مذاکرات تلهای برای فریب و امتیازگیری
حسن رضایی- بخش پایانی
مسئله مذاکره با غرب و دستاوردهای ناشی از آن در تاریخ معاصر کشور ما، به طنز تلخی بدل شده است. زمانی میگفتند اروپاییها آقا اجازه و هیچکاره هستند، لذا ما باید با کدخدای آنها که آمریکا باشد، مذاکره کنیم. بعد که آمریکا از قرارداد خارج شد و زیر میز زد، همان افراد گفتند یک موجود مزاحم از برجام خارج شد و ما برجام را با اروپا ادامه میدهیم! نتایج ادامه دادن برجام با اروپا هم واضحتر از آن است که نیاز به یادآوری داشته باشد. محمدجواد ظریف اخیراً در همین زمینه به فارین پالیسی گفته است: «اروپا پس از خروج آمریکا از برجام، حتی به یکی از تعهدات خود عمل نکرده و در اجرای توافق هستهای کوتاهی کرده است!» حالا اما در کمال تعجب، مجدد شاهد تکرار همان تاریخ نهچندان دور هستیم و درحالیکه همه رسانهها و کارشناسان داخلی و خارجی اذعان دارند مذاکرات اخیر با دولت آمریکا در عمان، یک ابزار فریب برای حمله نظامی علیه کشور بوده است، همان جریان و چهرههای سیاسی طرفدار برجام، باز مجدد و مکرر مذاکره با اروپا و حتی آمریکا را به عنوان راهحل مسائل مملکت در همه ابعاد! معرفی میکنند. مذاکره با اروپا و امتیاز دادن به غرب در شرایط حاضر اما چرا عاقلانه نیست و مانند سابق، نهایتاً تنها به ضرر منافع ملی تمام خواهد شد؟
محمدحسین قدیری ابیانه، کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه به گزارشگر کیهان میگوید: «مذاکره با غرب و آمریکا تاکنون بیفایده بوده و فقط باعث تشدید تحریمها شده است. الان هم اگر ما بگوییم ما دوباره میآییم مذاکره میکنیم، باز آنها دست از دشمنی برنمیدارند. تنها چیزی که باعث میشود آنها دست به تجاوز به کشور ما نزنند، قدرت نظامی و بازدارندگی ما و نیروهای مقاومت طرفدار ماست. الان اروپاییها با تهدید مکانیسم ماشه میخواهند از ما امتیاز بگیرند. یکی از امتیازات این بود که ما راه را برای بازرسان آژانس باز کنیم تا همه تأسیسات ما را ببینند. ولی من به یقین میگویم که هر چقدر هم که ما به اروپا امتیاز بدهیم، آنها حتماً از مکانیسم ماشه استفاده خواهند کرد. مذاکرات کنونی با آژانس هم در جهت منافع ملی نیست. کسانی که مذاکره میکنند وعدههای اروپایی را باور کردهاند که میگویند اگر شما این کارها را انجام دهید، ما احتمالاً مکانیسم ماشه را در آن مرحله آخر فعال نخواهیم کرد. هرچه امتیاز بدهیم، فعال خواهند کرد و بعد هم میگویند که اتفاقی نیفتاده است، بیایید از اول یک توافق جدید بنویسیم!»
شرطی کردن جامعه به مذاکرات نباید انجام شود
قدیری ابیانه، سفیر اسبق ایران در مکزیک در ادامه با اشاره به اینکه تمدید مکانیسم ماشه هم دستاوردی جز شرطی کردن اقتصاد کشور نخواهد داشت، میافزاید: «در برجام ماموریت هیئت مذاکرهکننده این بود که تحریمها را لغو کنند، لغو نشد ولی به دروغ گفتند لغو شده است. ولی درواقع تحریمها تعلیق هم نشد، تحریمهای بانکی و نفتی کماکان برقرار بود و هست و اگر هم ما نفتی بفروشیم، به خاطر دور زدن تحریمها است نه اینکه آنها گشایشی ایجاد کرده باشند.
بنابراین، در عمل، تحریمی تعلیق نشده است که بخواهد با بازگشت این قطعنامهها تغییری در شرایط ایران ایجاد شود. تاثیری اگر بخواهد داشته باشد، به خاطر تاثیر جنگ روانی ناشی از آن است. یک رسمی هم ایجاد شده که هر کس به سفر خارجی میرود، میگوید مذاکرات پربار بوده است. بله، پربار است چون چمدانهای هدیه زیادی با خود میآورند و از این جهت پربار است. اما ارسال پالس پربار بودن مذاکرات به فضای داخل، مردم، سرمایهگذاران، تولیدکنندگان و کل اقتصاد کشور را شرطی میکند و اقتصاد را وارد رکود میکند.»
