«مقـاومت هــوشمندانـه» رسانهای در 12 روز
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
رژیم صهیونیستی در جنگ ۱2روزه با ایران نهتنها در عرصه نظامی، بلکه در حوزه رسانهای نیز با شکست قابل توجهی مواجه شد. این شکست رسانهای ناشی از عوامل متعددی بود که بسیاری از آنها بازگوکننده ماهیت و شخصیت غیرقابل اعتماد این رژیم برای جهانیان بود و در واقع افراطی که این رژیم در طی دو سال گذشته برای تطهیر خودش در جهان انجام داد؛ باعث شد که افکار عمومی در سرتاسر جهان و بهویژه در منطقه روایتهای برساخته رسانهای او را باور نداشته و واکنشهای ضدصهیونیستی را در سطوح مختلف رسانهای از جمله در فضای مجازی به طرق مختلف از خود نشان بدهند.
گرچه اسرائیل با احاطه بر رسانههای سلطه جهانی و روشهای تسلط بر افکار عمومی- که آن را سرمایه اصلی خود در جهان میداند- تلاش داشت تا در وجه نظامی و رسانهای و اجتماعی خود را پیروز جنگ 12روزه بنامد؛ اما دستهبندی این عوامل ما را با موارد بسیاری روبهرو میکند- که هر کدام از این موارد به تنهائی قابل بازخوانی در دایره تکنیکهای عملیات روانی و جنگ نرم میتوانند باشند- که اینبار علیه خود رژیم صهیونیستی معکوس عمل کرده و براساس تحولات مختلف میدانی و رسانهای در جهان به صراحت و با اطمینان میتوان گفت که موجبات نفرت جهانی از او را فراهم ساختهاند.
«مکس بلومنتال»، روزنامهنگار، نویسنده و فیلمساز آمریکایی که کتاب «زمامداری توحش» را نیز در فهرست آثار خود دارد؛ چندروز پیش در یک برنامه تلویزیونی پر بیننده گفت: «نتانیاهو حتی ترامپ را کنترل میکند و پایگاه آمریکاییها علیه اسرائیل شورش کرده. نتانیاهو در حال از دست دادن آخرین پایگاهش در آمریکاست. حتی اوانجلیستهای حامی ترامپ حالا علیه اسرائیل میایستند، بعد از آنکه فهمیدند غزه فقط مسلمان ندارد و مسیحیان و کلیسای تاریخی هم زیر بمبارانند. پایگاههای مردمی آمریکا از نسلکشی در غزه منزجرند و خشمگینتر از همه وقتیاند که میبینند دولتشان زیر نفوذ اسرائیل است.»
اسرائیل با توهم و خود برتربینی و با underestimating(دستکم گرفتن) توانایی ایران در پاسخ رسانهای و نظامی، نهتنها به اهداف خود نرسید، بلکه وجهه بینالمللی خود را نیز خدشهدار کرد و آسیبپذیریهای خود را در معرض دید جهانیان قرار داد که به بخشی از فرآیند شکست مبتنی بر عملکرد رسانهای و چگونگی آن در این فرصت نگاهی داریم:
شکست در کنترل روایت جنگ
اسرائیل با برنامهریزی دقیق قصد داشت روایت جنگ را از ابتدا در دست گیرد. براساس اسناد منتشر شده، رسانههای غربی وابسته به صهیونیستها از جمله BBC و CNN پیش از آغاز جنگ به طور سیستماتیک به انتشار اخبار ضدایرانی پرداختند. این رسانهها ایران را کشوری در آستانه فروپاشی داخلی و ناتوان در پاسخ نظامی نشان میدادند؛ اما پس از آغاز درگیریها و حملات موشکی ایران، این روایت به سرعت فروپاشید.
سانسور خبری و اثر معکوس
رژیم صهیونیستی در طول جنگ سانسور شدیدی اعمال کرد از جمله (1)- دستورالعملهای جدید به پلیس برای بازداشت خبرنگارانی که از محل حملات تصویربرداری میکردند (2)- ممنوعیت نشان دادن محل دقیق برخورد موشکها به صورت زنده (3)- الزام ارائه تمام گزارشهای امنیتی به واحد سانسور نظامی پیش از انتشار و...
مجموع این سانسورها نهتنها مؤثر نبود، بلکه به اعتبار رسانههای اسرائیلی لطمه زد و باعث شد رسانههای بینالمللی مستقل با تحلیل تصاویر ماهوارهای و آماتوری، ابعاد واقعی خسارات را افشا کنند.
افشای آسیبپذیری نظامی
ایران توانست با حملات موشکی خود به اهداف استراتژیک اسرائیل از جمله پایگاههای نظامی و مراکز حیاتی ضربات قابل توجهی وارد کند. تنها با استناد به گزارش فرانس ۲۴، موشکهای ایرانی به اهداف راهبردی و نظامی بسیار مهم و حیاتی در اسرائیل اصابت کردند. این حملات باعث تخریب بخشهایی از مقر موساد، مرکز علمی- تحقیقاتی وایزمن، مرکز اطلاعات نظامی آمان، پالایشگاه حیفا و.. شد. افشای این آسیبپذیریها، ادعاهای قبلی اسرائیل درباره برتری نظامی را بیاعتبار کرد.
شکست در جنگ روانی
اسرائیل از تاکتیکهای جنگ روانی گستردهای استفاده کرد که بسیاری از آنها با شکست مواجه شد؛ همانند: انتشار ویدئوهای جعلی تولید شده با هوش مصنوعی، ایجاد شایعات درباره فروپاشی داخلی ایران، تلاش برای ایجاد تفرقه میان مردم ایران و... که مجموع این تاکتیکها نتوانست تأثیر قابل توجهی بر روحیه مردم ایران داشته باشد و در عوض، وحدت بیسابقهای در میان ایرانیان ایجاد شد.
