نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
«بانیان ناترازی» با «ژست منتقد» نقش«طلبکار» را بازی میکنند
سرویس سیاسی-
بانیان ناترازی و ترک فعل ضمن حمایت از اشخاص ناکارآمد و بذل و بخشش مناصب دولتی پس از پیروزی در انتخابات، به نقد شرایط حاصل از مدیریت اشخاص پیشنهادی پرداخته و با ایفای نقش طلبکار بازی دو سر برد را در نظر دارند.
مدعیان اصلاحات به عنوان بانیان ناترازی در حوزههای مختلف - با وجود حمایت همهجانبه از دولت چهاردهم و دولتهای ناتراز پیشین- با ژست منتقد در قامت طلبکار ظاهر شدهاند تا از پاسخگویی و پذیرش مسئولیت فرار کنند.
طیفی که پس از پیروزی در انتخابات، بیش از شوق خدمت دچار عطش قدرت شده و با چالش تقسیم مناصب و جایگاه، افکار عمومی را به تیترهای «مجاهدین شنبه» و «مجاهدین جمعه» مشغول داشت؛ اخیراً در نقش نقاد ایفای نقش میکند.
اصلاحطلبان که حمایت و همراهی تمامقد مجلس در رای به کابینه را تجربه کردند؛ به تازگی نقش طلبکار را بازی کرده و منتقد ناترازیهای موجود شدند. فارغ از اینکه نقد ناترازی لازم است یا خیر باید این مسئله را در نظر گرفت که ناقدان امروز حامیان دیروز هستند و در کاستیهای کنونی سهم دارند.
روزنامه زنجیرهای «دنیای اقتصاد» ذیل تیتر «عاقبت عقبگرد در تاریخ» نوشت: «جناب رئیسجمهوری در سخنانی خواستار بازگشت به دورهای شدهاند که بدون کولر و پنکه، دمای ۳۵درجه هم تحملپذیر بود. اولا باید گریست بر وضعیتی که این حرفها از زبان شخص دوم مملکت برآید. همین هفته گذشته ببینید در جنوب خلیج فارس چه پروژههایی، چه سرمایهگذاریهایی، چه دغدغههایی و چه آیندهای برای کشورها از زبان رهبرانشان مطرح شده، آن وقت ما اینجا باید زندگی خود را به دههها قبل باز گردانیم تا دولت بتواند کارش را به نحو احسن انجام دهد».
این روزنامه در ادامه با ذکر مثال آورده است: «لهستان در دوره حکومت نظامی یاروزلسکی، با ناترازی در بسیاری از کالاها مواجه بود. یک مورد کمبود شامپو برای شستوشوی سر بود. البته مشخص است که مردم لهستان در دهه۱۹۸۰، یک دفعه بیشتر از قبل استحمام نمیکردند که مصرف شامپو زیاد شده باشد، آنان زندگی طبیعی خود را داشتند؛ اما متاسفانه دیگر مثل گذشته شامپو وجود نداشت. راهحل چه بود؟ مگر قدیمیهای لهستانی چه میکردند؟ آنها هم همین کار را کردند. مردم مجبور شدند از تخممرغ برای شستوشوی سر استفاده کنند. بگذریم که همین امر هم بر طویل شدن صف تخممرغ مؤثر بود. چند صباحی بعد، ابتدا دولت ائتلافی و سپس دولت غیرکمونیستی توانست این تراژدی را تمام کند. نمونه دیگر کمبود گاز در اغلب کشورهای بلوک شرق بود. این کمبود منجر شده بود که تاریخ بار دیگر به عقب برگردد و مردم بخاریهای گازی خود را که اغلب با قطع و وصل گاز در زمان خواب اهل خانه، جان آنان را میگرفت با بخاریهای چوبی جایگزین کنند».
در ادامه این مطلب اشاره شد: «مثال دیگر از عقبگرد در تاریخ، کاری است که چائوشسکو برای فقدان بنزین و گازوئیل در کشورش انجام داد. چائوشسکو از خود پرسید، مگر قدیم که سوخت موتور دیزلی وجود نداشت، مردم چه میکردند؟ مشکلی داشتند؟ همان کار را انجام دهیم. این بود که حملونقل با اسب بار دیگر در شهرهای رومانی آن هم در دهه ۱۹۸۰ رواج یافت. البته عاقبت کار دولت وی را همه میدانیم».
