کد خبر: ۳۰۹۹۶۳
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۷

نشسته بر سرخوانت زمین و آسمان‌ها

 
 
مهدی چراغ‌زاده
 
نمک گیرت شدم بانو نه‌تنها من، دنیا هم
شهادت می‌دهد بر مدعایم دشت، دریا هم
کرامت، مهربانی، نور، رحمت بس که این‌جا هست
نشسته بر سرخوانت زمین و آسمان‌ها هم
ندارد قابلی جانم که قربانت شوم وقتی
برادر گفته قربانت، فداها گفته بابا هم
نه‌تنها با قدومت قم حریم آل طاها شد
که پیدا شد مزار مادرت ام‌ابیها هم
شفاعت هست در دست تو بانوجان که می‌آیند
برای عرض حاجت مریم و آسیه، حوا هم
مرا شوق زیارت می‌کشد هرشب کنار تو
هزاران حرف و دلتنگی همیشه هست همراهم
به دادم می‌رسی هرجا گره افتاد در کارم
به فریادم برس بانو در آن روز مبادا هم
غریبان هم کنارت حس غربت را نمی‌فهمند
قرار بی‌قرارانی، پناه بی‌کسی‌ها هم
دلم می‌خواست من هم تا ابد همسایه‌ات باشم
پناهی غیر زیرسایه‌ات بودن نمی‌خواهم