کد خبر: ۳۱۵۸۳۶
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۰

ضرورت تعیین تکلیف توسعه چابهار با تصمیم‌گیری درباره بودن یا نبودن هند

در طول سال‌های اخیر موافقان و مخالفان حضور هند در چابهار دلایل متعددی را در این خصوص مطرح کرده‌اند. جمهوری اسلامی در این زمینه در یک «معطلی استراتژیک» قرار دارد و تلاشی برای شفاف‌سازی جوانب دو سناریو «اخراج هند» یا «تداوم همکاری» و در ادامه «اتخاذ تصمیم» از سوی مسئولان امر دیده نمی‌شود. جنگ اخیر تصمیم گیری در این خصوص را به یک فوریت تبدیل کرده است که می‌تواند در تعیین روابط راهبردی با دیگر کشورها و نقش ایران در نظم جدید منطقه حائز اهمیت باشد.
اولین و پربسامدترین عرصه‌ مواجهه مکران و جنوب‌شرق ایران با تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به کشور، مسئله حضور طرف هندی در چابهار و آن چیزی است که این روزها به صراحت لهجه بیشتری تحت عنوان اخراج هندی‌ها از چابهار خوانده می‌شود. این در حالی است که موافقین واگذاری که عمر حداقل پنج دولت را در جمهوری اسلامی از سر گذرانده‌اند بعضاً سکوت کرده‌اند و سخنی در دفاع یا رد این مساله به زبان نمی‌آورند. از زمامداری محمود احمدی‌نژاد تا مسعود پزشکیان، موافقین حضور طرف هندی در دستگاه‌های تصمیم‌گیر و اجرایی کشور به کارسازی این حضور پرداخته‌اند. 
شورای عالی امنیت ملی، وزارت اطلاعات، معاونت سیاسی رییس‌جمهور، معاونت اقتصادی وزارت خارجه، اداره‌ کل آسیای جنوبی وزارت خارجه وزارت راه و شهرسازی، سازمان بنادر و دریانوردی و... از دستگاه‌هایی بوده‌اند که در این سال‌ها هر یک به اندازه قدرت و نفوذ خود در این مساله نقش‌آفرینی نموده و سهمی از این صحنه نزاع را تصاحب نموده‌اند.
دلائل موافقان حضور هند در چابهار
از جمله دلایل موافقین حضور هند در اپراتوری بندر چابهار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) بازاریابی بندر چابهار توسط طرف هندی جهت توسعه آن؛
2) اهمیت راهبردی این منطقه برای طرف هندی در اتصال به افغانستان و آسیای میانه‌ (محور شرقی کریدور شمال‌ جنوب)؛
3) تلقی طولانی مدت دستگاه محاسباتی برخی نهادهای کشور مبنی بر رقابت گوادر و چابهار و تلاش برای ممانعت از توسعه گوادر توسط طرف چینی؛
4) همکاری‌های سابق امنیتی و نظامی دو کشور در پرونده‌های مشترک؛
5) تلقی تحریم ناپذیری چابهار به دلیل حضور طرف هندی و استفاده از این ابزار جهت کاهش فشار تحریم‌ها؛
6) ایجاد توزان منطقه‌ای بین رقبای منطقه‌ای و بین‌المللی ایران ناظر به چابهار؛
7) بیان و ابراز علاقه فراوان هندی‌ها نسبت به توسعه چابهار از سال ۲۰۰۳؛
8) نبود هیچ پروژه بزرگ مقیاس همکاری با طرف هندی بعد از خروج آنها از میدان گازی فرزادB پس از آغاز تحریم‌ها؛
9) ابراز علاقه طرف افغان به اتصال به اقیانوس هند با مشارکت طرف هندی؛
دلائل مخالفان حضور هند در چابهار
در طرف مقابل کارشناسان متعددی حضور دارند که با تخصص‌های مختلف، از اقتصاد گرفته تا روابط بین‌الملل، در طول سال‌های اخیر بر ضرورت اخراج طرف هندی و جایگزینی آن با چین سخن به میان آورده‌اند. از جمله دلایل مخالفین واگذاری به طرف هندی نیز موارد زیر حائز اهمیت است:
