مـادران، فرمانده سنگرهای مقاومت در قلب خانواده
بخش دوم
در نخستین ساعات حمله موشکی رژیم صهیونیستی به ایران، صدای انفجار سکوت شب را شکست، مردم با اضطراب از خانهها بیرون آمدند، اما به جای آشوب، موجی از آرامش و همکاری شکل گرفت، موجی از همدلی با نوای ایران و ایرانی هیچگاه تنها نیست.
بر عکس تصور دشمن، خیابانها نه میدان ترس، بلکه صحنه همیاری شد، از همان آغاز، اتحاد مردمی چشمگیر بود و در مناطقی که بیشترین خسارت را دیدند، خانهها تبدیل به پناهگاه شدند.
خانوادههایی که خانهشان سالم مانده بود، همسایگان و حتی غریبهها را پذیرفتند. مدارس و مساجد بهسرعت به اقامتگاه موقت تبدیل شدند، کمکهای مردمی از نقاط مختلف کشور به سوی مناطق آسیبدیده سرازیر شد. جوانان داوطلبانه به تیمهای امداد و نجات پیوستند، از انتقال مجروحان تا کمکرسانی به سالمندان و کودکان، همه وظیفهای برای خود تعریف کردند. امدادگران برخی از مسیرهای خطرناک را برای رساندن کمک طی کردند. حتی کودکانی با نقاشیهای امیدبخش، به مردم روحیه دادند و نتیجه آن شد که اکنون در برابر حملات رژیم صهیونی یک ملت در کنار هم ایستادند.
شبکههای اجتماعی پر شد از پیامهای همدلی، راهنماییهای امدادی و اینکه همه همدل و همزبان نوشتند: «چون ایران نباشد تن من مباد» و این اتحاد و همدلی ایرانیان باعث شد شایعاتی که رسانههای غربی و دشمن به آن دامن میزد، بیاثر خاموش شود.
انتشار ویدئوهای کمکرسانی گسترده مردم، امید را در دلها زنده نگه داشت. مردم خود رسانه شدند، صدای انسانیت در دل جنگ.
با حملات وحشیانه دشمن، روح مردم قویتر و دلها به هم نزدیکتر از همیشه شده و امید روشنترین صدای پس از انفجارهاست.
مادران سنگربانان خانهها
آلاله عالیپور، مادر تهرانی به گزارشگر کیهان میگوید: «صبحها نانوایی لواش نزدیک خانه پخت میکرد و به هر مشتری تنها ۳۰ تا نان لواش میداد. نانها را که بچههایم به خانه میآوردند، مینشستم با قیچی مربع به مربع برش میدادم، در کیسه فریزر میگذاشتم و در یخچال نگهداری میکردم. دورریز نان در خانه به صفر رسیده بود. قدر هر نعمتی را بیشتر میدانستیم. حالا بعد از جنگ هم توجه به نعمتها و مصرف بهینه جزو سبک زندگیمان شده است.»
وی در ادامه میافزاید: «انگاری مدیر پشتیبانی بودم و سعی داشتم با پختوپز هم از اضطراب بچهها بکاهم و هم آرامش و ریتم روزمره را به خانه بازگردانم.»
گوهر خلیلیان، مادر اهل شهرکرد با اشاره به آیات قرآنی میگوید: «در شرایط بحران و جنگ هر خانه یک سنگر است و مادران به عنوان سنگربانان خانواده نقش مهمی در ایجاد آرامش و امنیت و کاهش اضطراب بین اعضای خانواده بهویژه فرزندان برعهده دارند.»
وی میافزاید: «با توجه به اینکه حق همیشه پیروز خواهد شد و باطل از بین خواهد رفت و ایران در این جنگ آغازکننده جنگ نبوده است، به لطف خدا، همدلی و همراهی مردم در این جنگ نیز پیروز خواهیم شد.»
وی به خانوادهها بهویژه مادران توصیه کرد که با بازی کردن با فرزندان خود و برگزاری دورههای ختم سوره نصر، فتح و دعای توسل بهصورت دورهمی و یا در کنار فرزندان آرامش را در خانهها حاکم کنند.
این مربی قرآن تأکید دارد: «در شرایط کنونی فرزندانمان را از اخبار ناامیدکننده و همچنین اخبار حمله و موشکباران، جنگ و فضای مجازی دور کنیم و تا حد ممکن به مطالعه کتاب، درس خواندن، بازی کردن با گروه همسالان و دوستان و یا بازی کردن با پدر و مادر تشویق کنیم.»
مریم صالحی، مادر اهل چهارمحالوبختیاری که از فرهنگیان استان نیز است، یادآوری میکند که در زمان هشت سال دفاع مقدس کمکهای فراوانی در پیشبرد و موفقیت عملیات رزمندگان از جمله حضور در خط مقدم جبهه در سالهای اول جنگ، تشویق برادران، همسران و فرزندان خویش برای حضور در جبهه، تهیه و آمادهسازی خوراک و پوشاک رزمندگان، پرستاری از رزمندگان مجروح در بیمارستانها و پاسداری از حریم خانواده در غیاب همسران رزمنده را برعهده داشتند.
