کد خبر: ۳۰۹۲۴۰
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۹
الگوسازی فرهنگ صحیح سفر و گردشگری

فرهنگ‌سازی در سفر و حفظ میراث‌فرهنگی برای نسل‌های آینده

 
 
 
فائقه بزاز
بخش پایانی
 
سفر حق طبیعی مردم است و با تمام مشکلات اقتصادی مردم بیش از گذشته به سفر می‌روند. فرهنگ سفر و چگونگی آن نیز نسبت به گذشته متفاوت شده است و اگر کنجکاوی‌ها و خواسته‌های گردشگران منابع و مقاصد سفر را تخریب کند، دیگر مقصدی برای سفر نسل‌های بعدی باقی نمی‌ماند. 
توجه به اهمیت حفظ محیط‌زیست و ابنیه تاریخی نیاز به روش‌های اقناعی در مسافران و فرهنگ‌سازی دارد. اگر موضوع فرهنگ‌سازی به‌سرعت انجام نشود، دیگر از محیط‌های گردشگری طبیعی و تاریخی در ایران محلی باقی نمی‌ماند؛ چون بیشتر آنها در ایام اوج سفر مانند تعطیلات نوروز و تابستان از بین می‌روند. 
به‌خصوص که الگوی غلط سفر رفتن بیداد می‌کند و بلاگرها با اشتراک گذاشتن اقداماتشان در سفر بر آن دامن می‌زنند تا مخاطب ناخودآگاه از آنها الگوبرداری کند. درواقع فرهنگ اینستاگرامی سفر کردن بیشتر اوقات خودش منبع خطر است. بلاگرهای بی‌اعتنا به فرهنگ بومی، هنجارهای خودشان را در پوشش و سبک زندگی به مقصد تحمیل می‌کنند.
دی‌ماه گذشته بود که خبر یک اقدام ضدفرهنگی رسانه‌ها را تکان داد. بلاگری بلای جان بنای تاریخی ۱۲۰۰ساله شد و خسارتی ۲ میلیاردی به «میل اُمام» زد. این فعال مجازی برای اینکه صفحه شخصی‌اش پربازدید شود برج ثبت ملی شده میل اُمام املش را به آتش کشید.
انتشار این فاجعه تاریخی و فرهنگی در املش و بازنشر تصاویر آتش‌بازی این بلاگر در فضای بی‌دروپیکر مجازی، با حجم سنگینی از واکنش‌ها رو‌به‌رو شد و اگرچه فرد خاطی دستگیر شد؛ اما ضایعه بر بدنه و پیکره این جاذبه گردشگری باقی ماند.
ضایعه‌ای که قبل‌تر نیز تکرار شده و زیر سایه سنگین سودجوئی بلاگرها هنوز هم ادامه دارد. بلاگری با ناسزاگوئی گلایه دارد که چرا مسئولان فلان موزه به او اجازه نداده‌اند با خیال راحت روی لبه پنجره چوبی قدیمی بنشیند و چرا برای تکیه ‌دادن به ستون مقرنس‌کاری شده باید از آنها اجازه بگیرد.
 نمونه‌های مشابه این رفتارهای طلبکارانه زیادند؛ عکس‌گرفتن‌های متعدد از فاصله نزدیک و گاه همراه با فلش دوربین از دیوارها و پنجره‌های میراث‌های فرهنگی، لمس و دست‌کاری کتیبه‌ها برای گرفتن تصاویر جذاب‌تر از این‌ قبیل است. 
حساسیت‌ها و ظرافت‌ها در بازدید از ابنیه
«دلارام کاردار» کارشناس مرمت آثار تاریخی و کارشناس ارشد نسخه‌شناسی، به «خراسان» می‌گوید: «در مواجهه با آثار و ابنیه تاریخی باید چطور رفتار کنیم. چرا نباید از آثار و ابنیه تاریخی عکاسی کنیم؟
 نور و گرمای حاصل از فلش دوربین روی مواد آلی تأثیر می‌گذارد. مواد آلی حاوی کربن هستند و زنجیره‌های پلیمری‌شان درنتیجه نور و گرما آسیب می‌بیند. خیلی از اشیای موجود در موزه مثل کاغذها جزو مواد آلی هستند و برای همین عکاسی از آنها در درازمدت اثر مخرب دارد.
عکاسی، چه با فلش و چه بدون آن، می‌تواند امنیت موزه را به خطر بیندازد. عکس‌ها، بدون آنکه قصدی در کار باشد، محل نگهداری آثار ارزشمند، راه‌های ورود و خروج و محل قرارگیری دوربین‌های مداربسته را مشخص می‌کنند. به‌علاوه افراد دارای سوءنیت خودشان می‌توانند شخصاً از زوایای مختلف موزه عکاسی و بعد از آنها برای سرقت استفاده کنند، به همین دلیل موزه هم مثل مناطق نظامی برای حفظ امنیت عکاسی را ممنوع می‌کند.»
