبل را متقاعد کرد تا تلگراف اعتراضی به ارتشبد بولگانین را امضا کنند. کمیته آمریکایی یک جلسه عمومی با حضور کاستلر و سیلونه ترتیب داد (آنها همینگوی را میخواستند و برای کمک به یافتن او تلگرافی به جوسلسون فرستادند، اما او پاسخ داد: «احتمالاً همینگوی در اروپا است، محل اختفای او نامشخص است»). تا ژانویه ۱۹۵۷، دفتر پاریس توانست گزارش دهد: «هرگز اقدامات کمیتههای ملی مختلف تا این حد متحد یا قوی نبوده است.»
یکی دیگر از پیامدهای بحران مجارستان، تشکیل فیلارمونیک مجارستان بود، ارکستری که به ابتکار جوسلسون و به رهبری موسیقایی آنتال دوراتی و با رهبری زولتان روزنیای تشکیل شد. روزنیای به محض شروع گلولهباران پایتخت مجارستان توسط تانکهای شوروی، به همراه صد نفر از اعضای فیلارمونیک بوداپست به وین گریخت. با کمک اولیه ۷۰،۰۰۰ دلاری، این ارکستر به کانون قدرتمندی برای مبارزه فرهنگی (Kulturkampf) تبدیل شد و هنوز هم امروزه تورهایی برگزار میکند.
اما شاید هیجانانگیزترین اتفاق برای جوسلسون و «نیروهای شوک فکری» او، این خبر بود که ژان پل سارتر به طور علنی حزب کمونیست را رد کرده و رهبران شوروی را گروهی خطاب کرده بود «که امروز پس از محکوم کردن استالینیسم، پایشان را از آن هم فراتر گذاشتهاند.»
او در ۹ نوامبر ۱۹۵۶ در روزنامه اکسپرس، سیاست شوروی از زمان جنگ جهانی دوم را «دوازده سال وحشت و حماقت» خواند و «از صمیم قلب» مداخله در مجارستان را محکوم کرد. او با لحنی تحقیرآمیز و خاص به کمونیستهای کشور خودش اعلام کرد:
«از سرگیری روابط با مردانی که در حال حاضر حزب کمونیست فرانسه را اداره میکنند، امکانپذیر نیست و هرگز هم امکانپذیر نخواهد بود. تکتک عبارات آنها، تکتک حرکاتشان، حاصل سی سال دروغ و تصلب است. واکنشهای آنها واکنشهای افراد کاملاً بیمسئولیت است.»
کنگره هزاران نسخه از بیانیه سارتر را به همراه بیانیه کامو توزیع کرد. کامو تهدید کرده بود که اگر سازمان ملل متحد به «خروج فوری نیروهای شوروی» از مجارستان رأی ندهد، تحریم سازمان ملل متحد را رهبری خواهد کرد و اگر سازمان ملل به این خواسته او بیتوجهی کند «علنا ورشکستگی و شکست سازمان ملل متحد را اعلام خواهد نمود.»
جوسلسون با خوشحالی اظهار داشت: «به نظر میرسد... کمکم عدهای از روشنفکران فرانسوی دارند به ترتیب نزولی از احزاب کمونیست، هممسلکان، مترقیها، ضد ضد کمونیستها و اکنون کمونیستهای ضد کمونیست جدا میشوند.» او گفت، کمیته ملی کارگران معدن لویی آراگون که مورد حمایت کمونیستها بود، «عملاً نابود شده است... میتوان با اطمینان گفت که «ابهت» کمونیسم در هم شکسته شده است.»
او همچنین خاطرنشان کرد: «اگر آن مداخله شوم در مصر صورت نگرفته بود، حزب سوسیالیست فرانسه توانسته بود از وضعیت موجود به نفع خود استفاده کند.» حقیقت دیگری در مورد درگیری سوئز اکنون در ذهن جوسلسون تثبیت شده بود. او به یکی از خبرنگاران گفت:
«بدیهی است که اگر اروپا نمیخواهد تسلیم شود، باید از منابع نفتی خود که از خاورمیانه تامین میکند، مستقل شود. یک برنامه تحقیقات علمی فشرده برای جایگزینی نفت با سایر منابع انرژی میتواند پاسخ این مسئله باشد.»
منظور جوسلسون به طور خاص انرژی هستهای بود. تلاش برای قبولاندن انرژی اتمی مدتها اولویت سیاست خارجی آمریکا بوده است. در سال 1952، سی.دی. جکسون در پروندههای خود خاطرنشان کرد که «به دنبال مقالهای از گوردون دین در هفته نامه آمریکایی LIFE، مطالب زیادی برای از بین بردن احساس گناه آمریکاییها در مورد استفاده از بمب اتمی، انتشار یافت.»
همچنین جکسون از نزدیک در تهیه سخنرانی معروف آیزنهاور با عنوان «اتم برای صلح» در سازمان ملل متحد در 8 دسامبر 1953 نقش داشت، که در آن رئیسجمهور پیشنهاد کاهش یکجانبه سلاحهای اتمی را داد و راههای تبدیل استفاده نظامی از انرژی هستهای به مصارف غیرنظامی را تشریح کرد. جکسون که هرگز فرصت تبلیغات سیاسی را از دست نمیداد، در ماه فوریه یادداشتی به فرانک ویزنر ارسال کرد.