کد خبر: ۳۱۶۵۰۲
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۱

واقعیات افسانه‌پردازی‌های تابستان 67

* دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
از متن اسناد برجای مانده و به‌خصوص سخنرانی سرکرده منافقین در شب پیش از عملیات موسوم به فروغ جاویدان کاملا روشن است که او بر روی نیروهایش در داخل زندان بسیار حساب کرده و آنها را نیروهای بالقوه خود خواند که با تسخیر زندان‌ها، این نیروها نیز به گروه متجاوز منافقین کمک ‌کنند.
بر اساس همین اسناد، نیروهای تشکیلات زندان منافقین از قبل نقشه‌هایی درباره چارتر و پلان ساختمان زندان‌های مختلف با ذکر جزئیات به مراکز این گروهک در خارج کشور رساندند که در جریان عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان «Plan A» آنها محسوب می‌شد.
طبق طرح کلی عملیات فروغ جاویدان نقشه آن بود که یگان‌های به اصطلاح آزادیبخش منافقین به هر شهری که رسیدند، زندان شهر را به تصرف خود درآورده و از «مجاهدین زندانی آماده به رزم» یگان جدیدی تشکیل دهند که در ادامه پیشروی به کمک آنها بشتابد. این طرح را به نام «گلوله برفی» نامیده بودند به این مفهوم که نیرویی همچون گلوله برفی هرچقدر پیش می‌رفت فربه‌تر و سخت‌تر و بزرگ‌تر شده و نهایتا در گسترده‌ترین حالت به تهران می‌رسید تا آن را اشغال کند.
رسانه سلطنتی بریتانیا «بی‌بی‌سی» هم در گزارشی که در سال‌های بعد انتشار داد، به این شبکه آماده زندانیان مجاهدین خلق اشاره داشت که نیروی ذخیره ارتش به اصطلاح آزادیبخش به شمار می‌رفتند. «بی‌بی‌سی» در آن گزارش نوشت: 
«... مجاهدین از قبل به نیروهای خود در زندان‌ها اطلاع داده بودند که قرار است به‌زودی عملیات فتح ایران صورت گیرد و آنها باید خود را آماده کنند تا به محض رسیدن ارتش سازمان به آنها بپیوندند و علیه رژیم در جنگ مسلحانه شرکت کنند. زندانی‌های مجاهدین هم با آغاز عملیات فروغ جاویدان جشن و سرور در زندان‌ها برپا کرده بودند...»
رخ دادن شورش منافقین در زندان‌ها نشان ‌داد شبکه زندانیانِ این گروهک به‌خوبی هماهنگ و فعال شده بود. اما این فعالیت ‌اندکی دیر انجام گرفت، «فروغ جاویدان» تبدیل به «مرصاد» شد و ارتش آزادیبخش، در همان ابتدای راه تارومار شد.
 تشکیلات زندان منافقین
در خاطره‌های منتشرشده برخی از افرادی که در همان سال‌ها به جرم عضویت در گروهک منافقین زندانی بوده و پس از آزادی، از ایران خارج شده و اینک به عنوان ضد انقلاب مشغول فعالیت هستند (مانند ایرج مصداقی) نیز اعتراف شده که تشکیلات داخل زندان منافقین در آن سال‌ها آمادگی لازم برای پیوستن به نیروهای تروریست و متجاوز این گروهک را داشته است.
ابراهیم خدابنده از اعضای جدا شده منافقین که سال‌ها در ارتباط با شخص مسعود رجوی قرار داشت، درباره تشکیلات زندان و نقش آنها در عملیات موسوم به فروغ جاویدان در گفت‌و‌گویی اظهار داشت:
«... در آن دوران سازمان می‌گفت که نفراتش در زندان تشکیلات دارند‌، تشکیلاتشان هم وصل است. افرادی بودند که بلافاصله بعد از آزاد شدن در سال 1367 به مقر سازمان در پادگان اشرف بازگشتند و تعداد آنها کم هم نبود... تعدادی از همان افراد دوباره برای عملیات به ایران بازگشت داده می‌شدند...»
علی‌رغم همه این واقعیات و مستندات اما رسانه‌های زنجیره‌ای بیگانه و سازمان‌های به اصطلاح حقوق بشری و مدعیان به اصطلاح قتل‌عام سال 67 در زندان‌ها‌، سال‌هاست بر طبل این دروغ بزرگ کوبیده‌اند که نظام جمهوری اسلامی از مدت‌ها قبل طرح قتل‌عام را مدنظر داشته و عمداً شرایط را در مرداد 1367 به‌گونه‌ای ترتیب داده تا بتواند این قتل عام را انجام دهد!!
