12 لاله عاشق
کامران پورعباس
در جنگ تحمیلی 8 ساله، 3 خانواده 6 شهید، یک خانواده 7 شهید، یک خانواده 8 شهید و 2 خانواده 9 شهید داشتیم. خانم ستاره سردشت و خانم حلیمه ربیعی اصل، دو مادری هستند که ۹ شهید در دفاع مقدس تقدیم کردند و بیشترین شهید از یک خانواده، 9 نفر بود. اما در جنگ 12 روزه، این لکه سیاه و ننگین برای رژیم غاصب و تروریست و کودککشِ صهیونیستی ثبت شد که این آمار را جابهجا کرد و 12 نفر از یک خانواده را به شهادت رسانید؛ آن هم از یک خانوادۀ سادات و از خانواده و اقوام نزدیکِ یک دانشمندِ نخبۀ هستهای.
نگاهی میاندازیم به زندگینامه و خدمات ارزشمند و درخشان و انقلابیِ دکتر سید محمدرضا صدیقی صابر که خورشید تابان و قطبِ این خانواده شهیدِ 12 نفره هستند و همچنین ابعاد شهادت خانواده صدیقی صابر را بررسی میکنیم.
نخبۀ مؤمنِ انقلابی
شهید سید محمدرضا صدیقی صابر اهل روستای مذهبی و پرصفای نیاکو بود که تقریباً در سه کیلومتری شهر آستانه اشرفیه قرار دارد. پدر و مادر گرامیاش فقط خواندن و نوشتن بلد بودند؛ اما ایمان و اخلاقشان عمیق بود و زندگی ساده، بیآلایش و پر از تقوا داشتند. مادر در سال ۱۳۷۶ و پدر در سال ۱۴۰۰ آسمانی شد.
سید محمدرضا از کودکی در تمامی مراسمهای مذهبی مثل محرم، صفر و ماه رمضان حضور فعال داشت و در کلاسهای قرآن هم شرکت میکرد.
از دیر باز، بیشتر روحیات و اخلاقیات مذهبیِ جوانان آستانه اشرفیه به دلیل وجود آستان مقدس سلطان سید جلالالدین اشرف در آستانه اشرفیه است و مذهبی بودنِ آستانه اشرفیه در اخلاق و رفتارشان تأثیر فراوان میگذارد. سید محمدرضا نیز در چنین شرایطی رشد کرد.
شهید صدیقی، فردی مهربان، بااخلاق، متدین و اعتقادی بود.
بسیار درسخوان بود و لیسانس را در دانشگاه اصفهان و فوقلیسانس را در دانشگاه تربیت مدرس گرفت. در هر مقطعی جزو دو نفر برتر بود؛ حتی در مقطع دکتری دانشگاه صنعتی امیرکبیر نیز جزو ظرفیت محدود نخبهها بود.
این شهید گرانقدر پژوهشگری نمونه و الگوی تمام عیاری برای دانشجویانش بود. وی یک مؤمن واقعی و یک متعهد و متخصص در حوزه کاریاش بود که تخصص و مدیریتش زبانزد عام و خاص بود.
در دانشگاههایی که تدریس میکرد، منش استادیِ منحصربهفردی داشت.
شهید صدیقی صابر یک نخبۀ مؤمنِ انقلابی و از دانشمندان و چهرههای پژوهشی برجسته کشور است.
سید محمدرضا معتقد بود: کار باید فقط و فقط برای رضای خدا باشد و میگفت: مؤمن شیعه باید هوشیار و بیدار حرکت کند و بصیرتش هوشمندانه باشد.
یک جمله معروف داشت و همواره به دیگران گوشزد میکرد که باید به گونهای رفتار و زندگی کنیم که هنگام آخرت شرمنده نباشیم.
نماز و قرائت قرآن را با آرامش کامل انجام میداد و در همه چیز دقت داشت. در فرایض و واجبات و مستحبات دینی به دقت عمل
میکرد.
همیشه میگفت: راه ما، از راه امام حسین(ع) جدا نیست.
از نظر مذهبی فعال بود و در هیئت سینهزنی حضور پررنگ داشت.
رعایت حقالناس و بیتالمال برایش خط قرمز بود.
