واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2
آیا اصغر فرهادی به پایان راه رسید؟
سعید مستغاثی
بخش صد و بیست و شش
اسپانیا با معرفی فیلم «قهرمانان» به مراسم اسکار 2020، عملا فیلم اصغر فرهادی به نام «همه میدانند» را از گردونه رقابتهای این مراسم حذف کرد. این درحالی بود که مراسم و جشنوارههای مختلف خارجی از جمله اسکار طی سالهای گذشته، جوایزی به فرهادی داده بودند و او سعی داشت با ساخت فیلمی تمام عیار اسپانیایی به نام «همه میدانند»، به اصطلاح اوج قلههای موفقیت را طی کند!
اگرچه از زمان نمایش فیلم «همه میدانند» در جشنواره کن 2019 که در پایینترین درجه نظرسنجیهای اغلب فهرستهای منتقدین آن جشنواره قرار گرفت، معلوم بود که با یکی از ضعیفترین کارهای سینمایی اصغر فرهادی روبهرو هستیم اما اکران بسیار ناموفق فیلم یاد شده در فرانسه نیز دلیل دیگری بر افول جدی این کارگردان داشت. افولی که از چندین سال پیش و پس از فیلم «جدایی نادر از سیمین»، با تن دادن فرهادی به ساخت آثار سفارشی برای اتحادیه اروپا و امیر قطر و کمپانی ممنتو آغاز شده و شدت یافته بود.
متاسفانه اصغر فرهادی متوجه نشد که توفیق فیلمهایی مانند «گذشته» به خاطر قوت سینمایی آن نبود و یا اسکار فیلم «فروشنده»، نه بابت ویژگیهای سینماییاش بلکه در واقع به دلیل لابیهای خواهر امیر قطر و کمپانی فیلمسازیاش یعنی «انستیتو فیلم دوحه» بوده که پیش از آن نیز چندین فیلم خود را در جشنوارههایی مانند کن و یا مراسم اسکار به موفقیت رسانده بود.
همین توّهمات باعث شد که جناب کارگردان خوش خیال، تمام و کمال به آن سوی مرز اسبابکشی کرده و هیچ نشانی از ایران و ایرانی بودن در فیلمش باقی نگذارد که شاید بتواند به قول خودش بدون محدودیتهای داخلی، همه تواناییهای هنری خودش که گویا طی سالهای گذشته در محاق فشار و سانسور به هدر رفته بود! را به منصه ظهور برساند. ولی هیهات که وقتی آرزوها برتیر توهمات و تصورات و تخیلات بنشیند، هدفش جز باد هوا نخواهد بود. آیا اصغر فرهادی نیز به همین زودی به پایان راه رسید؟!
با فرهنگ همه کشورها نمیتوان شوخی کرد
اصغر فرهادی، فیلمسازی که سال 2018 را برای ساخت فیلمی اسپانیایی در این کشور گذراند، پس از عدم موفقیت در جشنواره کن و شکست در اکران فرانسه و بالاخره خط خوردنش به عنوان فیلم ارسالی اسپانیا به آکادمی اسکار، طی مصاحبهای اظهار داشت به احتمال بسیار زیاد فیلم بعدیاش را در ایران میسازد!
فرهادی گفت:
«... نمیخواهم وارد فرآیند ساخت یک فیلم در ایران و یک فیلم در خارج شوم، از سوی دیگر به گشتن دور دنیا مانند وودی آلن هم علاقهمند نیستم...»! (اما برخلاف این ادعایش در سالهای بعد وارد همان فرآیندی که نفر کرده بود، شد و فیلم «قهرمان» را در ایران ساخت و اخیرا نیز اعلام کرد که بازهم برای ساخت فیلم دیگری به خارج کشور بازگشته است!)
به نظر میرسد که این کارگردان اسکاری، بایستی درک کند، در همه جا نمیتوان زیر عنوان سینما و فیلم و هنر، به فرهنگ و سبک زندگی یک ملت توهین کرد! زیر سؤال بردن ارزشها و اعتقادات و هویت ملتها در همه کشورها جواب نمیدهد و در بسیاری کشورها از جمله اسپانیا، این موضوع برای متولیان سینمایش، اهمیت دارد.
نگاهی به فیلمهای حتی سینماگری مانند پدرو آلمودوار (فیلمساز محبوب اسپانیاییها) که چند فیلمش را روانه اسکار کردند و برخی از آنها هم نامزد یا برنده این جایزه شدند، نشان میدهد که در فیلمهای وی، آنچه بیش از هر قصه و روایتی اهمیت دارد، حرمت فرهنگ و آیینها و ارزشهای جامعه اسپانیاست.
آلمودوار در فیلمهایش مانند «همه چیز درباره مادرم» یا «خولیتا» و یا «بازگشت»، اگرچه برخی نابسامانیهای خانوادگی و اجتماعی را به تصویر کشید ولی هرگز آنها را به فقر و فلاکت در کلیت جامعه منتهی نساخت. گویا این سینمای ایران و متولیانش بودند که نهتنها برای هویت و ارزشها و فرهنگ جامعه ایرانی اهمیتی قائل نیستند بلکه هرگونه زیر سؤال بردن آن را تشویق کرده و حتی آثار متکی به آن مانند «فروشنده» یا «گذشته» را به آکادمی اسکار هم معرفی کردند.