وی در ادامه می‌افزاید: «اشیای موجود در گالری‌ها و موزه‌ها کپی‌رایت دارند و عکاسی از آنها حق نشر و تکثیرشان را به خطر می‌اندازد. برای مثال می‌شود از یک تابلوی نقاشی عکس باکیفیتی گرفت و پرینت تقلبی آن را به‌ جای اصل اثر جا زد یا از روی عکس اثر، چیزی مشابه آن خلق کرد. همچنین می‌شود به کمک عکاسی، مولاژ آثاری مثل سفال‌ها، ظروف شیشه‌ای و... را ساخت.
 فلش دوربین، حواس دیگر بازدیدکنندگان را پرت می‌کند و فضای شخصی‌شان در ارتباط با محیط را از آنها می‌گیرد. صدای شاتر دوربین هم عامل حواس‌پرتی دیگری است؛ اما بد نیست بدانید که ممنوعیت عکاسی صرفاً به موزه‌ها محدود نمی‌شود. عکس‌گرفتن از ابنیه تاریخی، به دلایل گفته‌شده می‌تواند در درازمدت بر آنها هم اثر مخرب داشته باشد. عکاسی از آثار تاریخی، می‌تواند دیگر بازدیدکننده‌ها را از تماشای حضوری آنها بی‌نیاز کند. البته در دوران کرونا خیلی از موزه‌های بزرگ مثل «لوور» از بخش اقتصادی کار صرف‌نظر کردند و تورهای آنلاین رایگان ترتیب دادند؛ اما خب این موضوع به سیاست‌های مدیریتی موزه‌ها بستگی دارد. از آنجایی ‌که در کشور ما استقبال از موزه‌ها خیلی کم است، عکاسی از آنها می‌تواند همان تعداد اندک بازدیدکننده را هم از حضور در موزه بی‌نیاز کند.»
چرا نباید آثار و ابنیه تاریخی را لمس کنیم؟
پوست دست ما حتی اگر کاملاً شسته و ضدعفونی شده باشد، قدری چربی دارد و این چربی به ‌عنوان ماده مخرب به سطح آثار و ابنیه منتقل می‌شود که برای از بین ‌بردنش باید حتماً از حلال استفاده کرد و دوباره استفاده از حلال به ساختار، بافت و بخش داخلی اثر آسیب می‌زند. برای همین است که مرمتگرها موقع کار با آثار تاریخی، دستکش جراحی می‌پوشند تا عرق و چربی دستشان به این آثار آسیب نرساند. یادتان هست فردی پیش یکی از دولتمردان، کاسه‌ای تاریخی را بدون دستکش توی دستش گرفت و کارش در رسانه‌ها حسابی سروصدا به پا کرد؟  لمس ‌کردن آثار و ابنیه به دلیل اصطکاکی که به‌وجود می‌آورد، اثر تخریبی دارد؛ چون غشایی را که سطح آنها را پوشانده است، از بین می‌برد. سطح ابنیه تاریخی را یک‌لایه گردوغبار پوشانده که به‌ عنوان محافظ عمل می‌کند و اجازه نمی‌دهد لایه‌های زیرین اثر آسیب ببینند.  در آثار موزه‌ای مثل نقاشی‌ها هم وضع به همین ترتیب است. 
یک تابلوی نقاشی رنگ‌روغن را در نظر بگیرید. روی این تابلوها معمولاً در آخر کار، یک‌ لایه «ورنی» زده می‌شود که گردوخاک محیط را به خود جذب می‌کند و به‌این‌ترتیب لایه زیرین که رنگ‌های تابلوست، در امان می‌ماند. حالا اگر ما با تماس دستمان این گردوغبار را پاک کنیم، رنگ اصلی در معرض خطر پوسته‌پوسته شدن و ریختن قرار می‌گیرد.
چرا نباید از ابنیه تاریخی بالا برویم؟
 بناهای تاریخی عمر بسیار طولانی دارند و در گذر زمان دچار فرسایش شده‌اند. ممکن است پی آنها یا تزیینات سطحشان سست شده باشد و یک تلنگر کوچک باعث شود که آسیب جدی ببینند؛ بنابراین تکیه ‌دادن به دیواره یک بنا برای عکس‌گرفتن، بالارفتن از سقف خانه‌ای قدیمی و کارهایی شبیه اینها حتی اگر به طور رسمی و علنی ممنوع نشده باشد، ممنوع است. بنایی که خودش را زیر باد و باران و آفتاب حفظ کرده، بسیار آسیب‌پذیر است. 
