کد خبر: ۳۱۸۹۵۴
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۳

حمایت غرب از نسل‌کشی در میانه ژست شناسایی دولت فلسطین (نگاه)

مترجم: سید محمد امین‌آبادی
بیست‌وپنج نفر از اعضای خانواده «حساری» در خانه‌ای پنج‌طبقه در اردوگاه الشاطی زندگی می‌کردند؛ خانه‌ای مشرف به بندر ویران‌شده در کرانه غربی شهر غزه. امروز آن خانه به گوری دسته‌جمعی بدل شده است. تنها سه نفر از این خانواده از حمله سنگین اسرائیل در هفته گذشته جان سالم به در بردند؛ زمانی که پهپادها و کوادکوپترها منطقه را زیر آتش گرفتند و حتی به سوی کسانی که برای نجات یا بیرون کشیدن اجساد می‌رفتند تیراندازی کردند. در میان کشته‌شدگان، «یارا» نیز بود؛ دانشجوی سال ششم پزشکی که به‌ عنوان پزشک کار می‌کرد.
همسایه‌ها با دست‌های خالی در میان بتن و آهن جست‌وجو کردند تا پیکر دو کودک را بیرون بکشند. یکی از بستگان به یاد آورد که صدای ضعیف ناله‌ای از زیر آوار می‌شنید، تا آنکه صدای ناله خاموش شد؛ «انگار زمین آنها را یک‌باره بلعیده باشد». چند روز بعد ۲۰ نفر از خانواده «سلطان» در محله «التوام» در یک حمله واحد نابود شدند؛ در یک حرکت بی‌رحمانه، تمام شجره این خانواده از ریشه برکنده شد. این هفته نیز ۲۳ نفر دیگر جان باختند، هنگامی که خانواده زقوت زیر آوار خانه‌شان دفن شدند.
حاج «ابراهیم عبدو»، سالخورده‌ای فلسطینی و آواره، در میدان نابلسی در قلب شهر غزه، هنگام حرکت به سوی جنوب، از پا درآمد. او رنج‌های راه را تاب آورد، اما دلش توان تحمل درد و اندوه کوچ اجباری را نداشت. قلب او به خاطر سنگینی و غم و حسرت ناشی از ترک شهر محبوبش غزه از حرکت ایستاد. چون وسیله‌ای برای انتقال پیکرش به نزدیک‌ترین قبرستان در شیخ رضوان در دسترس نبود، خانواده‌اش او را در محوطه بیمارستان الشفا به خاک سپردند. این تنها گوشه‌ای است از خشونت نسل‌کشانه‌ای که همین لحظه - حتی در حالی که این کلمات را می‌خوانید - در حال وقوع است.
همه اینها بخش اصلی راهبرد نظامی اسرائیل را شکل می‌دهد. در ۸ سپتامبر(17 شهریور)،«کاتس» وزیر دفاع، اسرائیل اعلام کرد: «امروز توفانی سهمگین بر آسمان شهر غزه خواهد وزید و سقف‌های برج‌های ترور را خواهد لرزاند». برای خانواده‌های «حساری»، «سلطان» و «زقوت»، این سخنان استعاره نبود بلکه حکم مرگ بود. و همان حکم مرگ همچنان بر فراز خود شهر غزه سنگینی می‌کند؛ شهری با قدمتی بیش از 5 هزار سال، گهواره‌ای از تمدن، تاریخ و فرهنگ. حملات اسرائیل در مناطق الزیتون، التفّاح، الدرّاج و الشجاعیه آغاز شد؛ قدیمی‌ترین بخش‌های غزه که لایه‌های از خاطره و تاریخ در سنگ‌ها و خیابان‌هایش حک شده بود و حالا این میراث به تلی از خاک تبدیل شده است.
این محله‌های کارگری زمانی میزبان قدیمی‌ترین نشانه‌های شهر غزه بودند، مانند مسجد العمری که به سال ۶۳۴ میلادی بازمی‌گردد، حمام سنتی السمّره که در سال ۱۳۲۰ و کاخ السقّاعه که در سال ۱۶۶۱ میلادی ساخته شده بود. امروز دیگر محله «الزیتون» وجود ندارد. در هفته‌های اخیر، بیش از ۱۵۰۰ خانه آن بمباران و تخریب شد. از آنجا، نیروهای اسرائیلی به سمت «الرمال» حرکت کردند؛ قلب تپنده زندگی اقتصادی، اداری، فرهنگی و اجتماعی غزه. آنها آنچه از دانشگاه اسلامی غزه باقی مانده بود را نابود کردند و ادعا کردند که این دانشگاه هدفی نظامی بوده است، در حالی که صدها خانواده آواره در آن پناه گرفته بودند.
