توزیع گسترده فیلمهای هالیوودی با بودجههای دولتی
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
استراتژیستهای آمریکایی به طرز عجیبی در پاسخ به نارضایتیهای گسترده در اروپا نسبت به واردات فلهای فیلمهای هالیوودی، کُند عمل میکردند. هیچ حضور دیپلماتیکی در جشنواره فیلم کن سال ۱۹۵۱ نداشتند و نه هیچ هیئت رسمی از رهبران، نویسندگان، اهل فن و هنرمندان آمریکایی. در مقابل، روسها معاون وزیر سینمای خود، همچنین کارگردان معروف وسوالد پودوفکین (سازنده فیلم معروف مادر)، که گزارش درخشانی از دستاوردهای شوروی ارائه داد، را فرستاده بودند. بعد از دریافت گزارشهایی مبنی بر اینکه آمریکا در کَن «بسیار احمقانه» ظاهر شده، دولت ایالات متحده تصمیم گرفت که توجه بیشتری به صنعت سینما داشته باشد.
در تاریخ ۲۳ آوریل ۱۹۵۳، پس از انتصاب سِسیل بی. دمیل به عنوان مشاور ویژه دولت در امور سینمایی، پایش به دفتر سی.دی. جکسون باز شد.
دو هفته بعد، در نامهای به هنری لوئیس، سی.دی. گفت که دمیل «کاملا طرف ما است و... به درستی تحت تأثیر قدرت فیلمهای آمریکایی در خارج قرار دارد. او نظریهای دارد که من کاملاً به آن معتقدم، مبنی بر اینکه بهترین استفاده از فیلمهای آمریکایی این نیست که کل فیلم [از اول تا آخر] روی یک مسئله خاص تمرکز داشته باشد بلکه باید لابهلای یک فیلم «عادی»، مسائل مختلف گنجانده شود. او به من گفت که هر زمان که خواستی، یک مسئله ساده در مورد کشور یا منطقه به من بده، من راهی برای پرداختن به آن در قالب یک فیلم پیدا خواهم کرد.»
«پذیرش دمیل به عنوان مشاور و همچنین راهاندازی سرویس تصاویر متحرک (MPS) نقطه عطفی برای تبلیغات چیان دولتی به شمار میرفت.»
MPS از طریق ۱۳۵ مرکز اطلاعرسانی ایالات متحده در ۸۷ کشور، شبکه توزیع گستردهای در اختیار داشت. این بخش غرق در بودجههای دولتی، به معنای واقعی کلمه یک تهیهکننده بود و تمامی امکانات لازم یک شرکت تولیدی را داشت. بخش [تولید] تصاویر متحرک (یا بخش سینمایی)، تهیهکننده و کارگردانهایی را استخدام میکرد که مجوزهای فوق امنیتی دریافت میکردند و به تولید فیلمهایی گماشته میشدند که «اهداف مورد نظر ایالات متحده» را بیان میکردند.
این فیلمها به بهترین شکل ساخته و پرداخته و به دست «مخاطب هدف ما که ما به عنوان رسانه مسئولیت تاثیرگذاری بر آنها را داریم» میرسید. این مرکز به نهادهای مخفی مانند هیئت هماهنگی عملیات در مورد اینکه چه فیلمهایی مناسب توزیع در سطح بینالملل هستند مشاوره میداد. در ژوئن ۱۹۵۴، این سرویس ۳۷ فیلم برای نمایش در پشت پرده آهنین فهرست کرد، از جمله: «پیتر پَن»؛ «داستان جولسون»؛ «داستان گلِن میلر»؛ «پسر اوکلاهما»؛ «تعطیلات رمی»؛ «زنان کوچک»؛ «قایق نمایشی»؛ «شورش کین»، «مرد»، «برو» (تاریخچهای ازهارلِم گلوبِرتروتِرز)؛ «آلیس در سرزمین عجایب» و «اتاق مدیرعامل».
