کد خبر: ۳۱۶۴۵۳
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۰
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب -بخش یکصدو چهل و هشت (پایانی)

باور کنید جشنواره فیلم جای «سینما» است نه شعار/حکایت سینماتوگراف 2

سعید مستغاثی

بعد از همه اینها، موسم جشنواره فیلم تورنتو (یکی از جشنواره‌های مهم بین‌المللی که فیلم‌های برگزیده‌اش اغلب در مراسم اسکار جوایز اصلی را دریافت می‌نمایند) فرا رسید و بازهم شبه‌رسانه‌های زنجیره‌ای در خارج و داخل و افراد حلقه به گوش‌شان، فاز تسخیر جشنواره یادشده برداشتند! خصوصاً که در جشنواره‌های اخیر، علی‌رغم همه سروصدا و پشتک‌وارو و قیل‌وقال، حتی برگ چغندری هم دست‌شان را نگرفت!!
این‌بار، هم با «دانه انجیر معابد» رسول‌اف آمده بودند که دیگر حتم داشتند توجه تماشاگران کانادایی را جلب کرده و جایزه اصلی جشنواره را دریافت می‌کند. (جوایز جشنواره تورنتو را مخاطبان تعیین می‌کنند) و هم با یک اثر به اصطلاح اپوزیسیونی از علی صمدی به نام «هفت روز» با ردپایی از همان رسول‌اف در فیلمنامه و با بازیگر از دور خارج شده، ویشکا آسایش که بدون حجاب گویا به نوعی نقش نرگس محمدی را بازی کرده بود! و شبه‌رسانه‌های داخلی و خارجی بر رویش کلی تبلیغ کردند با مصاحبه‌ها و نمایشات مختلف و ادعای کاری کارستان و... که گویا کشش بالای دراماتیک دارد و با میزانسن‌های خوب و چه و چه و چه....
همچنین آثاری مانند «هر کجا، هر زمان» ساخته میلاد تنگشیر، «قصه یک خواهر» ساخته لیلا امینی در بخش مستند، «چه کسی خورشید را دوست دارد» ساخته ارشیا شکیبا در بخش فیلم کوتاه حضور داشتند که همگی در کشورهای دیگر ساخته شده بودند و مجموعه نسبتاً پررنگی از حضور سینمای خارج‌نشین یا به قولی اورژانسی منتسب به ایران را در جشنواره تورنتو تشکیل داده بودند.
قرار بود جایزه‌های این بخش را بزنند تنگ تجمعاتی که برای سالگرد قضایای 1401 برنامه‌ریزی کرده و هر یک از برندگان خیالی هم برای خود نطق مفصلی تدارک دیده بودند که خود را بچسبانند به همان ماجراها! اما نتایج که اعلام شد، گویی آب یخی بر سر همه این خیالباف‌ها ریخته شد، این‌بار نه‌فقط جوایز اصلی و فرعی که حتی جایزه همیشه در دسترس «فیپرشی» هم به هیچ‌کدام نرسید! حتی در مورد بهترین فیلم‌های بخش‌های مختلف که تا 3 رتبه اعلام گردید نیز هیچ‌کدام ولو در رتبه‌های پایین هم نبودند!!
از همین‌رو بود که علی‌رغم تمامی سروصدای قبلی، طبق معمول همه آن شبه‌رسانه‌های داخلی و خارجی در یک سکوت مرگبار گورستانی فرو رفتند، انگار نه انگار که در دنیا اصلاً جشنواره‌ای به نام تورنتو وجود خارجی دارد! این همان سینمای مستقل موردنظر حضرات است؟ 
گویا عمر این سینمای به اصطلاح مستقل زیرزمینی با همه سرمایه‌گذاری‌های ریز و درشت محافل خارجی، خیلی زودتر از آنچه تصور می‌شد به پایان رسید حتی زودتر از آنکه ترامپ بودجه‌های خود را براین مقوله نیر ببندد!
