مصاحبه کارول آناگریسون اروپایی با افرح بات
نویسنده: بشارت پیر
مترجم: بهزاد طاهرپور
متن مصاحبه
آیا کنان و پوشپورا را بهخاطر میآورید؟
کارول: لطفا خودتان را به خوانندگان معرفی کنید و بفرمایید در چه حوزهای فعالیت میکنید؟
افرح: نام من افرح بات، 24ساله و دانشجو هستم. من در حال حاضر در سرینگر زندگی کرده و سرگرم اخذ لیسانس در رشته روابط بینالملل از دانشگاه اسلامی علم و فناوری کشمیر میباشم.
کارول: اولینبار کی در مورد حادثه کنان و پوشپورا مطلبی را شنیدید؟ لطفا بفرمایید در آنجا چه اتفاقی افتاد؟
افرح: من در بدو امر اطلاعات اندکی در مورد روستاهای کنان و پوشپورا که گویا حادثهای در آنها رخ داده بود، داشتم اما از عمق حادثه اطلاعی نداشتم، من زمانی متوجه این موضوع شدم که روی یک پروژه خشونت جنسی در ایالت جامو و کشمیر با یک گروه حقوق بشری به نام «ائتلاف جامعه مدنی جامو و کشمیر» کار میکردم.
کنان و پوشپورا دو روستای همجوار در ناحیه کوپوارا هستند که چند متر با هم فاصله دارند. در 23 فوریه 1991 زمانی که مبارزات مسلحانه در کشمیر در اوج خود بود سربازان «واحد راجپوتانا رایفلز تیپ 68 کوهستان» ارتش هند در شبهای 23 و 24 فوریه به این دو روستا تجاوز کردند.
آنها مردان این دو روستا را از خانههای خود خارج کرده و در دو خانه و یک مدرسه در کنان و پوشپورا حبس کردند. بعضی از سربازان به زور وارد خانهها شده و به زنان و بچهها تجاوز جنسی کردند. گزارش شده است حداقل 50 زن در سنین مختلف آن شب توسط سربازان ارتش مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. با این وجود دختران خردسال بهدلیل ممانعت از بدنامی اجتماعی از انجام آزمایشهای پزشکی امتناع کردند. این دو روستا برای یک هفته تحت محاصره بود و هیچگونه تحرکی در آنها صورت نمیگرفت. زمانی که محاصره برداشته شد، مردان روستایی به معاون کمیسیونر پلیس متوسل شده و شکایتی در هشتم مارس1991 به دادگاه ارائه کردند.
تاکنون هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است. در 15 مارس 1991 اولین دور آزمایشهای پزشکی روی 18 تن از زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بودند، انجام شد. در 21 مارس 1991 دور دوم آزمایشهای پزشکی روی 14 تن دیگر از زنان قربانی انجام شد.
در سپتامبر 1991 مدیر پیگیری قضائی به رئیس پلیس کوپوارا اطلاع داد که پرونده کنان و پوشپورا را واجد شرایط برای پیگیرد جنائی نمیداند. پلیس جامو و کشمیر نیز پرونده را غیرقابل پیگیری اعلام نکرد اما همچنانکه رئیس بخش دادگاه میخواست آن را مختومه اعلام کند.
بازماندگان و قربانیان این فاجعه جانکاه از تلاشهایشان دست نکشیدند. بین سالهای 2011-2004
حدود 39 تن از بازماندگان کنان و پوشپورا چند دادخواست گروهی و فردی به کمیسیون ایالتی حقوق بشر (این کمیسیون بعد از فسخ ماده 370 قانون اساسی هند در 5 اوت 2019 در مورد اعطا خودمختاری به جامو و کشمیر منحل گردید) ارائه دادند.
5 تن از بازماندگان تاکنون مردهاند 2 تن از آنها بهخاطر خونریزی ناشی از تجاوز جنسی که علیرغم درمانهای متعدد هنوز قطع نشده است، 15 تن از قربانیان این تجاوز مجبور به عمل جراحی شده و رحم خود را برداشتند.
کمیسیون حقوق بشر ایالتی طی تصمیمی در این مورد پیشنهادات زیر را ارائه کرد:
1- کمک مالی 2- پیگرد قضائی متهمان و مرتکبان 3- پیگرد قانونی افسران مسئول لاپوشانی.