تلنگر کوچکی مثل استفاده از ابزار نوک‌تیز برای یادگاری نوشتن روی آن شاید به فروپاشی بنا منجر نشود؛ اما همین‌که باعث خدشه‌دار شدن گچ آن یا افتادن یک کاشی و آجر شود، آسیب جبران‌ناپذیری به‌شمار می‌رود. شاید بگویید پس این وسط مرمتگرها چه کاره‌اند؟ 
در بحث آثار تاریخی، حفاظت از مرمت بسیار مهم‌تر است. ما باید آثار را همان‌طور که هستند، حفظ کنیم؛ چون مرمت با آسیب همراه است. تعجب کردید؟ خب بنا سال‌ها پیش با ملاط بوم‌آورد زمان و منطقه خودش ساخته شده است و ما در مرمت، از ملاط زمان خودمان استفاده می‌کنیم که عمدتاً هم شیمیایی هستند. این ناهماهنگی بین ماده اضافه‌شده و مصالح اصلی، باعث کوتاه ‌شدن عمر اثر می‌شود.
 تکیه‌ دادن به ابنیه تاریخی و بالا رفتن از آنها برای خود بازدیدکننده‌ها هم خطرآفرین است. بنایی که چند صدسال عمر دارد و در معرض فرسایش بوده، حتی اگر ظاهراً سرپا باشد، آسیب‎های درونی دارد که ممکن است باعث سقوط شود.
چرا نباید به بناهای تاریخی هجوم ببریم؟
 ابنیه تاریخی مثل آدم‌های مسنی هستند که در زندگی مسیری طولانی را طی کرده‌ و آنقدر بالا و پایین دیده‌اند که حالا حسابی خسته‌اند و می‌خواهند آرامش داشته باشند. مادربزرگ شما حوصله دارد یک روز تمام میزبان همه بچه‌ها و نوه‌ها باشد، با همه سروصداها و بریز و بپاش‌هایشان؟ خب البته از این دیدار خوشحال می‌شود ولی روند عادی زندگی‌اش به هم می‌خورد و خسته‌ترش می‌کند. آثار و ابنیه تاریخی هم خستگی سال‌های طولانی را با خود دارند و رفتارهای ما به آنها شوک وارد می‌کند.
 هجوم جمعیت که در نتیجه آن تعداد نفس‌کشیدن‌ها و بالطبع رطوبت محیط را افزایش می‌دهد و با سروصدای زیاد همراه است، به ابنیه تاریخی آسیب می‌رساند. رطوبت، حرارت، نور زیاد و سروصدا شوک‌هایی هستند که در طولانی‌مدت اثر مخرب دارند. هجوم جمعیت باعث می‌شود بازدیدکنندگان به یکدیگر و به دیواره‌ها و تزیینات بنا برخورد کنند و به پی آن فشار بیاید؛ بنابراین حتی اگر در بازدیدهایتان به قانونی برنخوردید که وادارتان کند گروه‌گروه به بنا وارد شوید، خودتان این نکته را رعایت کنید. در موزه‌ها هم هجوم جمعیت، خطر برخورد به استندهای نگهدارنده آثار را پیش می‌آورد.
نقش مردم و گردشگران 
ایران کهن بیش از هر زمان دیگری به ما نیاز دارد و حفاظت از این میراث گران‌قدر نیازمند همکاری نهادهای مختلف است. قانون‌گذاری برای ممنوعیت برداشت و فروش خاک، نظارت مستمر بر مناطق آسیب‌دیده و همچنین تولید مستندها، گزارش‌ها و فرهنگ‌سازی از طریق رسانه‌ها، می‌تواند آگاهی عمومی را به سطحی برساند که دیگر کسی در مقابل این سرمایه گرانبها بی‌تفاوت نماند. توجه به گردشگری پایدار در شرایط فعلی محیط‌زیست کشور نه یک انتخاب که یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است، چرا که مباحث مرتبط با پایداری در گردشگری آن‌طور که باید، تبیین نشده و الزامات و مبانی قانونی لازم که بخش گردشگری را ملزم کند تا به سمت روندهای پایدار حرکت کند، در کشور ما وجود ندارد. به همین دلیل در بسیاری از مقاصد گردشگری کشور، از سواحل گرفته تا جنگل‌ها، دشت‌ها، مناطق روستایی و جزایر، شاهد گردشگری کنترل‌نشده‌ هستیم. اگرچه ممکن است برخی از این مقاصد، زیرساخت‌هایی برای جذب گردشگر ایجاد کرده باشند؛ اما آنچه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، میزان سازگاری و پایداری این زیرساخت‌ها با محیط‌زیست و جوامع محلی است.
یکی از راه‌هایی که می‌توان موضوع گردشگری پایدار را در کشور تقویت کرد، فراهم‌ کردن زمینه مشارکت‌ بخش‌های غیردولتی و جوامع محلی در حفاظت، مدیریت و بهره‌برداری پایدار از منابع طبیعی است، تا مشابه بسیاری از کشورها به‌ جای تمرکز صرف بر حفاظت فیزیکی، به دنبال راهکارهایی باشیم که مردم و بخش‌های غیردولتی نقش بیشتری در حفاظت ایفا کنند.