جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- 119
توسعه حضور کنگره به سایر مرزهای در معرض کمونیسم
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
در آوریل 1956، اولین شماره تمپو پرزنته Tempo Presente در ایتالیا منتشر شد. این مجله با سردبیری ایگناتسیو سیلونه Ignazio Silone و نیکولا کیارومونته Nicola Chiaromonte اولین چالش جدی برای نشریه نووی آرگومنتی
Nuovi Argomenti بود، مجلهای که در سال 1954 توسط آلبرتو موراویا تأسیس شد و شباهت زیادی به مجله لستامپ مدرن Les Temps modernes سارتر داشت. تمپو پرزنته این شباهت را یک گام فراتر برد و عنوانش را به عمد مشابه با عنوان مجله سارتر انتخاب کرد. منتقدان بعدها ادعا کردند که این اقدام نوعی «سرقت فکری» بوده و نشاندهنده راهبرد سازمان سیا برای ایجاد یا حمایت از سازمانهای «موازی» است تا جایگزینی برای رادیکالیسم مهارناپذیر در اختیار داشته باشد. مطمئناً، تمپو پرزنته «صفحات خود را به روی بسیاری از جداشدگان از حزب کمونیست ایتالیا در اواخر دهه 1950 گشود»، از جمله نویسندگان ایتالو کالوینو، واسکو پراتولینی، و لیبرو د لیبرو. همچنین، این نشریه به نویسندگان منتقد بلوک شرق اجازه داد همراه با نویسندگان همیشگی کنگره، حملات مداومی به بیثباتیهای توتالیتاریسم کمونیستی داشته باشند.
کنگره حضور خود را به مناطق دورتر نیز گسترش داد و صدایش را به مناطقی رساند که در معرض کمونیسم یا بیطرفی ایدئولوژیک قرار داشتند. در استرالیا مجلهای به نام کوآدرانت Quadrant تاسیس شد با هدف کاهش نفوذ دسته بزرگی از روشنفکران استرالیایی که «به طرز نگرانکنندهای جذب میدان مغناطیسی کمونیسم شده بودند.» سردبیر آن، شاعر کاتولیک، جیمز مکآولی، معتقد بود «ذهن مردم را تنها زمانی میتوان فتح کردکه مواضع ضد کمونیستی بتوانند جذابیت متقابلی ایجاد کند». تحت رهبری او، نشریه کوادرانت (که هنوز هم وجود دارد) به کانونی پر جنب و جوش برای چپ غیرکمونیست استرالیا تبدیل شد. در هند، کنگره مجله کوئست Quest را منتشر کرد که اولین شماره آن در آگوست 1955 چاپ شد. از دیدگاه فرهنگی، این مجله به دلیل محدود بودن به زبان انگلیسی، و آن هم زبان اداری و نه زبان ادبی، مورد حمله کمونیستهای هندی قرار گرفت زیرا آن را تبلیغات «موذیانه» آمریکا میدانستند، اما مانند Cuardernos در آمریکای لاتین، حداقل فایده کوئست این بود که به کنگره در جایی که نفوذش مشکل داشت، جای پا داد.
شاید این نشریه سزاوار طعنه و تمسخر جان کنت گالبریت نبود که میگفت: «این مجله در میان انبوه بیسوادان بیهدف، پایگاه جدیدی را برای خود ایجاد کرده است». اما بیتردید نهرو، نخستوزیر هندوستان، آن مجله را دوست نداشت زیرا او همیشه به کنگره به عنوان یک «جبهه آمریکایی» بیاعتماد بود. در ژاپن، مجلهای به نام جیو Jiyu یکی از نشریات کنگره بود که بیشترین کمک مالی را از آن دریافت میکرد. تلاشهای آن برای تعدیل افکار ضدآمریکایی در میان روشنفکران ژاپنی در ابتدا بسیار ضعیف بود و در سال 1960 کنگره تصمیم گرفت به طور کامل با ناشر آن در ژاپن قطع رابطه کرده و با تیمی که مستقیماً تحت کنترل دفتر پاریس قرار داشت، مجله را دوباره راهاندازی نماید. ژاپن از نظر ایدئولوژیک بسیار پیچیده تلقی میشد و کنگره نمیتوانست کنترل و هدایت مجله را حتی به نیروهای نیمه مستقل واگذار نماید. تا سالهای میانی و پایانی دهه 1960، کنگره موفق شد برنامه انتشارات خود را به مناطق دیگری که دارای اهمیت راهبردی بودند مانند آفریقا، جهان عرب، و چین گسترش دهد.
یکی از ماموران سازمان سیا میگفت: «معمای واقعی این است که چگونه آن همه مجله در سرتاسر دنیا به طور هماهنگ با یکدیگر فعالیت داشتند. روشنفکران تهیهکننده مجلات با هم به کوکتل پارتی نمیرفتند، اما همه آنها در نشریات
Preuves، Tempo Presente، Encounter حضور داشتند. شما نمیتوانستید این کار را در خود آمریکا انجام دهید. مجله هارپر نمیتوانست این کار را انجام دهد. نشریه نیویورکر هم نمیتوانست این کار را انجام دهد. آنها نمیتوانستند آیزایا برلین و نانسی میتفورد و بقیه را دور هم جمع کنند. حتی ایروینگ کریستول هم وقتی از لندن برگشت، نتوانست این کار را انجام دهد. فکر میکنم پاسخ معما این است: «مایکل جوسلسون.» (همان کارشناس ارشد سازمان سیا و بخش جنگ روانی آن)
خوب، این نیمی از پاسخ بود. هم مایکل جوسلسون و هم ملوین لاسکی، پاسخ معمای ما بودند. دیانا جوسلسون رابطه آن دو را اینگونه توصیف کرد: «مایکل ناشر و سردبیر ارشد بود. لاسکی معاون رئیس و تا حدی سخنگوی مایکل بود. مایکل سعی میکرد جلسات دورهای بین سردبیران مختلف ترتیب دهد و اگر مایکل خودش در آن جلسات حضور نداشت، لاسکی فرد اصلی جلسات بود. آنها در تماس نزدیک با یکدیگر بوده و دیدگاههای مشابهی داشتند.»
ملوین لاسکی بعدها ادعا کرد که جوسلسون در ابتدا از او خواست در کنار اسپندر (دیگر کارشناس سازمان سیا)، سردبیر مشترک Encounter باشد، اما از آنجا که او نمیخواست برلین را ترک کند، ایروینگ کریستول را برای تصدی آن شغل پیشنهاد داد. به نظر میرسد دلیل واقعی این که لاسکی در راس مجله پرچمدار کنگره قرار نگرفت، همان دلیلی بود که فرانک ویزنر در سال 1950 هنگام صدور دستور برکناری لاسکی از بدنه سازماندهی کنگره در برلین بیان کرد: او بیش از حد به دولت آمریکا وابسته بود.