حکایت سینماتوگراف 2
فیلمنامههایی مملو از غلط و فحش!
سعید مستغاثی
بخش ۱۳۴
اما درباره خود فیلمنامهها و فیلمهایی که به شوراهای پروانه ساخت و نمایش در طی 3 سال 1400 تا 1403 ارائه شد و مورد بررسی و بحث اعضای آنها قرار گرفت، بسیاری ساخته شده و یا به نمایش عمومی درآمدند، نکات زیر قابلتوجه است:
چه بسیاری آثار یادشده که در این مدت به شورای پروانه ساخت آمد و علیرغم ادعاهای شدید و غلیظ نویسندگانش متاسفانه مملو از غلطهای املائی و انشائی فاجعهآمیز بوده و حتی در سطح یک دیکته و انشای دبستانی هم به رشته تحریر درنیامده بودند!!
مثلاً در برخی فیلمنامهها «زلال» را به صورت «ذلال»، «هاجر» را به شکل «حاجر»، «تنبیه» را «تنبیح»، «کثافت» را «کصافت» و.... مانند آن نوشته بودند. (که برای حفظ آبروی نویسندگانش، آثار و اسامیشان محفوظ است)
چه بسیار فیلمنامههایی که مملو از کلمات زشت و ناپسند بودند و کمترین آنها کلمههایی مانند «گُ-ه» و «ر-ی-د-ن» بود. کلمات و واژههایی که بعضاً در سینمای هالیوود هریک موجب بالارفتن درجهبندی سنی شده ولی چون در سینمای ایران، موضوعی به نام درجهبندی سنی وجود ندارد، ناچار از حذف این موارد شدیم.
حذف این موارد در جملات و دیالوگها در میان اعضای شوراهای پروانه ساخت و نمایش، به شوخی موسوم شده بود به «گُ-ه»زدایی!
بعضی از عبارات و کلمات در برخی فیلمنامهها آنچنان زشت و قبیح بود که ناگزیر از همکاران خانم حاضر در شورا که عضو، دبیر یا منشی بودند، درخواست میکردیم تا هنگام بحث و بررسی فیلمنامه یادشده، از جلسه خارج شوند!!
آثار ضد تاریخی
چه بسیار آثاری در این مدت خواندیم که علیرغم ادعای روایت تاریخی، کمترین بویی از مستندات تاریخی و شخصیتهای آن نبرده و مملو از اشتباهات و انحرافات تاریخی بودند، طرفه آنکه حتی در مقابل توصیه شورا مبنی بر درج برداشت آزاد از تاریخ، اما در مقابل این توصیه میایستادند و تاکید داشتند که روایتشان عین تاریخ است!!
مانند آثاری که به تقلید از یکدیگر به طور سلسلهوار بر پس زمینه تاریخ انقلاب (عمدتاً از دیماه 1356 تا ایام ابتدائی پس از انقلاب) تاکید داشتند و اغلب با نگاهی شبهکمدی و مضحکهوار و معمولاً با دو سه کاراکتر کاریکاتوری و به قول معروف «مشنگ»، روایات مغلوط و درهم برهمی از روزهای انقلاب ارائه میکردند؛
مانند اینکه گویا تا روز پیروزی انقلاب کابارهها و کازینوها باز بوده و خوانندهها میخواندند و قماربازی انجام میشد و...
این در حالی است که از ماهها قبل از پیروزی انقلاب و به دلیل اوجگیری نهضت اسلامی مردم، بسیاری از این دست مراکز تعطیل شده و بهطور رسمی از 5 شهریور 1357 با روی کارآمدن دولت شریف امامی، اعلام شد که کلیه کابارهها و قمارخانهها و کازینوها رسماً تعطیل شدند.
یا اینکه داستان در آستانه پیروزی انقلاب میگذشت و در آن، فیلمهایی روی پرده میرفت و حتی برای آنها مراسم افتتاحیه هم برگزار میکردند!
در حالی که با توجه به ورشکستگی علنی سینمای ایران در سال 1356 و اعلام آن از سوی دستاندرکاران سینما، عملاً تولید چندانی وجود نداشت و بسیاری از سالنهای سینما در ماههای اوجگیری انقلاب در سال 1357 یا خود تعطیل کردند و یا توسط مردم مورد هجوم قرار گرفتند و کلیه سردرهای آنها برداشته شد.
