مسئولیت حیاتی پمپاژ امید به مردم(یادداشت روز)
قائمپناه معاون اجرائی رئیسجمهور در آیین افتتاح طرحهای آموزشی و سلامت در شهرستان شهریار گفته: «این روزها ملت بهشدت نیازمند امید و همکاری همهجانبه است و سرمایه اجتماعی، اعتماد و حس مسئولیت مشترک، زیرساخت نامرئی توسعه است که هزینهها را کاهش داده و سرعت پیشرفت را افزایش میدهد. تجربه نشان داده
هر جا مردم شریک تصمیمگیری و اجرا باشند، کیفیت و سرعت خدمات چند برابر میشود.»
امیدآفرینی و پمپاژ آن به جامعه آن هم در شرایطی که جامعه بیش از گذشته به آن نیاز دارد سخن حقی است که شنیدن آن از زبان معاون اجرائی رئیسجمهور که وظیفه آگاهی دادن درباره کارهای اجرائی دستگاهها و چشاندن شیرینی خدمت به مردم و دیدن برق نگاه رضایت در مردم برعهده اوست، بسی مایه خرسندی است. اما از قدیم گفتهاند با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود و تا زمانی که مردم شیرینی تلاشهای دولت را در کام خود احساس نکنند، هر چه از ضرورت امید آفرینی و استفاده از ادبیات جذاب آن گفته شود، اثری ملموس و ماندگار نمیتواند داشته باشد.مردم وقتی دیدند که باند شرقی منطقه 2 آزادراه تهران - شمال آن هم نه همه آزادراه، بلکه تنها 15/5 کیلومتر از یک باند آن افتتاح میشود میبینیم که چگونه ابراز خوشحالی میکنند و نسبت به تلاشی که برای ادامه کار صورت میگیرد، امیدوار میشوند.
وقتی تیم کشتی آزاد کشورمان هنوز یک روز از مسابقات باقی مانده، قهرمانی خود را قطعی میکند و به تعبیری قهرمانی زود هنگام او اعلام میشود، برق امید در چشم جوانان این کشور موج میزند و تمام وجود این ملت را شور و شعف فرا میگیرد و امید به آینده در ورزش کشتی و انگیزه برای نوجوانان جهت ورود به این عرصه ورزشی دو چندان میشود.چرا ورزش کشتی ما تولیدکننده امید میشود و برخی رشتههای ورزشی که ظرفیتی به مراتب بیشتر از کشتی- هم از لحاظ بودجه و اعتبار و هم انگیزه حضور جوانان- دارد، امروز عامل سرخوردگی و ناامیدی شدهاند؟ بیشترین دلیل را باید در مدیریت تیم کشتی دانست که از هر عامل ناامیدکننده و حاشیهسازی دوری کرده و ورزشکار را وارد عرصهای که چالش برانگیز است، نمیکند. در همین مسابقات جهانی کشتی که در «زاگرب کرواسی» برگزار شد، دیدیم که وقتی فلان خبرنگار معلومالحال اینترنشنال میخواهد نزدیک کشتیگیر ما شده و با او مصاحبه کند با اخم سرمربی تیم «پژمان درستکار» مواجه میشود و اجازه نمیدهد خبرنگار این رسانه دشمن که در جنگ 12 روزه در نقش پیاده نظام رسانهای برای رژیم صهیونیستی در«تلآویو» کار شبانهروزی میکرد، نزدیک کشتیگیر ما شود. نتیجه همین دقت و مراقبت از تیم است که منجر به آن پیروزی درخشان با آن کیفیت رشکبرانگیز میشود. تا آنجا که «امیر حسین زارع» کشتیگیر سنگین وزن ما پس از قهرمانی، در مقابل پرچم عزیز کشورمان زانو زده و ادای احترام نظامی میکند. این صحنه چه میزان توانست موجب امیدواری در نسل جوان ایرانی و ناامیدی در جبهه دشمن شود! چرا در برخی عرصههای ورزشی کشور در همین آغازین هفتههای بازی شاهد اختلافات، درگیریها و بگو مگوهای تخریبکننده هستیم؟ چرا در یک عرصه ورزشی امید به آینده موج میزند و در عرصه دیگر ناامیدی و یأس، انگیزه مردم را از 90 دقیقه نشستن پای تلویزیون یا رفتن به ورزشگاه سلب میکند.کجای کار لنگ میزند؟ آیا همه این مشکلات به کمبود بودجه و اعتبار باز میگردد یا عدم مدیریت درست و سخنان بیحساب و غیر مسئولانه و مصاحبههای تفرقهانگیز فلان مسئولی که باید سلسله جنبان و منشأ امیدآفرینی آن عرصه ورزشی باشد، معرکهگیر اصلی در ناامیدی و بههم ریختگی در آن رشته ورزشی شده است.
امیدآفرینی که خواسته درست همه مسئولان و معاون محترم اجرائی رئیسجمهور است تنها با گفتن و تکرار این واژه تحقق نمییابد و برای رسیدن به این امر مهم حتما باید کمر همت بست و اقداماتی را انجام داد تا بذر امید در مردم جوانه زده و محصول آن در اندک زمانی جامعه
85 میلیونی ایران و بلکه فراتر از آن، دوستداران ایران در همه
اقصی نقاط جهان را برخوردار کند.به این سه نمونه توجه کنید. به نظرخوانندگان محترم و معاون اجرائی رئیسجمهور با این نمونهها و شرایط حاکم در کشور چقدر میتوان امید را در دل مردم زنده نگه داشت.