کارول: شما و چهار همکارتان برای اولینبار چگونه با این فاجعه آشنا شدید؟
افرح: من و سمرین روی ائتلاف جامعه مدنی جامو و کشمیر کار میکردیم که متوجه جزئیات این جنایت شدیم. از اینرو ابتدا تصمیم به شکایت تحت عنوان «دادخواهی از منافع عمومی» در دادگاه عالی گرفتیم. سپس از دوستانمان خواستیم به این دادخواهی بپیوندند.
50 نفر از زنان قربانی تجاوز در گروه سنی 60-20 سال این دادخواست را امضا کردند. 4 نویسنده این کتاب جزو 50 نفر در این گروه بودند.
کارول: شما چگونه اعتماد قربانیان را جلب کردید؟
افرح: ما پس از آنکه این داد خواست را در آوریل 2013 به دادگاه ارائه کردیم، قصد داشتیم که با قربانیان این تجاوز جنسی دستهجمعی و شکنجه ملاقات کنیم. در هفتم ماه مه، ما همراه با 11 زن دیگر بهطور گروهی به این دو روستا رفتیم.
روستاییان ضمن استقبال از ما گفتند برای اولینبار است که افرادی برای دیدن آنها آمدهاند تا بتوانند کاری برای آنها انجام دهند. آنها هیچ اشتیاقی برای این کار نداشتند چرا که رسانهها بارها روایتهای آنها را بدون هیچ تاثیری نقل کرده بودند اما در عین حال خوشحال بودند که اقدامات خوبی به نمایندگی از آنها برداشته شده بود.
کارول: هدف شما از نگارش این کتاب چه بود؟
افرح: ما میخواستیم که یک تصویر کلی را در مورد این حادثه ارائه کنیم. خیلی از مردم نمیدانند که بازماندگان شکنجه و تجاور جنسی دستهجمعی کنان و پوشپورا از 25 سال گذشته تاکنون علیه مرتکبین این جنایت در حال جنگ هستند. مردم فکر میکردند که این حادثه در سال 1991 اتفاق افتاده و حقایق آن بهخاطر لاپوشانیهای دولت مدفون شده است.
ما میخواهیم این پیام را برسانیم که مرتکبان و عاملان این جنایت و اشغالگران نمیتوانند بدون مجازات قسر در بروند. آنها باید پاسخگوی ما باشند. حافظه و خاطرات ما بزرگترین و مؤثرترین سلاحی است که ما علیه آنها داریم.
کارول: شما هنگام تحقیق و بررسی حادثهای که 32 سال از عمر آن میگذشت با چه مشکلاتی روبهرو بودید؟
افرح: مهمترین موضوعی که مردم با آن درگیر بودند خاطراتشان بود. خاطرات ما به مرور زمان بازسازی و نوسازی میشوند. ضربه روحی بعضی از حوادث همچنین در توانایی ما برای شکلگیری خاطرات تاثیر میگذارند، ما با مردمی مواجه بودیم که از رویارویی با دولت هراس داشتند، از حرف زدن در مورد آن خجالت میکشیدند، از عواقب و پیامدهای صحبت کردن در این مورد ترس داشتند، ما مجبور بودیم به این مردم انگیزه بدهیم تا حرفشان را بزنند تا دیگر چنین حوادث و فجایعی رخ ندهد.
کارول: فعالیتهای شما در میان کشمیریها چه بوده است؟
افرح: بیشتر مردم از این نوع کارها خوشحال بودند و ما را تشویق میکردند اما بعضی دیگر از آنها سعی میکردند ما را بترسانند. آنها میگفتند ما نمیتوانیم با ارتش هند دربیفتیم آینده ما در تاریکی از بین خواهد رفت.
کارول: برخورد و رفتار مقامات هندی با شما چگونه بوده است؟
افرح: وقتی ما در جلسات دادگاه کوپوارا شرکت میکردیم مشاورین ارتش با دیده حقارت به ما نگاه میکردند و از ما میپرسیدند چرا ما به دادگاه آمدهایم و در آنجا چکار میکنیم اما گفتههای آنها هیچ تاثیری در ما نداشت.
کارول: شما اخیراً کتاب «آیا کنان و پوشپورا را بهخاطر میآورید» را چاپ کردید لطفا ضمن توصیف این رخداد بفرمایید آیا توفیقاتی هم داشتهاید؟