گفتوگو با سردار مهدی امیریان مدیر موزه انقلاب و دفاع مقدس
شرحی بر احوال ادبیات دفاع مقدس و روایت راویـان
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
بخش اول
دفاع مقدس و بسامدهای زمانی و معمولی آن در طول دهههای بعد از قطعنامه 598 ذیل موضوعات تاریخی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی شناخته میشوند که هر کدام وابستهها و پیوستگیهای روایی را با خود به همراه دارند و گاهی عنصر «عاطفه» و «احساس» این حقیقت وجودی از تعلقات رزمندگان به مفاهیم والای انسانی را چنان نمود میدهند که ذهن انسان اگر شناخت دقیقی از ارزشهای موجود و پدیدهها و پدیدارها نداشته باشد؛ آن رزمندگان را موجودات و یا قهرمانان دستنیافتنی میپندارد؛ درحالی که همه رزمندگان و شهدای دفاع مقدس در متن و بطن همین جامعه زیستهاند و تنها کافی است که ما آنها را به خاطر و به عنوان گنجینه ارزشی و زنجیره ارزشی به آیندگان بسپاریم.
منظومههای حماسی و پهلوانی از «شاهنامه فردوسی» و یا «دقیقی» و «ایلیاد و ادیسه» و «هومر» هیچکدام در زمان حضور قهرمانان این منظومهها به وجود نیامدند و شاید قرنها از زمان زیست آنان گذشت تا این منظومهها شکل گرفتند و تبدیل به میراث فرهنگی بشری شدند.
دفاع مقدس قهرمانان بیشماری داشت که گرچه در زمان خودشان ناشناخته ماندند؛ اما به رسم ادب و اخلاق و وظیفه برعهده ماست که حالا منظومهسرایی کنیم وای بسا این منظومهها را اگرچه در قالب مجموعه کتاب منتشر میکنیم؛ افزون بر آن، باید به طور حتم از تمام ظرفیتهای فنآورانه و تکنولوژیک نیز استفاده کنیم و روایتی بر ساخته از شرح دقیق زیست و تفکر و رزم هشت سال دوران دفاع مقدس را به آیندگان منتقل کنیم.
ظرفیتهای فنآورانه و تکنولوژی در آمیختگی با روایت سنتی راویان پیشکسوت و جوان در «موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» قالبی جذاب از روایت را در دل پایتخت همه روزه به صورت پویا و فعال ایجاد کرده است که به تازگی مدیریت آن به یک جوان متولد 1358 واگذار شده و دکتر سردار سرتیپ دوم بسیجی مهدی امیریان که خود از راویان به نام عرصه دفاع مقدس و بسیار متأثر از شخصیت شهید حسن باقری است؛ حالا با مجموعهای از انرژی و تفکر جوانی و نو و با تجربهای انباشته از کاراونهای راهیان نور، مؤسسه فرهنگی شهید حسن باقری و حضور در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، با میل شدید به محتوای غنی و قوی و روایت بنیادین از دفاع مقدس میخواهد بگوید: ما هستیم و ما میتوانیم...
او، با تواضعی مثالزدنی و با صمیمیت گفتار و رفتار در روزی که مشغله و دغدغههای زیادی از امور و جلسات هم همراهیاش میکرد؛ کمی بیش از دو ساعت از زمانش را با توجه به اهمیت موضوع روایت و روایتگری در موزه مقاومت و حاج قاسم به ما داد و به طور خاص و تخصصی و کارشناسی- با تکیه بر رهنمودهای رهبری- به مرور نظریههای مختلف ادبی و هنری به شرح آنچه پیشروست پرداخت و به گفتوگو با ما نشست.
