برای او مردن در رختخواب کم بود
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... از بدو حرکت حاج آقا حضرت امام خمینی(ره) یعنی روحانیت، خرده خرده این سه گروه (هیئتهای تشکیل دهنده مؤتلفه) هر کدام مجزا از همدیگر با روحانیت یک تماسی پیدا کرده بود، کار میکردند... ماها که یک مقدار سابقه به حساب مبارزاتی داشتیم و میدانستیم که اختلافات چه ضررهایی دارد. من در یکی از این شاخهها بودم، مرحوم آقای صادق امانی و حاجهاشمامانی هم در یکی از این شاخهها بودند... یک دعوتی شد از حاج صادق و بعضی از دوستانش صحبتهایی که ما کردیم با همدیگر ضررات این جدایی را وقتی بیان کردیم برای همدیگر جفتمان احساس کردیم که باید این جدایی از بین برود و به صورت ائتلاف دربیاید...»1
این توضیح حاج مهدی عراقی درباره نحوه ورودش به نهضت امام و همراهی قائد و مراد و رهبرش حضرت آیتالله سید روح الله خمینی بود که با صدور اعلامیه- علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، شور و شوقی در میان علما و روحانیون و طلاب حوزههای علمیه برانگیخته بود.
حاج مهدی عراقی پس از یاری و همراهی شهید نواب صفوی، مجذوب و شیفته شخصیت حاج آقا روحالله خمینی شد که در آن سالها یکی از مدرسین برجسته حوزه علمیه قم به شمار میرفت و خصوصا درس اخلاقش، روزهای پنجشنبه و جمعه اقشار مختلف مردم را از شهرهای مختلف به مدرسه فیضیه میکشاند. حاج مهدی عراقی هم یکی از آن افرادی بود که در آن سالها سر از پا نشناخته و به هر وسیلهای بود در آن درسها حاضر میشد، تا اینکه پس از وفات حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی، همراه دوستان و یارانش، حاج آقا روحالله را مرجع اعلم تشخیص داده و به تقلید و حکم ایشان سر نهادند.
این در حالی بود که رژیم شاه با توجه به محبوبیت امام، سعی داشت، مرجعیت اعلم را از قم خارج کرده و توجهها را به نجف جلب نماید. از همین روی به قصد تضعیف حوزه علمیه قم، پیامهای تسلیت رحلت آیتالله بروجردی را متوجه نجف و آیتالله سید محسن حکیم گرداند.
اما حاج مهدی عراقی نه تنها امام را برای مرجعیت و رهبری خویش انتخاب کرد، بلکه ایشان را به دیگر دوستان و آشنایان و هیئتهای مذهبی تهران نیز شناساند و آنها را نیز به تقلید و گردن نهادن به حکم آیتالله روحالله خمینی دعوت نمود.
وقتی وارد نهضت امام شد
با قضیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و ورود حضرت امام به صحنه مبارزات در سال 1341، شهید عراقی، بیش از پیش نسبت به حاج آقا روحالله ارادت پیدا کرد. او که پس از شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام، سکوتی سنگین را بر فضای مذهبی ایران احساس میکرد، اینک با قیام امام خمینی، مجددا احیای روحیه مبارزه و انقلاب در میان مردم مسلمان را شاهد بود.
از همین روی سعی داشت هیئتهای مذهبی تهران را که میشناخت، در ارتباط با امام و مبارزاتش، فعال و متحد گرداند. اینگونه بود که از 3 هیئت فعال مذهبی تهران، هیئتهای موتلفه اسلامی را پدید آورد که نقشی مهم در مبارزات ملت مسلمان و نهضت امام داشتند.
هیئتهای موتلفه اسلامی به عنوان یکی از ستونهای مبارزه نهضت امام وارد میدان شد و در اغلب صحنههای این نهضت تا زمان تبعید حضرت امام حضور فعال و جدی داشت و البته شهید عراقی از همان آغاز، در کنار امام بود و به قول دوستانش حاضر نمیشد به هیچ قیمتی از مجاورت حضرت امام کنارتر بایستد.