صالحی میگوید: «ما این روزها اخبار ناامیدکننده که نقش مهمی در ایجاد اضطراب خانواده دارند را دنبال نمیکنیم.»
به گفته وی، ما در شرایط کنونی برای کنترل اضطراب در خانواده با اعضای خانواده صحبت و احساسات خود را بیان میکنیم و درصورتی که فرزندان اضطراب و ترس از جنگ داشته باشند، با آنها همبازی میشویم و در قالب بازی و صحبت کردن با آنها شرایط را برای آنها توضیح میدهیم.
صالحی میافزاید: «داستانهایی از مقاومتهایی که مردم ایران در طول تاریخ از جمله دفاع مقدس انجام دادهاند و به پیروزی رسیدند را برای فرزندان خود میخوانیم.»
همدلی مردم، مرهم چالشهای جنگ
همسایه طبقه بالا را در بالکن میبینم که با آبپاش روی گلدانهای بالکن طبقه پایین آب میریزد. همسایه طبقه پایین به سفر رفته و او بهرسم مهربانی و همسایگی این صحنه زیبا را میآفریند.
برخی از ساکنین واحدهای آپارتمانی تا قبل از جنگ، هیچ یک از همسایههایشان را نمیشناختند و حتی با یکدیگر سلام و احوالپرسی نداشتند، امروز همدل و همراه، بهخوبی هوای یکدیگر را دارند، مرتب پیگیر شرایط روحی و جسمی هم هستند و در گروههای ساختمان که پیش از این تنها برای اطلاعیههای عمومی و اعلام خرابیها و مشکلات و هزینههای ساختمان استفاده میشد، حال یکدیگر را میپرسند و جویای وضعیت همه ساکنان هستند.
برخی همسایهها، کودکان سایر خانوادهها را به منزل خود دعوت کرده و تلاش میکنند اوقات شادی را برای آنها رقم بزنند. برخی نیز غذای بیشتری را تهیه میکنند و علاوهبر همسایهها، هوای همشهریان تنگدست و کمتوان خود را در این شرایط دارند.
برخی از صاحبخانهها در شهرهای بزرگ به مستأجران خود پیغام دادهاند که اجاره ماههای خرداد و تیر را دیرتر و یا حتی کمتر از قرارداد پرداخت کنند و خود را برای پرداخت اجارهبها، اذیت نکنند و نگران عدم پرداخت بموقع اجارهبها و مشکلات احتمالی آن نیز نباشند.
روستاها و شهرهای کوچک نیز شاهد حضور شهروندان بسیاری است، ساکنان شهرهای کوچک با روی باز از افرادی که به واسطه تحمیل جنگ به ایران، به این شهرها وارد شدهاند، کمک میکنند، خانههای خود را آماده پذیرایی از این افراد کردهاند و در ورودی شهرها از مسافران با شربت و شیرینی پذیرایی میکنند.
در تمام مراکز و اماکنی که محل تجمع افرادند، همدلی و همراهی موج میزند. گویا شهروندان میدانند که در وضعیت کنونی هیچ سرمایهای مانند همدلی و دوستی و همراهی نیست؛ پیشازاین اگر در صفوف جایگاههای سوخت، خودرویی بیقانونی میکرد، موجب شماتت و گاهی اختلاف و نزاع میشد، اما اکنون همه خودروهایی که در صف منتظر ورود به جایگاههای سوخت هستند، مراقباند تا حق دیگری را ضایع نکنند و اگر فردی نیز بیقانونی کرد، چشمپوشی میکنند.
در خویشاوندان و اقوام نیز خانوادههایی که دارای امکاناتی بیشتر از دیگران هستند، همه امکانات خود را در اختیار اقوام و دوستان و آشنایان قرار دادهاند و تلاش میکنند تا خویشاوندان در شرایط کنونی دچار مشکل نباشند.
برخی که ویلاهای خارج از شهر دارند، آنها را در اختیار خویشاوندان قرار دادهاند و کودکان و کوچکترها در این اماکن زیبا ساعاتی خوش را دنبال میکنند.
همچنین بسیاری از شهروندان عزیزان و اعضای خانواده خود را در حملات رژیم کودککش صهیونی از دست دادهاند و دوستان و خویشاوندان سعی در تسلی بازماندگان دارند و تلاش میکنند این درد مشترک را با یکدیگر به اشکال مختلف تقسیم کنند.
ایرانیان یک پیکرند
غلامرضا غفاری، استاد جامعهشناسی و رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران میگوید: «از ابتدای این جنگ تحمیلی علیرغم ادعای واهی رژیم متجاوز صهیونیستی، غیرنظامیان زیادی مورد هدف قرار گرفته و به شهادت رسیدند و با گسترش دامنه جنگ، قربانیان غیرنظامی، شهروندان عادی نیز بیشتر شدند.»