وی میافزاید: «الان هم تحریمهایی که بهحساب تعلیق شده است که گفتم تعلیق هم نشده است، چه مکانیسم ماشه را تمدید کنیم و چه تمدید نکنیم، برقرار خواهند بود؛ منتها اگر شش ماه تمدید شود، طرف مقابل میخواهد در طی این شش ماه مکرر از ما امتیاز بگیرد و مسئولین ما هم اهل امتیاز دادن هستند. مثل اینکه همین الان رفتهاند و در مصر کلی امکانات به آقای گروسی و بازرسان آژانس دادهاند. درصورتیکه آقای گروسی نهتنها ترور دانشمندان ما را محکوم نکرد؛ بلکه اصلاً حمله نظامی به مراکز هستهای ما را هم محکوم نکرد! اینکه دیگر جزء وظایفش بوده است. چطور وقتی میگفتند: روسیه به اطراف مرکز هستهای اوکراین، فوراً محکوم کردند؛ ولی در مورد حمله به تأسیسات هستهای ما محکوم نمیکنند. دوباره امکان دادن به این افراد، با چه عقل سلیمی میتواند درست ارزیابی شده باشد؟»
مکانیسم ماشه ابزار امتیازگیری از ایران
قدیری ابیانه کارشناس مسائل سیاسی میافزاید: «اگر نهایتاً مکانیسم ماشه را تمدید نکنند، در زمانی که الان تا عملی شدن مکانیسم ماشه باقی مانده است، مکرر میخواهند از ما امتیاز بگیرند، ولی اگر مکانیسم ماشه تمدید شود، این امتیازخواهی شش ماه دیگر هم ادامه پیدا خواهد کرد و در این شش ماه اینها باید امتیاز بدهند. الان اگر آژانس امکان بازرسی از تأسیسات ما را پیدا کند، در حقیقت زمینهسازی و مقدمه حمله نظامی خواهد بود. چون اینها اطلاعات را مستقیماً به آمریکا و اسرائیل میدهند تا آنها علیه ما استفاده کنند؛ لذا من معتقدم ما باید محکم بایستیم و قطعنامهها جز اثر روانی اثر دیگری نخواهد داشت. خود این اثر روانی را هم خود جریان نزدیک به آقای ظریف و مجموعه اصلاحطلبان دارند دامن میزنند.»
بااینحال، مرغ طرفداران رابطه با غرب ظاهراً باز هم یک پا دارد و از امتیاز دادن مکرر به طرف غربی خسته نمیشود. این در حالی است که تحولات جاری در جهان معاصر از هر سو غیرقابل اعتماد بودن غرب را فریاد میزنند.
حمله اخیر رژیم تروریستی اسرائیل به قطر، واقعیت جاری و مهمی در همین زمینه است که نباید آن را از نظر دور داشت. طرفداران رابطه با رژیم آمریکا همواره بر این موضوع تأکید داشتهاند که ارتباط با آمریکا و غرب، زمینهساز حضور اقتصادی آنها در کشور بوده و گره خوردن منافع اقتصادی ایران و غرب (بخوانید آمریکا) میتواند به عنوان یک سپر امنیتی برای ایران عمل کرده، مانع حمله نظامی آمریکا و متحدانش به کشور شود. آنچه اما این روزها در قطر میبینیم، عمق بیپایه و پوچ بودن این منطق را پیش چشم همگان قرار داده است. سید احسان حسینی، سردبیر خط انرژی و کارشناس مسائل سیاسی در همین زمینه، طی ویراستی نوشته است: «یادش به خیر، میخواستند با سرمایهگذاری توتال در ایران، جلوی جنگ و تحریم آمریکا را بگیرند، آن توتال به قطر رفت و حالا موشکهای اسرائیلی در قلب دوحه فرود آمده. امنیت خریدنی نیست؛ بلکه ساختنی است، و تفکر برجامی برای توافق با آمریکا، همچنان اهرمهای قدرت ایران را به فنا میدهد.»
چرا نباید به مذاکرات با اروپاییها خوشبین باشیم؟!
