نسل زد ، دفاع 12 روزه و حس تعلق ملی و اسلامی
فائقه بزاز-بخش پایانی
هنوز روزهای ملتهب ۱۴۰۱ و هزینههای سنگینش را یادمان نرفته است. جرقهای کوچک بر انبار باروت هیجان نوجوانان و جوانان آتشی به راه انداخت که به خیال خام دشمن میتوانست سرزمین مقدسمان را تجزیه و متلاشی کند. اغتشاشاتی که نام «نسل زد» را روی زبانها انداخت. نسلی ساده، معصوم و فریبخورده که به واسطه زندگی در شبکههای اجتماعی مجازی، باور کرده بودند بیگانگان برایشان نسخههای درست و کامل پیچیدهاند و آرزوی خوشبختیشان را دارند. اما موشکهایی که زنان و کودکان بیگناه و نخبگان و فرزانگان جامعه را نشانه گرفت این نسل را بیدار کرد. نسلی که شاید تنها با نگاهی از روی بیتفاوتی «آژانس شیشهای» را دیده بودند یا برای هیجانش پای «موقعیت مهدی» نشسته بودند، پای کار آمدند تا درست و دقیق مثل مهدی باکریها و شهید فهمیدهها رفتار کنند.
نسلهای قدیم کارکشته بودند و فکر میکردند برای نسل جدید آبوخاک و وطن معنایی ندارد، اما تهاجم رژیم صهیونیستی به کشورمان روی دیگری از این نسل را نشان داد.
ماجرا هم از آنجا آب میخورد که برخی از ما زندگی بدون شبکههای اجتماعی را تجربه کردهایم؛ اما این نسل جدید غیرقابل پیشبینی، در این شبکهها متولد شدهاند و بومی دیجیتال هستند. برای همین چشم و گوش بسته از اطلاعات این فضا اطاعت محض کرده، هر آنچه را در این شبکههاست، باور میکنند و همین اطاعت گاهی برخی جریانهای غیر همسو با والدین یا حتی با حاکمیت را پدید میآورد. اما روایتهای دفاع 12 روزه نشان داد این نسل پای آرمانها و ارزشهایش ایستاده است.
نسل زد سبب بروز فضای دموکراسی در خانواده
دکتر «حمیلا بخشی» روانشناس با بیان اینکه نسل زد نسلی هستند که خصوصیات مثبت و منفی را در خود جمع کردهاند، میگوید: «این نسل را بومیان دیجیتال مینامند، زیرا از کودکی در فضای مجازی حضور داشته و در این فضا رشد کردهاند.»
این روانشناس با اشاره به اینکه والدین در تربیت این نسل به آنها اعتمادبهنفس دادهاند، میگوید: «خانوادهها، دوستی با این نوجوانان را سرلوحه کارشان قرار داده، برای آنها احترام قائل شدهاند و با آنان مشورت میکنند. یعنی بهنوعی والدین دموکراسی را وارد خانوادههای خود کردهاند که باعث شده این نسل نسبت به سایر نسلها متفاوت باشد. البته تکفرزندی و داشتن یک فرزند از سوی والدین هم مزید بر علت شده، از طرفی دسترسی به شبکههای اجتماعی هم این نسل را خاصتر کرده است.»
بخشی، نسل زد را نسلی میداند که در مجموعهای از فرهنگها زندگی میکنند.
دکتر بخشی میگوید: «این نسل بهجز خانواده و دوستان، یک فرهنگ سومی هم دارند. آنها در شبکههای مجازی خردهفرهنگها را هم جذب میکنند. در حقیقت این بچهها سه فرهنگی هستند. نوجوانان چندان اعتمادی به سنتها ندارند و در برابر آن مقاومت میکنند، اما بیشتر به خود واقعیشان فکر میکنند. خودشان را میبینند. با اینکه افراد باهوشی هستند، در تعاملات اجتماعی ضعیفاند.»
این روانشناس در تعریف نسل زد به خودشناسی قوی در بین افراد این نسل اشاره میکند: «آگاهی عجیبی نسبت به خودشان دارند که ناشی از خودشناسی است. از هر ابزاری بهره میبرند تا دیده شوند. این دیدهشدن برای آنها مهمتر از هر مسئلهای است. در دریافت و تحلیل اطلاعات سرعت بسیار بالایی دارند. به شکل پیچیدهای نیازهای اجتماعی و روانشناختی آنها درهمتنیده شده است.»
