کد خبر: ۳۱۰۳۶۹
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۴

اخبار ویژه

 
 
دویچه وله: آمریکا قادر به تحریم نفت ایران نیست
 
دولت ترامپ دیگر فاقد ابزارهای مؤثر فشار همزمان بر ایران و چین است و در حالی که علیه چین جنگ تعرفه‌ای آغاز کرده نمی‌تواند سیاست تحریم نفت ایران را نیز در کنار آن پیش ببرد.
دویچه وله وبسایت رسمی دولت آلمان با بیان این تحلیل تأکید کرد دولت آمریکا، اهرم‌های مؤثر خود برای توقف صادرات نفت ایران را از دست داده.
دویچه وله در پاسخ این پرسش که « آیا ترامپ می‌تواند صادرات نفت ایران به چین را متوقف کند؟»، نوشت: دولت ترامپ در دوره اول ریاست وی توانست صادرات نفت خام ایران را در سال شیوع کرونا به زیر 400 هزار بشکه نفت در روز برساند اما اکنون شرایط پیچیده‌تر شده و ترامپ قادر به این کار نیست. با وجود همه فشارها و تحریم‌ها ایران توانسته صادرات نفت خود به چین را به عنوان بزرگ‌ترین خریدار عمده‌اش، حفظ و حتی تقویت کند.
ایران خود را با تحریم‌ها تطبیق داده و حتی صادرات خود را با وجود فشار فزاینده تحریمی افزایش هم داده است. به گفته شرکت‌های تخصصی همچون «کپلر» و «وورتکسا»، علی‌رغم تلاش‌های ایالات متحده برای متوقف کردن تجارت نفتی ایران، تهران همچنان بین 1.2 تا 1.5 میلیون بشکه در روز نفت خام صادر می‌کند. این نشان‌دهنده بهبودی شدیدی از اواسط سال 2020 است، زمانی که ترکیبی از تحریم‌ها و همه‌گیری کووید-19 صادرات نفت ایران را به زیر 400 هزار بشکه در روز رساند.
چین با وجود تهدید تحریم‌های آمریکا به عنوان ثابت‌ترین خریدار نفت ایران ظاهر شده است. تحلیلگران تخمین می‌زنند که تهران سالانه بین 30 تا 40 میلیارد دلار از فروش نفت خود درآمد کسب می‌کند.
کارشناسان می‌گویند ادامه صادرات نفت ایران متکی به شبکه پیچیده‌ای از عملیات‌های مخفی است که صنعت گسترده‌ای در بازار خاکستری را تشکیل می‌دهد. نفتکش‌ها اغلب با خاموش کردن فرستنده خود برای فرار از شناسایی غیرقابل ردیابی می‌شوند.
نفت اغلب بین کشتی‌ها در دریا منتقل می‌شود تا مبدأ خود را پنهان کند و کشتی‌ها به طور معمول نام، پرچم و ثبت را تغییر می‌دهند تا سردرگمی ایجاد کنند. در بسیاری از موارد، اسناد و مدارکی جعل می‌شود تا به دروغ نشان دهد که منشأ نفت کشورهایی مانند عراق یا مالزی است.