انسانی بسیار خاکی و فروتنی بود. بسیار افتاده و مردمی بود و کسی نمیدانست که این شهید بزرگوار پژوهشگر و استاد دانشگاه است.
سادهزیست بود و با همان سمند مدل ۸۸ تا آخرین روز زندگی کرد و آن را تغییر نداد.
زیست ساده و توأم با فروتنی بسیار، از شهید دانشمند صدیقی صابر، فردی ساخته بود که حتی همسایگان و نزدیکترین بستگانش تا پس از شهادت نمیدانستند که دارای چه جایگاه حساس و مهمی در کشور است.
اهل کارهای خیر بود، آن هم از نوع گمنامانهاش. دوستان و حتی بستگانش هم از اقدامات خیرخواهانهاش بیخبر بودند و هنگامی که شهید شد، تازه متوجه شدند که چند فرزند را تحت پوشش قرار داده است و هر روز که از شهادتش میگذرد، بیشتر با ابعاد شخصیتی و خصوصیات نیکویش آشنا میشوند.
در عین تخصص و تسلطاش به کار، ورزشکار هم بود و در رشتههای جودو و تکواندو فعالیت میکرد.
دشمنشناسی داشت و باور داشت که صهیونیسم همیشه در کمین ملت ایران است.
همیشه لبخند خاصی داشت و این لبخند محبتآمیز در اوج عصبانیت هم همراهش بود. نوع بیان و رفتارش بهگونهای بود که آرامش را به دیگران منتقل میکرد. نگاه، صدا و بیانش آرامبخش بود.
همیشه میگفت باید برنامهریزی بلندمدت داشت و تغییر افراد به تنهائی جوابگو نیست.
انسانی علمی و کمحرف بود، اما بسیار اهل عمل. در امور علمی، دانشگاهی و پژوهشی بسیار فعال بود. مقالات، کتابها و طرحهای تحقیقاتیاش همچنان در دانشگاههایی نظیر امیرکبیر، مالکاشتر، دانشگاه شاهینشهر اصفهان و دیگر مراکز علمی موجود و قابل مطالعه و بهرهبرداری برای دانشجویان و عموم مردم
است.
سایت شهرآرا نیوز نوشت: او متخصص «انفجارهای سمپاتیک» است؛ حوزهای که فقط افراد انگشتشماری از فیزیکدانان ایرانی در آن دانش عملی و کاربردی دارند.
محمدرضا، دانشآموخته دانشگاههای داخلی و دارای چندین ثبت اختراع در صنایع حساس دفاعی کشور است.
از اعضای تیم تحقیقاتی «شهید کریمی» است، گروهی ویژه در وزارت دفاع که با هدف پیشبرد دانش انفجار کنترلشده فعالیت میکنند. سالها هدف تحریمهای آمریکا و اروپا بود.»
در اردیبهشت ۱۴۰۴، وزارت خزانهداری آمریکا، نام وی را در فهرست تحریمها قرار داد که نشاندهنده حساسیت و اهمیت فعالیتهای علمیاش در حوزه فناوریهای استراتژیک کشور بود.
شهید صدیقی در پروژه تهیه واکسن فخرا که تنها واکسن کاملاً ایرانی بود، ۱۰، ۱۲ روز به خانه نیامد. خود و خانوادهاش ابتدا واکسن را تزریق کردند.
یکی از دانشجویانش گفته است که برای مشکل استخراج مس، دکتر صدیقی با روشی نوین و کامل راهنمایی کرد و من مدیون ایشان هستم.
پیشنهادهای زیادی از شرکتهای خودروسازی و سایر صنایع داشت اما همیشه میگفت علمی که یاد گرفته برای جامعه خودش است.
نماد ایثار و فداکاریِ خاموش و بیمنت
برای دکتر صدیقی، خدمت نه شغل، بلکه یک تکلیف الهی بود. دوستانش همیشه وی را مهربان و با عزتنفس میدیدند.
در ۳۰ سال گذشته، در پروژههای مهم کشور حضور داشت اما هیچگاه نامش به ثبت نرسید. مقالات علمی و امنیتی داشت.
