کد خبر: ۳۱۲۲۱۹
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۹
سالگرد قیام پانزده خرداد 1342

با‌تانک‌ها و مسلسل‌های ساخت آمریکا مردم را به گلوله بستند

 

دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
«...تهران – 5 ژوئن 1963
طبق احتمالی که داده می‌شد و صدها نفر از مردم کشته شده‌اند، دولت عَلَم در تهران حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با ‌تانک و مسلسل علیه طرفداران رهبر مسلمانان، خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده‌اند، وارد عمل شد... تهران در تمام روز همانند شهری در حال محاصره جلوه می‌کرد... دولت عَلَم اعلام کرده که علیه نیروهای مخالف بدون ترحم پیش خواهد رفت. کاخ شاه در محافظت شدید است. نیروهای محافظ کلیه خیابان‌هایی را که به کاخ منتهی می‌شود، کنترل می‌کنند...»1
این بخشی از گزارش روز‌نامه «دی ولت» چاپ آلمان از 15 خرداد 1342 است. روزی که در سحرگاهش به دنبال سخنرانی افشاگرانه و روشنگرانه حضرت امام خمینی در مدرسه فیضیه قم، ایشان دستگیر و ربوده شدند.
 ربودن خورشید فروزان نهضت
عقربه‌های ساعت، 3 بعد از نیمه شب 15 خرداد را اعلام می‌کرد که ده‌ها کماندو، چترباز و سرباز گارد جاویدان تا دندان مسلح به سلاح‌های آمریکایی و اسرائیلی، پس از محاصره شهر قم، وارد این شهر شده و از در و دیوار و پشت‌بام منزل حضرت امام به خانه ایشان ریختند و در آن نیمه شب ظلمانی میهن، همانند خفاشان شب، خورشید فروزان نهضت را ربودند. 
با دستگیری حضرت امام خمینی و پخش سریع خبر آن که به ‌وسیله تلگراف، تلفن و پیک‌های ویژه به سراسر ایران رسید، مردم مسلمان و معتقد به مرجعیت شیعه و رهبری امام، برای حمایت از قائد عظیم‌الشان خویش، غیرتمندانه و عاشقانه به خیابان‌ها ریختند و غریو «یا مرگ یا خمینی» سر دادند و به این ترتیب نقطه عطف تاریخی نهضت امام خمینی رقم خورد و ارتش شاه با ‌تانک و توپ به خیابان آمد و مردم تظاهر‌کننده را بی‌محابا به رگبار گلوله بست.
تبلیغات رسانه‌های زنجیره‌ای وابسته و همچنین برخی از شیفتگان سلطنت هنوز ادعا دارند که شاه به سان یک دیکتاتور نمی‌خواست ملتش را به گلوله ببندد و کشتار کند. اما گزارش‌های روزنامه‌ها و نشریات خارجی اعم از اروپایی و اسرائیلی مربوط به همان روزها، روایتی متفاوت با این ادعا داشتند.
قلب تهران به صبح بعد از طوفان شباهت داشت
روزنامه لوموند چاپ فرانسه نوشت:
«23 ‌تانک سنگین آمریکایی در برابر اداره شهربانی و وزارت خارجه آماده عملیات هستند. ‌تانک‌های دیگری نیز همراه 6 جیپ مسلح به مسلسل، اداره پست و تلگراف را می‌پایند و سربازان به طور مدام، انگشتشان را  روی ماشه می‌فشارند... بیمارستان‌های تهران به وسیله نظامیان محاصره شده و به کسی اجازه ورود داده نمی‌شود. بیمارستان‌ها از دادن هرگونه اطلاعی درباره تعداد زخمی‌ها و کشته‌ها امتناع می‌ورزند...»2