ضمن تشکر از اینکه فرصتی را در اختیار ما قرار گذاشتید، برای شروع گفتوگو لطفاً خودتان و سوابقتان را معرفی کنید؟ و بفرمایید که چه مراحلی را پشتسر گذاشتید؟
بنده سرتیپ دوم بسیجی مهدی امیریان هستم. در حال حاضر مدیرعاملی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به بنده واگذار شده. بیش از بیست سال است از زمانیکه دانشجو بودم تا الان فعالیتهای مختلف در حوزه دفاع مقدس داشتم و دارم. در اولین دوره آموزشی راویان دانشجو در بسیج دانشجوی شرکت کردم و به عنوان راوی از سال 80 در کاروانهای راهیان نور دانشجویی حضور داشتم و این موضوع باعث شد تا مسیرم به سمت فعالیت در حوزه دفاع مقدس تغییر کند.
بیش از ده سال مدیرعامل مؤسسه شهید حسن باقری بودم. در آنجا کتابهای مرجع از اسناد مرتبط با شهید حسن باقری را کار کردیم و مستند «آخرین روز زمستان» را به کمک شبکه یک تولید کردیم. محل شهادت شهید باقری در فکهشمالی به عنوان یادمان ایجاد شد و الان محل زیارت دانشجویان و علاقهمندان در ایام راهیان نور است. از سال 99 با تدبیری که صورت گرفت به بنیاد حفظ آثار و نشر دفاع مقدس آمدم. ابتدا رئیس «سازمان تحقیقات و آموزش» بنیاد بودم و بعد دبیر «ستاد راهیان نور» کشور شدم و بعد از آن مسئولیت «سازمات ادبیات دفاع مقدس» را برعهده داشتم و الان هم به عنوان «مدیرعامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» در خدمت شما هستم.
قطعاً این حجم از فعالیت شما را به تئوریها و نظریههای مختلف در حوزه فعالیت پیرامون دفاع مقدس و گفتمان دفاع مقدس رسانده است؛ با این توصیف، چه عامل و یا عواملی را مؤثر بر آن میدانید که با وجود گذشت چند دهه متوالی از آن دوران، هنوز باید به این موضوع پرداخته شود؟
برای پاسخ به این سؤال باید یک مقدمه به عنوان اصل بیان شود. امیرالمؤمنین(ع) در نامه 53 نهجالبلاغه به امام حسن مجتبی(ع) توصیهای درخصوص دانستن تاریخ دارند و میفرمایند: «تاریخ را خواندم و گویا آنکه با گذشتگان زندگی کردم» مشخص است که تاریخ را خواندن و دانستن «بما هو تاریخ» به تنهائی فایدهای ندارد. تاریخ را دانستن در واقع برای آن است که ما خطائی را دوباره تجربه نکنیم. شکستها و پیروزیها را ببینیم و از آنها عبرت بگیریم تا مسیر آینده برای ما باز شود. پس! بنابراین دانستن تاریخ به تنهائی رفع نیاز نمیکند و باید بدانیم که چه آوردهای برای ما دارد.
رهبر انقلاب اسلامی فرمودند «دوره هشت سال دفاع مقدس دوران نورانی و پرافتخار تاریخ کشور است» مسلم است که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران یکی از قلههای برجسته تاریخی، دوران دفاع مقدس است. و باز هم اشاره کنم که حضرت آقا فرمودند: «این دفاع مقدس باید زنده نگه داشته شود و هرکس که در این زنده نگه داشتن نقش دارد کاری کمتر از شهادت انجام نمیدهد» نگاه و رویکرد ما به دفاع مقدس تبیینی است؛ چرا باید نسلهای آینده تاریخ جنگ و دفاع مقدس را بدانند؟ چون همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند؛ دفاع مقدس به ما هویت داد. اقتدار ملی در دوران دفاع مقدس برای مردم تثبیت شد و باید برای نسلهای بعد موضوع تبیین شود و دستور حضرت آقا این است که جوری برای دفاع مقدس کار کنید که جوان امروز هم همانطور که شما به دفاع مقدس نگاه دارید آن را ببیند و این یک ماموریت بزرگ و حقیقتاً کار سختی است. دانستن دوران دفاع مقدس، اول، هویت میدهد و دوم، راه آینده را باز میکند و در مرحله سوم، الگو معرفی میکند. ما در دفاع مقدس فرماندهانی داریم اکثراً جوان با ویژگیهای مشخص که از لذایذ دنیا با وجود اینکه آرزوهایی داشتند گذشتند. قطعاً آنها هم دوست داشتند (تحصیلات داشته باشند- ازدواج کنند- خانواده داشته باشند و... ) اما! سؤال این است که به چه دلیل و با چه انگیزهای اینها را رها میکنند؟! بیان چرایی شکلگیری اینها تبیین است و اتفاقی و شانسی نمیتواند صورت بگیرد. البته در حوزه روایت کار بسیار داریم اما اصل موضوع این است که حرف اصلی را حضرت آقا فرمودند و در این سالها به عنوان فصلالخطاب اشاره داشتند و در تاریخهای مختلف و به بهانههای مختلف درخصوص ثبت و ضبط و نشر معارف دفاع مقدس تأکیدات داشتند و گفتند «کار برای دفاع مقدس باید صد برابری شود. تولیدات باید صد برابری شود. باید این کارها به نسلهای بعد منتقل شود. و ماندگار شود» ما برای تاریخ کار میکنیم.