MPS همچنین مشارکت آمریکاییها در جشنوارههای فیلم خارج از کشور را تنظیم میکرد و بدین ترتیب خلأ شرمآور جشنواره کن ۱۹۵۱ را پر نمود. طبیعتاً، این سازمان سخت تلاش کرد تا «تهیهکنندگان و فیلمهای آمریکایی که از سیاست خارجی آمریکا حمایت نمیکنند، که اتفاقا در برخی موارد، مضر [منافع ملی و سیاست خارجی] هستند» را از نمایش در جشنوارههای بینالمللی محروم کند. در عوض، فیلمهایی مانند «داستان باب ماتیاس» (تولید استودیوالاید آرتیست، ۱۹۵۴) را به نمایش گذاشت، «تصویری تقریباً بینقص از بهترین مرحله زندگی آمریکایی- یک پسر کوچک شهری با خانوادهاش، معشوقهاش، حرفهاش، علاقهاش به ورزش- که همه اینها دست به دست هم دادند و از او قهرمانی ساختند که با دو بار فتح قله المپیک نامش به عنوان یکی از ورزشکاران برجسته در برگهای تاریخ المپیک ماند... اگر این فیلمها ارزشهای آمریکایی مورد نظر ما را روی پرده نداشته باشد، پس باید به دنبال مجموعهای جدید از ارزشها برای تبلیغ باشیم.»
سی. دی. جکسون، در جستوجوی همپیمانانی در هالیوود بود که بهتر از بقیه «مشکلات تبلیغاتی ایالات متحده» را درک کنند و آماده باشند «ایدههای درست را با ظرافت مناسب در فیلمنامهها و اقدامات خود بگنجانند»، او طبق معمول، در برابر گزینهها مردد بود. در ژانویه ۱۹۵۴، او فهرستی از «دوستانی» را که میتوانستند به دولت کمک کنند، تهیه کرد، (تقریبا همانهایی بودند که کمپانیهای هالیوود را به وجود آوردند): سِسیل بی. دمیل، اسپایروس پی. اسکوروس و داریل زانوک از فاکس؛ نیکلاس شنک، رئیس امجیام و تهیهکننده دور شاری؛ بارنی بالابان، رئیس پارامونت؛ هری و جک وارنر (برادران وارنر)؛ جیمز آر. گرِینجر، رئیس آر کی او؛ میلتون رَکمیل، رئیس یونیورسال؛ هری کوهن، رئیس کلمبیا پیکچرز؛ هربرت یتس در ریپابلیک؛ والت و روی دیزنی و اریک جانستون از انجمن تصاویر متحرک. اما ارزشمندترین دارایی سی.دی. در هالیوود، کارلتون السوپ، جاسوس سازمان سیا بود. السوپ که تحت پوشش [تهیهکننده] در استودیوهای پارامونت فعالیت میکرد، سابقهای طولانی تهیهکنندگی و همزمان جاسوسی داشت:
در میانههای دهه 1930 در استودیوهای امجیام (متروگلدوین مه یر) کار میکرد، سپس در اواخر دهه 1940 و اوایل 1950 با جودی گارلند همکاری داشت. در همین دوره بود که به «کارگاه جنگ روانی» فرانک ویزنر پیوست. در اوایل دهه 1950، السوپ به طور منظم «گزارشهای سینمایی» برای سازمان سیا و شورای برنامهریزی جنگ روانی تهیه میکرد. این گزارشها دو هدف اصلی را دنبال میکرد:
تحرکات کمونیستها و همفکرانشان در هالیوود را زیر نظر بگیرند
دستاوردها و شکستهای یک گروه نفوذی مخفی- که تحت رهبری خود السوپ فعالیت میکرد- را ارزیابی کنند؛ گروهی که مأموریت داشت مفاهیم و درونمایههای خاصی را به فیلمهای هالیوودی تزریق نماید.