فعالیتهای علمی و پژوهشیاش طی بیش از سه دهه در پروژههای دفاعی و فناوریهای هستهای کشور، جایگاه وی را به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه علمی و امنیتی ایران تثبیت کرد. اگرچه نام و چهرهاش کمتر بر سر زبانها بود.
شهید صدیقی، همانند شهیدان فخریزاده، شهریاری و رضایینژاد، از جمله نخبگان متعهدی بود که در مسیر توسعه دانش بومی در کشور قدم برداشت.
خدمت به مردم و کشور، تکلیفی بود که شهید صدیقی با جان و دل پذیرفت و راهش را تا پایان، بیادعا و باایمان ادامه داد. وی نمونهای از انسانهای مخلصی است که امروز بیش از هر زمان دیگری، جامعه ما به الگو گرفتن از آنها نیاز دارد.
شهید دکتر سید محمدرضا صدیقی صابر، نه فقط دانشمند برجستهای بود، بلکه نماد ایثار و فداکاریِ خاموش و بیمنت برای میهن بود که خونش ثمره مقاومت و عزت ایران اسلامی است. یاد و نامش همواره در حافظه ملت ایران زنده خواهد ماند و چراغ راه آیندگان خواهد بود.
حمله ددمنشانۀ رژیم صهیونیستی به آستانه اشرفیه
سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، در یک حمله تروریستی سازمانیافته از سوی رژیم صهیونیستی به منزل مسکونی دکتر صدیقی صابر در تهران، پسر ۱۷سالهاش، سید حمیدرضا، به شهادت رسید. همه اعضای خانواده در هنگام این حمله هوائی در منزل بودند اما فقط یک پسرشان به شهادت رسید.
دو روز پس از حمله موشکی رژیم صهیونیستی به منزلِ تهران، خانم فاطمه صابر مادر سید حمیدرضا با صدایی آرام و دلی آکنده از ایمان درباره شهادت پسرش صحبت میکند و میگوید: او را خدا به من امانت داده بود، خودش هم گرفت... من راضی به رضای خدایم.
پیکر شهید سید حمیدرضا صدیقی صابر، پیش از پایان جنگ 12 روزه، در آستانه اشرفیه تشییع و در گلزار شهدای آستانه اشرقیه به خاک سپرده شد.
بعد از حملۀ تهران، خانواده دکتر صدیقی صابر به منزل پدر خانمش در آستانه اشرفیه رفتند که در بامداد ۳ تیر ۱۴۰۴، اصابت سه پرتابه باعث ویرانی کامل این منزل و شهادت 15 نفر شد. البته ظاهراً 15 شهید در همان روزهای نخست شناسایی شدند و دو شهید بعدها. چون تعداد شهدای آستانه اشرفیه در جنگ 12 روزه، 17 نفر اعلام گردیده است. ۳۰ نفر هم زخمی شدند. به دلیل شدت انفجار، اجساد تکه تکه شده بودند و برخی شهدا از طریق آزمایش دیانای شناسایی شدند. شهدا در در دو مرحله، در رشت و آستانه اشرفیه تشییع گردیدند.
اسامی شهدا به این شرح است:
1- دانشمند هستهای شهید دکتر سید محمدرضا صدیقی صابر (متولد ۱۳۵۳، پنجاه و یک ساله)
2- شهید سیده محیا صدیقی صابر (متولد ۱۳۹۶، هشتساله)
3- شهید سیده فاطمه صدیقی صابر (متولد ۱۳۸۵، نوزده ساله)
4- شهید زهرا صابر (متولد ۱۳۵۹، چهل و پنج ساله)
۵. شهید موسی صابر
۶. شهید سلطنت حسینپور
۷. شهید یاس صابر
۸. شهید حامد صابر
۹. شهید میلان صابر(اسکیتباز ششساله استان گیلان)
۱۰. شهید مهسا احمری
۱۱. شهید امیرعلی چترعنبرین (متولد ۱۳۹۱، سیزده ساله)
۱۲. شهید احمد لطیفیراد
۱۳. شهیده روحانگیز فرهنگ امینی
۱۴. شهیده شهربانو پوررمضان
۱۵. شهید مجتبی پوررمضان
آیین باشکوه تشییع پیکر مطهر شهدای حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به آستانه اشرفیه، عصر پنجشنبه ۵ تیر ۱۴۰۴ با حضور پرشور مردم و مسئولان، ابتدا در میدان شهدای ذهاب رشت برگزار شد. سپس پیکرهای شهدا به آستانه اشرفیه منتقل و پس از طواف در صحن سیدجلالالدین اشرف، در گلزار شهدای آستانه اشرفیه آرمیدند.