اما یکی از اعضای سابق منافقین در خاطرات خود اوضاع آن روزهای زندان گوهردشت را چنین تشریح می‌کند:
«...اوایل مردادماه 67 بازهم تعداد زیادی از بچه‌ها به مرخصی رفتند، مرخصی‌هایی که گاه تا یک هفته پیش‌بینی شده بود. این درحالی بود که پس از پذیرفتن قطعنامه، مجاهدین خلق با سوءاستفاده از موضوع آتش‌بس و پشتیبانی ارتش صدام به کشور حمله کرده بودند. یعنی در آستانه این ماجرا تعداد زیادی از زندانیان به مرخصی رفتند و برخی از آنها هم دیگر مراجعه نکردند و بعدا به مجاهدین خلق پیوستند...»1
طبیعی بود نظام که پس از 7 سال مجددا با حداکثر تهاجم مجاهدین خلق از داخل و خارج مواجه گردیده بود، دست روی دست نگذارد و همزمان با مقابله بیرونی برای دفع دشمن از شهرها‌، در داخل زندان‌ها هم به مقابله با عوامل داخلی دشمن بپردازد.
کاوشی در آمارها
آمارهای نجومی و اظهارات عجیب و غریب که در گفتار و نوشتار شبکه‌های رسانه‌ای بیگانه، بسیاری از خاطره‌پردازان و به‌تدریج برخی افراد ساده‌اندیش و سطحی‌نگر تحت عنوان «قتل‌عام تابستان 67»! همواره چون ترجیع‌بندی نخ‌نما شده، تکرار شده و می‌شود، از نظر مورخان مستقل چندان مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است.
مفصل‌ترین متن از این دست خاطرات زندان ایرج مصداقی با نام «نه زیستن‌، نه مرگ» است که در 4 جلد در سال 1383 در سوئد به چاپ رسید. طرفه آنکه او خصوصا در جلد چهارم این مجموعه به اسم «تا طلوع انگور»، مکررا تناقضات و روایات غیرواقعی دیگر خاطره‌نویسان را تذکر داده و با ذکر دلایل و آوردن شواهد مستند‌، آمارهای نجومی اعدام‌ها و افسانه‌پردازی‌های مختلف درباره شکنجه زندانیان در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی را به طور جدی زیر علامت سؤال برده است.
حتی با نگاهی به آمار و ارقام مغشوش این افراد (که خود را شاهدان به اصطلاح زنده ماجرا می‌دانند!) و البته بر اساس شواهد موجود می‌توان به این نتیجه رسید که در تابستان سال 1367 در واقع قتل‌عامی وجود نداشته و تعداد واقعی، حتی از تمامی ارقام اعلام شده بسیار کمتر بوده چرا که اساسا در آن زمان در زندان‌های استان تهران (که تقریبا رقم اصلی زندانیان را به خود اختصاص می‌داده) به نوشته خود مصداقی و برخی دیگر از فراریان خاطره‌نویس، کمتر از 2500 نفر زندانی وجود داشته و بیش از 75 درصد از این تعداد هم یا در بهمن‌ماه همان سال مورد عفو عمومی قرار گرفتند یا تا یکی دو سال بعد در زندان باقی ماندند و یا اساسا افغان بودند.
خود ایرج مصداقی در مقالاتش‌، اذعان دارد که در سال 65 در زندان گوهر‌دشت بسیار کمتر از 2000 زندانی حضور داشته‌اند.2 و از این تعداد تقریبا نیمی تا سال 67 با عفو‌های مختلف آزاد شده، 400- 300 نفری هم در سالن جهاد کار می‌کردند و به همین تعداد نیز زندانیان افغان و غیرگروهکی حضور داشتند. مضافا وی تاکید کرده است که پس از به اصطلاح قتل‌عام تابستان 67‌، با 200 نفر دیگر در یکی از سالن‌های گوهردشت زندانی بوده است. 3
پس در زندان گوهردشت (که آن را مکان انجام بیشترین اعدام‌ها ذکر کرده‌اند) چگونه می‌تواند قتل‌عامی رخ داده باشد! این درحالی است که بنا به همان نوشته‌های ذکر شده میزان اعدام‌ها در زندان اوین خیلی کمتر از گوهر‌دشت بوده است. حالا می‌توان با توجه به آمارها و ارقام فوق، یک بار دیگر با یک حساب سرانگشتی، محاسبه نمود که چند درصد از همان تعداد زندانی گوهردشت در تابستان 67 باقی مانده بودند که ممکن است اعدام شده باشند. احتمالا نتیجه محاسبه چیزی کمتر از دو یا سه درصد کل زندانیان را در‌بر می‌گیرد.