بیشتر ناوگان موسوم به «ناوگان سایه» متشکل از نفتکش‌های فرسوده‌ای است که تحت پرچم‌های مختلف حرکت می‌کنند و فاقد بیمه‌نامه مناسب هستند. بسیاری از آنها پیشتر برای اسقاط کردن فروخته می‌شدند و دیگر تحت پوشش بیمه‌های بین‌المللی نیستند.
پالایشگاه‌های چینی نیز از مزیت تخفیف سود می‌برند، در حالی که پکن از به رسمیت شناختن تحریم‌های آمریکا علیه ایران امتناع می‌ورزد. این صنعت سایه پر رونق، زنگ خطر را در واشنگتن به صدا درآورده است، جایی که مقامات هشدار می‌دهند که شکاف‌های اجرائی- به ویژه در آسیای جنوب شرقی- سیاست تحریم‌های جهانی را تضعیف می‌کند.
مقامات ایالات متحده از شرکای منطقه‌ای خواسته‌اند تا نظارت خود را بر تجارت دریایی و انتقال نفت تشدید کنند، اما همسویی‌های سیاسی و اقتصادی این همکاری را پیچیده می‌کند. برای مثال، مالزی روابط نزدیکی با ایران و چین دارد و ظرفیت‌های اجرائی در منطقه بسیار متفاوت است.
به این چالش‌ها، موانع فنی در ردیابی محموله‌ها هم اضافه می‌شود. ماهیت مخفیانه این عملیات، همراه با عدم اجرای هماهنگ دریایی، رهگیری و توقف جریان نفتی را بسیار دشوار می‌کند و فقط ایران نیست که درون این شبکه پیچیده خاکستری نفت می‌فروشد. شبکه جهانی نفتکش‌های سایه به یک تجارت چند میلیارد دلاری پررونق تبدیل شده است. 
ونزوئلا و روسیه- هم تحت تحریم‌های آمریکا و هم تحت تحریم‌های بین‌المللی- از یک نام مبهم استفاده کرده‌اند و از تاکتیک‌هایی مانند جعل مبدأ و انتقال کشتی به کشتی برای حفظ جریان نفت به سوی خریداران استفاده می‌کنند.
ایالات متحده اهرم فشار خود را از طریق جنگ تعرفه از دست داده است. حتی اجرای تهاجمی‌تر تحریم‌ها نیز برای توقف کامل تجارت نفت ایران کافی نخواهد بود. ایالات متحده اکنون با چالش عمیق‌تری مواجه است: این کشور اهرم فشار بر چین، مقصد اصلی صادرات نفت خام ایران را از دست داده است. قبل از روی کار آمدن ترامپ، خریداران چینی محتاط‌تر به نظر می‌رسیدند و به خطرات ناشی از تحریم‌های احتمالی ایالات متحده توجه داشتند. اما این محاسبات پس از آغاز یک جنگ تعرفه‌ای گسترده علیه پکن توسط واشنگتن تغییر کرده است. از منظر پکن، هزینه‌های اقتصادی گسترده‌تر جنگ تعرفه‌ها بسیار بیشتر از خطرات مرتبط با هریک از تحریم‌هاست.
 