قتلعام یک خانواده
شهید دکتر سید محمدرضا صدیقی صابر، همسر و سه فرزندش، پدر و مادر همسر وی، برادر زن و همسرش و فرزندانشان، در این حمله تروریستی شهید شدند که بسیار دردناک بود.
خانم مهندس مریم صابر، مسئول واحد تغذیه بیمارستان رسول اکرم(ص) تهران بود که از اول حملات دژخیمان سفاک، میزبان بسیاری از مجروحان جنگ تحمیلی صهیونی بوده است. خانم فاطمه صدیقی صابر نیز دانشجوی ترم دوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
این حمله، نه تنها یک حمله تروریستی، بلکه قتلعامی خانوادگی است. در قوانین بینالمللی، چنین عملیاتی که بهعمد غیرنظامیان را هدف قرار میدهد، «جنایت جنگی» محسوب میشود.
حذف نظامیان و دانشمندان
اقدام ضدبشری و غیرانسانی
سید علیرضا صدیقی صابر برادر شهید سید محمدرضا صدیقی صابر و تنها بازمانده خانواده صابر است که به صورت مداوم روشنگری کرده و در محل حادثه تروریستی در آستانه اشرفیه و در موقعیتهای دیگر حضور فعالی داشته و دربارۀ عظمت شخصیت دکتر صدیقی صابر و خدمات ارزنده و ارزشمند و کمنظیرش و درخصوص مظلومیت شهدای آستانه اشرفیه جهاد تبیین انجام داده و در مورد جنایات رژیم منحوس صهیونیستی افشاگری و رسواگری کرده
است.
برادر شهید صدیقی صابر در یکی از حضورهایش در محل حادثه تروریستیِ آستانه اشرفیه، به تشریح ابعاد این جنایت پرداخت و آن را حملهای ناجوانمردانه از سوی رژیم صهیونیستی و عوامل وابسته به آن دانست.
تنها بازمانده خانواده شهید صدیقی صابر با اشاره به ابعاد تأسفبار جنایت اسرائیل در حمله موشکی به چندین منزل مسکونی در آستانهاشرفیه، این جنایت شنیع را نمونه بارز چهره واقعی ضدبشری رژیم غاصب صهیونیستی برشمرد و اظهار کرد: در حال حاضر این صحنهای که شما مشاهده میکنید، صحنهای از جنایت رژیم صهیونیستی و گروه تروریستی غاصب است. اینجا خانهای بود که متعلق به خانواده شهید صدیقی و خانواده صابر بود. خانههایی که در کنار ما بودند، با خاک یکسان شدند و بسیاری از همسایگان، زنان و کودکان، زیر آوار جان دادند. این کودکان بیگناه بودند، هیچ ادعائی نداشتند و برای جنگ ساخته نشده بودند. اما شما کودککش هستید.
برادر شهید صدیقی صابر با اشاره به پیشرفت علمی ایران در بخشهای مختلف، اضافه کرد: دشمن تصور میکند با حذف فیزیکی نخبگان و دانشمندان میتواند روند پیشرفت علمی ایران را متوقف کند، اما این خیال خامی بیش نیست. دانش در ایران بومی شده و در دل نسل جدید ریشه دوانده است.
صدیقی همچنین با تأکید بر نقش جوانان و دانشجویان در آینده علمی کشور تصریح کرد: من امید دارم که دانشجویان دکتر صدیقی، فخریزاده، شهریاری و دیگر شهدای علمی، پرچم علم و تخصص را در کشور بالا نگه دارند. آمریکا و اسرائیل بدانند که این دانش، گستردهتر خواهد شد و نهتنها متوقف نمیشود، بلکه ریشهدارتر خواهد گشت.