نسل زدیها چه میگویند؟
دانیال 17 سال دارد. او درباره تجربیاتش در دوران حمله موشکی دشمن به ایران میگوید: «به نظرم زمان جنگ تن به تن گذشته و حالا دوره هوش مصنوعی و جنگ تکنولوژی است، برای همین در موشکباران در خانه ماندیم و به جای دیگری نرفتیم. فرار برایم افت شخصیت داشت و گفتیم هرچه بخواهد بشود، میشود.»
محمدرضا بیان میکند: «باید دست برتر را در قدرت دیجیتال به دست بگیریم. وقتی موشکهایمان حرف اول را در دنیای قدرت میزند باید در ارتباط باهوش مصنوعی و موضوع رباتیک و همچنین فضای رسانهای و دیجیتالی هم حرف اول را در دنیا بزنیم.»
الیکا ۲۰ساله میگوید: «موشکباران و پیگیری خبرهای جنگ، اول مرا خیلی ترساند. فکر میکردم دشمن قدرت زیادی دارد، اما وقتی واکنش مردم دنیا را بهخاطر موشکهای ایرانی و حمله به اسرائیل دیدم، دلم گرم شد و به خودم افتخار کردم که ایرانیام.»
نریمان دانشجوی سال اول کامپیوتر هم میگوید: «زندگی نسل جدید در دنیای مجازی است و ابزار مبارزهاش هم دکمههای لمسی و تاچ است. این نسل میتوانند با هم و با نسلهای دیگر تعامل داشته باشد، چون میتوانند با یکدیگر همزیستی و مدارا
بکنند.
اما با دشمن رفتار دیگری دارد همانطور که میدان مبارزه هم تغییر کرده و بیشتر در فضای مجازی است پس باید این میل در جوانان به رسمیت شناخته شده اما مدیریت شود تا اثربخش باشد.»
بومیان دیجیتال، در جستوجوی حقیقت
روایتهای نسل زد از روزهای دفاع مقدس 12 روزه کم نیست. این نسل که به نسل دیجیتال موسوم هستند، در فضای مجازی هم پای کار وطن ماندند و این روزها هم هنگام ایستادن بر سکوهای قهرمانی به احترام پرچم، سلام نظامی میدهند. امتداد این آگاهیبخشی و وجدان بیدار نهتنها در نوجوانان و جوانان ایرانی که در سراسر دنیا قابل مشاهده است. زخم عمیق فلسطین و کودکان گرسنه غزه فطرتها را بیدار کرده تا در جستوجوی حق و حقیقت برآیند و به واسطه وابستگی به شبکههای مجازی حقیقت را در این فضا واکاوی کنند. همان قابلیتی که در صورت شناخت و هدایت صحیح میتواند این نسل جستوجوگر را به حقیقت ناب برساند. در واقع شکاف و گسست نسلی ایجاد شده، تنها با همین شناخت ترمیم میشود؛ مهمترین ویژگی این نسل، علاقه به اینترنت، موبایل و تکنولوژی است. وقتی این دنیای دیجیتال و تکنولوژی را جزئی از ذات این نسل بدانیم، دیگر به آن ایراد نمیگیریم و حضور در دنیای دیجیتال برای این نسل را مانند یک امر ذاتی تلقی میکنیم. برای مدیریت استفاده از اینترنت، راهکارهای متعددی وجود دارد، اما یکی از مهمترین آنها، تحریک حساسیت اخلاقی این نسل است. میتوان کمک کرد تا حضور نوجوانان و در کل این نسل ساختارگریز، در این فضا هدفمند و معنادارتر شود.
تفاوتها در مواجهه و مشارکت اجتماعی
همین نسل به واسطه تسلط بر تکنولوژی، فضای مجازی و... میتواند خلاقیتهایی داشته باشد که بموقع به مردم اطلاعات بدهد و در مواقع لزوم مشارکت متفاوتی داشته باشد، زیرا جنگ ما متفاوت است.
کارشناسان این عرصه معتقدند: «نسل قدیم یا همان دهه شصتیها مواجهه متفاوتی با بحران جنگ داشتند، چون شرایط آن روزگار متفاوت بود. سرمایه اجتماعی درگذشته بیشتر بود، افراد داوطلبانه حضور پیدا میکردند و جنگ را مردم مدیریت کردند. به همین دلیل مشارکت آنان در جنگ تحمیلی زیاد بود، اما نسل جدید در موقعیت متفاوتتری قرار دارد.
