هفته دولت؛ حمایت واقعبینانه، نقد منصفانه (یادداشت روز)
رهبر حکیم انقلاب در آستانه هفته دولت و یکسالگی عمر دولت چهاردهم در بخشی از بیانات خود در مراسم عزاداری امام هشتم علیهالسلام، صیانت از اتحاد ملی را وظیفهای همگانی دانستند و فرمودند: «اتحاد مقدس، اجتماع عظیم و سپر پولادینِ دلها و ارادههای مردم نباید مخدوش شود و حفظ آن وظیفه اهل بیان و قلم و تحقیق، کسانی که توئیت میزنند و همه مردم و مسئولان کشور بخصوص مسئولان قوای سهگانه است که بحمدا... آنها نیز امروز در کمال اتحاد و همدلی با یکدیگر کار میکنند.»
ایشان همچنین حمایت از خدمتگزاران کشور را ضروری خواندند و افزودند: «مردم از خدمتگزاران از جمله رئیسجمهور که پرکار، پرتلاش و پیگیر است حمایت کنند؛ چرا که از چنین عناصری باید قدرشناسی کرد.»
آنچه در تاکید مهم رهبر فرزانه انقلاب از اهمیت زیادی برخوردار است اینکه در شرایطی که دولت بار اصلی اجرائی کشور را بر دوش دارد، بر همه فرض است به دولت کمک کنند تا بتواند وظیفه اداره کشور را به درستی انجام دهد. به روایت دیگر، به گونهای باید رفتار کرد که جامعه بتواند در فضای «حمایت واقعبینانه و انتقاد منصفانه و مؤمنانه» نفس بکشد و کشور با کمترین چالشها مواجه باشد. سؤال این است؛ آیا سخن رهبر انقلاب به مفهوم آن است که دفاع و حمایت از دولت باید به دور از هرگونه نقد و انتقاد باشد یا هر کدام از این دو واژه «حمایت و نقد» ضوابط و شرایطی دارد که رعایت آن ضوابط و شرایط است که موجب شکوفایی و پیشبرد امور میشود و دولت را در رسیدن به اهداف و برنامههای نظام موفق میدارد.
اصل داشتن تعامل بین ارکان حکومت از منظر حاکمیت و منافع ملی، آنقدر لازم و بدیهی است که نیازی به اثبات ندارد. تعامل ارکان حاکمیت و در راس آنها حمایت از دولت که بار اجرائی کشور بر دوش او است، زمینه همکاری، همافزایی و پیشبرد اهداف اصولی نظام و تقویت همه مجموعههای درونی نظام و تزریق آرامش و امنیت روانی در جامعه را فراهم میکند. ذکر این نکته ضروری و مهم به نظر میرسد که پیریزی سازوکارهای تعاملگرایانه بهویژه حمایت از دولت به معنای عدول از مبانی و دستاوردهای انقلاب و بیان دردها و آلام مردم نیست. بلکه برعکس، در بستر برخاسته از تعامل، گفتوگو و روحیه دلسوزانه و حمایتهای هوشمندانه است که میتوان مطالبات و انتظارات را با قاطعیت، مطرح و پیگیری کرد.
کوشش برای تحقق موضوع تعامل همافزا و انسجام ملی حتی اگر شرایط کشور کاملا عادی باشد و دشمنیهای دشمنان نیز مطرح نباشد، باز از اهمیت بنیادین برخوردار است؛ حال آنکه اینک در دوران فشار حداکثری دشمنان و توطئههای نظام سلطه به سر میبریم؛ تا جایی که یک جنگ 12 روزه بر ملت ایران تحمیل شد و این ایستادگی دولت، ملت و همراهی جریانات سیاسی بود که دشمن خبیث صهیونیستی و آمریکا را در مقابل این اراده پولادین وادار به عقبنشینی کرد. از این حیث، لزوم رفتن به سمت ساز و کارهای
تعاملگرایانه بین ارکان مختلف نظام و حمایت از خدمتگزاران خود که رهبری معظم انقلاب مکرر بر آن تاکید دارند، امری ضروری و بلکه حیاتی است. درباره اهمیت موضوع «اتحاد مقدس» و «ضرورت حمایت از دولت» در شرایط کنونی چند نکته مهم وجود دارد:
1-یقینا بدون انسجام درونی و حمایت از کارگزاران حکومت امکان ایستادگی در مقابل هجمههای بیرونی وجود نخواهد داشت.آن هم در شرایطی که همه دشمنان انقلاب اسلامی در تخاصمی شبیه به جنگ احزاب و در یک جبهه، همه امکانات مادی و روانی خود را برای فشار به نظام اسلامی به کار گرفتهاند.
2- همواره تلاش دشمن بر این بوده که در درون حاکمیت یک دوقطبی کاذب ایجاد کند تا در بستر آن بتواند شکاف بین مردم و حاکمیت را ایجاد کند. رهبر معظم انقلاب در 19 بهمن 94، دوقطبی شدن را از طرحهای دشمن برای ایجاد دوگانه «مردم- نظام» معرفی کردند و ضمن «خطرناک» نامیدن آن فرمودند: «یکی از هدفهای دائمی جبهه دشمن -که در رأسش هم آمریکاست- از اول انقلاب تا امروز این بوده که یک دوقطبیِ خطرناک بین مردم و نظام به وجود بیاورد.»