1- قیمت برخی اقلام و کالاهای ضروری مردم به ویژه نان به عنوان قوت غالب اکثریت جامعه از شهریور سال گذشته تاکنون رشد سرسامآوری داشته است.تا آنجا که نان سنگک معمولی با آرد دولتی از 5 هزار تومان در شهریور 1403 امروز به 15 هزار تومان رسیده است و به تعبیری رشد 300 درصدی را داشته است. بماند که مردم برای خرید همین نانی که با عنوان آزادپز عرضه میشود و غالب آنها امروز مدعی هستند که آرد آنها آزاد بوده و با قیمت آزاد نان خود را عرضه میکنند مردم باید برای خرید یک قرص نان این مبلغ غیر قابل قبول را بپردازند. تا ابتدای امسال بهانه این بود که حضور اتباع افغانی غیر مجاز در کشور باعث فشار به دولت شده و از آنجا که قوت غالب آنها نان آن هم با مصرف بالاست، ناچار به این افزایش قیمت هستیم ولی بر اساس آمارهای اعلام شده تا اواسط تابستان، بیش از 1/5 میلیون افغانی از کشور خارج شدهاند. با وجود اینکه پیشبینیها حکایت از آن دارد که بیش از 11 میلیون تن گندم امسال در کشور تولید و توسط دولت خریداری میشود و میزان مصرف سال گذشته باحضور اتباع افغانی حدود 14 میلیون تن بوده است و امسال کسری آنچنانی نخواهیم داشت چرا باید قیمت نان با 300 درصد رشد قیمتی نسبت به سال 1403 عرضه شود؟امید در مردم زمانی افزایش پیدا میکند که شاهد چنین روندی در ارائه خدمات به مردم آن هم دهکهای پایین جامعه که با حقوق 15میلیون تومانی بار سنگین زندگی را بر دوش میکشند، نباشند.
2-آنچه تولید امید میکند این است که مردم ببینند مجریان و دستاندرکاران تامین معیشتشان در تب و تاب رفع مشکلات آنها هستند. برای مردمی که میشنوند صدها هزار جوجه یک روزه امحاء میشود و در کمتر از سه ماه بعد با گرانی سرسام آور قیمت مرغ مواجه میشوند تا جایی که مرغ کیلویی 85 هزار تومانی را در یک فاصله کوتاه با قیمت 145 هزار تومان باید تهیه کنند و چیزی جز بیتدبیری در آن دیده نمیشود، احساس ناامیدی میکنند. به ویژه اینکه در دورههایی نه چندان دور شاهد همین روند افزایش قیمت مرغ با امحاء جوجههای یک روزه بودهاند.ناامیدی زمانی بهوجود میآید که مردم پای تلویزیون نشستهاند و فروشنده در مقابل میلیونها بیننده، فاکتور فروش خود را نشان میدهد و میگوید طبق این فاکتور مرغ را به من کیلویی 97 هزار تومان فروختهاند ولی کیلویی 135 هزار تومان حساب کرده و پول آن را دریافت کردهاند و من ناچار به عرضه آن به کیلویی 145 هزار تومان هستم. امید زمانی حاصل میشود که در لحظه مسئول مربوطه به این فروشنده مراجعه کند و اگر چنین رفتار زشتی صورت گرفته با عوامل آن از صدر تا ذیل برخورد کند و مردم نتیجه آن را ببینند.
3- دولت محترم همه تلاش خود را انجام میدهد تا شکاف طبقاتی در جامعه را به نوعی ترمیم کند ولی آیا این تلاشها توانسته امروز بخشی از آن را برطرف کند؟ وقتی دیده میشود در دو دستگاه خدماترسانی کشور میزان حقوق یک کارمند یا کارگر با حقوق یک کارمند و کارگر در دستگاهی مشابه و با وضعیت یکسانی که دارند تفاوت فراوان دارد، نمیتوان شهروندی را که به این تبعیض منتقد است، امیدوار نگه داشت!
4- یقین داریم که ناامیدی همانگونه که رهبر حکیم انقلاب فرمودند سمّ است و هیچ بهانهای نمیتواند مجوز ناامیدی برای هیچ کس باشد ولی باید توجه داشت ملتی که در دفاع جانانه 12 روزه و پیش از آن در طول این 46 سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی برای استقرار نظام جمهوری اسلامی تا پای جان، از همه چیز خود گذشتند سزاوار این نیستند که با برخی اشتباهات و ندانم کاریها دچار مشکلاتی شوند که مسئولان آن میتوانند با سر انگشت تدبیر و کار و تلاش جهادی این مشکلات را حل کرده و چشم طمع دشمنانی که بهدنبال سوءاستفاده از شرایط جامعه ایران هستند را کور کنند. باید توجه داشت که در مقابل کلان راهبرد « امید آفرینی»، دشمن نیز استراتژی «ناامیدسازی» را در رأس برنامهها و توطئههای خود قرار داده است. بنابراین بیش و پیش از مردم، این مسئولین هستند که باید به این توصیههای راهگشای رهبر حکیم انقلاب توجه داشته باشند که فرمودند: «یکی از راههای متوقف کردن این ملت این است که امید را از آنها بگیرند(28/06/1391). براى آمریکا، سیاست کور کردن نقطه امید جمهورى اسلامى، یک سیاست بسیار جدى است(19/05/1371) دشمنان سعی میکنند آینده را در چشم مردم، کدر و ناامیدکننده معرفی کنند. (07/01/1371).
حسن رشوند