شاید از همینرو بود اصغر فرهادی که دریافته در هر سرزمینی نمیتوان با فرهنگ و تمدنش شوخی کرد و آن را زیر سؤال برد، در سال 1398 دوباره سر اسبش را به سمت ایران چرخاند که گویا آن سیاه مشقهای تحقیرکننده را فقط در ایران و بر ضد جامعه ایرانی میتواند سرهم کند تا عدهای شبهروشنفکر نیز برایش کف و سوت بکشند!. جای دیگری خریدار ندارد!!
آکادمی اسکار یک انیمیشن باستانگرایانه از ایران را پذیرفت
بنا به گزارش نشریه هالیوود ریپورتر، انیمیشن «آخرین داستان» ساخته اشکان رهگذر به فهرست مقدماتی 32 فیلم انیمیشن آکادمی علوم و هنرهای سینمایی (اسکار) سال 2020 راه یافت.
گفته شد انیمیشن «آخرین داستان»، برداشتی آزاد از داستان ضحاک ماردوش در شاهنامه، اثر شاعر بزرگ پارسیگوی، ابوالقاسم فردوسی بود اما در تیزری که از این فیلم نمایش داده شد، وفاداری چندانی به شاهنامه فردوسی حتی در سر و شکل شخصیتها هم به چشم نمیخورد و کاراکترهای زن کاملا بیحجاب بوده و روابط آزادی در میان آنها و مردان نشان داده میشد.
حتی در عناوینی که در تیزر آن به چشم خورد به جای برداشتی از شاهنامه(که نام خاص است و باید در ترجمه انگلیسی نیز با همین عنوان بیاید) عبارت «کتاب شاهان» (The Book of Kings) درج شده بود. احتمالا قصه و داستان و افسانهسرایی برای شاه و شاهان بیشتر از «شاهنامه» به مذاق جشنوارههای آن سوی مرز خوش آمده بود.
شگفتی اینجاست که بعد از گذشت 60 سال حاکمیت شبه روشنفکران غربزده، تقریبا یک دهه بود در سینمای انیمیشن ایران، تحولی شگرف توسط هنرمندان جبهه فرهنگی انقلاب ایجاد شد و در کمال ناباوری و با پشتکار فراوان، برای اولینبار انیمیشنهای بلند سینمایی با جذابیت و کشش بالاساخته شدند که نهتنها در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفتند که در داخل ایران و حتی کشورهای منطقه نیز با استقبال بینظیری مواجه شدند.
انیمیشنهایی نظیر «شاهزاده روم» که در وب سایت معتبر IMDB امتیاز بالای 8/1 را از کاربرانش بهدست آورد و در فروش داخلی نیز رتبه سوم فیلمهای سال را کسب کرد، همچنین انیمیشنهای سهبعدی دیگری مثل «فهرست مقدس»، «رهایی از بهشت»، «نبرد خلیجفارس» و بالاخره «فیلشاه» که گوی سبقت فروش داخلی و خارجی را از رقبای پیشین ربود، از آن جمله بودند.
این برای نخستینبار در تاریخ سینمای ایران بود که کودکان برای دیدن یک انیمیشن بلند سینمایی جذاب، ذوق کرده و با علاقه به تماشای آن نشستند. اما این انیمشینها که بنا به اظهار نظر کارشناسان داخلی و خارجی، به لحاظ استاندارد ساختاری در حد تولیدات جهانی به خصوص کارتونهای آمریکایی بودند، نه از سوی شبهروشنفکران و اغلب رسانههای کشور که در اختیار آنان بود، مورد توجه قرار گرفتند، نه از سوی جشنوارههای خارجی مانند «انسی» که در تیول و لابی همین قشر است و البته نه از سوی اسکار.
چرا که موضوع و داستان همه آنها واقعی، دینی، اسلامی و انقلابی بود! ماجرای ملیکا یا نرجس خاتون در «شاهزاده روم»، داستان سپاه ابرهه و پرندگان ابابیل در «فیلشاه»، قصه قرآنی اصحاب اخدود در «فهرست مقدس»، مشابهسازی سرگذشت شهید دکتر چمران با اسطورههای شاهنامه در «رهایی از بهشت» و مقاومت ایران در مقابل تجاوز آمریکا در «نبرد خلیج فارس»، موضوعاتی نبود که به ذائقه محافل سینمایی آمریکایی و اروپایی خوش بیاید و بابمیل شیفتگان داخلیشان در ایران باشد! این در حالی بود که پیش از اینها هم بارها اثبات شد، کمترین موضوع قابل اهمیت برای این دسته از محافل سینمایی، از قضا خود «هنر» است!
انیمیشن دوبعدی «آخرین داستان» هم با رویکردی باستانگرایانه و افسانهسرایانه و تصاویری از ایران بدون اسلام، آنگونه که نزدیک به 200 سال از سوی کانونهای معلومالحال غربی القاء شده، در مراحل ابتدائی اسکار 2020 انتخاب شد، اما به فهرست 15 تایی قبل نهائی و 5 فیلم نهائی آن راه نیافت.