تحریفات فیلمهای به اصطلاح دفاع مقدس
همین نوع تحریفات تاریخی در مورد سالهای پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس و همچنین روایت زندگی دیگر افراد و اشخاص معروف وجود داشت که قاعدتاً بایستی براساس بند 12 از ماده 3 آییننامه نظارت بر نمایش، مورد اصلاح قرار میگرفت و یا از تولید و نمایش آن جلوگیری به عمل میآمد:
مثلاً در فیلم «سینما متروپل»، روایتی مجعول از روزهای حصر آبادان و کار سالنهای سینما در آن ایام ارائه گردید، به عنوان نمونه در حالی که همه 28 سالن سینما در آبادان و سالنهای مهمی مانند «سینما شیرین» و «سینما نفت» و بقیه در همان اوایل شروع حمله صدام، تعطیل شدند و تا پس از اتمام جنگ هم بازگشایی نشدند اما در این فیلم نشان داده میشد که سینما متروپل همچنان برای افراد مختلف، فیلم نشان میداده! و عدهای هم از سوی اداره ارشاد شهر برای سانسور فیلمها به این سینما آمده و فیلمها را قیچی میزدند!!
یا فیلمهایی مانند «کازابلانکا» (که به دلیل محتوای روایتی آن هنوز قابل نمایش در تلویزیون و سینماهای ما نیست) در آن زمان در کلیه قرارگاههای نظامی برای رزمندگان نمایش داده شد!!
همچنین از شرایط حصر آبادان چیزی در فیلم به چشم نمیخورد و مردم حاضر یا دنبال فراهم آوردن فیلم برای «سینما متروپل» بودند و یا رابطه با جنس مخالف و عشق و عاشقی و....
در حالی که در ایام حصر آبادان، تنها راه رسیدن به این شهر، راهی پرخطر دریایی 17 تا 24ساعته از بندر ماهشهر و سر بندر تا گذرگاه چویبده بود، اما در فیلم «سینما متروپل» مشاهده میکنیم که در همان ایام حصر، گروهی نقاشان دختر به راحتی به این شهر آمده و مشغول نقاشی بر در و دیوارهای آبادان شده که در این بین عشق و عاشقیها هم شکل میگیرد!!
اطلاعات نویسنده و کارگردان فیلم درباره دوران حصر آبادان (علیرغم ادعای بسیار) آنچنان نازل بود که در نسخه اول فیلمنامه، حتی دوم آذر 1360 را هم جزو دوران حصر به حساب آورده بوده و نوزادی که در آن روز به دنیا آمده را نوزاد دوران حصر مینامند!! در حالی که حتی اگر یکبار روزنامههای آن دوران را نگاه میکرد متوجه میشد حصر آبادان با عملیات ثامنالائمه در 5 مهرماه 1360 شکست و 2 آذرماه، حدود دوماه از آن تاریخ گذشته بود!!
تحریف شخصیتها هم از دیگر موارد تحریف تاریخ در فیلمنامهها بود که در مورد برخی سرداران دفاع مقدس اتفاق افتاد و بهطور نامناسبی سرداران شهید مانند شهید شیرودی (در فیلم «آسمان غرب»)، شهید احمد کاظمی (در فیلم «احمد») و شهید تهرانیمقدم (در فیلم «خدای جنگ») مورد تحریف قرار گرفته و از انسانهایی مؤمن و انقلابی و لطیف و قاطع و... به افرادی سکولار و مردد و ناامید و واداده و... تبدیل شدند.
یا فیلمی درباره فروغ فرخزاد به نام «من فروغ هستم»، ساخته جهانگیر کوثری و بازی باران کوثری در نقش فروغ فرخزاد که نه فیزیکش و نه چهره و صدایش به فروغ میخورد و نه حتی بلد بود به درستی شعرهای او را بخواند و به نظر میآمد که سازندگان فیلم پس از فوت تنها فرزند فروغ و بعد از گذشت سالها از مرگ پرویز شاپور (همسرش)، اقدام به ساخت آن فیلم تحریفآمیز از شاعره مهم تاریخ معاصر ایران نموده بودند و جالب اینکه اغلب اعضای شورای پروانه نمایش به دلیل توهین فیلم به فروغ و تحریف شخصیت وی، با این فیلم مخالفت کردند ولی صورتجلسه نمایش فیلم امضاء شد!