چه فیلمی نخل طلای کن را دریافت کرد؟
اما در ماه مه 2025 اگرچه فیلم سعید روستایی یعنی «زن و بچه» با همه پشتک‌واروهای کارگردان و عواملش و «ننه من غریبم» درآوردن‌ها و یکی به نعل و یکی به میخ زدن، نه‌تنها از هیئت داوران و مدیریت جشنواره هیچ‌چیزی دشت نکرد، حتی از جوایز فیپرشی و کلیسا و... و ده‌ها انجمن دیگر که برای این جشنواره فیلم برگزیده انتخاب می‌کنند هم نصیبی نبرد! و در اغلب لیست‌های منتقدین و نشریات سینمایی نیز در آخر جدول قرار داشت!!....
.... اما گویا آن چرخش جشنواره‌های جهانی نسبت به سینمای به اصطلاح زیرزمینی ما، کمی تعدیل شد. «یک تصادف ساده» ساخته جعفر پناهی در هفتادوهشتادمین جشنواره فیلم کن نخل طلا (جایزه اول جشنواره کن) را دریافت کرد. ولی قضیه چه بود؟ 
دلایل هیئت داوران جشنواره به ریاست ژولیت بینوش برای دادن نخل طلایی به جعفر پناهی از گفته‌هایش در کنفرانس خبری این بود که «چون فیلم برآمده از مقاومت و سختی کشیدن اوست خواستیم کمی خوشحالش کنیم» و اصلاً هیچ نکته‌ای درباره سینمای خود فیلم ذکر نشد.
یا یکی دیگر از داوران به نام جرمی آرمسترانگ اذعان داشت: «ما می‌خواستیم آثاری را مورد تقدیر قرار دهیم که ذاتاً والاتر و فراتر از فرم سینما بودند..» 
یعنی معیارها مواردی بیرون از هنر و فرم سینمایی بودند. یعنی هیئت داوران جشنواره صریحاً اعتراف کرد که ملاک انتخاب‌ها چیز دیگری بوده و نه سینما.
از همین‌روی مارکوس اوزل، سردبیر نشریه معروف «کایه دو سینما» در نقد خود به فیلم یادشده، یک ستاره از چهار ستاره داد! و نوشت:
«... این فیلم اثری بیش از حد نمادین و فاقد عمق احساسی است که ضمن استفاده نامناسب از ساختار روایی غیرخطی، مکرر از استعاره‌های سیاسی استفاده و اثری تکراری و فاقد نوآوری ساخته شده...»
سایر منتقدان نشریه فرانسوی «کایه دو سینما» نیز اغلب نقدهای منفی بر فیلم «یک تصادف ساده» وارد کردند و فیلم را در رده نهم از لیست خود قرار دادند.
فیلم‌های طرح فنیقی (وس اندرسن)، ادینگتن (اری استر)، رنوار (چی هایاکاما)، صراط (الیور لاکسی)، موج نو (ریچارد لینک لیتر)، دو دادستان (سرگئی لوزنیتسا)، مامور مخفی (کلبر مندونسا فیلیو) و مغز متفکر (کلی رایکارد) در این لیست، بالای فیلم «یک تصادف ساده» قرار گرفتند.
همچنین در ستاره دادن حلقه منتقدان بین‌المللی جشنواره کن، فیلم «یک تصادف ساده» در جای هفتم واقع گردید و فیلم‌های دو دادستان (سرگئی لوزنیتسا)‌، پرونده 137 (دومینیک مول)، صراط (الیور لاکسی)، کوچک‌ترین دختر (حفیضه حرزی)، موج نو (ریچارد لینک لیتر)، مامور مخفی (کلبر مندونسا فیلیو) بالای فیلم جعفر پناهی قرار گرفتند.
حتی منتقد سینمایی وب‌سایت اینترنشنال درباره فیلم «یک تصادف ساده» نوشت:
«... فیلم از نظر سینمایی مشکلات قبلی فیلم‌های اخیر پناهی را تکرار می‌کند. کماکان نوعی تصنعی بودن صحنه‌ها و دیالوگ‌ها به فیلم آسیب می‌زند. مهم‌ترین مشکل فیلم از صحنه بحث شخصیت‌ها در کنار ون در بیابان آغاز می‌شود. جایی که هر کدام از شخصیت‌ها دیالوگ‌هایی شعاری و گل‌درشت را تکرار می‌کنند.
