کد خبر: ۳۱۱۴۲۰
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۶

ضوابط ارتباط با کفار و غیر‌مسلمانان در اسلام

 
 
مسئله‌ ارتباط با کفار یکی از موضوعات مهم و چالش‌برانگیز در معارف اسلامی است که همواره مورد توجه اندیشمندان مسلمان قرار داشته است. قرآن‌کریم و روایات اهل‌بیت‌(ع)، ضمن پذیرش اصل تعامل، چارچوب‌های روشنی برای نوع و حدود این روابط ارائه می‌دهند. نویسنده در مطلب حاضر با بهره‌گیری از آیات قرآن و روایات معتبر، ابعاد مختلف این موضوع در حوزه‌های فردی، اجتماعی و اقتصادی را بررسی کرده است.
***
ارتباط با کفار، از نگاه اسلام موضوعی پیچیده و چندبعدی است. برخلاف تصور رایج، اصل ارتباط با غیرمسلمانان به‌ طور مطلق مورد نهی نیست، بلکه اسلام میان اقسام مختلف ارتباط، افراد گوناگون و شرایط متفاوت، تمایز قائل شده است. قرآن‌کریم در آیه 8 سوره ممتحنه می‌فرماید:
«‌خدا شما را از نیکی کردن و عدالت نسبت به کسانی که در کار دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارتان بیرون نکردند باز نمی‌دارد؛ زیرا خدا عدالت‌پیشگان را دوست دارد.»
این آیه بیان می‌کند که اسلام از روابط توأم با نیکی و عدالت با کفاری که خصومت و دشمنی با مسلمانان نداشته‌اند نهی نکرده است. در عین‌ حال، این تعامل باید بر پایه‌ عزت، استقلال و مصلحت امت اسلامی باشد. خداوند در آیات دیگر نیز هشدار داده که مؤمنان نباید در روابط خود با کفار به‌گونه‌ای عمل کنند که به تضعیف ایمان، سلطه‌ کفار یا تقویت جبهه باطل بینجامد.
 آیه‌ 141 سوره‌ نساء و 29 سوره فتح به این موضوع اشاره دارند که در این ارتباطات هیچ‌گاه نباید مؤمنین و مسلمانان تضعیف شده و یا تسلطی بر آنها از ناحیه کفار وارد شود. همچنین باید تفاوت فاحشی در بین برخورد با مسلمانان و کفار در این ارتباطات وجود داشته باشد.
از سوی دیگر، در هنگام دشمنی و جنگ، یا در شرایطی که رابطه با کفار منجر به سلطه و نفوذ آنها بر جامعه اسلامی‌شود، نه‌تنها رابطه، مطلوب نیست، بلکه ممنوع و حتی خیانت به امت اسلامی محسوب می‌شود.
درنتیجه، بررسی روابط مسلمانان با کفار نیازمند درکی دقیق از نصوص دینی، تفکیک میان ابعاد فردی و اجتماعی ارتباط، شناخت شرایط خاص سیاسی و فرهنگی و رعایت مصالح عالی امت اسلامی است. در ادامه برخی از عرصه‌هایی که روایات در ارتباط با کفار بیان کرده‌اند، ارائه می‌شود:
الف) روابط فردی
اولین عرصه، ارتباطات فردی با کافران است. در زمان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) همه‌ جامعه، مسلمان نبوده و قطعاً افراد، ارتباط فردی با کفار و اهل کتاب داشته‌اند. اما اسلام برای این ارتباط فردی شرایط و احکام خاصی را اعلام کرده است. برخی از این شرایط در ادامه بیان شده است:
1. نهی از دوستی
یکی از موضوعات مهم در بررسی روابط مسلمانان با غیرمسلمانان، مسئله‌ دوستی با کفار است. قرآن‌کریم در آیه‌ نخست سوره‌ ممتحنه، مؤمنان را از برقراری رابطه‌ دوستانه با دشمنان دین نهی می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ؛ ‌ای اهل ایمان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید، شما با آنان اظهار دوستی می‌کنید، درحالی ‌که آنان به‌ طور یقین به آنچه از حق برای شما آمده کافرند.»
در این آیه، خداوند خطاب به اهل ایمان، آنها را از اظهار محبت و دوستی با کسانی بازمی‌دارد که هم دشمن خداوند هستند و هم دشمن مسلمانان. اصطلاح «مَوَدَّهِ» در این‌جا دلالت بر نوعی رابطه‌ نزدیک، محبت‌آمیز و همراه با اعتماد و یاری دارد. 