 
داریل کیمبال: ترامپ نمی‌تواند غنی‌سازی را در ایران متوقف کند
 
مدیر یک اندیشکده آمریکایی معتقد است مواضع متناقض و سردرگم مقامات آمریکایی در مذاکرات با ایران کمکی به مذاکرات نمی‌کند و توقعات دولت آمریکا هم در این زمینه غیر واقع‌بینانه است.
داریل کیمبال می‌گوید مدیر اجرائی «انجمن کنترل تسلیحات» در واشینگتن در پاسخ به این سؤال رادیو فردا که آیا ما شاهد یک تغییر رویکرد در دولت آمریکا در زمینه انتظارات از مذاکره با ایران هستیم؟، گفت: فکر می‌کنم چیزی که ما می‌بینیم پیام‌های ضدونقیضی است که دولت ترامپ در زمینه درخواست‌هایش از ایران می‌فرستد و این به روند کمکی نمی‌کند. مذاکره‌کنندگان ایرانی نیز گفته‌اند که این مفید نیست. ترامپ از قبل از روز تحلیف، پیوسته گفته که می‌خواهد با ایران به توافق برسد تا از ایران مسلح به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند. او گفته که این جایگزین بهتری برای جنگ است، اما درباره این‌که آمریکا از این توافق چه می‌خواهد کمی تغییر می‌بینیم.
ما از استیو ویتکاف شنیده‌ایم که ایالات متحده ممکن است مایل به توافقی باشد که توانایی ایران برای غنی‌سازی را به حداکثر ۳.۶۷ درصد محدود کند، که سطح بسیار پایینی است و برای سوخت هسته‌ای تجاری استفاده می‌شود.
از سوی دیگر، ما شنیده‌ایم که مارکو روبیو، وزیر خارجه، و سپس ترامپ در آخر هفته گفته‌اند که به چیزی کمتر از برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران رضایت نخواهند داد، که به نظر من غیرواقع‌بینانه است. این هدفِ برخی از دولت‌های جمهوری‌خواه از اوایل سال ۲۰۰۰ بوده است. هرگز چیزی نبوده که ایران با آن موافقت کرده باشد یا فکر می‌کنم با آن موافقت کند.
وی افزود: برجام یک توافق مؤثر بود که توانایی ایران برای تولید مواد کافی برای فقط یک بمب هسته‌ای را به بیش از یک سال افزایش داد و دولت ترامپ غیرعاقلانه و بدون هیچ برنامه‌ای، از آن توافق خارج شد و شرایط سختگیرانه‌تری را از طرف ایران خواستار شد. ایران آن را رد کرد و از آن زمان ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم خود را افزایش داده و دسترسی آژانس به سایت‌ها را کاهش داده است. بنابراین ما در وضعیت بدتری هستیم، زیرا دولت ترامپ برجام را رد کرد.
اگر ایران ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم را نداشت، از دیدگاه عدم اشاعه ایده‌آل بود، اما واقعیت موجود این نیست. ایران تقریباً بیست سال است که چنین ظرفیتی را در سطوح مختلف دارد. این گزینه‌ای است که به عنوان عضوی از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، تا زمانی که به تعهدات پادمانی خود عمل کند، در اختیار دارد.
لذا ایران بر داشتن مقداری قابلیت غنی‌سازی اورانیوم اصرار خواهد کرد. اما البته خطر این است که این می‌تواند در مقطعی در آینده گسترش یابد. این فناوری می‌تواند به صورت مخفیانه برای انباشت اورانیوم در سطح لازم برای ساخت بمب استفاده شود. در نتیجه، این خطر وجود دارد، اما می‌توان غنی‌سازی اورانیوم ایران را به سطوح بسیار پایین محدود کرد، بازرسی‌ها و پادمان‌های بسیار سختگیرانه‌تری را اعمال کرد و ایران را در توافق نگه داشت.
کیمبال گفت: توافق برجام در این زمینه یک توافق مؤثر بود. این توافق محدودیت‌هایی را در طول زمان اعمال می‌کرد که ارزش آن را در ده سال اول حفظ می‌کرد، اما دولت ترامپ نتوانست از آن استفاده کند و آن را ادامه دهد و به آن اضافه کند. در عوض، آن‌ها کل آن را رد کردند. بنابراین اکنون ما دوباره به نقطه شروع رسیده‌ایم و نمی‌دانم که آیا این موضوع برچیدن کامل برنامه، سرآغاز صحبت است و بعد به یک مصالحه واقع‌گرایانه می‌رسند، یا این‌که خواسته‌ای است که از آن عقب نخواهند نشست. این چیزی است که دولت ترامپ باید روشن کند. آن‌ها به شدت مبهم و غیردقیق صحبت کرده‌اند. من نمی‌دانم پاسخ این سؤال چیست. اگر به مارکو روبیو گوش کنیم، که او کمی بیش از دونالد ترامپ در سخنانش محتاط است، می‌گوید ایران می‌تواند یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی داشته باشد اما اجازه غنی‌سازی نخواهد داشت. بنابراین من فرض می‌کنم منظور او از برچیدن، برچیدن ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم ایران است. این بسیار غیرواقع‌بینانه است و اگر این چیزی است که دولت ترامپ بر آن اصرار دارد، پیش‌بینی می‌کنم که ایران آن را رد خواهد کرد و احتمالاً به بن‌بست منجر خواهد شد. این به نوبه خود می‌تواند ایران را به خروج از پیمان ان‌پی‌تی سوق دهد و دسترسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به حداقل برساند. این به نوبه خود می‌تواند منجر به نگرانی‌های عمیقی شود که ایران در حال رقابت برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای است.
 
 
دولت ارز را گران کرد اما بیندازیم گردن دو قوه دیگر!
 