وی در ادامه با اشاره به پایبندی ملت ایران به آرمانهای انقلاب اسلامی افزود: ملت ایران هرگز صحنه را خالی نخواهند کرد. مردم با هر جنایتی که از سوی دشمنان رخ دهد، بیدارتر، هوشیارتر و مقاومتر خواهند شد. امروز بیش از هر زمان دیگری وحدت و انسجام ملی در کشور شکلگرفته و این مسیر، به رهبری مقام معظم رهبری، با قدرت ادامه خواهد
یافت.
برادر شهید دانشمند هستهای با بیان اینکه ملت ایران همواره پشتیبان ولایتفقیه بودهاند و خواهند بود، گفت: اینگونه حملات، نهتنها مردم را از مسیر انقلاب جدا نمیکند، بلکه انگیزه و همبستگی آنان را افزایش میدهد. شهدا زندهاند و راهشان همچنان ادامه دارد.
تنها بازمانده خانواده شهید صدیقی صابر میگوید: شهادت مردم، کودکان و زنان به بهانه حذف نظامیان و دانشمندان هستهای، یک اقدام ضدبشری و غیرانسانی است. مگر بغضها و اشکها رهایش میکنند؛ بغضها و اشکهایی که شاید تنها مرحم زخمهایش باشد.
وقتی از علیرضا درخصوص آخرین خاطرهاش با خانواده پرسیدند، یک آه عمیق و دردناکی کشید و گفت: شب قبل از این جنایت موشکی، پیش پدر و مادرم بودیم و همه در اینجا جمع بودند؛ دقیقاً همین جایی که اکنون به خاکستر تبدیل شده. آن شب صحبتهای زیادی رد و بدل شد.
وی در حالی که بغض امانش را بریده بود، با صدای لرزان خاطرنشان کرد: محیا در حالی که سن کمی داشت، اما ذوق هنری و استعداد فراوانی در درسش داشت و علاقهاش به شعر سبب شده بود که همیشه برای من شعر حفظ میکرد و میخواند و من هم برای تشویقش جایزه میگرفتم. شب ماقبل آن اتفاق لعنتی، در حالی که لباس گلبهی پوشیده بود، به کنارم آمد و برایم شعر خواند. وقتی پرسیدم چه جایزهای برایت بگیرم، گفت: عموجونم، برای من لاک گلبهی بخر.
همچنین سیدعلیرضا صدیقی صابر شامگاه دوشنبه 9 تیر در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا در حاشیه مراسم تشییع شهدا در آستانه اشرفیه اظهار کرد: رژیم جعلی صهیونیستی طی چند سال اخیر جنایات هولناکی را در نوار غزه انجام داده و در ادامه آنها در ایران اسلامی مرتکب جنایات جنگی شد اما به طور قطع این رژیم جعلی پایدار و ماندگار نخواهد ماند.
ترامپ و نتانیاهو، دروغگویان بزرگ قرن
سید علیرضا صدیقی صابر مهمانِ نشست خبری سخنگوی وزارت امور خارجه در 30 تیر بود و در جمع خبرنگاران صحبت کرد.
برادر شهید محمدرضا صدیقی صابر در این نشست گفت:
«رژیم صهیونیستی، 15 نفر از خانواده و عزیزان من را در یک لحظه به شهادت رساند و من آخرین بازمانده از یک خانواده بزرگ هستم. برادر من یک فعال علمی و استاد برجسته دانشگاه در رشته مکانیک بود. برادرزاده من که در روز اول حملات به شهادت رسید، یک دانشآموز نخبۀ ریاضی بود و من قطعات پیکرهای اعضای خانوادهام را جمعآوری کردم؛ فقط به جرم این که خانواده من در تلاش برای توسعه و سربلندی ایران بود.»
