اخبار ویژه
صهیونیستهای زیادی معتقدند که جنگ را به ایران باختند
حمله به ایران، اسرائیل را ضعیفتر کرد. اسرائیل، بذر زوال خود غرب را در درون خویش میپروراند. نتانیاهو از همان لحظه شلیک نخستین موشک، جنگ را به ایران باخته بود.
وبسایت الجزیره در تحلیلی نوشت: قابل توجه است که روایت عربی و اسلامی و در دل آن، روایت ایرانیِ ضدصهیونیسم و حامی آرمان فلسطین امروز ابعادی جهانی پیدا کرده است. موج گسترده حمایت ملتهای آزاد جهان از حقوق فلسطینیان و محکومیت بیسابقه صهیونیسم و اسرائیل در جریان جنگ نسلکشی علیه مردم غزه، بهروشنی نشان میدهد که این روایت از مرزهای منطقهای فراتر رفته است. این جریان امروز حتی در میان بخشی از جامعه یهودیان اسرائیل و یهودیان جهان نیز جایگاه یافته است.
طی هفتههای اخیر، بسیاری از روزنامهنگاران، نویسندگان و روشنفکران غربی یهودیتبار و حتی شماری از چهرههای سرشناس اسرائیلی، آشکارا مخالفت خود را با حمله اسرائیل به ایران اعلام کردهاند. همزمان، دالیا شندلین، تحلیلگر اسرائیلی، با اشاره به نتایج نظرسنجی «شاخص صلح» خاطرنشان کرده که ۶۱ درصد از یهودیان اسرائیل با حمله یکجانبه به ایران مخالفت کردهاند.
همچنین ایتای مک در روزنامه هاآرتص نوشت: اسرائیل عملاً از همان لحظه شلیک نخستین موشک، جنگ را به ایران باخته بود. این جنگ از همان ابتدا فاقد اهداف واقعی و عملیاتی بود تداوم این جنگ تنها هزینههای سنگینتری بر دوش اسرائیل میگذارد و اسرائیل، خود را در موقعیتی بهمراتب بحرانیتر خواهد دید. بازنده این جنگ نه فقط اسرائیل، بلکه ایالات نیز بوده است. اسرائیل اکنون تمامی اهرمهای فشار خود را از دست داده و در موقعیت ضعف قرار گرفته است.
بر همین مبنا، افکار عمومی اسرائیل نقشی کلیدی در تسریع پایان جنگ ایفا کرد؛ رویکردی که بازتاب گستردهای در دهها مقاله و یادداشت تحلیلی مطبوعات نیز داشت. یوسی ملمان، کارشناس مسائل امنیتی و نظامی تأکید کرد: ایرانیان به ویژه جامعه شیعه و حتی فراتر از آن، سابقهای طولانی در فداکاری و پایداری تاریخی دارند و درگیر شدن اسرائیل در چنین جنگی، اشتباهی محض بود.
رز زیمت، پژوهشگر اسرائیلی هم هشدار داده که نباید ایران را با حزبالله یا حماس همسان دانست و ساختار ایران، با وجود همه چالشها، از انسجام و ثبات چشمگیری برخوردار است و سادهانگاری درباره آن، اشتباهی جدی خواهد بود. در همین راستا، دیمیتری چامسکی، متفکر یهودی، نیز معتقد است که تنها نتیجه واقعی چنین حملهای، افزایش انگیزه ایران برای حرکت بهسوی تسلیحات هستهای خواهد بود.
بحرانی که اسرائیلیها در روزهای جنگ از سر گذراندند، ابعاد گستردهای داشت؛ از بحرانهای بهداشتی در پناهگاهها و شیوع بیماریها تا عوارض جسمی ناشی از نبود امکانات ایمنی و بهداشتی، همگی بر وخامت اوضاع افزود. علاوهبر این، موج حملات عصبی، اضطراب و وحشت عمومی، مهاجرت هزاران اسرائیلی به آنسوی مرزهای اردن و مصر و سپس به اروپا و آمریکا و همچنین حجم قابل توجه خسارات وارده به زیرساختهای نظامی و غیرنظامی، کشتهها و زخمیها، همگی در گزارشهای رسانهای به تفصیل انعکاس یافته است. این مجموعه شرایط، ضربه سنگینی به روایت اسرائیل از منظر ذهنیت عمومی و حافظه جمعی وارد آورد و بنا به روایت رسانههای آمریکایی به ویژه والاستریت ژورنال، سبب شد اسرائیل از دونالد ترامپ درخواست کند تا برای توقف جنگ با ایران پا درمیانی کند.