تعبیر بنده این است که «نشر معارف دفاع مقدس برای تاریخ است.»گریزی بزنم به یکی از خاطرات خودم که هنوز در سن جوانی بودم و اولینبار بود که میخواستم بروم در یک مؤسسهای کار دفاع مقدس انجام بدهم. (مؤسسه شهید حسن باقری) در بدو و ابتدای کارم بود؛ خدا حفظ کند «سردار فتحالله جعفری» را که به من رهنمود و توصیههای داشتند. ایشان به من توصیه کردند که اول اسناد را بخوانم و با اسناد آشنا شوم و برای ادامه کار دو شرط اصلی برای من گذاشتند که همیشه آویزه گوش من است. گفتند فلانی! این قرآن را میبینی که روی میز من است؟ گفتم بله! گفت: دیدی که همه روی قرآن دست میگذارند و قسم میخورند؟! گفتم بله! گفت:جَوون! ما میخواهیم کتابهایی را درخصوص دفاع مقدس و حسن باقری کار کنیم که همه دست بگذارند روی آنها و قسم بخورند. یعنی چی؟ یعنی این کتاب دقیق است. اشتباه ندارد. خطا ندارد. تحریف ندارد و در واقع اولین شرط این است که ما میخواهیم کتابی را تولید کنیم که بشود مثل قرآن به آن قسم خورد.
شرط دومی هم بود که این شرط هم خیلی مهم بود؛ گفت: «ما کاری را میخواهیم شروع کنیم که ممکن است عمرت در این دنیا کفاف ندهد تا نتیجه کار خودت را ببینی. آیا با این ویژگی کار، باز هم حاضری وارد این کار بشی؟!» این موضوع خیلی حرف دارد و به لحاظ طبیعت و امیال انسان، هرکس دوست دارد که نتیجه کار خودش را ببیند و کار سخت و انتخاب سختی برای من بود؛ البته که شهید حسن باقری در جای گفته بود: «جنگ یک روزش شکست و یک روزش پیروزی است و چون ما برای اسلام میجنگیم به دنبال پیروزی هستیم؛ اما! مشخصا نه برای پیروزی، بلکه برای انجام تکلیف میجنگیم» از همینرو ممکن است نتیجه خیلی از اقدامات و کارهای خود را ما که فعال این حوزه هستیم نتوانیم ببینیم؛ اما این نوع تفکر نشان میدهد که رد این کار تا کجای تاریخ میتواند به پیش برود.
با این توصیفات تاثیر ادبیات دفاع مقدس را در جامعه امروز چطور میبینید؟
هرکاری نقاط ضعف و قوتی دارد و هیچکاری بدون نقطه ضعف نیست. در واقع دیکته نانوشته است که غلط ندارد؛ ولی! قطعاً مسیر پرشتابتری را پیشرو داریم و حتماً باید تلاش مضاعفی داشته باشیم. اتفاقاتی که در دفاع مقدس افتاده قرار است که در قالبهای مختلف به مردم ارائه شود. قرار است برای نسلهای بعد ماندگار شود.
