کد خبر: ۳۱۵۲۰۴
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۶

اخبار ویژه

موج انفجار پالایشگاه حیفا تا عمق دولت اسرائیل رفت
شبکه ۱۳ رژیم صهیونیستی پس از یک ماه سانسور شدید، گوشه‌ای از خسارات و ویرانی‌های گسترده‌ای که در اثر حملات موشکی ایران به پالایشگاه حیفا وارد شده، منتشر کرد.
این شبکه در گزارشی گفت: در سایه مه جنگ، خسارات آتش‌سوزی در پالایشگاه‌ها از آغاز جنگ با ایران پنهان نگاه‌ داشته شد. ضربه بسیار شدید به ایستگاه تولید برق وارد شد، این همان ساختمانی‌ست که مقابل ما می‌بینید. آن دو دودکش بخشی از ایستگاه تولید برق هستند؛ دیگ‌های بخار. در واقع، این همان چیزی بود که انرژی مورد نیاز تمام کارخانه‌ها را تأمین می‌کرد. اینها همان ساختمان‌هایی هستند که در محوطه ایستگاه تولید برق منفجر شدند؛ اینجا پل اصلی لوله‌کشی است که مواد را بین بخش‌های مختلف کارخانه منتقل می‌کرد؛ و اینجا هم محوطه عملیاتی ‌تانکرهای فرآورده‌های نفتی است.
این سه برخورد، با‌هم، پالایشگاه بازان را به‌ طور کامل از کار انداخت. این کارخانه یکی از تنها دو پالایشگاه اسرائیل است که بنزین، گازوئیل، سوخت جت هواپیما و حتی گاز آشپزی خانگی تولید می‌کرد.
روز قبل از وقوع این حادثه، وزیر حفاظت از محیط‌زیست در محل حضور داشت، و من برای او سناریویی را ترسیم کردم که نمی‌دانستم فردایش دقیقاً همان اتفاق خواهد افتاد. گفتم یک ضربه مستقیم خواهد بود، و دشمن دقیقاً می‌داند کجا را بزند؛ و اینکه هدفش هم آلوده‌سازی است و هم آتش‌سوزی و دقیقاً همان کاری را روز بعد انجام داد.
ضربه به ایستگاه تولید برق به ‌صورت ناگهانی تمام تولید برق و بخار پالایشگاه را از کار انداخت، و همه تأسیسات فلج شدند. پالایشگاه کاملاً از کار افتاده است
در حال حاضر، خطر بازان نه‌فقط در محوطه تولید در حیفا، بلکه در اتاق جلسات دولت در اورشلیم (قدس) هم منفجر شده است.
در خلال عملیات بازسازی، آلودگی هوای محوطه فقط بیشتر شده. با‌ توجه به الگوی جریان باد در منطقه، کل کلان‌شهر اطراف، با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر، در خطر استنشاق هوای آلوده‌تر قرار دارد. مردم منطقه در هفته‌های اخیر تماس گرفته‌ و می‌گویند احساس سوزش چشم و بوهای سنگین را دارند.
وزارت انرژی هشدار داده اگر در آینده نزدیک تعمیرات انجام نشود، سوختی برای آمبولانس‌ها، کامیون‌های یخچال‌دار، اتوبوس‌ها و حتی کامیون‌های ارتش وجود نخواهد داشت. بازان در عمل تعطیل شده. پالایشگاه بازان در یک روز، نه به ‌دست ما، نه به ‌دست دولت، بلکه توسط ایران از کار افتاد. حالا ما سر دوراهی هستیم: آیا باید صدها میلیون شِکِل و ماه‌ها زمان صرف کنیم برای بازسازی، یا به تصمیم دولت پایبند باشیم و روند تخلیه را تسریع کنیم؟
در حال حاضر ما انبارهای اضطراری سوخت داریم که می‌توانیم از آنها استفاده کنیم، راه‌حل کوتاه‌مدت ما همین است. ولی در کارخانه‌ای که برای تخلیه تعیین شده، هشدار می‌دهند که تحریم‌های بین‌المللی یا جنگی دیگر ممکن است عرضه سوخت را متوقف کند و بنابراین حفظ تولید داخلی اهمیت حیاتی دارد.
اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود. به دلیل کمبود نیروی انسانی، بندر حیفا از پذیرش کشتی حامل تجهیزات بازسازی پالایشگاه بازان خودداری کرد 
در آغاز هفته، کشتی‌ای با ۲۰۰ تُن لوله که برای بازسازی پالایشگاه «بازان» در حیفا در نظر گرفته شده بود، به بنادر رسید.
با وجود آنکه بار این کشتی به ‌عنوان محموله‌ای اضطراری طبقه‌بندی شده بود، بندر حیفا از پذیرش آن امتناع کرد، و کشتی به بندر کارخانه کشتی‌سازی اسرائیل در نزدیکی منتقل شد. (۲۰۰ تُن لوله یعنی بالای دو‌ کیلومتر لوله و... این یعنی لوله‌های بازان حسابی آسیب دیده است.)
در آن زمان، در بندر حیفا فقط سه کشتی در صف تخلیه بودند، و طبق دستور اداره کشتیرانی و بنادر، کشتی مزبور باید اولویت تخلیه دریافت می‌کرد. اما مسئولان بندر حیفا اعلام کردند که به ‌دلیل کمبود شدید نیروی انسانی، قادر به پذیرش کشتی نیستند، و آن را به بندر مجاور ارجاع دادند جایی که ۳۸ کشتی دیگر در صف تخلیه بودند.
با اینکه بندر مجاور در ۵ اسکله به ‌طور همزمان فعالیت می‌کند و این تخلیه در شیفت شب انجام شد (برای کاهش اثر بر صف کشتی‌ها)، بسیاری از واردکنندگان از این تصمیم خشمگین شدند. ولی چرا باید ۳۸ کشتی دیگر معطل شوند؟ چرا از بندر حیفا نمی‌خواهند نیروی انسانی بیشتری استخدام کند؟
واردکنندگان مدعی شدند بندر حیفا به‌‌جای تخلیه کالاهای ضروری مانند حبوبات، آهن و سوخت، فضای کانتینری خود را برای انبار کردن خودروها اختصاص داده چون سود بیشتری دارد. درخواست بندر از دولت، اجازه برداشت از صندوق 2/8 میلیارد شِکِلی برای بازپرداخت بدهی‌هاست.


فارین پالیسی: ترامپ با این حماقت‌ها پیروز نمی‌شود
تغییرات اخیر ترامپ در سیاست خارجی، چه در قبال روسیه، چین، ناتو یا خاورمیانه، با وعده‌های قبلی او در تضاد است و حتی وفادارانش را سردرگم کرده است. این سیاست خارجی آمریکا را به بی‌ثبات‌ترین و پرآشوب‌ترین دوران خود رسانده است.
استفان والت سردبیر نشریه تخصصی فارین پالیسی در این باره نوشت: دولت ترامپ و حامیان سرسخت جنبش ماگا با لحظاتی عجیب و کم‌سابقه روبه‌رو شده‌اند. منظور، تنها رسوایی جفری اپستین نیست که حتی برخی از وفاداران دوآتشه این جریان سیاسی را واداشته تا نسبت به مدیریت پرحاشیه و پرفراز و نشیب خود تردیدهایی پیدا کنند؛ بلکه، تغییرات اخیر در سیاست خارجی ترامپ است که به‌وضوح فاصله قابل‌توجهی از مواضع گذشته او گرفته است. برخلاف وعده‌های انتخاباتی سال ۲۰۲۴، که مدعی بود ظرف ۲۴ ساعت با رئیس‌جمهور روسیه به توافق خواهد رسید و به جنگ اوکراین پایان خواهد داد یا کمک‌های آمریکا به کی‌یف را به‌طور کامل قطع خواهد کرد، ترامپ اکنون وعده ارسال کمک‌های نظامی بیشتر به اوکراین را داده و حتی ولودیمیر زلنسکی را به حمله مستقیم به مسکو تشویق کرده است؛ توصیه‌ای که پس از رسانه‌ای شدن، ناگزیر به عقب‌نشینی از آن شد.