موج نوظهور جریان فکری و فرهنگی ضدصهیونیسم که با شدت گرفتن جنگ غزه و در پی حمله اسرائیل به ایران به شکل بیسابقهای بروز یافته، در واقع تأییدی بر تحلیلی است که صدراعظم آلمان مطرح کرد: «اسرائیل دارد کارهای کثیف ما را در ایران انجام میدهد.» همین «کارهای کثیف» است که به تدریج رؤیای امنیت و ثبات اسرائیل را از درون تهی میکند و منشأ اصلی تهدید را نه جهان عرب و اسلام، بلکه در خود غرب و اسرائیل جستوجو میکند.
اسرائیل، به عنوان نماینده تمدن غرب، در واقع بذر زوال خود و حتی زوال غرب را در درون خود میپروراند؛ نکتهای که اندیشمندانی چون ایلان پاپه، خاخام دیوید وایز، توماس فریدمن، بنی موریس و بسیاری دیگر نیز بر آن تأکید دارند.
جاسوسان، سرّیترین اطلاعات اسرائیل را به ایران میدادند
جدیدترین جاسوس دستگیرشده ایران در اسرائیل، در حساسترین یگان ارتش مشغول فعالیت بود.
این خبر را شبکه صهیونیستی کان منتشر کرد و نوشت: یک نظامی اسرائیل به اتهام جاسوسی برای ایران دستگیر شده است. نظامی مذکور در یکی از یگانهای سرّی ارتش اسرائیل خدمت میکند و با دستگیری او، سیاُمین پرونده جاسوسی برای ایران هم تشکیل شده و تاکنون 50 نفر در این رابطه دستگیر شدهاند.
براساس بیانیه شاباک (سرویس امنیتی) و پلیس اسرائیل، این سرباز «به طور آگاهانه با عناصر ایرانی در ارتباط بوده و مأموریتهایی را برای آنها انجام داده، از جمله انتقال تصاویر مربوط به رهگیریها و فیلمبرداری از محلهای برخورد راکتها در اسرائیل.»
با این حال، شاباک این ماجرا را «بهشدت جدی» توصیف کرده چراکه این نظامی اسرائیلی «با دشمن ارتباط برقرار کرده است.»
دادستانهای نظامی اسرائیل، این فرد را به «ارتباط با عامل خارجی و انتقال اطلاعات به دشمن» متهم کردهاند. در اکثر موارد، ایرانیها این افراد را به صورت آنلاین جذب کرده و آنها ابتدا وظایف کوچک و بیخطر را انجام میدهند که بهتدریج به جرایم جدیتری مانند جمعآوری اطلاعات و حتی طراحی عملیات ترور منجر میشود.
در همین حال، اميت سیگال روزنامهنگار اسرائیلی فاش کرد یک معلم زن از جامعه بادیهنشینهای اسرائیلی به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شده است.
سیگال افزود: این فرد مأموریتهایی را به نفع طرف ایرانی انجام داده و در جریان عملیاتی، مأمور شده بود تصاویری از جنگندههای نظامی مستقر در پایگاه هوائی نواتیم تهیه کند.
تهانی ابوسمحان، زن ۳۳ ساله، ماه گذشته به ظن همکاری اطلاعاتی با ایران دستگیر شد.
براساس بیانیه پلیس اسرائیل، او طی یک سال گذشته با یکی از عوامل اطلاعاتی ایران در ارتباط بوده و در جریان جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل، تصاویری از پرواز جنگندهها در پایگاه هوائی نواتیم در جنوب اسرائیل تهیه و برای این مأمور ارسال کرده است.
دادستانی اسرائیل گفت ابوسمحان آگاهانه با یک عامل بیگانه در تماس بوده و برای این منظور از یک تلفن همراه جداگانه استفاده میکرده است. او متهم است که به درخواست عامل ایرانی، اطلاعاتی حساس درباره فعالیتهای نظامی ارتش اسرائیل را جمعآوری کرده است.
در همین حال وبسایت صهیونیستی «ایراناینترنشنال» نوشت: در پی حملات موشکی ایران و آشکارشدن ضربات به مراکز حساس، مقامهای اسرائیلی از کشف دهها شهروند یهودی متولد اسرائیل که برای ایران جاسوسی کردهاند، بهتزده شدهاند. این افراد متهم به جمعآوری اطلاعات و شناسایی اهداف حساس برای حملات ایران هستند.
نشریه فرانسوی لوموند هفته گذشته در گزارشی نوشت: با گذشت چند هفته از پایان جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل، موج بازداشتها در اسرائیل ادامه دارد. در حالی که موساد بابت عملیاتهای عمیق در خاک ایران تحسین میشود، دستگاههای امنیتی اسرائیل اکنون با واقعیتی تازه روبهرو شدهاند: کشف چندین شبکه بومی جاسوسی در خاک خود که برای ایران فعالیت میکردهاند. این مسئله پرسشهایی درباره نقش احتمالی این عوامل در هدفگیری موشکهای جمهوری اسلامی در جریان درگیریهای اخیر ایجاد کرده است.