3- اعتماد ملت بزرگترین سرمایه یک نظام است که میتواند در گذر از بحرانهای داخلی و خارجی نقش مؤثری را ایفا کند؛ در این رابطه رهبر انقلاب میفرمایند: «یکی از کارهایی که دشمن میکند، بیاعتماد کردن مردم نسبت به مسئولین است. ما باید مواظب باشیم خودمان جوری حرف نزنیم که مردم به مسئولین کشور، مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوه مقننه بیاعتماد بشوند که این بیاعتمادی ناحق است؛ دشمن این را میخواهد. ما نباید خودمان عمل کنیم.» (27/7/1389)
اما حالا که براساس تاکید رهبر فرزانه انقلاب و استدلالهای متقن شرایط امروز، حمایت از دولت چهاردهم با وجود یاوهگوییها و اقدامات آشکار دشمن یک ضرورت اجتنابناپذیر است، با چه رویکردی باید با دولت مواجه شد:
الف) یکی از این رویکردها که بعضا شاهد رفتار برخی افراد سیاسی در جامعه نسبت به دولت هستیم، رویکرد تقابلی است.اینکه در این شرایط برخی از هر دو تفکر سیاسی حتی جریانی که دولت منتسب به آنها است و بحث عدم کفایت رئیسجمهور را مطرح میکنند، با رویکرد تقابلی با دولت وارد میشوند و این در حالی است که چنین رفتاری غلط است و با نگاه رهبری و واقعیت جامعه سازگاری ندارد. قطعا رویکرد تقابلی با دولت با اشکالاتی از حیث مبانی فکری و رفتاری مواجه است که میتوان آن را در موارد زیر تحلیل کرد:
1- رویکرد تقابلی برخلاف منویات و منش سیاسی رهبر معظم انقلاب است که نمونه حمایتهای رهبری را میتوان در پنج دولت پس از امام(ره)در این 36 سال به کرّات جستوجو کرد.
2- بیشک تمامی این دولتها برآمده از اصل مردمسالاری و خواست و انتخاب مردم بوده است. بنابراین رویکرد تقابلی موجب القای تقابل با رأی و خواست مردم است و همه اصحاب فکر و قلم به جدّ باید از آن پرهیز کنند.
3- هر گونه تقابلی موجب افزایش حواشی کاذب و فاصله گرفتن از ماموریتهای اصلی دولت در امر خدمتگزاری به مردم و دستگاههای نظام اعم از اجرائی، تقنینی، قضائی و نظارتی میشود.
ب) اما دومین رویکرد در مواجهه با دولتها، رویکرد حمایتی مطلق است. وظیفه وحدت ملی و حمایت از دولت برآمده از مردمسالاری ممکن است این اصل را در ذهن مخاطب القاء کند که وظیفه همه اعم از نخبگان، رسانه و جریانات سیاسی حمایت صرف و مطلق از دولت میباشد. چنین تفکر و رویکردی با دو چالش و آسیب جدی روبهرو خواهد بود:
1- چنین نگاهی موجب خنثی شدن نقش نخبگان، رسانه و جریانات سیاسی در طرح مطالبات جامعه و مردم و پیگیری رویکردهای اعتلاء بخش نظام خواهد شد و زمینه هر گونه اصلاح روشها و برنامهها را در درون دولت سلب خواهد کرد.
2- کاهش جایگاه مجموعههای اثر بخشی همچون رسانه و نخبگان به عنوان ابزار دولتها در تحقق اهداف اقتصادی، سیاسی و... به یک حامی سیاسی حزبی و جناحی تبدیل میشود و دولت را از اصلاح روندهای خود باز میدارد.
ج) اما سومین رویکرد در مواجهه با دولتها که به نظر میرسد یک رویکرد منطقی و راهگشاست، رویکرد حمایت انتقادی است.به نظر میرسد که بهترین رویکرد در تعامل با دولت، رویکرد حمایت انتقادی است. این رویکرد، حمایت از دولت در پیشبرد اهداف عالیه نظام و همزمان انتقاد از دولت در مواردی که با اصول و خطوط قرمز نظام مشکل بهوجود آمده باشد را مدنظر قرار میدهد.
نباید فراموش کرد که دولتها علاوهبر حمایت، نیاز شدید به انتقاد و نقد دلسوزانه و منصفانه و با نگاه به فرهنگ اسلامی و آموزههای دینی ما
«نقد مؤمنانه» دارند. اگر بخواهیم چرایی نقد مؤمنانه، منصفانه و عالمانه را نسبت به دولت مطرح کنیم، میتوان شرایط و دلایل زیر را برشمرد:
1- دولتها نگاهشان بعضا منفعت جریانی و کوتاه مدت است ولی جریان نخبگی جامعه و رسانه به علت ویژگیهایی که دارند، زبان گویای افکار عمومی هستند و وظیفه دارند بدون حب و بغض نقد منصفانه از عملکرد دولتها را داشته باشد.
2- برنامه دولتها با چالشها و آسیبهایی مواجه است و ممکن است در برخی موارد با اصول و ماموریتهای انقلاب فاصله و تضاد داشته باشد.
3- دولتها ممکن است به هر دلیلی دچار برخی اعوجاجات و یا خدای نکرده انحراف از مسیر انقلاب و نظام شوند، بنابراین نقد منصفانه و عالمانه میتواند مانع از انحراف دولتها شود.
4- به حاشیه رفتن مسئولیت اصلی دولت و تقدم یافتن مسائل فرعی، ممکن است دولت و انقلاب را با آسیب و چالش همراه کند. لذا دلسوزان کشور و کسانی که خواهان سربلندی کشور در همه عرصهها هستند، موظف به نقد عالمانه و منصفانه و مؤمنانه نسبت به دولت میباشند.
با این نگاه باید به سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب در توصیه به حمایت از دولت پزشکیان و ضرورت اتحاد و همدلی در این زمینه نگاه کرد و از هرگونه تحلیلهای غیر واقعی و سطحی پرهیز نمود.
حسن رشوند