در جریان فاجعه فیضیه در دوم فروردین 1342، حاج مهدی عراقی و یارانش به حفاظت از امام و بیت ایشان پرداختند تا نکند که مزدوران رژیم شاه قصد سوئی نسبت به ایشان داشته باشند. بعد از ماجرای فیضیه، در محرم سال 1342 که حضرت امام برای پرشورتر کردن مبارزه، برنامهریزی مشخصی داشتند و روحانیون و طلاب مبارز را برای سخنرانی و رساندن پیام نهضت به سراسر ایران فرستادند، عراقی و دوستانش در هیئتهای مؤتلفه اسلامی هم مراسم محرم آن سال را علیرغم بخشنامههای ساواک و شهربانی شاه، به تظاهرات و راهیپماییهای عظیم علیه رژیم شاه تبدیل کردند، به خصوص روزهای تاسوعا و عاشورا که بزرگترین دستههای عزاداری در این راهپیماییها شرکت داشتند و به شعار دادن به نفع امام و علیه شاه پرداختند.
ابوالفضل توکلی بینا از همرزمان شهید عراقی در نقل خاطرات آن روزها چنین میگوید:
«.. قبل از این عملیات در زیرزمین خانه خویش، به اتفاق دیگران مشغول برنامهریزی و ترتیب کارها بودند و رژیم با اطلاع از این مطلب مسجد حاج ابوالفتح را میبندد و مردم بدون توجه به اینامر، از جلوی مسجد حرکت کرده و در جلوی بهارستان شهید عراقی برای مردم سخنرانی و ماهیت رژیم را افشا کرد. ایشان رفت روی شانه بچهها و شروع کرد به صحبت، بدون بلندگو... کجایند آنهائی که رفراندوم قلابی میکنند...»2
نقش کلیدی در قیام پانزده خرداد 42
در پانزده خرداد 1342 و قیام مردم علیه دستگیری امام توسط مزدوران شاه، حاج مهدی عراقی از صحنهگردانان تظاهرات بود و یکی از کلیدیترین روزهای نهضت را در غیاب رهبر آن، هدایت کرد.
هاشمی رفسنجانی درخصوص حرکت انقلابی مردم و نقش شهید عراقی در واقعه پانزدهم خرداد در تهران چنین گفته است:
«... من یادم است در جریان ۱۵ خرداد همین عراقی که جوانتر بود، هنوز تجربهاش کم بود، در یکی از اتاقهای بازار نشسته بود و این انقلاب عظیم آن روز را از یک اتاق فرماندهی میکرد...»3
ابوالفضل توکلی بینا نیز درباره نقش شهید عراقی در 15 خرداد 1342 گفته است:
«... نقش مؤثری در ۱۵ خرداد داشت،در بعدازظهر، هسته مؤتلفه اسلامی برای چند تصمیم تشکیل جلسه داد و نقش شهید عراقی، نقش ممتاز و حساسی بود. اولین تصمیمش تعطیلی بازار و در حرکت دادن مراجع و علمای بزرگ از حوزهها به مرکز استانها و تهران و مهاجرت مراجع دیگر، سامان اعلامیههایی که مراجع و علما در مرجعیت امام تثبیت داشته باشد...»4
حاج مهدی عراقی و یارانش در هیئتهای مؤتلفه اسلامی، در تمام ایام حبس و حصر حضرت امام و سپس تدارک و حفاظت مراسم سخنرانی پس از آزادی ایشان و بعد تظاهرات سالگرد 15 خرداد (که منجر به دستگیری شهید عراقی شد) و پس از آن ایجاد تشکلهای انقلابی و چاپ و انتشار و پخش اعلامیههای امام خمینی و دیگر مراجع (به خصوص اطلاعیه امام علیه کاپیتولاسیون) و برنامهریزی برای تداوم و گسترش نهضت امام اشتغال داشت.