بنابراین، نهی قرآنی صرفاً ناظر بر روابط معمول اجتماعی یا تعاملی با غیرمسلمانان نیست، بلکه درباره‌ رابطه‌ای عمیق و عاطفی با کسانی است که دشمنی آنها با دین اسلام آشکار و عملی است.
همچنین، در بخشی از آیه آمده است: «‌اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودی‌ام بیرون آمده‌اید (چرا) مخفیانه به آنان پیام می‌دهید که دوستشان دارید؟ درحالی ‌که من به آنچه پنهان می‌داشتید و آنچه آشکار کردید داناترم و هر‌کس از شما با دشمنان من رابطه دوستی برقرار کند، مسلماً از راه راست منحرف شده است.»
یعنی اگر هدف اصلی مؤمنان، جهاد در راه خدا و طلب رضای او باشد، نباید این هدف را با اظهار محبت به دشمنان خداوند مخدوش سازند. این بیان، نشان می‌دهد که چنین روابطی نه‌تنها از نظر اعتقادی ناسازگار با ایمان است، بلکه می‌تواند نشانه‌ انحراف از مسیر هدایت باشد.
از این آیه، می‌توان چنین برداشت کرد که قرآن‌کریم در سطح فردی، مسلمانان را از برقراری دوستی صمیمانه و عاطفی با کسانی که خصومت عملی و آشکار با اسلام دارند، بشدت نهی کرده است. علاوه‌بر آیات قرآن‌کریم، روایات اهل‌بیت‌(ع) نیز به‌عنوان منبعی مهم در تبیین حدود و ضوابط رابطه با غیرمسلمانان، جایگاه ویژه‌ای دارند. در حدیثی از امام صادق‌(ع)، به ‌طور خاص درباره روابط فردی با اهل ذمه هشدار می‌دهد: «لَا یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ مِنْکُمْ أَنْ یُشَارِکَ الذِّمِّیَّ، وَ لَا یُبْضِعَهُ بِضَاعَةً، وَ لَا یُودِعَهُ وَدِیعَةً، وَ لَا یُصَافِیَهُ الْمَوَدَّة؛(1) برای مرد مؤمن از شما شایسته نیست که با ذمی (غیرمسلمان) شریک شود و نه به او کالا و جنس بدهد و نه مال خود را نزد او امانت بگذارد و نه با او مودت و دوستی برقرار کند.»
آنچه در این حدیث قابل توجه است، تأکید بر پرهیز از نوعی رابطه‌ عمیق، صمیمانه و مبتنی بر اعتماد کامل با افرادی است که از نظر اعتقادی با مسلمانان تفاوت دارند. در حدیثی دیگر از امام صادق‌(ع) آمده است:
«هر‌که کافرى را دوست دارد خدا را دشمن داشته و هر‌که کافرى را دشمن دارد خدا را دوست داشته سپس فرمود دوست دشمن خدا دشمن خداست.»(2)
2. آداب خاص سلام‌کردن
در اسلام، آداب خاصی برای برخورد با کفار مطرح شده است. یکی از مواردی که به آن پرداخته شده، نحوه‌ سلام کردن با اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) و سایر کافران است. روایات اهل‌بیت‌(ع) می‌گویند که مسلمانان نباید خود آغازگر سلام بر اهل کتاب و سایر کافران باشند. در این‌باره امیرالمؤمنین‌(ع) فرموده‌اند: «لَا تَبْدَءُوا أَهْلَ الْکِتَابِ بِالتَّسْلِیمِ وَ إِذَا سَلَّمُوا عَلَیْکُمْ فَقُولُوا وَ عَلَیْکُمْ؛(3) سلام به اهل کتاب ندهید و اگر به شما سلام دادند در جواب بگویید: و علیکم.»
این حدیث نشان می‌دهد که مسلمانان نباید خودشان آغازگر سلام به اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) باشند؛ بلکه اگر آنها سلام کردند، مسلمانان پاسخ می‌دهند. همچنین امام جعفر صادق‌(ع) در حدیثی دیگر بیان کرده‌اند:
«إِذَا سَلَّمَ عَلَیْکَ الْیَهُودِیُّ وَ النَّصْرَانِیُّ وَ الْمُشْرِکُ فَقُلْ عَلَیْکَ؛(4) چون یهودى و مسیحی و مشرک به تو سلام کردند بگو علیک.»