روزنامه «يسرائيل هيوم» هم به نقل از منابع امنیتی نوشت: سازمان اطلاعات داخلی رژیم اسرائیل (شاباک) تاکنون دهها تلاش جاسوسی به سود ایران را کشف کرده و علیه ۴۱ تبعه اسرائیل که به همکاری اطلاعاتی با ایران متهم هستند، کیفرخواست صادر شده است.
یادآور میشود نشریه اکونومیست چند هفته قبل در گزارشی نوشت: «جاسوسی برای ایران در اسرائیل در حال فراگیر شدن است. طی سال گذشته دستکم ۳۹ اسرائیلی به اتهام جاسوسی برای ایران از سوی سرویس امنیتی شاباک بازداشت شدهاند. از پایان سال ۲۰۲۲، ایرانیها موفق به جذب صدها اسرائیلی شدهاند. این افراد که از طریق رسانههای اجتماعی یا هنگام سفر به ترکیه و جمهوری آذربایجان جذب شدهاند، از اقشار گوناگون هستند: یهودی و عرب، مذهبی و سکولار، جوان و پیر، مرد و زن. جاسوسی همواره یکی از افتخارات اسرائیل بوده است. برخی، افزایش تمایل به خیانت در میان اسرائیلیها را نشانه سرخوردگی عمیق اجتماعی میدانند. مقامات امنیتی اسرائیل نگرانند. یکی از مسئولان سابق شینبت گفت: «باید دیگران را از همکاری با بدترین دشمنانمان بازداریم، پیش از آنکه به یک همهگیری ملی تبدیل شود.» ایران از مدتها پیش عملیاتهای اطلاعاتیاش را از طریق کشورهای ثالث، بهویژه ترکیه و جمهوری آذربایجان، پیش میبرد.
شرق: اروپا به خاطر عهدشکنی مجوز استفاده از مکانیسم ماشه را از دست داده است
کشورهای اروپایی به خاطر نقض تعهدات برجامی، دیگر مشروعیت و صلاحیت ارجاع به سازوکار حل اختلاف برجام و مکانیسم ماشه را ندارند.
روزنامه شرق ضمن انتشار این ارزیابی و بیان اینکه «مکانیسم ماشه، ماشه بدون فشنگ است»، نوشت: آمریکا با خروج رسمی از برجام در سال ۲۰۱۸ دیگر «شرکتکننده توافق» محسوب نمیشود. همچنین شواهد نشان میدهد که اقدامات و مواضع اخیر تروئیکای اروپایی، آنها را عملا از جایگاه یک عضو مشارکتکننده برجام خارج کرده است. در واقع، برجام تعهدات متقابلی را برای همه طرفها مقرر کرده بود. یکی از منافع اصلی ایران، عادیسازی روابط اقتصادی و رفع تحریمها بود که تروئیکای اروپایی، همراه با اتحادیه اروپا، متعهد به تحقق آن بودند.
در جریان حملات اخیر به ایران، رهبران اروپایی نه تنها این تجاوز آشکار به تأسیسات تحت نظارت آژانس را محکوم نکردند، بلکه بعضا آن را توجیه و تحسین نیز کردند. حمایت یا چشمپوشی از چنین حملهای توسط تروئیکای اروپایی به منزله پذیرش نقض غایی روح و هدف برجام است، چراکه این توافق قرار بود مانع توسل به زور شود. در واقع، سه کشوری که تخریب توافق از طریق جنگ را تأیید کردهاند، چگونه میتوانند خود را «عضو مشارکتکننده در توافق» بنامند؟
روزنامه شرق همچنین از قول رضا نصری، حقوقدان مینویسد: اصولا کشورهای اروپایی دیگر مشروعیت و صلاحیت ارجاع به سازوکار حل اختلاف برجام را ندارند و اگر چنین کنند، خلاف قانون عمل کردهاند. بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که مؤید برجام است، تنها دولتهای «شرکتکننده» در برجام (JCPOA participants) حق استفاده از مکانیسم حلوفصل اختلاف و نهایتا ارجاع موضوع به شورای امنیت جهت بازگرداندن تحریمها را دارند. توجه بفرمایید که بر اساس مفاد برجام، اعضای این توافق، نه به عنوان «طرفها» به معنای سنتی حقوق معاهدات، بلکه به عنوان «مشارکتکنندگان» شناخته میشوند. این عنوان تهی از بار حقوقی نیست، بلکه مفهومی کارکردی را منعکس میکند. مشارکت، وضعیتی ثابت و دائمی نیست، بلکه شرطی پویا و وابسته به تداوم تعامل، پایبندی با حسن نیت و التزام به هدف و موضوع توافق است. به زبان دیگر، این واژه به نقشی مستمر در حفظ و اجرای مفاد توافق اشاره دارد.