از پای اعدام تا حبس 13 ساله
با تبعید حضرت امام در 13 آبان 1343، شهید عراقی و یارانش در هیئتهای مؤتلفه اسلامی به این نتیجه رسیدند که باید دست به اقدام مسلحانه بزنند تا هم عاملین تبعید امام را مجازات کرده و هم اعتراض خود را در آن شرایط خفقان به رساترین وجه به گوش همه برسانند.
آنها در لیستی که برای مجازات در نظر گرفته بودند، شخص شاه را در راس گذاردند اما به دلیل محافظت شدید از شاه، نخستوزیر دستنشانده او یعنی حسنعلی منصور که نقش اصلی را هم در تبعید امام داشت، برای مجازات انتخاب کرده و عملیات آن را در اول بهمن 1343 انجام دادند.
با کشته شدن منصور، بخش مهمی از اعضای هیئتهای موتلفه اسلامی به جز شورای روحانیت و انقلابیونی مثل شهید اندرزگو، دستگیر شدند که حاج مهدی عراقی هم در زمره آنها بود. در بیدادگاه اولیه، عراقی نیز به همراه بخارایی و یارانش به اعدام محکوم گردید ولی در تجدیدنظر، حکم اعدام وی به حبس ابد تبدیل شد.
از آن پس شهید عراقی حدود 13 سال تا روزهای اوجگیری نهضت امام را در زندانهای رژیم شاه گذراند و پس از آن مجددا به صفوف مبارزات ملت مسلمان ایران و نهضت امام پیوست و بازهم یکی از رئوس این مبارزه در ایران شد. این بار با تجاربی که از قبل داشت به خصوص تجارب زندان و برخوردهایش با منافقین، به آموزش و هدایت گروههای مسلمان پیرو امام پرداخت. در عین حال حضور او در برپایی راهپیماییهای پرشور دوران اوجگیری انقلاب، به خصوص تاسوعا و عاشورای 57 در کنار روحانیت مبارز، از همیشه روشنتر بود.
او به تنهائی بیست نفر بود
حاج مهدی عراقی از هر فرصتی استفاده میکرد تا خود را به امام برساند و در کنار ایشان باشد. او در نوفل لوشاتو، امور داخلی محل اقامت امام را برعهده گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم در روزهای اول بازهم در خدمت امام در مدرسه علوی بود. بعد با حکم ایشان، مدتی رئیس زندان قصر شد و سپس به بنیاد مستضعفان رفت و به عنوان مدیر مالی بنیاد به همراه همرزم قدیمیاش، حسین مهدیان، سرپرستی مؤسسه کیهان را برعهده گرفت و در همین مسیر بود که توسط تروریستهای گروهک موسوم به «فرقان» هدف گلولههای کینه و جهل و وابستگی قرار گرفت و به همراه پسرش حسام، در چهارم شهریور 1358 به شهادت رسید.
امام درباره این یار دیرینش نوشت:
«... من ایشان را حدود بیست سال است که میشناسم. مهدى عراقی یک نفر نبود، او به تنهائی بیست نفر بود. حاج مهدى عراقی براى من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان براى من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان میکند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او میبایست شهید میشد، براى او مردن در رختخواب کوچک بود...»5
امام دستور دادند که پیکر شهید عراقی به قم منتقل شده و ضمن مراسم باشکوهی در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها به خاک سپرده شود. پس از مراسم، وقتی که حرم قرق شده بود، تنها امام بر سر مزار حاج مهدی عراقی نشسته بودند و دعا و قرآن میخواندند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ناگفتهها- خاطرات شفاهی شهید مهدی عراقی- مؤسسه خدمات فرهنگی رسا- چاپ اول- 1370- صفحات 165 و 166
2- مصاحبه تلویزیونی با ابوالفضل توکلی بینا- یاران امام به روایت اسناد ساواک- کتاب دوازدهم- پیشین- مقدمه
3- خطبههای نماز هاشمی رفسنجانی- یاران امام به روایت اسناد ساواک- کتاب دوازدهم- پیشین
4- مصاحبه تلویزیونی با ابوالفضل توکلی بینا- پیشین
5- صحیفه امام- جلد 9- صفحه 350