یک «واو»
علی قرباننژاد
زبان شعر دنیایی پُر رمز و راز و پیچیده دارد. ظرافتها و دقایق موجود در زبان شعر در کنار محتوای عالی آن میتواند سبب آفرینش زیبایی شود. این ظرافتها تا حدی است که میبینیم در یک بیت جایگزین کردن یک «واو» با کسره میتواند تغییرات عمدهای در محتوا پدید آورد و حتی اعماق اعتقادی شاعر آن را در نظر مخاطب دیگرگون جلوه دهد.
نمونه بارز برای سطرهای بالا بیتی از «مولوی» است. بیتی از یکی از غزلهای مشهور او که در آن بیت آمده است:
مست و پریشان توام، موقوف فرمان توام
اسحاق و قربان توام، کاین عید قربانیست این
موضوع سخن ما در این نوشتار نیممصراع سوم این بیت است: «اسحاق و قربان توام». این نیممصراع اینگونه نیز آمده است: «اسحاقِ قربان توام»
اگر این نیممصراع را اینگونه بخوانیم: «اسحاقِ قربان توام» آنوقت تغییری در محتوا پدید میآید و معنای آن، چنین میشود: اسحاقِ آماده برای قربانی شدن برای تو هستم.
حضرت ابراهیم(ع) پس از سالهای بیفرزندی ابتدا از همسر دومش «هاجر» صاحب پسری شد که او را «اسماعیل» نام نهاد. پس از آن بود که خداوند او را با فرزند عزیزش مورد امتحانات بزرگی قرار داد که آن بزرگواران از آن امتحانات با سربلندی خارج شدند.
مهمترین آن امر به قربانی کردن فرزندش بود. آن نبی بزرگ الهی پس از ابلاغ فرمان از جانب حق تعالی سر تعظیم و پذیرش بر آن امر فرود آورد و جالب توجه آنکه فرزند دلبندش را نیز بر آن امر پذیرا یافت. با این همه اما در لحظه آخر فرشته وحی به او ابلاغ کرد که نیازی به قربانی کردن فرزندش نیست و این امتحانی برای ایمان آنها بوده است. لذا این امتحان سخت و افراد مورد امتحان واقعشده در آن قطعاً از شرافت و مقامی ارجمند برخوردارند.
در سوره مبارکه صافات در شرح این ماجرا میخوانیم. آنجا که حضرت ابراهیم به درگاه خداوند اینگونه دعا میکند: «اى پروردگار من، مرا [فرزندى] از شايستگان بخش»
پس مشخص است که آن بزرگوار در لحظهای که این حاجت را از خداوند میخواسته صاحب فرزندی نبوده و مراد از این فرزند که با او در اطاعت از امر پروردگار همراهی میکند همان فرزند نخست او یعنی حضرت اسماعیل(ع) است. در ادامه آیات سوره صافات میخوانیم:
«پس او را به پسرى بردبار مژده داديم/ و وقتى با او به جايگاه «سعى» رسيد گفت اى پسرم، من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سر مىبرم پس ببين چه به نظرت مىآيد. [پسر در پاسخ پدر] گفت اى پدر، آنچه را بر آن ماموریت یافتهای انجام بده؛ انشاءالله مرا از شكيبايان خواهى يافت/ پس وقتى هر دو تن در دادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند/ او را ندا داديم كه اى ابراهيم/ رؤيا [ى خود] را حقيقت بخشيدى ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم/ راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود...»
اما در تورات این فضلیت را به حضرت اسحاق نسبت دادهاند چراکه وعده خداوند در مورد پدر و پسری که از این آزمایش الهی با سربلندی خارج شدند این بود که به نسل آنها برکت داده و پیامبر خاتم را از نسل آن پسر قرار دهد. لازم است به این نکته اشاره کنیم که پیامبران بنیاسرائیل از نسل اسحاق و رسول گرامی اسلام(ص) از نسل اسماعیل است. متأسفانه در تورات که دستخوش تحریفات بسیاری شده نگاه تحقیرآمیزی نسبت به اسماعیل و مادر وی وجود دارد.
