مدت زمان بیماری امام سجاد(ع) در کربــلا(شبهه ها و پاسخ ها)
شبهه: در جریان اسارت اسرای کربلا، امام سجاد(ع) تا چه زمانی بیمار بودند؟
پاسخ: براساس شواهد، در بیماری امام سجاد(ع) در کربلا حکمت و مصلحتی نهفته بود تا نسل امامت قطع نشود. سید محسن امین در کتاب سیره معصومان خود با این عبارت به این مسئله تصریح کرده است: «امام زینالعابدین در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و نسل رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) از فاطمه(س) در ذریه امام حسین(ع) به امام سجاد(ع) و اولاد او منحصر گردید.»(1)
در مورد بیماری امام سجاد(ع) گزارشهای متعددی در منابع نقل شده است. به عنوان نمونه شیخ مفید به نقل از امام سجاد(ع) آورده است: «هنگامی که پدرم نزدیک مغرب در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای اینکه آنها را مرخص کند، من نزدیک او شدم تا آنچه را برای آنها میگوید، بشنوم و من در آن هنگام مریض بودم، پس شنیدم که پدرم به اصحابش میفرمود...»(2)
در گزارش دیگری به نقل از امام سجاد(ع) بیان شده است: «من در آن شبی که پدرم در صبحش به شهادت رسید، نشسته بودم و عمهام حضرت زینب(س) نزد من مشغول پرستاری من بود»، در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت و نزد او «جُوَین»(جون یا حویّ)(3) غلام ابوذر غفاری بود و او شمشیرش را اصلاح میکرد و پدرم اشعاری را میخواند. آن اشعار را دوبار یا سهبار تکرار کرد تا آنکه من آن را فهمیدم و آنچه را منظورش بود دانستم. پس گریه راه گلویم را بند آورد. اشکهایم را پاک کردم و سکوت کردم...»(4)
در گزارش دیگری حمید بن مسلم (از راویان اموی در جریان قیام عاشورا) نقل کرده است: «به على بن الحسین(ع) که دارای بیماری سختى بود و روى فرشى افتاده بود رسیدیم، گروهى از پیادگان همراه شمر سررسیدند و به شمر گفتند: آیا این بیمار را نمیکشى؟ من گفتم: سبحانالله آیا افراد کمسن و سال را هم میکشند؟ او نوجوانی است که همین بیمارى او را بس است! پس پیوسته آنجا بودم تا آنان را از او دور کردم.»(5)
نویسنده کتاب الطبقاتالکبری نیز آورده است: «آن روز (عاشورا) که على بن الحسین همراه پدرش بود، بیستوسه یا بیستوچهار سال داشت و هرکس بگوید که او در آن زمان کوچک بوده و موى برنیاورده بوده، بیاساس است؛ ولی او آن روز بیمار بود و به همین جهت کشته نشد.»(6)
در بلاغاتالنساء نیز چنین آمده است: حِذام یا حُذَیم اسدى گفت: سال 61 [هجرى]، سال شهادت حسین(ع)، به کوفه وارد شدم. زنان کوفه را در آن زمان دیدم که بر سر و صورت خود میزنند و گریبان میدرند و دیدم که زینالعابدین(ع) با صدایى آهسته و پیکرى نحیف از بیمارى میگوید: «اى کوفیان! شما بر ما میگِریید؟! پس چه کسى جز شما، ما را کُشت.»(7) امام صادق(ع) نیز در روایتی به نقل از پدر بزرگوارشان چنین گزارش گزارش کرده است: «هنگامی که زنان را از کربلا به کوفه وارد کردند، زینالعابدین(ع) بدنش نحیف شده و از بیمارى، رنجور بود...»(8)
بنا بر گزارشهایی که درباره بیماری امام سجاد(ع) نقل شد بیماری آن حضرت در شب و روز عاشورا قابل اثبات است و آثار این بیماری بعد از روز عاشورا در کوفه نیز در چهره آن حضرت قابل مشاهده بوده، اما شاهدی مبنی بر اینکه این بیماری و آثار آن در بقیه دوران اسارت نیز همچنان باقی مانده بوده، نقل نشده است، بلکه براساس برخی گزارشها مانند نحوه مواجهه آن حضرت با مردم کوفه، ابنزیاد و یزید بن معاویه میتوان گفت آن حضرت بعد از عاشورا و حداکثر چند روز بعد از آن از بیماری بهبود یافتند.(9)
پینوشتها:
1. امین عاملى، سید محسن، سیره معصومان، ترجمه: على حجتى کرمانى، تهران، سروش، 1376 ش، ج 5، ص 251. 2. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق، ج 2، ص 92؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت، چاپ اول، 1417 ق، ج 1، ص 455. 3. براساس اختلاف در نسخهها. 4. شیخ مفید، همان، ج 2، ص 93؛ طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد ابوالفضل، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387 ق، ج 5، ص 420. 5. شیخ مفید، همان، ج 2، ص 112. 6. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: عطا، محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1410 ق، ج 5، ص 171. 7 و 8. ابن طیفور، احمد بن أبیطاهر، بلاغاتالنساء، قم، الشریفالرضی، چاپ اول، بیتا، ص 37. 9. سید ابن طاووس، اللهوف، قم، منشورات الداورى، ص 66؛ دکتر شهیدى، سید جعفر، زندگانى على بن الحسین(ع)، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365 ه.ش، ص 56؛ حسنى، علیاکبر، امام چهارم پاسدار انقلاب خونین کربلا، قم، انتشارات نسل جوان، صص 38 – 40.