این روایت به ‌طور خاص به مسلمانان توصیه می‌کند که در هنگام سلام کردن از طرف یهودی، مسیحی و مشرک، پاسخ آنها با عبارت «علیک» باشد، که به ‌نوعی اشاره به بی‌تفاوتی نسبت به دین و اعتقادات آنها دارد.
3. نهی از هم‌سفره شدن و اطعام
از جنبه‌های مهم تعاملات فردی با غیرمسلمانان، مسئله اطعام و مشترکات غذایی است. در این زمینه، روایات متعددی از اهل‌بیت وجود دارند که به‌ویژه در رابطه با اطعام دشمنان دین و اهل‌بیت(ع) بشدت هشدار می‌دهند. این روایات به مسلمانان تأکید می‌کنند که باید مراقب نوع روابط خود با غیرمسلمانان، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند خوردن و آشامیدن باشند.(5) 
4. ازدواج
ازدواج با کفار یکی از موضوعاتی است که در قرآن و روایات اهل‌بیت‌(ع) به ‌طور خاص به آن پرداخته شده است. در اسلام، ازدواج با غیر‌مسلمانان در بسیاری از موارد منع شده است، به‌ویژه درخصوص ازدواج با یهودیان و مسیحیان که اهل کتاب شناخته می‌شوند. این موضوع به دلایل مختلفی ازجمله حفاظت از ایمان و عقیده مسلمانان و جلوگیری از تأثیرات منفی فرهنگی و دینی بر فرزندان مطرح شده است.
در قرآن‌کریم، در آیه 221 سوره مائده آمده است: «‌و با زنان مشرک ازدواج نکنید تا زمانی که ایمان بیاورند. قطعاً کنیز با ایمان از زن آزاد مشرک بهتر است، هرچند (زیبایی، مال و موقعیت او) شما را خوش آید. و زنان با ایمان را به ازدواج مردان مشرک در نیاورید تا زمانی که ایمان بیاورند. مسلماً برده با ایمان از مرد آزاد مشرک بهتر است، هر‌چند (جمال، مال و منال او) شما را خوش آید.»
این آیه مسلمانان را از ازدواج با مشرکان، تا زمانی که ایمان نیاورده‌اند، منع می‌کند. در برخی روایات آمده است که ازدواج با اهل کتاب در ابتدا مجاز بوده است، اما در طول زمان و بر‌اساس برخی آیات و روایات دیگر، این حکم تغییر کرده است و ازدواج با اهل کتاب نیز به ‌طور کامل منع شده است. از جمله روایات در این زمینه، سخن امام جعفر صادق‌(ع) است که می‌فرمایند: «لَا یَتَزَوَّجُ الْأَمَةَ عَلَى الْحُرَّةِ وَ لَا النَّصْرَانِیَّةَ وَ لَا الْیَهُودِیَّةَ عَلَى الْمُسْلِمَةِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَنِکَاحُهُ بَاطِلٌ.»(6)
این حدیث بصراحت بیان می‌کند که ازدواج با یهودی یا مسیحی، بر زن مسلمان جایز نیست و در صورتی ‌که چنین ازدواجی صورت گیرد، عقد باطل است.
البته در برخی شرایط خاص، بعضی از احادیث به مسلمانان اجازه داده‌اند که چنین روابطی را داشته باشند، ولی بازهم این روابط تحت شرایط خاصی مثل محدودیت در فرزندآوری یا عدم آموزش دین غیرمسلمانان به آنها بوده است.(7) بنابراین با توجه به متفاوت بودن روایات و نیاز به کار کارشناسی، لازم است افراد در این موضوع، به فتوای مرجع تقلید خود مراجعه و از نظر قطعی ایشان مطلع شوند.