همچنین، برخلاف توصیه‌هایی مانند خروج از اروپا و تمرکز بر آسیا؛ ترامپ اخیراً نشانه‌هایی از علاقه مجدد به ناتو نشان داده است. در قبال خاورمیانه نیز، اگرچه همچنان رویکرد انزواگرایانه را به‌طور کامل کنار نگذاشته، اما ماه گذشته به درخواست تل‌آویو وارد جنگ با ایران شد؛ عملیاتی که نهایتاً ناکام ماند. این اقدام با استقبال نومحافظه‌کاران مخالف ترامپ همچون بیل کریستول روبه‌رو شد و در مقابل، موجب ناامیدی هواداران پیشین نظیر تاکر کارلسون گردید. در عرصه فناوری نیز، ترامپ به‌تازگی مجوز ازسرگیری فروش تراشه‌های پیشرفته شرکت انویدیا به چین را صادر کرده؛ تصمیمی که نشانه‌ای از عقب‌نشینی نسبی در سیاست محدودیت فناوری علیه پکن ارزیابی می‌شود.
در عین حال، ترامپ همچنان انتقام‌گیری از دشمنان شخصی را در اولویت قرار داده، نشانه‌های روزافزون زوال شناختی از خود بروز می‌دهد و هدایت فاسدترین دولت تاریخ آمریکا را برعهده گرفته است. اما این تغییر مسیر را چگونه باید تبیین کرد؟ دست‌کم سه سناریو محتمل به نظر می‌رسد.
یکی از توضیحات روشن برای این تغییر رویکرد، بازگشت سلطه «محفل سیاست خارجی» یا همان جریان موسوم به «Blob» بر ترامپ است؛ جریانی که با وجود تلاش‌های پیشین ترامپ برای رام کردن آن، بار دیگر ابتکار عمل را به دست گرفته است. 
اما تفسیر دیگری که شاید خوش‌بینانه‌تر به نظر برسد آن است که ترامپ صرفاً در حال تطبیق با واقعیت‌های موجود است. او به این جمع‌بندی رسیده که دوستی ظاهری با پوتین عملاً دستاوردی نداشته و رئیس‌جمهور روسیه به صرف تمایل ترامپ جنگ را متوقف نخواهد کرد. 
در قبال خاورمیانه نیز می‌توان روایتی مشابه ارائه کرد. درست مانند بایدن، ترامپ نیز هیچ‌گاه تمایلی به اعمال فشار واقعی بر اسرائیل نشان نداد؛ رویکردی که تداوم نسل‌کشی علیه غزه را با حمایت فعال آمریکا ممکن ساخت. از سوی دیگر، ایران هرگز حاضر نشد به خواسته ترامپ و مارکو روبیو برای توقف برنامه غنی‌سازی هسته‌ای خود تن دهد. اما، جنگ ترامپ هرگز به اهداف اعلامی خود دست نیافت و اسرائیل همچنان برای تثبیت هژمونی واقعی در منطقه بسیار کوچک‌تر از آن است که بتواند چنین نقشی ایفا کند
مایلم چنین روایتی را بپذیرم و باور کنم ترامپ واقعاً در تلاش است تا خود را با شرایط متغیر سازگار کند؛ اما پذیرش این تفسیر مستلزم سطحی از انسجام و چشم‌انداز راهبردی است که به‌سختی می‌توان نشانه‌ای از آن در کارنامه دولت او یافت. حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل برای ادامه کشتار در غزه و آزادی کامل تل‌آویو برای بمباران حوثی‌ها، لبنان و سوریه، نه امنیت آمریکا را تضمین می‌کند و نه حتی امنیت اسرائیل را. حمله نظامی به ایران نیز، به‌جای منصرف کردن تهران از برنامه هسته‌ای، انگیزه آن را برای حرکت سریع‌تر به‌سوی ساخت بمب تقویت خواهد کرد.