درواقع ما شاهد آن هستیم که در قرن بیستویکم، رژیم ایالات متحده در همدستی با رژیم جعلی اسرائیل بهصورت روشنی از ابزار مذاکره بهمثابه تلهای برای ترور و جنگ استفاده میکند. حمله نظامی اسرائیل به دوحه در حالی رخ داد که هیئت حماس در حال بحثوبررسی درباره پیشنهاد «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا برای آتشبس بودند. سؤال این است که چرا باید فکر کنیم کشورهای اروپایی نمیتوانند نقشی مشابه را برای غافلگیری مجدد ایران جهت حمله نظامی ایفا کنند؟ مگر نه اینکه اروپاییها به اذعان طرفداران برجام و شخص آقای ظریف، در طی این سالها حتی به یکی از تعهدات برجامی خود در قبال ایران عمل نکردهاند؟! و مگر شکی در این وجود دارد که این بدعهدی اروپاییها در تبعیت و هماهنگی کامل با طرف آمریکایی رخ داده است؟ بر این اساس، عقل حکم میکند که به مذاکرات جاری با اروپاییها نیز خوشبین نباشیم و تجربه استفاده اخیر آمریکا از تله مذاکره برای حمله نظامی به کشور را به این زودی از یاد نبریم.
دکتر فؤاد ایزدی، کارشناس مسائل آمریکا، پس از حمله نظامی اسرائیل به قطر در همین زمینه مینویسد: «جریان ظاهربین در کشور میگفت ببینید حتی حماس هم با آمریکا مذاکره میکند. حمله امروز به تیم مذاکراتی حماس در قطر در حین بررسی طرح غزه ترامپ نشان داد مذاکره در نگاه طرف مقابل ابزاری برای فریب و ترور است. این حمله بدون هماهنگی با آمریکا غیرممکن بود.»
درنظر داشتن این احتمال که مذاکرات جاری با اروپا نیز کاملاً میتواند به عنوان یک تله دیگر از سوی آمریکا و اسرائیل برای غافلگیری کشورمان استفاده شود از آن روی مهم است که برخی کارشناسان معتقدند اصرار اروپا بر فعال کردن مکانیسم ماشه، بیارتباط با تحولات جنگ اوکراین و تمایل اروپا به دخالت بیشتر دونالد ترامپ در آن جبهه نیست. درواقع، اروپا که خواستار امتیازگیری از ترامپ در جنگ اوکراین است، بدون هیچ شکی در مسیر مذاکرات با ایران دقیقاً در همان ریلی حرکت خواهد کرد که ترامپ و نتانیاهو خواهان آن باشند.
نسبت قرارداد با آژانس و قانون مجلس چیست؟!
در این شرایط، سؤال این است که دادن دسترسی به بازرسان آژانس انرژی اتمی به عنوان کارگزاران وفادار نتانیاهو و ترامپ (طبق محتوای بیانیه رسمی وزارت اطلاعات در این زمینه) قرار است چه دستاوردی جز خسارت بیشتر به تأسیسات هستهای کشور در هر حمله احتمالی آینده را برای ما به دنبال داشته باشد؟ این در حالی است که عباس عراقچی وزیر محترم امور خارجه 22 مردادماه سال جاری و پس از ارسال نامه کشورهای اروپایی به دبیرکل سازمان ملل مبنی بر اجرائی کردن مکانیسم ماشه، گفته بود: «تروئیکای اروپایی هیچ پایه حقوقی یا اخلاقی برای فعال کردن این سازوکار ندارد. در حال حاضر دلیلی برای مذاکره با اروپاییها وجود ندارد، چون آنها نمیتوانند تحریمها را بردارند و هیچ کاری از دستشان برنمیآید. اگر آنها سازوکار بازگشت را فعال کنند، این یعنی راه برای آنها به پایان رسیده است.»
مذاکرات اخیر وزارت خارجه با آژانس انرژی اتمی در کشور مصر اما نگرانیها درباره کم و کیف اقدامات این جاسوسان شناخته شده اسرائیل در تاسیسات هستهای کشور عزیزمان را افزایش داده است.
درحالیکه تا لحظه نوشتن این گزارش، هنوز متن قرارداد ایران و آژانس برای رسانهها و مردم منتشر نشده است، میتوان این سؤال بسیار مهم را مطرح کرد که همکاری مذکور چه نسبتی با قانون اخیر مجلس مبنی بر تعلیق هرگونه همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارد؟! چرا که طبق قانون مذکور هرگونه همکاری با آژانس به تعلیق درمیآید و رفع این تعلیق، مشروط به حصول دو شرط است: اول؛ حصول اطمینان از رعایت کامل حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران و تأمین امنیت مراکز و دانشمندان هستهای به تشخیص شورایعالی امنیت ملی و دوم؛ حصول اطمینان از رعایت کامل حقوق ذاتی ایران در بهرهمندی از کلیه حقوق مصرح در ماده (۴) معاهده انپیتی، بهویژه غنیسازی اورانیوم به تشخیص شورایعالی امنیت ملی.