کد خبر: ۳۱۷۳۲۷
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۳
یک ستاره از آن هزار

سینه سرخ ماه رجب

ابوالقاسم محمدزاده

می‌خواستم بنویسم اما کمی تامل کردم، چون قلمم نمی‌نوشت. مگر می‌شود قلم را به کار نینداخت و او را وادار به نوشتن نکرد؟
باید ابتدا اذن گرفت و اینک که پرونده سرگذشت پژوهی تو مقابل من است، اذن می‌گیرم و اجازتی که قلم و اندیشه‌ام به کار آید تا کلمات نقش بگیرند و جملات پیدا شوند. به شکلی که مفهوم آن نوشته‌ای باشد برای پاسداشت مقامت آقا سید!
 طفلکی دلم به هیاهو می‌افتد و تپش می‌گیرد تا تو ستاره امروز دفترم باشی و چه خوب که اجازه دادی. قلم روی کاغذ می‌دود و کبوتر ذهن و کلمات و واژه‌ها به دنبالش:
در ماه ‌مبارک رجب‌، مقارن با تولد امیرالمؤمنین(ع) به دنیا آمده بودی و پدرت نام علی را برایت برگزید. درست ۱۴ تیرماه ۱۳۴۸ بود و گرمای شهریور که تو گرما بخش زندگی پدر و مادر شدی و یک نفر به جمعیت شهر فریمان اضافه گردید.5 ساله بودی که مکتب رفتی و پس از مکتب و مدرسه...
سیدعلی تا دوم راهنمایی درس خوانده بود که شاگرد دانشگاه بسیج شد و راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل گردید. جبهه‌، جنگ‌، دفاع مقدس غوغایی بود و عاشورا و کربلا تکرار می‌شد و سید سرباز عاشورا بود و کربلا جبهه‌های جنگ.
 ابتدا‌،سیدعلی‌هاشمی‌، به عنوان خدمه توپ ۱۰۶ م.م در واحد ادوات مشغول به خدمت شده بود و در روز ۴ تیرماه ۱۳۶۵. در اوج در عملیات کربلای ۱، درحالی که مهمات لازم را برای قبضه‌ها جابه‌جا می‌کرد تا همرزمانش پاتک نیروهای بعثی را دفع نمایند، براثر اصابت گلوله دشمن به شهادت رسید و آسمانی شد تا ستاره‌ای باشد در آسمان عشق و ایثار و ستاره دیگر دفتر شهادت. رفت و خیلی‌ها جاماندند از این رفتن. درست مثل سینه سرخ عاشقی که از بلندترین سنبل گندم زارهای فریمان به سمت نور پرید و پیکرش در بهشت صادق شهر فریمان جاخوش کرد. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
موضوع: شهید سیدعلی ‌هاشمی فریمانی