کد خبر: ۳۰۹۹۷۰
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۷
در وادی شاهنامه

دوره‌های دوازده هزار سالی

 
 
 
دکتر محمد رسولی
یک نکته‌ کلیدی که به درک بهتر شاهنامه کمک می‌کند، دانستن این موضوع است که ایرانیان عهد کهن تصور می‌کردند، عمر جهان دوازده هزار سال است و پس از دوازده هزار سال، دنیا تمام می‌شود. سپس این باور تکمیل شد و به این صورت درآمد که زمان دارای دوره‌های دوازده هزار سالی است و پس از هر دوازده هزار سال، یک تغییر اساسی و جامع که همه شئون جامعه را دچار دگرگشت می‌نماید، حادث می‌گردد. این باور به کل باورهای جهان در همه‌ زمان‌ها، حتی تا به امروز تأثیر گذاشته است. در بسیاری از باورهای جهانیان ردی از این تفکر وجود دارد که البته گاه برای یافتن آن، باید دقت لازم را داشت.
آن‌گاه ایرانیان در دوردست‌های تاریخ، در آغاز برای نامیدن هر مقطع زمانی که معمولاً هزار سال بوده، نام برجسته‌ترین شخصیت تاریخی آن دوره را بر روی آن هزار سال می‌گذاشتند. برای مثال هزاره پنجم را به نام کیومرث می‌نامیدند، چرا که کیومرث مهم‌‌ترین شخص در آن هزاره،  بوده است. البته گاه نیز ممکن بود در یک هزاره، چند تن شخصیت مهم و مطرح باشد.
تغییرات مهم آب‌و‌هوائی هم در سرنوشت جمعی ایرانیان بسیار تأثیر داشته است. 
امروزه نیز بررسی و پژوهش روی تاریخ آب‌و‌هوای فلات ایران و بررسی آثار طبیعی این فلات (مانند کوه‌ها، آتشفشان‌ها، دریاها و توجه به روند تاریخی تغییرات آن‌ها) می‌تواند ما را برای زمان‌گذاری بر مقاطع تاریخی ایران، یاری دهد. همچنین بررسی تاریخ تحول و رشد صنعت در این امر کمک‌رسان است. برای مثال، اگر ما متوجه شویم که نخستین‌بار در هفت هزار سال پیش، انسان فرا گرفته که آهن را ذوب کند، آن‌گاه در شاهنامه بخوانیم که آهن در زمان هوشنگ پیشدادی ذوب گردید، به راحتی زمان پادشاهی هوشنگ را پیدا کرده‌ایم. همچنین از دانش زمین‌شناسی استفاده می‌کنیم و درمی‌یابیم که آتشفشان دماوند از پنج هزار سال پیش فعال بوده است. لذا زمان حکومت ضحاکیان را پیدا می‌کنیم. چون با کشف رموز شاهنامه دانسته‌ایم که اشاره به وجود دو مار اژدها بر سر دوش ضحاک، در واقع منظور وجود آتشفشان فعال در دو طرف ایران است. (سبلان و دماوند)
ما می‌دانیم که در دوران چهارم زمین‌شناسی، یعنی دورانی که هنوز ادامه دارد، چهار یخبندان بزرگ بر روی زمین روی داده است. دانشمندان از این دوره‌ها به عنوان مهم‌ترین حوادث طبیعی در زندگی بشر نام می‌برند. در آخرین دوره یخبندان، نیاکان ما مجبور شدند از مناطق بالاتر به سوی مناطق جنوبی یعنی به طرف فلات ایرانِ امروزی حرکت کنند.
در اوستا نام سرزمینی آمده است ائرینه وئجهAeriyana vaeja  که پیداست مراد از آن سرزمین اصلی آریاییان است و در این مورد تصریح شده است که ایرانیان نخست در این سرزمین که هوای معتدل داشته می‌زیسته‌اند و پس از چندی که اهورمزده بر ایشان خشم گرفت هوای آنجا را ناسازگار کرد و زندگی در آنجا دشوار شد و مردم از آنجا رخت بربستند. دلایل علمی هم این نکته را ثابت می‌کند و می‌رساند که در زمان‌های قدیم، انقلابی در روی زمین رخ داده و آب‌و‌هوا تغییر کرده است و ناچار مهاجرت اقوام آریایی یادگار این دوره است.   
آن‌ها باورها و دانش خود را به همراه داشتند. بنابراین بلد بودند که چگونه بهترین سرزمین را برای سکونت و زندگی انتخاب کنند. 
پیداست که فرود آمدن ایرانیان به ایران امروز چندین قرن کشیده است و قطعاً تدریجاً و خرده‌خرده در ظرف سالیان دراز این راه را پیموده‌اند. تاریخ آغاز مهاجرت را هزاره‌ پنجم پیش ار میلاد باید دانست. 
آن‌ها فلات ایران را به عنوان بهترین نقطه‌ گیتی انتخاب کرده و در آن مستقر شدند. همان‌گونه که در اوستا هم از این سرزمین به عنوان بهترین سرزمین نام برده شده است، پس از استقرار کامل و ایجاد ارتباط و اتحاد با هم، در هزاره‌ پنجم از گاه‌شماری خود، در این سرزمین، دولت مرکزی به رهبری کیومرث تشکیل شد.
اینک که تا حدی موضوع این گفتار روشن شد، خوب است نام هزاره‌های دوره‌ اول دوازده هزار سالی را بیاوریم: 
هزاره‌ دوازدگانه (با چهار هزاره سه هزار ساله)، از هزاره‌ اول تا دوازدهم، نام برج‌های دوازده‌گانه را دارند. نام هزاره‌ اول، حمل (بره) است و نام هزاره‌ دوازدهم حوت (ماهی). این هزاره‌ها، از هزاره‌ پنجم که اسد (شیر) است، لقب‌های زیر را دارند: کیومرث، هوشنگ، جم، ضحاک، فریدون، زرتشت، اخشیت اره، اخشیت اره ماه.
شماره، نام هزاره و لقب هزاره عبارتند از:
1- حمل (بره)
2- ثور (گاو)
3- جوزا (دو پیکر)
4- سرطان (کرزمک)
5- اسد (شیر) کیومرث
6- سنبله (خوشک) هوشنگ
7- میزان (ترازو) جم
8- عقرب (کژدم) ضحاک
9- قوس (نیم اسب) فریدون
10- جدی (وهیک) زردشت
11- دلو (آورنده آب) اخیشت اره
12- حوت (ماهی) اخیشت اره ماه