ب) روابط اقتصادی
در روایات آمده که تجارت با دیگر کشورها، حتی اگر آن کشورها از نظر عقیده با امت اسلامی همسو نباشند، به شرطی که موجب تقویت قدرت نظامی آنها نشود، اشکالی ندارد. به ‌عبارت ‌دیگر، اصل مجاز بودن تجارت و خریدوفروش با سایر کشورها، حتی با دین و مذهب متفاوت، به ‌طور کلی پذیرفته شده است. البته این موضوع احکام خاص خود را دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
1. جواز تجارت سالم با کافر
اسلام در کنار تأکید بر حفظ مرزهای عقیدتی و فرهنگی، نگاهی واقع‌گرایانه به روابط اقتصادی دارد. تعاملات مالی و تجاری با غیرمسلمانان، تا زمانی که موجب تضعیف مسلمانان یا تقویت دشمنان اسلام نشود، در بسیاری موارد مجاز شناخته شده است. در منابع دینی آمده است که تجارت با اقوام و ملل غیرمسلمان، حتی اگر دارای آیین یا مرام مخالف با اسلام باشند، به ‌طور کلی جایز است؛ اما برای آن نیز شرط‌هایی وجود دارد. مثلاً باعث افزایش قدرت نظامی آنها نشود و یا در برخی اقلام خاص باشد. در روایتی از امام صادق‌(ع)آمده است:
«لَا بَأْسَ بِکَوَامِیخِ الْمَجُوسِ وَ لَا بَأْسَ بِصَیْدِهِمُ السَّمَکَ؛(8) اشکالى نیست به خوردن دوغ‏هاى جوشیده یا خامه‏هاى مجوس و نیز به ماهى که آنها صید کرده‏اند.»
در این روایت، تجارت با مجوس در زمینه کالاهایی چون صید ماهی، مورد تأیید قرار گرفته است.
اسلام، تجارت با کفار را به ‌صورت مطلق مجاز نمی‌داند، بلکه نوع کالا در حکم آن تأثیر دارد. برخی محصولات نظیر حبوبات، غلات و سبزیجات قابل خریدوفروش هستند، اما خرید گوشت یا استفاده از ظروفی که توسط اهل کتاب استفاده شده‌اند، با شرایط خاص یا کراهت و حتی حرمت دارد. در روایتی بیان شده که: «عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ‌(ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ طَعامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُمْ» فَقَالَ علیه‌السلام: الْحُبُوبُ وَ الْبُقُولُ؛(9) أبوجارود گوید: از امام باقر‌(ع) درباره گفتار خداوند که مى‌فرماید: «غذاى اهل کتاب و نیز غذاى شما براى آنان حلال است» پرسیدم. امام فرمود: منظور حبوبات و سبزیجات است.»
در حدیثی از امام صادق‌(ع) نیز بیان شده که: «لَا تَأْکُلْ مِنْ ذَبِیحَةِ الْیَهُودِیِّ وَ لَا تَأْکُلْ فِی آنِیَتِهِمْ؛(10) از ذبیحه یهودى و در ظرف آنها غذا مخور.»
این روایت بصراحت ذبیحه اهل کتاب را غیرقابل ‌مصرف دانسته و حتی استفاده از ظروف آنان را نهی می‌کند که نشانگر نوعی احتیاط شرعی در تعاملات غذایی است. نکته‌ قابل‌توجه اینکه روابط اقتصادی با کفار فقط منحصر به خریدوفروش نیست. در روایات اسلامی، تعامل مالی با کفار تا زمانی که به معنای وابستگی و ذلت نباشد، جایز شمرده شده است. یکی از جلوه‌های این تعامل، قرض گرفتن وسایل از غیرمسلمان است. در حدیثی نقل شده که: «اسْتَعَارَ النَّبِیُّ مِنْ صَفْوَانَ بْنِ أُمَیَّةَ سَبْعِینَ دِرْعاً حُطَمِیَّةً وَ ذَلِکَ قَبْلَ إِسْلَامِهِ فَقَالَ أَ غَصْبٌ أَمْ عَارِیَّةٌ یَا أَبَا الْقَاسِمِ فَقَالَ بَلْ عَارِیَّةٌ مُؤَدَّاةٌ؛(11) رسول خدا از صفوان بن امیه (که از مشرکان بود) هفتاد زره حطمى‏باف به عاریه خواست. صفوان عرض کرد: یا محمد! آیا می‌خواهی به‌زور از من بستانى یا قرضی؟ پیامبر فرمود: بلکه عاریه‌ای است که بازگردانده خواهد شد.»
البته باید دقت داشت که در مقابل، روایاتی در جایز نبودن مراودات مالی با کفار نیز وجود دارد. مثلاً در حدیثی که قبلاً نیز ذکر شد، بیان شده که: «لَا یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ مِنْکُمْ أَنْ یُشَارِکَ الذِّمِّیَّ، وَ لَا یُبْضِعَهُ بِضَاعَةً، وَ لَا یُودِعَهُ وَدِیعَةً، وَ لَا یُصَافِیَهُ الْمَوَدَّة؛(12) برای مرد مؤمن از شما شایسته نیست که با ذمی (غیرمسلمان) شریک شود و نه به او کالا و جنس بدهد و نه مال خود را نزد او امانت بگذارد و نه با او مودت و دوستی برقرار کند.»