ارسال تسلیحات به اوکراین نه معادلات میدانی را دگرگون می‌کند و نه محاسبات پوتین را تغییر می‌دهد؛ علاوه ‌بر اینکه دولت ترامپ نه راه‌حل سیاسی قابل قبولی ارائه داده و نه جرأت آن را داشته که شکست را بپذیرد و عقب‌نشینی کند‌(ترامپ در ابتدای امسال این گزینه را مطرح کرد اما در نهایت عقب نشست).
این ما را به گزینه سوم می‌رساند: اینکه تغییرات اخیر در سیاست خارجی ترامپ عمدتاً ریشه در ویژگی‌های شخصیتی و خودشیفتگی او دارد. ارسال تسلیحات بیشتر به اوکراین، نه ناشی از تعهد به استقلال این کشور، بلکه صرفاً واکنشی است به اینکه پوتین او را فردی ضعیف جلوه داده بود. 
رفتار متناقض ترامپ در حوزه تعرفه‌ها نیز کاملاً با این تفسیر همخوانی دارد. علاقه او به تعرفه‌ها، صرفاً به این دلیل است که همواره توجه رسانه‌ها و افکار عمومی را معطوف به خودش نگه می‌دارد.
ترامپ هیچ‌گاه قادر نبوده است میان منافع ملی و منافع شخصی خود تمایز قائل شود، در شناسایی افراد شایسته ضعف دارد و بیش از حد در برابر تملق و چاپلوسی آسیب‌پذیر است. پیامد این ویژگی‌ها، سیاست خارجی‌ای است که در دوره او بیش از هر زمان دیگری آشفته، بی‌ثبات و ضدتولید شده است.
اکنون که آمریکا با جدی‌ترین رقیب هم‌تراز تاریخ خود روبه‌روست، رهبری مبتنی بر تصمیمات لحظه‌ای و انتصابات مبتنی بر وفاداری به جای شایستگی، نسخه‌ای تضمین ‌شده برای شکست خواهد بود.
آمریکایی‌ها فقط می‌توانند به درستی آن جمله منسوب به بیسمارک، صدراعظم آلمان، دل خوش کنند که گفته بود: «خداوند برای مست‌ها، احمق‌ها و ایالات متحده لطفی خاص قائل است.» بی‌تردید امروز آمریکا بیش از هر زمان دیگری به چنین معجزه‌ای نیازمند است.


مؤسسه آمریکایی: 70 درصد موشک‌های ایران  به اسرائیل اصابت کرد
با وجود فضای سانسور شدید و انکار گسترده در رژیم صهیونیستی، یک مرکز مطالعاتی یهودی در آمریکا اعتراف کرد که نزدیک به ۷۰ درصد موشک‌های شلیک شده ایران در جنگ ۱۲ روز به اهداف خود در اسرائیل اصابت کرده است.
در حالی که محافل رسمی صهیونیستی ادعا می‌کردند کمتر از ده درصد موشک‌های ایران به اسرائیل اصابت کرده‌اند، «مؤسسه یهودی مطالعات امنیتی ملی آمریکا» (جینسا) گزارش داد: سامانه‌های تاد به همراه سامانه‌های آرو-۲ و آرو-۳ اسرائیل‌، فقط 201 موشک را از 574 موشک شلیک شده ایران را رهگیری کردند. این گزارش تصریح می‌کند: ارتش آمریکا طی درگیری ۱۲روزه با جمهوری اسلامی ایران، حدود ۱۴ درصد از ذخایر سامانه موشکی دفاعی تاد خود را مصرف کرده است.  آمریکا تنها در بازه‌ای کوتاه و برای دفاع از اسرائیل، ۹۲ موشک رهگیر از مجموع موجودی ۶۳۲ عددی خود را به‌کار گرفته و این اقدام، نه‌تنها ظرفیت پشتیبانی از متحدان را به نمایش گذاشته، بلکه وابستگی واشنگتن به ذخایری شکننده را برجسته کرده است.