فرافکنی برخی حامیان دولت در زمینه پذیرش مسئولیت وضعیت اقتصادی، شکل عجیبی به خود گرفته است. حسین راغفر در این‌باره با انکار مسئولیت دولت مدعی شد مسئول گران شدن قیمت ارز سران سه قوه هستند و نه دولت!
این فرافکنی شبیه کاری است که دولت روحانی در ماجرای گران کردن ناگهانی قیمت بنزین مرتکب شد اما حامیانش مسئولیت آن را گردن سران سه قوه انداختند.
حسین راغفر، منتقد اقتصادی، درباره شرطی شدن اقتصاد و وابستگی به تحولات و اخبار سیاسی، به خبرآنلاین گفت: «این یک وضعیت طبیعی نیست و بیش از هر چیز محصول حضور نهادهای انحصاری در اقتصاد کشور است. این نهادها چنان نفوذی در اقتصاد ایران پیدا کرده‌اند که حتی وقتی قیمت هر دلار آمریکا از ۱۰۵ هزار تومان بیشتر می‌شود نیز، باز عده‌ای ادعا می‌کنند قیمت واقعی بیش از این است. هرگاه دلار گران می‌شود قیمت دیگر کالاها با نرخ حداکثری ارز خود را تنظیم می‌کنند و هر گاه ارز ارزان می‌شود دیگر این قیمت‌ها تغییر نمی‌کنند.»
او ادامه داد: «اشتباه بزرگی است اگر فکر کنیم این مسئله صرفاً از فشار خارجی نشأت می‌گیرد. این تصویری است که همین گروه‌های پرنفوذ دوست دارند به بقیه تحمیل کنند. اینکه برخی فکر می‌کنند صرفاً با مذاکرات مشکل اقتصاد ما حل می‌شود و جهش قیمتی کنترل می‌شود، اشتباه است و مانع رو شدن دست ترتیب‌دهندگان واقعی این وضعیت می‌شود زیرا عوامل مؤثر را در بیرون کشور به تصور می‌کشد. 
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا تأکید کرد:‌ «دولت از اقتدار لازم برای ایستادگی در مقابل این گروه‌ها بی‌بهره است و به‌طور کلی توان مقابله با این گروه‌ها را ندارد. حتی دولت نمی‌تواند جلوی آب فروشی از طریق صادرات محصولات کشاورزی آب‌بر را بگیرد. دولت چنان تضعیف شده که نه امکان برون رفت از این وضعیت را دارد و نه توان شکل دادن به یک مسیر اصلاحی را و به نظر می‌رسد تنها وظیفه آن حفظ همین وضعیت فعلی است که بسیار هم وضعیت اسفناک و نگران‌کننده‌ای است.»
او افزود: «دولت چنان ناتوان شده که تلاش می‌کند با منابع محدود ارزی که در دست دارد، هزینه‌های سرسام‌آور را تأمین کند؛ پس شروع می‌کند به بالا بردن قیمت ارز تا بتواند منابع خود را گران‌ترین نرخ ممکن تبدیل به ریال کند و هزینه‌های جاری را تأمین کند. پس دستگاه اجرائی خود حامی تضعیف ارزش پول ملی و متعاقب آن افزایش نرخ تورم شده است.»
وی گفت: «همان‌طوری که یکی از نمایندگان مجلس گفت حتی در زمینه تصمیم‌گیری هم دولت یا مجلس کاره‌ای نیستند و در رابطه با همین ماجرای نرخ ارز نیز سران سه قوه تصمیم‌ گرفتند و به نوعی مسئول گرانی دلار آنها هستند. این وضعیت محصول روندی است که از چند سال پیش شروع شده و حالا به جایی رسیده که در تمام تصمیم‌گیری‌های عمده دولت و مجلس کنار رفتند. درنتیجه وقتی گفته می‌شود دولت مسئول این وضعیت است در واقع نظام تصمیم‌گیری مدنظر است.»
بر خلاف ادعای راغفر، کسانی مانند وزیر معزول اقتصاد از گران شدن نرخ ارز علناً حمایت کردند و حذف بازار نیمایی استارت جهش قیمت ارز از زیر 60 هزار تومان تا صد هزار تومان را زد. این تصمیم بر عهده خود دولت و وزارت اقتصاد و بانک مرکزی بود و هیچ ربطی به دو قوه دیگر نداشت.
 