خبرنگار (U.P.I) که خود شاهد قسمتی از جریانات 15 خرداد بود، این‌گونه اتفاقات را گزارش داد:
«...تظاهرکنندگان با مشت‌های گره کرده و فریادهای رعد آسا وارد خیابان‌های اطراف بازار شدند و با قوای ارتشی مواجه گشتند. قوای مسلح به طرف مردم تیراندازی می‌کرد ولی مردم همچنان پیش می‌رفتند. من شخصاً ناظر پیشروی شجاعانه تظاهرکنندگان به سوی رگبار گلوله بودم. ایمان مردم به حدی قوی بود که سینه خود را سپر گلوله می‌کردند و به پیروزی و موفقیت خود اطمینان داشتند ولی نظامیان با‌تانک‌های سنگین و مسلسل‌های ساخت آمریکا بیکار ننشسته بودند. من خودم شاهد بودم که با خونسردی هرچه تمام‌تر، مردم را هدف گلوله قرار داده، و درو می‌کردند. یکی از تظاهرکنندگان در مقابل من به زمین افتاد و جان سپرد. وقتی خم شدم، جوان دیگری در برابر من غلتی زد و برزمین افتاد و به دنبال خود نواری از خون برجای گذاشت. رهگذران جرأت و فرصت کمک به زخمی‌شدگان را نداشتند ولی هنگامی که آتش خاموش شد و دود و آتش برطرف گردید، اجساد کشته‌شدگان ظاهر گشت و آنگاه بازاریان به سراغ یاران شهید خود آمده با روزنامه، اجساد آنها را پوشاندند... به اطراف خود نگاه می‌کردم، قلب تهران به صبح بعد از طوفان شبیه است. هر چیزی قطعه قطعه و ویران شده، تمام ادارات تعطیل و شهر مانند یک قلعه نظامی تسخیر شده است. فجیع‌ترین وضعی که در دوران بیست ساله گذشته دیده‌ام...»3
گزارش برخی روزنامه‌های اسرائیلی نیز از 15 خرداد 1342 قابل توجه بود و اعتراف این رسانه‌ها به ماهیت ضد صهیونیستی نهضت اسلامی بر اساس تفکرات و اندیشه‌های حضرت امام خواندنی است:
«...دیروز هزاران مسلمان شیعه در خیابان‌های تهران تظاهرات کرده و قطع هرگونه روابطی با اسرائیل را خواستار شدند. تظاهرکنندگان بر ضد شاه و اسرائیل شعارهایی دادند... و فریاد «شاه یهودی شده» 
سر دادند. کسی که شاهد اغتشاشات اخیر تهران بوده‌، گزارش می‌دهد که افراد متعصب فریاد می‌زدند: «شاه اسرائیلی شده است»... اکبرتبهری وکیل مدافع مقیم اسرائیل که امروز ساعت 3 صبح از تهران وارد فرودگاه لیدا شد، وقایع اخیر تهران را برای خبرنگار ما شرح داد. او اظهار کرد که تظاهرکنندگان فریاد می‌زدند: «شاه دیگر به سربازان خود اطمینان ندارد و سربازان اسرائیلی را مقابل ما قرار داده است.» وی اضافه کرد که: جنبه ضداسرائیلی تظاهرات مزبور به حدی برجسته بود که تظاهرکنندگان فریاد می‌زدند: «شاه اسرائیلی شده، شاه یهودی شده.»4
همیشه پای بهائیت در میان بود
اما این تعابیر روزنامه اسرائیلی معاریو چندان بیراه نبود، چراکه بر اساس اسناد آشکار و پنهان که بعداً انتشار یافتند، رد پای فرقه ضاله بهائیت (عامل مستقیم اسرائیل) در قتل عام پانزده خرداد 1342 مشخص بود. چنان‌که برخی اسناد فاش شده از شهربانی یا ژاندارمری و یا مراکز دیگر امنیتی رژیم شاه، حکایت از خشنودی محافل صهیونیستی داخل کشور نسبت به سرکوب خونین قیام مردمی 15 خرداد 1342 داشت. 