به نظر می‌رسد فضای این حدیث، نوعی شراکت و دوستی و مودت فرد مسلمان با غیر مسلمان است و این غیر از رابطه‌ تجاری صرف است؛ ازاین‌رو مورد نهی معصوم‌(ع) قرار گرفته است. در این بخش هم تأکید می‌شود که هدف از بیان روایات فوق، نشان دادن احکام خاص اسلام نسبت به برخورد اقتصادی با کفار است و به جهت پیچیده بودن حکم این مسائل؛ افراد باید برای اطلاع از وظیفه دقیق شرعی خود، به مرجع تقلیدشان مراجعه کنند.
2. احکام خاص فروش تجهیزات و سلاح به کافر
در روایات اهل‌بیت‌(ع) احکام ویژه‌ای برای معامله اقلام نظامی نیز با کفار وجود دارد. در روایات اسلامی به‌طور قاطع و روشن آمده است که هرگونه کمک نظامی به دشمنان مسلمانان، ممنوع است. بنابراین چنانچه فروش سلاح موجب تقویت دشمن شود، این کار اشکال دارد. در حدیثی بیان شده که: «وَ سَأَلْتُهُ عَنْ حَمْلِ الْمُسْلِمِینَ إِلَى الْمُشْرِکِینَ التِّجَارَةَ قَالَ إِذَا لَمْ یَحْمِلُوا سِلَاحاً فَلَا بَأْسَ؛(13) (علی بن جعفر از برادرش امام موسی بن جعفر‌(ع)) پرسید که آیا جایز است که مسلمانان با مشرکین تجارت کنند؟ امام‌(ع) فرمودند: اگر مسلمانان سلاح به آنها نفرستند، اشکالی ندارد.»
ج) روابط اجتماعی
در بعد اجتماعی نیز اسلام احکام ویژه‌ای را وضع کرده است. ارتباط اجتماعی با کفار در دین اسلام رها نبوده و دارای احکام خاصی است. به‌‌عنوان نمونه در ادامه چند مورد از این دستورات بیان می‌شود.
1. نهی از تبعیت و ولایت‌پذیری از کفار
یکی از مسائل مهم در آموزه‌های اسلامی، تبعیت و ولایت‌پذیری از کفار است. قرآن‌کریم مسلمانان را از این کار نهی کرده و بر لزوم تبعیت از خداوند، پیامبر‌(ص) و اهل‌بیت‌(ع) تأکید می‌کند. در آیات مختلف قرآن، تبعیت از کفار به‌ویژه در مقام ولی و پشتیبان نهی شده است. در آیه ۱۳9 سوره نساء آمده است: « کسانی که کافران را به‌جای مؤمنان سرپرست و دوست خود می‌گیرند؛ آیا عزت و قدرت را نزد آنان می‌طلبند؟ یقیناً همه عزت و قدرت فقط برای خداست.» در این آیه، خداوند به همگان هشدار می‌دهد: کسانی که کفار را به‌عنوان ولی و پشتیبان خود قرار می‌دهند، عذاب دردناک در انتظارشان است. در آیه ۵۱ سوره مائده نیز خداوند به مسلمانان دستور می‌دهد که یهود و نصاری را به دوستی نگیرند و از آنها تبعیت نکنند: «ای اهل ایمان! یهود و نصاری را سرپرستان و دوستان خود مگیرید، آنان سرپرستان و دوستان یکدیگرند (و تنها به روابط میان خود وفا دارند). و هر‌کس از شما، یهود و نصاری را سرپرست و دوست خود گیرد از زمره آنان است؛ بی‌تردید خدا گروه ستمکار را هدایت نمی‌کند.» بنابراین، در جامعه نباید تابع کفار بود و از آنها پیروی کرد؛ بلکه باید از خداوند و رسولش و دستورات آنها پیروی نمود.
2. سکونت در کنار کفار
موضوع استقرار مسلمانان در سرزمین‌های کفر، به‌ویژه در شرایطی که مسلمانان مجبور به زندگی یا رفت‌وآمد به این مناطق می‌شوند، ازجمله مسائل مهم در فقه اسلامی است. در قرآن و روایات اهل‌بیت‌(ع) در مورد چگونگی ارتباط با غیرمسلمانان و شرایط زندگی در بلاد کفر دستورات خاصی آمده است.