در تورات، کتاب پیدایش باب 22 آمده است: «مدتی گذشت و خدا خواست ایمان ابراهیم را امتحان کند. پس او را ندا داد: «ای ابراهیم!» ابراهیم جواب داد: «بله، خداوندا!»/ خدا فرمود: «یگانه[!] پسرت یعنی اسحاق را که بسیار دوستش میداری برداشته، به سرزمین موریا برو و در آنجا وی را بر یکی از کوههایی که به تو نشان خواهم داد به عنوان هدیه سوختنی، قربانی کن!»/ ابراهیم صبح زود برخاست و مقداری هیزم جهت آتش قربانی تهیه نمود، الاغ خود را پالان کرد و پسرش اسحاق و دو نفر از نوکرانش را برداشته، به سوی مکانی که خدا به او فرموده بود، روانه شد./ پس از سه روز راه، ابراهیم آن مکان را از دور دید. پس به نوکران خود گفت: «شما در اینجا پیش الاغ بمانید تا من و پسرم به آن مکان رفته، عبادت کنیم و نزد شما برگردیم.»/ ابراهیم هیزمی را که برای قربانی سوختنی آورده بود، بر دوش اسحاق گذاشت و خودش کارد و وسیلهای را که با آن آتش روشن میکردند برداشت و با هم روانه شدند/ اسحاق پرسید: «پدر، ما هیزم و آتش با خود داریم، اما بره قربانی کجاست»/ ابراهیم در جواب گفت: «پسرم، خدا بره قربانی را مهیا خواهد ساخت.» و هر دو به راه خود ادامه دادند./ وقتی به مکانی که خدا به ابراهیم فرموده بود رسیدند، ابراهیم مذبحی بنا کرده، هیزم را بر آن نهاد و اسحاق را بسته او را بر هیزم گذاشت./ سپس او کارد را بالا برد تا اسحاق را قربانی کند./ در همان لحظه، فرشته خداوند از آسمان ابراهیم را صدا زده گفت: «ابراهیم! ابراهیم» او جواب داد: «بله خداوندا»/ فرشته گفت: «کارد را بر زمین بگذار و به پسرت آسیبی نرسان. اکنون دانستم که تو بسیار خداترس هستی، زیرا یگانه پسرت را از او دریغ نداشتی.»
در روایت تحریف تورات اشکالهای متعددی وجود دارد: مثلا اینکه از عبارت «یگانهپسرت» استفاده شده در حالی که در باب 16 پیدایش در کتاب تورات به تولد اسماعیل پیش از اسحاق اشاره شده است. یا نمونهای دیگر از این دست اشکالات این است که (چنانکه در متن بالا از تورات خواندید) طبق مدعای تورات اسحاق از آنچه قرار است رخ دهد آگاهی ندارد و اینگونه این امتحان تنها فضیلتی برای پدر وی محسوب میشود و نه خود او. در حالی که در روایت دقیق قرآن وقتی حضرت ابراهیم، پسرش اسماعیل را از موضوع آگاه میکند این پاسخ را از او میشنود: «[اسماعیل] گفت اى پدر، آنچه را بر آن مأموریت یافتهای انجام بده؛ انشاءالله مرا از شكيبايان خواهى يافت»
حال با آنچه شرح داده شد باید بر این نکته دقیق شد که آیا مولوی که خود از علمای زمانش بوده و بر قرآنکریم تسلط داشته روایت قرآن را وانهاده و به روایت تورات استناد کرده است؟ یا شکل درست نیممصراع مورد بحث اینگونه است: «اسحاق و قربان توام»؟ که در این حالت چون نام جناب اسماعیل در وزن مذکور نمیگنجیده مولوی از صفت «قربان» برای نام بردن از او استفاده کرده که در این شکل معنای نیممصراع اینگونه میشود: من هم اسحاق تو هستم و هم اسماعیل حاضر و آماده برای قربانی شدن برای تو»