از جمله این اسناد، نامه‌ای بود که محفل بهائیت در کشور به سرتیپ پرویز خسروانی (بهائی معروف، آجودان مخصوص شاه و یکی از عوامل کشتار مردم بیگناه در 15 خرداد 1342) نوشت و از وی به خاطر جنایاتش در حق مردم مسلمان ایران تشکر کرد! متن سند فوق به شرح زیر بود:
«... تاریخ شهرالنور 120 مطابق 20/3/1342
تیمسار سرتیپ پرویز خسروانی
فرماندهی ژاندارمری ناحیه مرکز
... زحمات و خدمات و سرعت عمل تیمسار نیز در جلوگیری از تجاوز اراذل و اوباش و رجاله کراراً در سنین اخیر در این محفل مذکور شده. بخصوص در این ایّام که بحمدالله اولیای امور نیز به رأی‌العین، سوءعمل جهلای معروف به علم (منظورشان روحانیت مبارز بود) را مشاهده کرده... یقین است، زحمات تیمسار را با دیده احترام و تقدیر نگریسته و تاریخ امر بهائی، آن جناب را در ردیف چهره‌های درخشان، حافظ و نگهبان مدنیت عالم انسانی است و ضبط خواهد نمود.»5
لازم به ذکر است که سرتیپ خسروانی که بعداً به درجه سرلشکری و سپهبدی هم رسید، خود از زمره فعالان فرقه ضاله بهائیت بود. سندی از ساواک به تاریخ 19/8/1344 به این مسئله اشاره دارد:
«... طبق اطلاع، سرلشکر خسروانی اداره‌کننده یک لُجنه (کمیته مخصوص) بهائی است. مرکز جلسات لُجنه هم هفته‌ای یک بار در منزل سرلشکر خسروانی تشکیل می‌شود و آقای عطاءالله خسروانی (وزیر کار)، دکتر راسخ و دکتر ابقایی در جلسات مذکور شرکت می‌کنند و به وسیله وزیر کار با سپهبد ایادی (دیگر بهائی معروف) پزشک دربار شاهنشاهی مربوط هستند و از وی اخذ دستورمی‌نمایند. گفته می‌شود خسروانی، وزیر کار، عده زیادی از بهائیان وزارت کار را که سمت مهمی در آن وزارتخانه به آنها محول نشده به مرور تغییر پست داده و امور مهمه وزارت کار را به دست آنان سپرده...»6
فساد پرویز خسروانی در حدی بود که ساواک در سند بیوگرافیک خود، او را «دروغگو، مادی، مناع‌الخیر، در فکر تأمین منافع خود و عیّاش» معرفی کرد.
نیمه خونین خرداد 1342
در روزهای 15 و 16 و 17 خرداد 1342 تهران و قم و شیراز و... شاهد تظاهرات خشم‌آگین دهها هزار زن و مرد غیور و آزاده مسلمان بود که دلاورانه به مقابله با رژیم تا دندان مسلح شاه رفتند تا از رهبر در بندشان پشتیبانی نمایند. پیشاپیش آنها 300 کفن‌پوش از دهقانان ورامینی حضور داشتند (تا فریب شعار اصلاحات ارضی شاه و مخالفت روحانیون با آن، روشن گردد) و زن و مرد، کارگر و بازاری، دانشجو و دانش‌آموز و... دیگر قشرهای مردم مسلمان بودند که این قیام تاریخی را به انجامی شگفت‌انگیز رساندند.
ارتش شاه جلاد، به دستور مستقیم وی به سوی راهپیمایان که فقط برای دفاع از مرجع تقلیدشان به خیابان‌ها آمده بودند، آتش گشود و بنا به گزارش‌های مختلف حدود 15 هزار تن را به شهادت رسانید.
رژیم شاه پس از کشتار مردم مسلمان در نیمه خرداد 1342 و دستگیری طیف گسترده‌ای از روحانیون مبارز و انقلابیون پیرو امام خمینی، به دلیل هراس از قیام مجدد مردمی و تکرار 15 خرداد سعی کرد از هرگونه عملی که موجبات تحریک مردم را فراهم می‌آورد بپرهیزد و از جمله از اعدام دستگیرشدگان خودداری ورزید، اما در کمال شگفتی علی‌رغم همه این دلائل، تنها افرادی که به جرم حضور در قیام پانزده خرداد، جلوی جوخه اعدام قرار گرفتند، طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی بودند. کسانی که در قیام پانزده خرداد، فقط به دلیل اینکه از توهین به امام خمینی اجتناب کردند و حاضر نشدند نسبت ناروایی را به ایشان بدهند‌، تیرباران شدند!
سندی تکان دهنده از ساواک ضمن انتساب عامل اصلی اعدام طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به محفل بهائیان و اشخاص متنفذ آنها از جمله حبیب ثابت، قتل این دو نفر را نتیجه انتقام بهائیان از مسلمانان به خاطر مخالفت‌ها و ضدیت‌های مداومشان با این فرقه دانسته است.7
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- روزنامه «دی ولت» چاپ آلمان – شماره 129- ششم ژوئن 1963
2- روزنامه «لوموند» چاپ فرانسه- شماره 5719- تاریخ 7/6/1963
3- نقل از بولتن جبهه ملی – شماره 3 – جمعه 17 خرداد 1342
4- روزنامه معاریو چاپ تل‌آویو – 5/6/1963 میلادی
5- ویژه نام ایام- شماره 29- 4 شهریور 1386- صفحه 53
6- پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک – مرکز بررسی اسناد تاریخی – صفحه 65
7- تاریخ جامع بهائیت (نو ماسونی) – بهرام افراسیابی – صفحات 748-750