مشکل دیالوگ‌ها زمانی بیشتر به چشم می‌آید که ضعف در اجرا هم علاوه می‌شود. هیچ‌کدام از بازیگران فیلم اجرای درخوری ندارند، باقی شخصیت‌ها هم بیشتر به تیپ شبیه می‌شوند و فیلمساز نمی‌تواند به دل آنها نفوذ کند...
تمهیدات کارگردان (مثل نمای بلند و دوربین ایستا) هم که فیلمساز می‌خواهد به مدد آنها به سبکی و سیاقی مستندگونه برسد، کارکرد لازم را ندارند و بیشتر به نوعی فاصله‌گذاری نزدیک می‌شود که باور صحنه و موقعیت را حتی مشکل‌تر می‌کند؛ جایی که قطع می‌توانست حس و حال بهتری به صحنه ببخشد....»
خود فیلم اهمیتی ندارد!
آنچه در گفت‌و‌گوهای مطبوعاتی و دیگر مصاحبه‌های کارگردان فیلم نیز در جشنواره کن به نظر رسید، صحبت درباره ایران و نگاه منفی در این مورد بود. حرفی از سینما به میان نیامد. انگار که پناهی را به جلسات مؤسسات سیاسی غرب دعوت کرده‌اند و او هم شروع به خواندن بیانیه و سردادن شعر و شعارهای سیاسی کرده، آنچه گویا (براساس نقدهای منتشرشده)، در خود فیلم نیز به جای بیان سینمایی و بهره‌گیری از ابزار و تصاویر، مورد استفاده قرار گرفته است.
اغلب نقدهای مثبت برخی منتقدان روی فیلم مانند نویسندگان اسکرین دیلی، بیشتر بر حواشی فیلم و کارگردان آن مانور داشتند؛ اینکه مثلاً جعفر پناهی با چه محدودیت‌هایی مواجه بوده و فیلم در چه شرایطی ساخته شده و بازیگران بی‌حجاب بوده‌اند و نگاهی منفی به جامعه ایرانی داشته و...
به نظر می‌آید در این‌جا همان ارزیابی رسانه سلطنتی انگلیس یعنی بی‌بی‌سی در سال 2018 و هفتادویکمین دوره جشنواره فیلم کن، برای فیلم «سه رخ» جعفر پناهی تکرار شده که نوشت:
«... شرایط جعفر پناهی در ایران، ممنوعیت فیلمسازی و...، او را در یک موقعیت استثنایی قرار داده که می‌تواند توجه جشنواره‌ها و رسانه‌ها را به خود جلب کند؛ موقعیتی که افسوس هر سینمادوستی را در هر کجای جهان (به حق) برمی‌انگیزد و در کنار آن البته پناهی هم خودآگاه از آن سود می‌جوید...»
در واقع این همان برداشتی بود که نشان می‌داد، آنچه جشنواره کن مورد توجه قرار نداده و نمی‌دهد، همانا قابلیت‌های هنری و سینمایی یک فیلم بوده و هست. چنانچه «تی یه ری فرمو» یکی از مسئولین این جشنواره قبل از آن اعلام کرده بود که همه فیلم‌های جعفر پناهی در این جشنواره پذیرفته خواهند شد و وی برای همیشه داور تمامی جشنواره‌های جهان است!!
این سخنان به این مفهوم بود که مهم نیست پناهی چه فیلمی بسازد، چگونه بسازد و چه از آب دربیاورد! مهم این است که او پناهی است! مقامی که حتی اساتید تاریخ سینما مانند جان فورد و آلفرد هیچکاک و چارلی چاپلین نیز از آن بی‌بهره بوده‌اند!!
یعنی در واقع سینما و فیلم در جشنواره فیلم کن، در حد «کشک» هم نیست! البته این تنها از نخل طلا دادن به افرادی همچون جعفر پناهی به‌دست نیامده بلکه سال‌هاست جشنواره کن به «هنر» و «فیلم» و «سینما» توجهی ندارد.