وی در ادامه تصویر دسته جمعیِ 15 شهید آستانه اشرفیه را نشان میدهد و یکی یکی اعضای شهیدِ خانواده صدیقی صابر را نام میبرد و سنشان را میگوید و وقتی به بچهها میرسد، عروسکها و دفترچه کوچک خاطرات و کیف مدرسه را نشان میدهد و عکسهای تکی نیز از شهدا ارائه مینماید و بعد خاطرنشان میسازد:
«رژیم صهیونیسی با بیرحمی تمام دو بار به منزل برادر من و منزل پدر همسرش حمله کرد... مردم، هدف رژیم صهیونیستی تنها دانشمندان و محققان نیست، هدف آن، مردم ایران است و هرکسی که برای عزت و استقلال ایران تلاش میکند. من این واقعیت را فقط نشنیدهام، آن را از نزدیک و به قیمت خون همه خانوادهام لمس کردهام. همان رژیمی که در اولین روزهای حملهاش به نام میهن، خط لوله آب در شمال تهران را هدف گرفت تا مردم ایران را از زندگی محروم کند. مطالبه جدی من به عنوان خانواده شهید این است که وزارت امور خارجه با قدرت حق ما و ملت ما [را] در مجامع بینالمللی احقاق کند و اجازه ندهد خون این شهیدان پایمال شود. باید در اینجا با صدای بلند به رسانهها اعلام کنم که ترامپ و نتانیاهو به شما دروغ گفتهاند، کدام یک از این شهدا فعالیت هستهای داشتهاند. ساخت سلاح هستهای یک دروغ بسیار بزرگ بود که ترامپ و نتانیاهو با توسل به آن میخواستند با اراده ملت ایران که خواهان استقلال و پیشرفت و توسعه است، بجنگند. ترامپ و نتانیاهو دروغگویان بزرگ قرن حاضر هستند و رسانهها با تعهد به راستگویی باید این حقیقت آشکار را به کل جهانیان مخابره کنند و تکلیف و مسئولیت همه مدیران مسئول و نظامیان [و] همه مردم ایران در جهت احقاق خون این شهدا و همه شهدای تجاوز اخیر، این است که از دولت جمهوری اسلامی ایران بخواهیم اقدام عملی و راهبردی داشته باشید تا هیچ دشمن و قدرتی قصد تعرض به خاک پاک میهن و مردم شریفمان را در ذهن خود پرورش ندهد.»
ایران عاشورایی
خبرگزاری دفاع مقدس در 19 تیر 1404 گزارشی مفصل با عنوان «روایت خبرنگار دفاعپرس از مقتل شهید هستهای در آستانه اشرفیه» را منتشر کرد که گزیدهای از آن چنین است: «به مقتل شهادت شهدا در آستانه اشرفیه رسیدیم. وارد مقتل و خانه شهدای صدیقی که شدیم، آه از نهاد تک تک ما بلند شد. مات و مبهوت بودیم. از خانهای که در فیلم و دو روز قبل از حادثه تروریستی دیده بودیم، جز مشتی گل و خاک و چند برگ کاغذ و کتاب و مبل و پشتی دیواری و لحاف و گلسر و کش مو دخترانه و نگاتیو عکس و... چیزی دیده نمیشد. چهار خانهای که در کنار هم به طرز عجیبی نیست و نابود شده بود و چندین خانه و ماشین به طرز فجیعی تخریب شده بود و بنری از تصاویر شهید دانشمند هستهای و ۱1 نفر از اعضای خانواده و ۴ نفر از همسایگان دور تا دور اطراف را پوشانده بود.
دشمن زبون و نسلکش صهیونیستی به یکباره در بامداد سوم تیرماه ۱۴۰۴ تنها چند ساعت قبل از اعلام آتشبس، خانه پدربزرگ و مادربزرگ را به همراه ۱۲ تن از اعضای خانواده با خاک یکسان کردند و همه اعضای خانواده صدیقی و صابر را که در خواب یا بیدار بودند، به شهادت رساندند.
خانواده بیدفاع و مظلومی که نه سلاحی داشتند و نه تجاوزی و ظلمی به کسی کرده بودند و جسم پاکشان زیر سلاحهای کشنده رژیم جعلی اسرائیل ذوب شد و تکههایی از گوشت بدنشان در خاک و خون فرو رفت.
هرکدام از ما خبرنگاران با ناراحتی و حزن به سمتی میرفتیم. هرکس با گوشی همراهش یا دوربین عکاسی و ویس و میکروفون و... در حال عکسبرداری و ضبط از مقتل شهدای بیگناه و بیدفاع هستهای آستانه اشرفیه بود.