پیامبر اسلام در حدیثی فرموده‌اند: «إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِنْ کُلِّ مُسْلِمٍ نَزَلَ مَعَ مُشْرِکٍ فِی دارالحَرْبِ.»(14)
این حدیث نشان می‌دهد که پیامبر اسلام از مسلمانانی که در سرزمین‌های کفر و در کنار مشرکین زندگی می‌کنند، بیزاری جسته‌اند. در واقع، این امر را ناپسند و برخلاف اصول مسلمانی دانسته‌اند؛ اما برای این موضوع نیز استثنائاتی وجود دارد. 
در روایتی از امام جعفر صادق‌(ع) آمده است که وقتی حماد بن سمندر از امام پرسید که اگر در بلاد کفر زندگی کند و در آنجا بمیرد، آیا با کافران محشور می‌شود، امام فرمودند: «یَا حَمَّادُ، إِذَا کُنْتَ ثَمَّ تَذْکُرُ أَمْرَنَا وَ تَدْعُو إِلَیْهِ قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: فَإِذَا کُنْتَ فِی هَذِهِ الْمُدُنِ (مُدُنِ الْإِسْلَامِ) تَذْکُرُ أَمْرَنَا وَ تَدْعُو إِلَیْهِ قَالَ: قُلْتُ: لَا. فَقَالَ لِی: إِنَّکَ إِنْ مِتَّ ثَمَّ حُشِرْتَ أُمَّةً وَحْدَکَ، وَ سَعَى نُورُکَ بَیْنَ یَدَیْکَ؛(15) هنگامی‌که آنجا مى‏روى از ما هم گفت‌وگو مى‏کنى و مردم را به‌طرف ما فرامی‌خوانی؟ عرض کردم آرى. فرمود: هنگامی‌که در این شهرهاى مسلمان‏نشین مسافرت مى‏کنى، مى‏توانى از ما سخن بگوئى؟ گفتم خیر. فرمود: هرگاه در بلاد شرک بمیرى و در آنجا دفن شوی، روز قیامت یک امت محشور مى‏گردى و نورى در مقابلت خواهد بود که تو را هدایت مى‏کند.»
این روایت نشان می‌دهد که اگر مسلمان در بلاد کفر باشد و در آنجا به تبلیغ دین اسلام بپردازد، حتی اگر در همان‌جا بمیرد، او در قیامت به‌تنهائی محشور می‌شود و نور ایمان او پیشاپیش او خواهد بود.
بنابراین روایات و احادیث اسلامی به ‌طورکلی مسلمانان را از زندگی در بلاد کفر و همنشینی طولانی‌مدت با غیرمسلمانان برحذر داشته‌اند؛ ولی در شرایطی این سکونت مجاز دانسته شده است.
3. رعایت احکام خاص مواجهه با کافر
اسلام برای حفظ مرزهای اعتقادی و سلامت معنوی جامعه مسلمانان، احکام خاصی را در رابطه با مواجهه با کافران وضع کرده است. از این احکام، نجاست کافران است. در قرآن‌کریم آمده است: «ای اهل ایمان! جز این نیست که مشرکان پلیدند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند.»(16)
در این آیه، مشرکان از نظر فقهی «نجس» معرفی شده‌اند؛ یعنی همانند سایر نجاسات شرعی، تماس با آنها نیاز به طهارت دارد. همچنین آنان از ورود به مسجدالحرام منع شده‌اند که نشانه روشنی از لزوم رعایت مرزهای ایمانی و دینی در اماکن مقدس است. به همین دلیل در احادیث، احکام خاصی برای مواجهه با کفار وجود دارد.‌(17)
حتی در احادیثی موقع مواجهه با کافرین دعاهایی نقل شده است. در حدیثی از پیامبر آمده است که: «مَنْ رَأَى یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً أَوْ مَجُوسِیّاً أَوْ وَاحِداً عَلَى غَیْرِ مِلَّةِ الْإِسْلَامِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنِی عَلَیْکَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِالْقُرْآنِ کِتَاباً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیّاً وَ بِعَلِیٍّ إِمَاماً وَ بِالْمُؤْمِنِینَ إِخْوَاناً وَ بِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً لَمْ یَجْمَعِ اللَّهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ فِی النَّارِ أَبَداً؛(18) اگر کسى یک یهودى و یا نصرانى و یا مجوسى و یا هرکسی را که در دین اسلام نباشد، ببیند و بگوید: خدائى را ستایش مى‏کنم که مرا بر شما به اسلام از نظر دین، و به قرآن از جهت کتاب و به محمد‌(صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله) از لحاظ پیامبر و به على از جهت امام و به مؤمنان از نظر برادران و به کعبه از نظر قبله بودن، برترى داد، خداوند متعال هیچ‌گاه میان گوینده این کلام و آن شخص غیرمسلمان در جهنم جمع نخواهد کرد.»