از دست دادن اعتبار بینالمللی
روایتهای متناقض مقامات اسرائیلی درباره میزان خسارات و تلفات، به اعتبار بینالمللی این رژیم لطمه زد. در حالی که مقامات اسرائیلی سعی در کماهمیت جلوه دادن خسارات داشتند، رسانههای بینالمللی و تحلیلگران مستقل ابعاد واقعی آسیبها را افشا میکردند.
موفقیت رسانههای ایران در کنترل فضای اطلاعاتی
اگرچه ایران نیز در مقابل پروپاگاندای رژیم صهیونیستی و سلطه او بر رسانههای جهان با چالشهای خاص رسانهای مواجه بود، و حتی ساختمان شیشهای صداوسیما مورد اصابت قرار گرفت؛ اما توانست با کنترل فضای اطلاعاتی داخلی و استفاده از پلتفرمهای داخلی، از نفوذ بیشتر دشمن جلوگیری کند؛ این اقدام اگرچه منتقدانی داشت، اما در شرایط جنگ امری ضروری و در شمار پدافند غیرعامل بود.
افشای خسارات اقتصادی گسترده
برآوردها نشان میدهد خسارات اقتصادی وارد شده به اسرائیل در تنها ۱۲ روز جنگ، چند برابر خسارات ۶۱۵ روز درگیری با غزه بوده است. این خسارات شامل آسیب به زیرساختهای حیاتی، توقف فعالیتهای اقتصادی و فرار سرمایهها و مغزها از اسرائیل و... بود.
شکست در جلب حمایت بینالمللی
اسرائیل نتوانست حمایت لازم را از جامعه بینالمللی برای اقدام خود کسب کند. حتی متحدان سنتی اسرائیل نیز این حمله را محکوم کردند و خواستار توقف فوری تجاوز اسرائیل شدند.
این جنگ نشان داد که در عصر حاضر، جبهه رسانهای به اندازه جبهه نظامی اهمیت دارد و شکست در این عرصه میتواند پیامدهای استراتژیک قابل توجهی داشته باشد؛ شکست رسانهای اسرائیل در جنگ ۱۲روزه همانطور که برشمرده شد ناشی از ترکیبی از عوامل از جمله سانسور بیش از حد، روایتپردازی نامؤثر، آسیبپذیری نظامی افشا شده، و موفقیت نسبی ایران در کنترل فضای اطلاعاتی و... بود که رسانههای مختلف حتی در جهان غرب نیز تا حدودی به آن پرداختند و تحلیلهایی را ارائه دادند که اگر عنادورزی صورت نگیرد؛ قابل تامل و سرشار از نکات برجسته برای اهل دقت و تفکر است.
براساس گزارش «لوموند دیپلماتیک» اسرائیل در این جنگ با سه شکست عمده رسانهای مواجه شد.
(1)- ناکارآمدی سیستم دفاعی: براساس تصاویر ماهوارهای ناسا که تخریب مراکز استراتژیک صهیونیستها را نشان میداد، ادعاهای اسرائیل بیاعتبار شد.(2)- شکست سانسور خبری: رسانههای مستقل با تحلیل تصاویر آماتوری، ابعاد واقعی خسارات را افشا کردند.(3)- از دست دادن ابتکار عمل: ایران با انتشار زمانبندی شده اخبار، روایت جنگ را کنترل کرد.
«گاردین» چنین گفت: سانسور شدید اسرائیل نهتنها مؤثر نبود، بلکه اعتبار رسانههای این رژیم را تخریب کرد.
«نیویورکتایمز» در گزارشی اذعان کرد؛ تناقض در گزارشهای مقامات اسرائیلی درباره تلفات، به بیاعتباری آنان انجامید.
«لوموند» در یک تحلیل اظهار کرد: اسرائیل در جنگ روایتها به اندازه جنگ موشکی شکست خورد و عوامل کلیدی آن را با تکیه بر گزارش مؤسسه مطالعات راهبردی لندن چنین برشمرد: (1)- افشای آسیبپذیریها از جمله تصاویر تخریب مراکز حیاتی (2)- شکست پروپاگاندا و افشا شدن ویدئوهای جعلی تولید شده با هوش مصنوعی (3)- کنترل فضای اطلاعاتی توسط ایران با مدیریت هوشمندانه اخبار.
با توصیفاتی که ذکر شد؛ رسانههای جهانی، حتی! رسانههای جهان سلطه در برخی موارد ناچار به بازگویی حقایق به شکلی متفاوت و غیر از انتظار رژیم صهیونیستی شدند که مجموع این وقایع رسانهای به «پیامدهای بینالمللی» منجر شد و عاملی شد برای (1)- کاهش اعتبار رسانههای وابسته به صهیونیسم (2)- افزایش نفوذ رسانههای مستقل در پوشش اخبار خاورمیانه (3)- افشای سیاستهای سانسور نظامی اسرائیل.
در نتیجه میتوان گفت: تحلیلها نشان میدهد که شکست رسانهای اسرائیل نتیجه مستقیم سیاستهای اشتباه ارتباطاتی او و «مقاومت هوشمندانه» ایران بود که در نهایت جریانهای اجتماعی متعددی در سطح جهان علیه رژیم صهیونیستی و سیاستهای آن شکل داد تا به آنجایی که مردم در تجمعات خود پرچم ایران را برافراشتند...