فریب مخاطب و قانونگریزی زیر نقـاب فرهنـگ
مهدی امیدی
پیش از شروع جنگ تحمیلی رژیم صهیونی علیه کشورمان، یک گره در فضای فرهنگی، خاصه در عرصه مدیریت و نظارت شبکه نمایش خانگی ایجاد شد که در گرفتن این جنگ، موجب غفلت از آن شد؛ درحالی که این مسئله، یک بیماری و قابل تکرار است، کما اینکه پیش از این نیز موارد مشابه اتفاق افتاده بود و نوعی زیر پا گذاشتن حقوق معنوی و فرهنگی جامعه و مخاطبین شبکه نمایش خانگی محسوب میشود.
ماجرا از این قرار بود که، توقف ناگهانی پخش سریال «سووشون» از یکی از پلتفرمهای نمایش خانگی، بار دیگر نگاهها را به سوی آشفتهبازار این رسانههای نوپا و حواشی پرشمار آنها خیره کرد. این اتفاق، نه اولین مورد مشابه است و نه به نظر میرسد آخرین باشد. پلتفرمها، در سالهای اخیر به بازیگران اصلی در عرصه فرهنگ و سرگرمی کشور تبدیل شدهاند، اما در کنار فرصتهایی که ایجاد کردهاند، چالشهای جدی و بعضاً رفتارهای تأملبرانگیزی را نیز به جامعه تحمیل کردهاند که نیازمند نظارت جدی و قاطع است.
مسئله اصلی در این میان، فراتر از یک توقف ساده در پخش یک سریال است. آنچه این حواشی را نگرانکنندهتر میکند، گمانههایی است که درباره رفتار هدفمند برخی پلتفرمها برای ایجاد هیاهو و جذب مخاطب از طریق به تعلیق درآوردن پخش محتوا مطرح میشود. شواهد و قرائن نشان میدهد که رویکردی خاص در حال شکلگیری است؛ رویکردی که در آن، محتوایی با چاشنی صحنههای تحریکآمیز یا تابوشکنانه (که از پیش میدانند منجر به واکنش نهادهای نظارتی خواهد شد) منتشر میشود. هدف از این کار، در وهله اول، ایجاد موج تبلیغاتی و جلب توجه حداکثری مخاطبان است. در این فرآیند، خبر توقف یا اصلاح سریال، خود به یک تیتر داغ و جذاب تبدیل میشود که کنجکاوی عمومی را برمیانگیزد.
پس از ایجاد این هیاهو و جذب اولیه مخاطب، که عمدتاً با وعده تماشای محتوایی خاص صورت گرفته، پلتفرمها اقدام به حذف همان صحنهها یا اصلاح محتوا میکنند و پس از مدتی، با آب و تاب فراوان، خبر از رفع توقیف و ادامه پخش سریال میدهند. این چرخه معیوب، عملاً یک فریب بزرگ برای مخاطب و دور زدن آشکار قوانین کشور است.
این رویه، از چند منظر ضدفرهنگی و غیراخلاقی است:
فریب مخاطب و نقض حقوق شهروندی: مخاطبی که با اعتماد به پلتفرم و با صرف هزینه، اقدام به خرید اشتراک کرده تا سریالی را در زمان مقرر تماشا کند، عملاً قربانی یک بازی تبلیغاتی میشود. او هزینهای پرداخته و حق تماشای کامل و بدون وقفه محتوا را دارد، اما به دلیل منفعتطلبی پلتفرم، این حق از او سلب میشود. این رفتار، مصداق بارز بیاحترامی به حقوق مصرفکننده و نقض اعتماد عمومی است.
دور زدن قانون و نادیدهگرفتن ارزشها: برخی پلتفرمها با علم به حساسیتهای موجود در جامعه و قوانین مشخص در حوزه انتشار محتوا، عمداً دست به انتشار تصاویری میزنند که از قبل میدانند با ارزشهای فرهنگی و دینی جامعه در تضاد است. سپس با فشار نهادهای نظارتی، اقدام به حذف و اصلاح میکنند. این شیوه، نهتنها نشان از عدم تمکین به قانون دارد، بلکه تلاشی برای عادیسازی هنجارشکنی و به چالش کشیدن خطوط قرمز است. این رفتار، به جای ارتقاء فرهنگ جامعه، به سمت ابتذال و نادیده گرفتن اصول اخلاقی گام برمیدارد.
رقابت ناسالم و تخریب فضای فرهنگی: زمانی که برخی پلتفرمها از چنین روشهای غیراخلاقی برای جذب مخاطب استفاده میکنند، عملاً یک رقابت ناسالم را در این فضا دامن میزنند. پلتفرمهایی که پایبند به اصول و قوانین هستند، در این رقابت نابرابر، با چالش مواجه میشوند و این به ضرر کل صنعت نمایش خانگی و در نهایت به ضرر فرهنگ جامعه است.