 
شرق: مردم از اطرافیان پزشکیان توقع دارند وحدت ملی را مراعات کنند
 
مردم انتظار دارند که حلقه نزدیکان رئیس‌جمهور، بیش از دیگران، حافظ منافع ملی، وحدت سرزمینی و آرامش روانی جامعه باشند و با «خویشتن‌داری و مهذّب» بودن، به تحکیم جایگاه ریاست‌جمهوری یاری رسانند، نه آنکه با سخنان شتاب‌زده و دفاعیات نابجا، هیزم در آتش اختلافات بیفکنند و اسباب بدگمانی و دل‌چرکینی ملت را فراهم آورند.
این تحلیل را روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان «وفاق ملی و یوسف فرزند مسعود» منتشر کرد و نوشت: بی‌شک، سخنان و مواضع اعضای خانواده و نزدیک‌ترین افراد به شخص اول اجرائی کشور، به‌ویژه آنان که در فضای عمومی فعال هستند، به‌سرعت در افکار عمومی تکثیر شده و به نام و اعتبار رئیس‌جمهور سنجاق می‌شود.
به‌تازگی اظهارنظر یوسف پزشکیان، پسر رئیس‌جمهور، در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق)، موجی از واکنش‌های انتقادی و حتی خشمگینانه را در میان بخشی از جامعه برانگیخت. او در واکنش به شعارهای تفرقه‌افکنانه و سؤال‌برانگیز برخی تماشاگران فوتبال که حامل نمادها و پیام‌هایی مغایر با وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران بود، آن را به «هیجان و تخلیه انرژی» فروکاست و درباره برچسب‌زنی هشدار داد. فارغ از نیت گوینده، این نوع نگاه تقلیل‌گرایانه به مسائلی چنین حساس که با هویت ملی و یکپارچگی کشور گره خورده است، آن‌هم از سوی کسی که به واسطه نسبت خانوادگی، صدایش بلندتر شنیده می‌شود، نه‌تنها کمکی به آرام‌کردن فضا نکرد، بلکه نمکی شد بر زخمی که پیش ‌از ‌این نیز از سوی جریانات واگرا بر پیکر ایران عزیز نشسته بود. پاسخ‌های تند و صریح کاربران در همان فضا، گواه روشنی بر این آزردگی و نپذیرفتن چنین توجیهی بود؛ مردمی که به‌درستی فریاد می‌زدند حمل پرچم بیگانه و سر‌دادن شعارهایی با مضامین تجزیه‌طلبانه، فراتر از یک «تخلیه هیجان» ساده است.
آقای رئیس‌جمهور، شما با شعار «وفاق ملی» پا به عرصه نهادید و نیک می‌دانید که تحقق این شعار، بیش از هر چیز نیازمند همدلی، احترام به اشتراکات ملی و پرهیز از هر سخن و عملی است که بوی تفرقه دهد. سخنان نسنجیده نزدیکان شما، حتی اگر از سر دلسوزی یا تحلیل شخصی باشد، می‌تواند به‌راحتی این رشته‌های همدلی را پنبه کند و تلاش‌های دولت برای ایجاد آرامش و وحدت را خدشه‌دار کند. این‌گونه اظهارنظرها، می‌تواند این شائبه را در ذهن جامعه ایجاد کند که در نگاه نزدیکان به قدرت، خطوط قرمز ملی کم‌رنگ شده یا درک درستی از حساسیت‌های عمومی وجود ندارد؛ و این، همان‌گونه که خواجه نظام‌الملک هشدار می‌دهد، به‌سرعت به «خوی و عادت» شخصِ رئیس‌جمهور تعمیم داده می‌شود.
حکمرانی در ایران، با تمام پیچیدگی‌هایش، نیازمند دقتی مضاعف در گفتار و کردار است، نه ‌‌فقط از سوی شخص اول، بلکه از سوی تمام کسانی که در سایه او قرار دارند. مردم انتظار دارند که حلقه نزدیکان رئیس‌جمهور، بیش از دیگران، حافظ منافع ملی، وحدت سرزمینی و آرامش روانی جامعه باشند و با «خویشتن‌داری و مهذّب» بودن، به تحکیم جایگاه ریاست‌جمهوری یاری رسانند، نه آنکه با سخنان شتاب‌زده و دفاعیات نابجا، هیزم در آتش اختلافات بیفکنند و اسباب بدگمانی و دل‌چرکینی ملت را فراهم آورند.
امید است که این تذکر مشفقانه، که برگرفته از حکمت نیاکان و دغدغه امروزِ ایران است، مورد توجه قرار گیرد و شاهد دقت و حساسیت بیشتری در این عرصه خطیر باشیم، چرا‌که طنین سخن «ندیمان و نزدیکان پاستور»، خواه ‌ناخواه، در کارنامه و اعتبار دولت شما ثبت خواهد شد.