الف) ایفای نقش پروکسی آمریکا و اسرائیل توسط طرف هندی در چابهار؛
ب) ارسال پالس منفی به طرف چینی در انسداد مسیر سیپک، کنترل امنیتی گوادر (تشدید تقابل گوادر- چابهار) و بازی در زمین آمریکا جهت سنگ‌اندازی در مسیر BRI؛
پ) بهانه‌تراشی طرف چینی جهت توقف هرگونه سرمایه‌گذاری در منطقه مکران و در سطح بالاتر مقوم بی‌توجهی به سند همکاری ۲۵‌ساله؛
ت) واگذاری اپراتوری بندر چابهار به متحد آمریکا و اسرائیل؛
ث) تخصیص بودجه توسعه بندر ذیل گرنت طرف هندی و نه سرمایه‌گذاری واقعی؛
ج) پذیرش و ایفای نقش توسعه‌ای ذیل معافیت تحریمی آمریکا از سوی ایران و ارسال پالس قرارگیری ذیل این معافیت به طرف چینی؛
چ) برهم خوردن همکاری‌های آتی ایران و پاکستان؛
ح) کمک به تسهیل فرآیند توسعه آیمک در ادامه توقف ادامه احتمالی سیپک (‌توسعه جنوب خلیج‌فارس در برابر عدم توسعه شمال خلیج‌فارس)؛
خ) و در‌نهایت افزایش مرگبار حملات تروریستی جنوب‌شرق ایران پس از امضای این قرارداد؛
زمان تصمیم‌گیری فرا رسیده است
در شرایط کنونی زمان آن رسیده است که مقامات تصمیم‌گیر ایران «تصمیم» مطلوبی بگیرند و از این «معطلی استراتژیک» رهایی یابند. 
مسیر این جمع‌بندی می‌تواند از پرسش‌های خوب آغاز شود. پرسش‌هایی که در جنگ معنای دیگری یافته‌اند:  آیا ایران به گزینه‌های اخراج یا ادامه مسیر فعلی فکر نموده و برای هر کدام برنامه‌ای دارد؟
اگر ایران ادامه مسیر فعلی را برمی‌گزیند برای خیل سؤالات و اشکالات سیاسی- امنیتی مطروحه پاسخ‌های درخور دارد؟ تجربه حداقل ۱۰ سال گذشته متأسفانه نشان از بی‌اهمیت بودن زمان و از دست دادن پیاپی فرصت‌ها دارد.
 اگر ایران ادامه مسیر را با اصلاحاتی می‌پذیرد آیا توان دیپلماتیک اصلاحات را داراست؟ آیا می‌تواند طرف‌های مقابل را هر یک به نحوی از قِبَل این پروژه همراه سازد؟ آیا سیاست توازن آنگونه که بیان می‌شود برای این پرونده راهگشاست؟
آیا ایران به فرض پیشبرد سناریوی اخراج، امکان طراحی مابه‌ازای مشخص سیاسی- امنیتی با طرف مقابل خواهد داشت؟ هزینه‌های این اخراج چیست؟
آیا در صورت تحقق اراده اخراج، ایران به طرحی برای چگونگی اخراج و سپس جایگزینی برای سرمایه‌گذاری و توسعه فکر می‌کند؟ آیا معطلی آینده بیش از زمان حاضر خواهد بود؟
 شاید در زمانه‌ فعلی از همه‌ سؤالات مهم‌تر این است که در دوران جنگی که ادامه خواهد داشت آیا ایران می‌تواند اخراج را به اهرم فشاری بر رژیم صهیونیستی و آمریکا جهت انتفاع بیشتر کشور از این مسئله تبدیل سازد؟ آیا این اهرم کاراست؟ اثرات واضح آن روی جنگ چیست؟
سؤالاتی از این دست البته بسیار می‌توان مطرح نمود و احتمالاً هر یک از کارشناسان پاسخ‌هایی برای آن داشته باشند اما مهم است که دستگاه تصمیم‌ساز جمهوری اسلامی حرکتی جهت طرح سؤالات و جست‌وجوی پاسخ‌های این اقدام انجام دهد.
جنگی که به کشورمان تحمیل شده است پرونده‌ای بس سترگ و انباشتی از دلایل پیشینی و سناریوهای پسینی است اما «اراده جنگیدن»، اقتضای بازخوانی، بازبینی و استفاده از هر ابزاری را مهیا می‌سازد. بازیگری فعال در کرانه‌ مرتفع اقیانوس هند ابزاری برای نزاع هویتی با اشغالگران کرانه مدیترانه است اگر قدر بدانیم.
مسیر اقتصاد