اگرچه بحران سبب همبستگی اجتماعی میشود، اما قبل از جنگ در کلان جامعه سرمایه اجتماعی بالایی نداشتیم. نسل جدید، نسلی پرسشگر و آگاه است که اطلاعات دارد؛ اما همین نسل به واسطه تسلط بر تکنولوژی، فضای مجازی و... میتواند خلاقیتهایی داشته باشد که بموقع به مردم اطلاعات بدهد و در مواقع لزوم مشارکت متفاوتی داشته باشد، زیرا جنگ ما متفاوت
است.
برای همین میزان مشارکت این نسل در موقعیتهای مختلف فرق میکند و معمولاً در شرایطی که با تکنولوژی، خلاقیت و فناوری سروکار داشته باشند و یا گروههای همسالان باشند، مشارکتشان بیشتر میشود.»
نسل نوین و موج بیداری اسلامی
شاید بتوان گفت طلوع فجر در ایران و وقوع انقلاب اسلامی زمینهای شد تا بارقههایی در سراسر دنیا با مفهوم آزادیخواهی و استقلالطلبی خلق شود و این بارقهها پس از هفتم اکتبر بالیدن گرفته، در حال به ثمر نشستن است.
موج بیداری نهتنها در ایران بلکه سراسر دنیای مدرن را درنوردیده است. بازتاب موج بیداری و آگاهی در ارتباط با نسلکشی در غزه نمونهای از این اتفاق است. بسیاری از مردم دنیا و بهویژه زنان و دختران در حال مسلمان شدن هستند و میگویند که پس از خواندن قرآن و دیدن ایمان استوار مردم فلسطین در مواجهه با جنگ غزه، تصمیم به این کار گرفتهاند. یوتیوبی تیکتاک و سایر شبکههای اجتماعی در حال تصرف ویدئوهایی از بلاگرهایی است که به روشنایی حقیقت رسیدهاند.
مدیسون ریوز، مادری ۲۴ساله از تامپا، فلوریداست که در ماه سپتامبر پس از صحبت با یک دختر مسلمان در یک اپلیکیشن یادگیری زبان، به اسلام علاقهمند شده است. شروع جنگ غزه و میزان نسلکشی که علیه مردم فلسطین انجام میشد، عزم وی را برای مسلمان شدن تقویت کرد. او در 24 اکتبر ویدئویی از خودش با حجاب منتشر کرد و ایمان جدیدش را جشن گرفت. مدیسون تنها کسی نیست که اخیراً تصمیم به مسلمان شدن گرفته است. همچنین در ماه اکتبر، مگان رایس، اینفلوئنسر آمریکایی تیکتاک و نویسنده، پس از خواندن قرآن کریم به اسلام پیوست. پیوستن او به اسلام زمانی آغاز شد که یک باشگاه کتاب ادیان جهانی راهاندازی کرد تا در پرتو نسلکشی جاری در غزه، قرآن را بخواند.
کریستین دختر جوان استرالیایی است که از آنسوی قارهها به اسلام گرایش پیدا کرده است. او حجاب را مصونیت میداند و معتقد است دینی که در آن به زنان و دختران ارزش واقعی میدهد دین مبین اسلام است که بر پایه آزادگی واقعی بنا شده است. او به شوخی (که البته حقیقتش را بخواهید کاملاً جدی است.) عنوان میکند وقتی در دین اسلام زنی ازدواج میکند اگر شاغل باشد پولش مال خودش است و جالبتر اینکه پول شوهرش هم مال خودش است و این یعنی یک دین کامل.
علاوهبر مواردی که ذکر شد بسیار بلاگرهای جوان بسیاری را میبینیم که در ویدئوهایشان از اشتیاقشان به آگاهی و میل به تحول حرف میزنند. اکثریت این جوانان غربی از سرمایهداری افسارگسیخته و همه استعمارگریها متنفر شدهاند.
یکی از آنان میگوید: «طغیان بخشی از جوانی است و در این مقطع، چه چیزی بیشتر از تبدیل شدن به اسلام میتواند طغیانگر، ضد غربی، ضدسرمایهداری باشد؟»