در رونمایی کتابی که چند روز پیش داشتیم عرض کردم: ما کتاب را صرفاً برای وجود کتاب تولید نمیکنیم ما کتاب را برای تاریخ تولید میکنیم و قرار است برای تاریخ و نسلهای بعد تولید میکنیم و برای روزگاری تولید میکنیم که خود ما نیستیم.
جنگها و ادبیات در دورههای مختلف با هم ترکیب شدند و کارکردهای مختلف تاریخی، فرهنگی و اجتماعی داشتند. شما فکر میکنید به لحاظ تطبیقی ادبیات دفاع مقدس ما میتواند شانه به شانه ادبیات جنگ اروپا و سایر ملل حرکت کند؟
اصلاً قابل مقایسه نیست! تاریخ دفاع مقدس ما به دلیل مفاهیمی که دارد و ادبیاتی که تولید کرده با فاصله زیاد در قله حضور دارد. من یادم است آقای سرهنگی (خدا حفظش کند) میگفت: «جنگها تمام میشوند آن چیزی که باقی میماند تاریخ و سربازها و ادبیات است» درسته! جنگ ادبیات ایجاد میکند؛ اما باید پرسید که کدام جنگ را در دنیا سراغ دارید که معارفش همانند دفاع مقدس باشد؟! جنگها یا برای کشورگشایی یا مطامع شخصی و یا ثروت اندوزی بوده. به خاطر همین، امام عزیز(ره)اولینبار تعبیر «دفاع مقدس» را بهکار بردند. در حقیقت ما دفاع مقدس داشتیم. ما دفاع کردیم و اصلاً مفهوم دفاع خیلی فراتر از جنگ بود و هست. ما گاهی خودمان را در مفهوم جنگ محدود میکنیم و این قیاس، قیاس معالفارق است. ما دفاع مقدس داشتیم و مفاهیم دفاع مقدس، قلههای آن. ادبیات آن، کلید واژههای آن، همه معلوم و مشخص هستند. از خودمان بپرسیم که در جنگها آیا ایثار هست یا نه!؟ اگر هست به چه میزان هست!؟. فداکاری هست یا نه؟ اگر هست به چه میزان هست؟ دفاع مقدس به ما خود باوری یاد داد. به ما نگاه به درون یاد داد. به ما عدم امید داشتن به خارج را یاد داد. به ما یاد داد که سیم خاردار هم نمیگذارند وارد کنیم و باید روی پای خودمان بایستیم و دست روی زانوی خود بگذاریم.
اجازه بدهید کمی شخصی به موضوع نگاه کنم. چرا کار برای اندیشه حسن باقری درحالی که هنوز دانشجو بودم برای من جذاب شد؟ به دلیل اینکه اندیشه حسن باقری مفاهیم را تغییر میدهد؛ درهای جدیدی را باز میکند. او به من یاد داد که باید به خود جرأت داد و در نوع جنگیدن استراتژی را اگر لازم است باید عوض کرد. یعنی ما جنگ نکردیم که فقط جنگ کرده باشیم؛ این خیلی مفهوم کوچکی است که مثلاً با یک کشور و یا یک رژیمی جنگ کردیم؛ نه! مفهوم، مفهوم«انقلاب اسلامی» است.
در عالم هنر دو نظریه برای خلق یک اثر هنری وجود دارد که میگوید «هنر برای هنر» یا «هنر برای مردم» شما فکر میکنید بسامد تولیدات ادبیات دفاع مقدس و تولیدات هنری دفاع مقدس، ذیل کدام یک از این دو نظریه جایگاه دارند؟ بخصوص اینکه همانطور هم که اشاره داشتید ما با الزام به تولید، شاهد تکثر تولید در این عرصه هم هستیم. آیا باور دارید که تولیدات ادبی دفاع مقدس میتواند خارج از دو نظریه باشند.