آمار فوق‌الذکر بر اساس تصریح ایرج مصداقی که: «... (در سال 65) تعداد کل زندانیان در همه حال بسیار کمتر از 2000 نفر بود...» با نگاه حداکثری محاسبه شده است. قطعا وقتی زندان گوهردشت چنین آماری داشته، در زندان اوین و دیگر زندان‌ها در برخی شهرستان‌ها به رقمی خیلی کمتر از این مقدار می‌رسیم.
کار در کارگاه و بازی‌های المپیک 
همان عضو سابق منافقین در کتاب خاطراتش نوشته است:
«... هیچ تغییر دیگری در سالن جهاد نیفتاد و بچه‌ها کمافی‌السابق به کار اشتغال داشتند. در ماه محرم یکی از با حس و حال‌ترین عزاداری‌ها در همان حسینیه سالن (که ادعا می‌شد محل اعدام‌ها بوده) انجام گرفت و تمامی روزهای دهه اول ماه محرم و همچنین بعد از آن‌، این مراسم همراه سخنرانی‌های میهمانانی که هرازگاهی دعوت می‌شدند‌، ادامه داشت. از قضا آن روزها مصادف با بازی‌های المپیک بود که مستقیما از تلویزیون پخش می‌شد و بچه‌ها پس از بازگشت از کار در اوقات فراغت در همان حسینیه سالن جهاد و به طور دسته‌جمعی به تماشای بازی‌ها می‌پرداختند...در طول این مدت هیچ‌گونه برخورد قضائی از قبیل همان پرسش و پاسخ‌های تعیین موضع در مقابل تهاجم مجاهدین خلق و عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان آنها‌، با افراد سالن جهاد انجام نگرفت‌، در حالی که تنها عامل مشترک این افراد فقط کار در کارگاه‌های زندان بود و نماز خواندن یا نخواندن و یا طرز تفکرشان هیچ نقشی برای کار در سالن جهاد نداشت. چنان که در همان زمان برخی از افراد همین سالن جهاد به طور علنی نماز نمی‌خواندند و حتی در ماه رمضان روزه نمی‌گرفتند.»۴ 
ایرج مصداقی خود در این باره در کتاب خاطرات زندان «نه زیستن‌، نه مرگ» نوشته است: 
«...رژیم سال‌ها بود که حق آنان (مارکسیست‌ها) را در ارتباط با عدم انجام فرایض دینی مانند نماز و روزه به رسمیت شناخته و در ماه رمضان برای ناهار غذای گرم نیز به آنان می‌داد...»
پس از آن دو ماه نه‌تنها از تعداد سالن جهاد نفری کاسته نشده بود‌، بلکه تعدادی بالغ بر بیش از 100 نفر نیز از سالن‌های دیگر زندان گوهردشت که متقاضی کار در سالن جهاد بودند‌، بدون توجه به عقاید و افکارشان به این سالن آمدند و در قسمت‌های مختلف کارگاه مشغول کار شدند.
توضیح: برای اطلاعات بیشتر به جلد 28 مجموعه «نیمه پنهان»، کتاب «رهایی از توّهم»، خاطرات عضو سابق سازمان مجاهدین خلق از انتشارات دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان مراجعه بفرمایید.
پانوشت‌ها:
1- رهایی از توّهم، خاطرات عضو سابق سازمان مجاهدین خلق، نیمه پنهان شماره 28، انتشارات دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان.
2- پاسخی به ضرورت به نقد احمد موسوی بر کتاب «نه زیستن‌، نه مرگ»، ایرج مصداقی، سایت گویا نیوز، سه‌شنبه 11 اسفند 1383.
3- قسمت سوم مقاله «تا طلوع انگور چند سال مانده است؟ نگاهی به کتاب خاطرات زندان ایرج مصداقی»، احمد موسوی، سایت گویا نیوز، جمعه 30 بهمن 1383.
4- رهایی از توّهم، خاطرات عضو سابق سازمان مجاهدین خلق، پیشین.