محور حقوقی استدلال ایران، زیر سؤال بردن جایگاه حقوقی سه کشور اروپایی به عنوان مشارکتکنندگان برجام است. ایران میتواند با همراهی اعضای همسو -بهویژه روسیه و چین- خواستار طرح این موضوع به صورت یک قطعنامه یا تصمیم شورای امنیت شود که «آیا تروئیکای اروپایی واجد صلاحیت استفاده از مکانیسم حلوفصل اختلاف برجام هستند یا خیر؟». به لحاظ رویهای، چنین درخواستی ماهیتا یک موضوع شکلی(Procedural) خواهد داشت؛ بدین معنی که تصویب آن مستلزم ۹ رأی موافق بوده و هیچیک از اعضای دائم(از جمله آمریکا، بریتانیا و فرانسه) حق وتوی آن را نخواهند داشت. در تاریخ شورای امنیت نیز مواردی بوده که برای تشخیص وضعیت حقوقی یک طرف در مناقشه، رأیگیری شده است. با این توصیف، خروج چین و روسیه از برجام را مفید نمیدانم.
خوشخدمتیهای جولانی مانع تحقیر او از سوی اسرائیل نشد
روزنامه صهیونیستی میگوید جولانی در هشت ماه گذشته، بیشترین خدمتها را به اسرائیل کرد اما با وجود این، اسرائیل برای او اعتباری قائل نیست.
اسرائیلهیوم مینویسد: در هشت ماه گذشته، احمد الشرع، رئیسجمهور تازهبهقدرترسیده سوریه، مجموعهای از اقدامات بیسابقه و صلحطلبانه در قبال اسرائیل انجام داد؛ اقداماتی که اگر از سوی هر کشور عربی دیگری صورت میگرفت، در تلآویو با تحسین و استقبال همراه میشد.
او وضعیت پناهندگان فلسطینی را که از سال ۱۹۴۸ در سوریه ساکن بودند لغو کرد و به آنها تابعیت اعطا نمود؛ اقدامی که عملاً روایت عربی «حق بازگشت» را به چالش کشید و گامی مهم در راستای حل یکی از کهنهترین و حساسترین پروندههای نزاع فلسطینی– اسرائیلی بود.
او مسیر ارسال تسلیحات ایران از خاک سوریه را مسدود کرد، از هرگونه تهدید لفظی یا نظامی علیه اسرائیل خودداری نمود، و حتی در برابر تصرف قله حرمون و دیگر مناطق سوری توسط ارتش اسرائیل سکوت کرد. او هیچ ادعایی نسبت به بلندیهای جولان مطرح نکرد و طبق گزارشها، وارد مذاکرات محرمانه برای عادیسازی روابط با اسرائیل شد.
همه اینها در کنار اظهارات صریحش مبنی بر مخالفت با جهاد جهانی، اعلام پشیمانی از ارتباط گذشتهاش با داعش، و وعده آزادی دینی برای اقلیتهای مذهبی سوریه، از جمله بازگشایی کنیسه کهن دمشق، نشان میدهد که او نهتنها به دنبال ثبات داخلی بلکه در پی تنشزدایی منطقهای نیز هست.
اما در مقابل، اسرائیل چه کرد؟ اسرائیل، او را ماهها بهعنوان «تروریست با کتوشلوار» به جهان معرفی کرد، سپس در میانه مذاکرات او را به عنوان «شریک صلح» معرفی نمود، و بعد از درگیریهایی در سویداء، دوباره به خطابکردن او با واژه «تروریست» بازگشت.
اسرائیل با بمباران کاخ ریاستجمهوری سوریه و ستاد کل ارتش او، در عمل کسی را هدف گرفت که برخلاف سایر دشمنان منطقهای، دست صلح دراز کرده بود. اسرائیل، با وجود شواهد آشکار از عدم ارسال نیروی نظامی برای سرکوب دروزیها از سوی الشرع، با این بهانه وارد عمل شد. در حالی که مدارک نشان میداد نیروهای سوری برای مهار درگیری میان بادیهنشینها و دروزیها به منطقه اعزام شده بودند، همان کاری که از یک دولت مرکزی در کشوری پارهپاره انتظار میرود. در نهایت، اسرائیل در حالی خواستار حفاظت الشرع از اقلیت دروزی شد که خود با بمباران نیروهای او، ابزار این حفاظت را از او گرفت و جایگاه وی را نزد مردم سوریه تضعیف کرد.