یکی از راههایگریز و توجیه افکار عمومی در مواجهه با کاستی و ضعف مدیریت استفاده از تمثیل و قیاس شرایط است؛ روزنامه «شرق» نیز با تیتر «ناترازی انرژی در کشور، از چالشهای مهم مدیریتی» به موضوع ناترازیها پرداخت و ضمن اشاره به اینکه مقایسه ناترازی ایران با سایر کشورها، «قیاس معالفارق» و «تمثیل نارواست» نوشت: «دولتمردان زمانی که از مصرف انرژی در ایران صحبت میکنند، دو موضوع را مدام با حرارت تکرار میکنند؛ یکی مصرف نامتعارف انرژی از سوی شهروندان و دوم مقایسه میزان مصرف انرژی با کشورهای پیشرفته که چند برابر آنان مصرف میکنیم. ای کاش در این نوع مقایسهها شتابزدگی به خرج ندهند. به شخصه البته نمیدانم این آمارها راستیآزمایی شده و منبع اطلاعات آن صحیح است یا نه، ولی زمانی که از زبان رئیسجمهور محترم شنیده میشود، یقینا هدف از بیان آن، دادن اطلاعات نادرست به شهروندان نیست، اما با یک حساب سرانگشتی و ساده میتوان پی برد، منابعی که این اطلاعات، بهویژه اطلاعات میزان مصرف برق و آب را به جناب رئیسجمهور میدهند، آمار صحیح را به ایشان نمیدهند؛ چراکه در کشورهای اروپایی میزان مصرف انرژی برای صنایع بسیار بالاست، چون تعداد صنایع سنگین مانند هواپیماسازی، اسلحهسازی، خودروسازی، کشتیسازی، ساخت انواع قطار، پوشاکسازی و... به صورت چشمگیری در حال تولید و مصرفاند، بنابراین برق و انرژی چندین برابر کشور ما در زمینههای مختلف مصرف میشود. البته نباید فراموش کرد که تولید انرژی پاک مانند خورشیدی، باد، هستهای و... بخش وسیعی از نیازهای این قاره را به انرژیهای فسیلی بینیاز کرده است، بنابراین میزان وابستگی و مصرف صنایع ما به انرژی بسیار پایینتر از کشورهای پیشرفته است. در زمینه مصرف عمومی مانند مصارف خانگی و شهری، عواملی وجود دارد که باید ابتدا ملحوظ شود و سپس ارزیابی شود که قاره اروپا در مدار مناطق سرسبز جهان قرار دارد، میزان بارش سالانه با وجود کوهها، جنگلها، مراتع و رودهای پرآب و خلیجهای متعدد، در کل قارهای خنک و معتدل است، بنابراین با کشوری مانند ایران از لحاظ آبوهوایی اساسا فرق دارد».
با توجه به اینکه رسانههای منتقد و طلبکار در حوزه ناترازیهای موجود، حامیان دولت فعلی هنگام کارزار انتخاباتی و پس از پیروزی در انتخابات بودند؛ جنگ قدرت و تقسیم مناصب هنوز به عنوان یک فرضیه به قوت خود باقی است. بدین شرح که طیف غربگرا در کشاکش درون جناحی، درصدد جایگزینی و جابهجایی افراد هستند.
برخی از رسانههای زنجیرهای نیز که تمایلی به جابهجایی و جایگزین ندارند در مقام شارح ظاهر شده تا نقد سایر رسانهها را خنثی کنند.
در همین راستا روزنامه زنجیرهای «اعتماد» ذیل تیتر «ناترازي برق: بحراني كه اقتصاد و اجتماع را تهديد ميكند» با اشاره به اینکه « ناترازي برق ريشه در مسائل ساختاري، سياستگذاريهاي ناكارآمد دارد» نوشت: «ناترازي برق در ايران، يعني ناتواني در همگامسازي عرضه با تقاضاي فزاينده برق، به بحراني جدي در بخش انرژي كشور تبديل شده كه اقتصاد، اجتماع و محيطزيست را تحت فشار قرار داده است. اين بحران در آستانه تابستان ۱۴۰۴ با كمبود حدود ۱۲ تا ۱۵ هزار مگاواتي در اوج مصرف و قطعيهاي گسترده، زندگي روزمره مردم را مختل كرد، توليد صنعتي را فلج نمود و اعتماد عمومي به نهادهاي دولتي را خدشهدار ساخت».
این روزنامه در ادامه تشریح کرد: «در تابستان ۱۴۰۳، اوج تقاضا به حدود ۸۰ هزار مگاوات رسيد، در حالي كه ظرفيت عملي توليد برق كشور حدود ۵۸ تا ۶۱ هزار مگاوات بود. نيروگاههاي حرارتي، كه حدود ۸۵درصد برق كشور را تأمين ميكنند، با ميانگين عمر ۲۵ تا ۳۵ سال و بازدهي متوسط ۳۷درصد، كارايي محدودي دارند. شبكه انتقال و توزيع فرسوده نيز سالانه حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد از برق توليدي را تلف ميكند... از منظر اقتصادي، قطعيهاي مكرر برق توليد صنعتي را مختل كرده و خسارات سنگيني به بار آورده است. در تابستان ۱۴۰۳، اين قطعيها حدود ۱ درصد از توليد ناخالص داخلي (معادل ۴ تا ۵ ميليارد دلار) را كاهش داد. صنايع كليدي مانند فولاد، سيمان و پتروشيمي با كاهش توليد و افزايش هزينهها مواجه شدند؛ برخي گزارشها از كاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدي توليد در بخشهايي مانند سيمان خبر ميدهند. در بخش كشاورزي، قطعي برق چاههاي آب، توليد محصولات زراعي را كاهش داد و امنيت غذايي را تهديد كرد».
علیایحال مدعیان اصلاحات با سیاست «گاهی به نعل، گاهی به میخ» و «شریک دزد و رفیق قافله»، نقش ناقد و حامی دولت را توأمان برعهده گرفتهاند.
به هر ترتیب، رسانههای زنجیرهای جناح موسوم به اصلاحات که سهم قابل ملاحظهای در تحمیق افکار عمومی در کارزار انتخاباتی و تحمیل افراد به کابینه دولت چهاردهم داشت با انکار عملکرد خود در پیشنهاد افراد به نقد ناترازیها اشاره کرده و به عنوان طلبکار داعیه اعاده حق دارد.
این طیف با سوءاستفاده از «حافظه کوتامدت» جامعه، همیشه در قاموس قهرمان ظاهر شده و ضمن بهرهمندی از امتیازهای قدرت و تحمیل افراد در مناصب و مشاغل حساس از پذیرس مسئولیت سر باز زده و شانه خالی میکند.
لازم به ذکر است، ناترازیهایی که در حال حاضرگریبانگیر جامعه است، ناشی از ترک فعل در دولت تدبیر و امید و دولت فعلی است که مورد حمایت و توصیه طیف اعتدال - اصلاحات بود.