این جامعهشناس میافزاید: «هدف این جنگ فراتر از افراد نظامی است و کمکم آحاد جامعه متوجه خواهند شد که دامنه این تجاوز بسیار وسیع است. ضمن اینکه وقتی به زیرساختها حمله میشود بهنوعی به آحاد جامعه حمله شده است و در اینجاست که وحدت و انسجام و کلیت جامعه و یک ملت مهم است.»
غفاری اظهار میدارد: «وقتی که هدف و مقصود ملت است؛ بنابراین اقتضا دارد آحاد جامعه در قالب یک مای واحد و زیر چتر هویت ملی همبستگی و انسجام خود را در مقابل دشمن حفظ کنند و افزون بر این تجربه تاریخی در برهههای مختلف نشان داده است وقتی یک کشور مورد هجوم متجاوزان قرار میگیرد، اختلافات و تفاوتها رنگ میبازد و وحدت، انسجام و همبستگی اجتماعی در راستای منافع ملی و تقویت اقتدار ملی قوت بیشتری پیدا میکند.»
وی میافزاید: «وقتی یک کشور مورد هجوم متجاوزان قرار میگیرد، اختلافات و تفاوتها رنگ میبازد و وحدت، انسجام و همبستگی اجتماعی در راستای منافع ملی و تقویت اقتدار ملی قوت بیشتری پیدا میکند.» این جامعهشناس با اشاره به تجربه هشتساله دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در تکمیل صحبتهایش میگوید: «باید توجه داشت جنگی که اکنون در آن قرار داریم با جنگ دوران دفاع مقدس متفاوت است ازاینجهت که اکنون جنگ ترکیبی است و فقط در حوزه نظامی نیست؛ بلکه بحث مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی هم مطرح است.
تهدید مشترک و دشمن واحد، این بار نیز دلهای ایرانیان را به یکدیگر نزدیک کرده است و همه تلاش میکنند این دشمن مشترک را با همدلی شکست دهند؛ هدف والا و ارزشهای مشترک در این جنگ نیز مردم را با یکدیگر همسو کرده است و تمام تلاش آنان مراقبت از یکدیگر و کمک به همنوع است.
این موارد شاید در ظاهر موضوعات سادهای به نظر برسد، اما نشان از روح بزرگ ایرانیان دارد، آنان که امت را مانند یک پیکر میبینند، و برای خوب شدن حال این پیکر از هیچ کمکی دریغ نمیکنند.
سرمایه همدلی و همراهی ایرانیان آنان را در داشتن ایرانی قوی کمک خواهد کرد ایرانی که از پَسِ آتش و خون سربلندتر از گذشته خواهد ایستاد و خواب دشمنان را نقشبرآب خواهد کرد.»
کنترل شرایط روحی و روانی خانواده
طیبه شریفی، روانشناس و استاد تمام گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد با اشاره به اینکه در شرایط بحران و جنگ باید شرایط عادی زندگی را ادامه دهیم، میگوید: «مردم ایران در طول هشت سال دفاع مقدس و بعد از آن نشان دادند که تابآوری بالایی دارند.»
طیبه شریفی میافزاید: «نیاز است مردم در زمان بحران روال زندگی عادی خود را داشته باشند و مادران و زنان در خانه و خانواده میتوانند باروحیه ایستادگی و صبر که دارند، آرامش و امنیت را در خانه نهادینه کنند.» به گفته وی، فرزندان در حالتی که ببینند که مادران و بزرگترها در خانه هراسی ندارند، از آنها یاد میگیرند که آرامش خود را حفظ کنند و این امر باعث کاهش اضطراب بین فرزندان و کودکان میشود.
وی ادامه میدهد: «بزرگترها نباید رویدادها و اخبار را بیش از حد تهدیدآمیز تلقی کنند و یا به طور مداوم به دنبال گوشدادن و جستوجو اخبار باشند و اخبار را در خانه بیان کنند، تا از افزایش و بروز فضای ترس، رعب و وحشت در بین اعضای خانواده کاهش پیدا کند.»
شریفی به بزرگترهای خانه بهویژه مادرها توصیه کرد که اگر بچهها سؤالاتی در زمینه جنگ، شرایط جنگ، اتفاقات اخیر و نتیجه جنگ داشتند، ارائه اطلاعات به آنها بهگونهای باشد که حداقل ترس و نگرانی در بین فرزندان ایجاد شود.
شریفی در تکمیل صحبتهایش میگوید: «مادران نقش حیاتی در کنترل شرایط روحی و روانی خانواده دارند تا بتوانند، اضطراب و تنش به حداقل رسانده شود.»
به گفته وی، ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس با روحیه مقاومتی که داشتند پیروز شدند و در این چند روز اخیر نیز خوب عمل کردند. هیجان منفی و مثبت از چهره فرد مشخص است و ناخودآگاه به سایر افراد نیز منتقل میشود و در خانه باید هیجانات منفی را کنترل کنیم و روال عادی زندگی را داشته باشیم.