اجازه بدهید من جملهای از شهید عزیزمان حاج قاسم عزیز وام بگیرم. ایشان فرمودند «آن جامعه آخرالزمانی که باید اتفاق بیفتد و ما با ظهور آقا امام زمان(عج) منتظر آن هستیم. آن جامعه نزدیک به همان چیزی است که ما در دوران دفاع مقدس تجربه کردیم» در واقع ایشان با این جمله اینگونه بیان داشتند که آن جامعه آرمانی به صورت کوچک شده، همان دوره دفاع مقدس است. وقتی از این منظر و طریق به موضوع نگاه کنیم آنگاه خواهیم دید که هنر دفاع مقدس قالب پذیر نیست! همانطور که حضرت آقا فرمودند: «راههای زیادی برای نشر و تولید و ترویج آثار دفاع مقدس وجود دارد؛ اما! قطعا قویترین آن ابزار هنر است» یعنی ما با ابزار هنر میتوانیم رویداد و رخداد و یک مفهوم را ماندگار کنیم. به فرض مثال یک رمان خوب! یک داستان یا یک فیلم یا یک شعر خوب یا یک روایت خوب را حتما میتوانیم با یک قالب و شکل هنری ماندگار کنیم.
من یادم هست وقتی مستند «آخرین روز زمستان» پخش شد و واقعا کار فاخری بود. -نه به زعم آنکه من مسئولیتی در تولید اثر داشتم، نه! بلکه با اظهار نظر کارشناسان این اثر کار فاخری بود- آنجا بیان شد که اگر کار خوب تولید شود مردم عادی حتماً به اثر تولید شده اقبال نشان خواهند داد. مقام معظم رهبری در جای فرمودند: «این شهدا بهترین هستند و باید بهترین کارها برای آنها صورت بگیرد» بنابراین ما محکوم به کار بهتر هستیم. من که الان مسئولیت مدیرعاملی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را دارم محکوم به انجام بهترین کارها در حوزه تولیدات محتوای هستم. و همه چیز باید در خدمت محتوا باشد. ما در مؤسسه شهید باقری شعاری داشتیم مبنی بر اینکه همه چیز در خدمت محتوا هست. به طور مثال تولید کتاب، طراحی جلد، صفحهآرایی یا اگر پرچمی میخواهد جایی نصب شود باید همسو با محتوا باشد. جانمایی و بلندگو، خاکریز و... و همه ابزارها اعم از ادبیات، سینما، کتاب و... همه باید در خدمت تولید محتوا باشد.
همانگونه که شما هم اشاره داشتید ادبیات دفاع مقدس ذیل ادبیات تاریخی قرار دارد و در آن زمان این ادبیات توانسته بود جامعه و به خصوص جوانها را به (شورانگیزی، شعف، برانگیختگی، تفاخر و...) برساند. آیا فکر میکنید این نوع ادبیات در این مقطع زمانی و حتی در آینده میتواند همان کارکردها را داشته باشد؟
من سؤال شما را با جملهای قریب به مضمون از حضرت آقا درخصوص مدافعان حرم پاسخ میدهم. «وقتی شهدای مدافع حرم را میبینیم؛ اینها جنگ را ندیدند اما ما جنگ را دیدیم و تاریخ کربلا را خواندیم ولی این جوانان مدافع حرم جنگ را ندیدند پس چگونه تأثیر گرفتند» مسلم است که اثرگذاری تولیدات و ادبیات دفاع مقدس است. خود من متولد 1358 هستم؛ جنگ را ندیدم و وقتی با نویسندگان مینشینیم میگویم که من با مطالعه کتابهای شما دفاع مقدس را شناختم، اسناد را مطالعه کردم و علاقهمند شدم، زمانهای طولانی پای صحبتهای راویان و راهیان نور نشستم تا به درک رسیدم. با این نگاه اگر بیندیشیم باید ببینیم که آیا ادبیات دفاع مقدس با همه الزاماتش کارکرد نداشته؟ قطعاً داشته! مصداق و مطالعه موردی اگر میخواهید؛ همین مدافعان حرم. آنها از همسر جوان از بچه ندیده و از زندگی خود گذشتند درحالی که جنگ و دفاع مقدس را ندیده بودند...
(ادامه دارد)