آیا فقط در ایران یک سریال متوقف میشود؟
شاید در نگاه اول، اینگونه به نظر برسد که مشکلات توقیف و سانسور محتوا صرفاً مختص کشورهای شرقی، اسلامی و ازجمله ایران است، اما نگاهی به عملکرد کشورهایی مانند آمریکا و اروپا نشان میدهد که در جوامع غربی و مدعی آزادی بیان نیز، دولتها و نهادهای قدرتمند میتوانند به روشهای مختلفی بر تولید و پخش محتوای فرهنگی تأثیر بگذارند که گاهی به سانسور یا حذف محتوا منجر میشود.
نتفلیکس، به عنوان غول استریمینگ جهانی، خود نمونهای آشکار از این تأثیرپذیری است. این شرکت تنها از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰، به درخواست دولتها ۹ مورد فیلم را حذف کرده است؛ از جمله حذف فیلمهایی مانند «شب مردگان زنده» در آلمان و «غلاف تمام فلزی» در ویتنام. نتفلیکس اذعان کرده که در برخی موارد، «به دلیل درخواستهای حذف از سوی دولتها» مجبور به حذف عناوین خاصی شده است.
یکی از مثالهای بارزتر، سانسور قسمتی از سریال «قانون میهنپرستی با حسن منهاج» در سال ۲۰۱۹ به درخواست دولت عربستان سعودی بود. این قسمت بهشدت از عملکرد بنسلمان در قتل جمال خاشقچی انتقاد کرده بود و این اقدام نشاندهنده نفوذ سیاست بر محتوای یک پلتفرم آمریکایی است.
شاید تکاندهندهترین نمونه از اعمال نفوذ بر محتوای فرهنگی در آمریکا، مربوط به روایتهای فلسطینی باشد. در ۲۵ اکتبر ۲۰۲۴، نامهای سرگشاده به تیم رهبری نتفلیکس ارسال شد که نگرانی عمیق خود را از حذف حداقل ۱۹ فیلم ساخته فیلمسازان فلسطینی یا درباره روایتهای فلسطینی از این پلتفرم ابراز میکرد. این در حالی است که نتفلیکس سه سال پیش مجموعه «روایتهای فلسطینی» را با ۳۲ فیلم راهاندازی کرده بود. این اقدام نتفلیکس با اعتراض گسترده هزاران نفر در شبکههای اجتماعی مواجه شد، اما نتفلیکس در قبال این اعتراضات سکوت کرد. این اتفاق به وضوح نشان میدهد که چگونه مسائل سیاسی و ژئوپلیتیکی میتوانند خطوط قرمز نانوشتهای را حتی در جوامع مدعی آزادی بیان ایجاد کنند و صدای مظلومان را به حاشیه ببرند. علاوه بر حذف محتوا، فشارهای شدیدی بر بازیگران و فیلمسازان حامی فلسطین در آمریکا نیز اعمال میشود، که منجر به خودسانسوری و حذف صدای متفاوت میشود. در اروپا نیز نمونههایی از محدودیت در پخش محتوا وجود دارد. اگرچه مکانیزمها ممکن است متفاوت باشد، اما پلتفرمها در این قاره نیز باید به قوانین داخلی هر کشور و همچنین مقررات اتحادیه اروپا پایبند باشند. به عنوان مثال، در آلمان، قوانین سختگیرانهای در مورد محتوای حاوی نمادهای نازی یا ترویج خشونت وجود دارد که میتواند منجر به حذف یا اصلاح سریالها شود. همچنین، در برخی کشورهای اروپایی، محتوای ترویجدهنده نفرتپراکنی یا تبعیض بهشدت کنترل میشود.
در بریتانیا نیز، نهادهایی مانند Ofcom (اداره ارتباطات) بر محتوای پخش شده از طریق شبکههای تلویزیونی و پلتفرمها نظارت دارند و در صورت تخلف، میتوانند دستور به حذف یا جریمه صادر کنند. پروندههایی در گذشته وجود داشته که به دلیل نقض قوانین مربوط به محتوای جنسی، خشونتآمیز یا توهینآمیز، سریالها یا برنامهها مورد بازبینی قرار گرفتهاند.
راهکار چیست؟
ضروری است نهادهای نظارتی، با قاطعیت و بدون مماشات، با اینگونه رفتارهای سودجویانه و ضدفرهنگی برخورد کنند. صرف توقف موقت سریال و سپس اجازه پخش مجدد با اصلاحات، کافی نیست. باید سازوکارهای دقیقتری برای نظارت بر محتوای اولیه و همچنین برخورد با پلتفرمهایی که عمداً دست به چنین رفتارهایی میزنند، اندیشیده شود. وضع جریمههای سنگین، لغو مجوزهای موقت و حتی در موارد تکرار و تخلف آشکار، لغو دائم مجوز فعالیت، میتواند از جمله این راهکارها باشد.
شبکه نمایش خانگی، ظرفیتهای عظیمی برای تولید محتوای فاخر و فرهنگساز دارد. اما این ظرفیتها نباید به ابزاری برای فریب مخاطب، دور زدن قانون و ترویج بیبندوباری تبدیل شود. مسئولان فرهنگی و نظارتی کشور باید هوشیار باشند و اجازه ندهند منفعتطلبیهای زودگذر، به بنیانهای فرهنگی جامعه آسیب برساند. «سووشون» و حواشی آن، تنها یک نمونه کوچک از یک معضل بزرگتر است که نیازمند توجه و اقدام فوری است.