«آری سیکورل»، مدیر سیاست خارجی جینسا گفت که با وجود استفاده گسترده از سامانه‌های رهگیر‌، به‌ویژه در کنار سامانه‌های پیکان ۲ و پیکان ۳‌، اسرائیل تنها توانست ۲۰۱ فروند از مجموع ۵۷۴ موشک شلیک‌ شده از سوی ایران را منهدم کند. به باور او، همین نسبت رهگیری، در عین موفقیت نسبی، نشانگر چالش‌های فناورانه و خطر تحلیل رفتن توان بازدارندگی در صورت تداوم نبردهای چندجانبه است. او تأکید می‌کند: اگرچه این عملیات پیامی قاطع به ایران، روسیه و چین فرستاده است، اما ایالات متحده باید فوراً فراتر از سطح پایه به بازسازی ذخایر خود بپردازد.
تحلیلگران جنیسا با اشاره به روند آهسته تولید این موشک‌ها توسط شرکت لاکهید مارتین، یادآور شده‌اند که جایگزینی ذخایر ممکن است تا 
8 سال به طول بینجامد.
همچنین در بخشی از یافته‌های فنی، عنوان شده که افزایش نرخ اصابت موشک‌های ایران به اهداف می‌تواند ظرفیت عملیاتی این سامانه‌ها در درگیری‌های فرسایشی را زیر سؤال ببرد.
ایالات متحده در طول این درگیری ۹۲ موشک رهگیر تاد شلیک کرده است که از مجموع ذخایر تخمینی آن که حدود ۶۳۲ موشک است، کاسته است. طبق برآوردهای اخیر بودجه از سوی آژانس دفاع موشکی، رهگیرهای THAAD توسط لاکهید مارتین تولید می‌شوند و هر کدام حدود ۱۲.۷ میلیون دلار هزینه دارند. ارتش آمریکا در سال ۲۰۲۴، ۱۱ موشک رهگیر دریافت کرد و قرار است تا پایان سال، ۱۲ موشک دیگر نیز دریافت کند. 
این گزارش می‌گوید، علاوه‌ بر نگرانی‌های پنتاگون، میزان اصابت موشک‌های ایران در دوره‌هایی که سامانه‌های تاد ابزار اصلی بازدارندگی بودند، افزایش یافته است که نشان‌دهنده محدودیت‌های این سامانه در طول حملات مداوم است.
در همین حال، روزنامه وال استریت ژورنال در تحلیلی خاطرنشان کرد: در طول جنگ ۱۲ روزه با ایران، تقریباً موشک‌های رهگیر تاد تمام شده بود. یک مقام ارشد آمریکایی به وال استریت ژورنال: «اگر ایران چند رگبار دیگر موشک شلیک می‌کرد، تمام ذخایر سامانه پیکان-۳ اسرائیل به اتمام می‌رسید. این درگیری شکاف‌های جدی در تأمین دفاع موشکی آمریکا را آشکار کرد و نیاز به افزایش تولید برای مقابله با حملات موشکی مدرن و گسترده را نشان داد.
اعتراف نشریه نظامی آمریکایی به تحمیل هزینه‌های سنگین موشک‌های ایرانی به آمریکا؛ بازسازی کامل موشک‌های رهگیر تاد برای آمریکا بین
3 تا 8 سال طول می‌کشد.
نشریه آمریکایی استارز‌اند استرایپس هم در تحلیل دیگری نوشت: ارتش آمریکا در جریان درگیری نظامی اسرائیل با ایران، حدود چهارده درصد از ذخیره موشک‌های تاد خود را در دفاع از اسرائیل استفاده کرده است که بازسازی کامل این موشک‌های رهگیر بین 3 تا 8 سال طول می‌کشد و به نظر می‌رسد که آمریکا هزینه نظامی سنگینی را پرداخت کرده است.