اکنون بمباران تمامی محله‌های شهر غزه را دربر گرفته است. خیابان‌ها به سرعت به گورستان کسانی تبدیل می‌شوند که نتوانستند بموقع فرار کنند. چند روز پیش، «نور ابو رکبه»، خبرنگار الجزیره که جای همکار کشته‌شده‌اش «انس شریف» را گرفته بود، در پستی در فیسبوک به جهان با کلماتی که باید وجدان بشریت را به لرزه درآورد، هشدار داد. او نوشت: «غزه همین حالا به کشتارگاهی انسانی تبدیل شده است برای هر کسی که هنوز اهمیت می‌دهد. خیابان‌ها و جاده‌ها از شهدا لبریز شده‌اند.»
آسمان‌ غزه، پر از صدای پهپادهای اسرائیلی و ناله کودکانی است که هیچ مُسکّنی برای کاهش درد قطع عضو در اختیار ندارند. در واکنش به دستورهای تخلیه اسرائیل، که هدف از آن وادار کردن خانواده‌ها به فرار بود، «سماهر الخزندار»، خبرنگار مستقر در غزه، نوشت: «از هشدار شما سپاسگزارم... اما نمی‌خواهم با نفس‌های آخر به مرگ بروم! در جای خود می‌ایستم، جایی که سرنوشت من را به آن رسانده، نفس عمیقی می‌کشم و تمام خسارات ممکن را با درد بیشینه تصور می‌کنم. خودم را تمرین می‌دهم تا هنگام ریختن آخرین قطره‌های خونم پس از دیدن مرگ وحشت نکنم. در مسیرهایی که برای ما تعیین کرده‌اند مرگ انتظار ما را می‌کشد.»
این ارزیابی پیش‌تر درست از آب درآمده است. خانواده‌ای که این هفته با خودرویی پر از وسایلشان فرار می‌کرد، نزدیک میدان الکتیبه در غرب شهر غزه هدف موشک قرار گرفت و پنج نفر کشته شدند. فهرست برج‌ها و ساختمان‌های بمباران‌شده و شمار رو به افزایش کشته‌های فلسطینی، دل انسان را به درد می‌آورد. اما حتی این فهرست‌های طولانی تنها بخش کوچکی از ابعاد تخریب در حال وقوع را نشان می‌دهند، زیرا اسرائیل مدارس، برج‌های مسکونی پر از خانواده‌ها و دیگر زیرساخت‌های حیاتی اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و علمی را نابود می‌کند.
«نور خلیل»، آواره‌ای از «بیت دراس»، روستایی که اسرائیل در ۱۹۴۸ نابود و خالی از سکنه کرد، در پست اخیر در فیسبوک چنین التماس کرد: «غزه عزیزم کاش به ما می‌آموختند چگونه تو را در درون خود پنهان کنیم؛ چگونه در کیف آوارگی قرار دهیم؛ و چگونه روی پشتمان حمل کنیم وقتی می‌رویم. کاش به ما می‌آموختند چگونه تو را از راکت‌ها، از درد و از خون محافظت کنیم. به خدا، دیدن تو در این وضعیت غبارآلود و پر از سیاهی برای ما طاقت‌فرساست... چگونه می‌توان آدمی زندگی کند در حالی که احساس می‌کند هیچ جایی ندارد؟»
در کنار خانواده‌های غزه، اسرائیل ساختمان‌های سازمان‌های معتبر را نیز هدف قرار داده است، از جمله برج الرؤیا که دفترهای مرکز فلسطینی حقوق بشر در آن مستقر بود؛ گروهی که اخیراً توسط ایالات متحده به دلیل تلاش برای محاکمه رهبران اسرائیل در لاهه تحریم شده است. تمام این اقدامات با تأیید دولت‌های غربی، از جمله آمریکا و بریتانیا، انجام می‌شود، حتی با وجود اینکه سازمان ملل این هفته نتیجه گرفت که اسرائیل در غزه مرتکب نسل‌کشی شده است و به فراخوان‌های صریح نسل‌کشی از سوی مقامات مدنی و نظامی این رژیم استناد کرد. این خبر برای دولت‌های غربی سیاسی نامطلوب است، زیرا ترجیح می‌دهند این جنایات را یک انحراف ناشی از وزرای راست‌گرای افراطی دولت اسرائیل جلوه دهند،.«دروازه‌های جهنم» که وزیر دارایی بزاِلل اسموترچ توصیف کرد، ناگهان گشوده نشده‌اند؛ این دروازه‌ها از سال نکبت ۱۹۴۸ مدت‌هاست نیمه‌باز بوده‌اند.
ویژگی متمایز نسل‌کشی کنونی، سرعت، وسعت و وحشی‌گری آن است. دولت‌های غربی وظیفه قانونی دارند تا با هدف قرار دادن عاملان، از نسل‌کشی جلوگیری کنند. با این حال، غرب بازی دوگانه‌ای را دنبال می‌کند؛ از یک‌سو، نمایش شناسایی یک دولت فلسطینی در مجمع عمومی سازمان ملل را اجرا می‌کند و از سوی دیگر، همچنان به اسرائیل تسلیحات می‌رساند و بدین‌ترتیب هرگونه امکان ایجاد یک دولت فلسطینی را برای نسل‌ها از بین می‌برد.
منبع: میدل ایست آی