همه متأثر از این همه شقاوت و قساوت قلب بودند. نگاه من به عکس میلان صابر کوچکترین عضو در عکس بنر افتاد. با خودم گفتم: بای ذنب قتلت. به کدامین گناه کشته شدی؟
آه میکشیدم و لحظه به لحظه از صحنه و آثاری از تخریب که بر جای مانده بود، عکس میگرفتم. باید هزاران عکس و فیلم از این صحنهها میگرفتیم تا هم در شرایط کنونی و هم برای آیندگان تشریح و تبیین کنیم که دشمنان و شیاطین جهان چگونه نسلکشی میکنند و چگونه در اذهان عمومی و سازمان به اصطلاح حقوق بشر از بشریت حرف میزنند.
آرام نگاهم به سمت تابلوهای اطراف میچرخد؛ تابلوهایی که رویشان اینگونه نوشته است: اینجا کربلاست، شهادت هنر مردان خداست و... چند پرچم جمهوری اسلامی ایران و پرچم «یاحسین» و بنرهایی از تصاویر شهدا دور تا دور مقتل شهدا و چند خانه اطراف نصب شده. دو وانت تخریب شده هم در کنار یکی از منازل بود.
دو دختر و پسر نوجوان هم اهل همان محله بودند که با تکتک خبرنگاران مصاحبه میکردند. پسر ۹ ساله و دختر ۷ ساله بود. از شکسته شدن شیشههای منازلشان تا تخریب درب اتاق و ساختمان و ایجاد ترس و دلهره به دلهای کوچکشان میگفتند. با هم شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا سر میدادند و میگفتند: ما با اسرائیل میجنگیم و شکستش میدهیم و نمیگذاریم وارد خاک کشورمان بشود.
گوشه گوشه این تلها و خاکها ما را به یاد محرم سال ۶۰ هجری قمری و تلزینبیه و قتلگاه میانداخت؛ دقیقاً بازدید ما هم بعد از ایام عاشورا و در ایام محرم بود و چقدر در این مکان یاد حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) و یاران و فرزندانش کردیم.
من که تحمل دیدن این صحنهها را نداشتم. ساعتی از این بازدید که گذشت، گفتند: برای بازدید از مزار شهدا سوار ماشین شویم.
به گلزار شهدای آستانه اشرفیه رفتیم. در انتهای گلزار سرپوشیده که بسیاری از شهدای والامقام دفاع مقدس و مدافع حرم و امنیت آرام گرفتهاند، پیکر مطهر ۷ شهید این حادثه در کنار هم قرار دارد.
پیر و جوانِ این حادثه تلخ تروریستی در کنار هم و خانوادگی آرمیدهاند و روی تک تک سنگ قبرهای سفید، دسته گلهایی قرار گرفته
است.
همه باهم فاتحه خواندیم و با دکتر هستهای ایران که خار چشم دشمنان اسلام بود، عهد و پیمان بستیم تا آخرین قطره خونمان از خون پاکشان دفاع خواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد که آثاری از رژیم اسرائیل غاصب بر روی زمین بماند و انشاءالله به زودی شاهد نابودی این رژیم جعلی خواهیم بود. همه با هم عهد بستیم که حافظ ایرانِ امام حسینی باشیم و رسالت زینبی داشته باشیم.
بعد از عکسبرداری از ویلچر مادر خانم شهید صدیقی که به عنوان سند جنایت در کنار مزارشان قرار گرفته، به اتفاق دختر دهه نودی و فرزند هزار و چهارصدیام عکسی به یادگار گرفتیم تا به فرزندانم یاد بدهم که برای آبادی و سربلندی ایران عزیز مان چه دسته گلهایی را از دست دادیم و این فرزندان از امروز ببینند و بدانند که باید تا پای جان، پای آرمانهای انقلاب بمانند.
سوار ماشین که شدیم، دختر شیرخوارهام در آغوش آرام گرفت و بعد از دو سه ساعت زیارت حرم شهدا و آقا سید جلالالدین اشرف خوابید و دختر ۱۰ سالهام گوشیاش را روشن کرد و این مداحی حاج محمود کریمی را که در شب عاشورا به درخواست امام خامنهای در حسینیه امام خمینی(ره) خوانده بود، در ماشین پخش کرد و همه با هم زیر لب میخواندیم:
ای میهن خدایی، صحن امام رضایی
ایران ذوالفقار و ایران عاشورایی
در روح و جان من، میمانی ای وطن...»