این حدیث توصیه می‌کند که مسلمان وقتی با کافری مواجه می‌شود، نعمت اسلام را یادآوری کرده و به زبان آورد. بنابراین، مطابق این روایات، داشتن روابط اجتماعی با کفار در دین اسلام منعی وجود ندارد؛ ولی این ارتباط در قالب قوانین و چهارچوب‌هایی است که باید رعایت شود.
نتیجه‌گیری
با بررسی آیات قرآن و روایات، روشن می‌شود که اسلام با ارتباط با کفار به ‌صورت مطلق مخالف نیست؛ بلکه نوع ارتباط به شرایط و رفتار کفار بستگی دارد. اسلام میان کفاری که با مسلمانان دشمنی می‌ورزند و آنان که به‌ صورت مسالمت‌آمیز زندگی می‌کنند، تفاوت قائل شده است. 
بر‌اساس آموزه‌های دینی، رابطه با کفاری که‌ستیزه‌جو نیستند، می‌تواند در چارچوبی مشخص و با رعایت مصالح مسلمانان برقرار شود. اسلام برای این نوع تعاملات، شرایط و ضوابطی تعیین کرده است؛ ازجمله حفظ عزت و استقلال مسلمانان، پرهیز از وابستگی و جلوگیری از نفوذ فرهنگی و اعتقادی دشمن. در نتیجه، اسلام نه‌تنها ارتباط را نفی نمی‌کند، بلکه آن را درصورتی‌که همراه با تدبیر، حکمت و مصلحت باشد می‌پذیرد. این شرایط شامل ابعاد فردی (حفظ هویت ایمانی)، اجتماعی (استقلال جامعه اسلامی) و اقتصادی (ممانعت از سلطه مالی) نیز می‌شود. مخالفت اسلام، تنها با روابطی است که منجر به ذلت، سلطه‌پذیری یا تضعیف ایمان مسلمانان شود.
پی‌نوشت‌ها:
1. ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى ‏، 1413ق، ج‏3، ص229، ح3849.
2. ابن بابویه، محمد بن على‏، الأمالی، محقق/مصحح: ندارد، تهران: کتابچى‏، 1376ش، ص605، ح8.
3 و4. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق‏، ج‏2، ص649، ح2 و4.
5. همان، ج‏2، ص200، ح1.
6. طوسى، محمد بن الحسن‏، الإستبصار‌، محقق/مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1390ق، ج‏3، ص242، ح866.
7. اشعرى قمى، احمد بن محمد بن عیسى‏، النوادر (للأشعری)، محقق/مصحح: مدرسه امام مهدى‌(ع)‏، قم: مدرسه الإمام المهدی ‏، 1408ق، ص120.
8. ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق/مصحح: غفارى، على‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى ‏، 1413ق، ج‏3، ص324، ح4158.
9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏6، ص264، ح6.
10. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق/مصحح: محدث، جلال‌الدین، قم: دارالکتب الإسلامیه، 1371ق، ج‏2، ص584، ح72.
11. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعه، محقق/مصحح: مؤسسه آل‌البیت ‏، قم: مؤسسه آل‌البیت‌، 1409ق، ج‏19، ص95، ح24234.
12. ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى‌، 1413ق، ج‏3، ص229، ح3849.
13. عریضى، على بن جعفر، مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، محقق/مصحح: مؤسسه آل‌البیت لإحیاء التراث‏، قم: مؤسسه آل‌البیت، 1409ق، ص176، ح320.
14. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏5، ص43، ح1.
15. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی، محقق/مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دارالثقافه، 1414ق، ص46، ح54.
16. توبه، آیه 28.
17. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏2، ص650، ح10.
18. ابن بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محقق/مصحح: ندارد، قم: دارالشریف الرضی للنشر، 1406ق، ص26.
 * مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی