kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۸۹۶۳
تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۸
نگاهی به سریال«بزرگ‌شده توسط گرگ‌ها»

 جهانی خالی از باور(هالیوودزیر ذره‌بین)


 
 عزیزالله محمدی(امتدادجو)
 در میان حجم انبوه سریال‌های داخلی و خارجی و به ویژه سریال‌های که از شبکه نمایش خانگی پخش می‌شوند و یا در فضای شبکه‌های اجتماعی مورد توجه هستند؛ گاه بعضی از سریا‌ل‌ها به‌رغم عبور از زمان پخش، با توجه به درون مایه معناگرایانه‌ای که دارند از یادها فراموش نمی‌شوند و هر از چندی به بهانه‌های مختلف دوباره بر سر زبان‌ها می‌افتند و همواره طرفداران خودشان را دارند.
از جمله این سریال‌ها «بزرگ شده توسط گرگ‌ها» (Raised by Wolves) است که با توجه به مفاهیم درونی و خط داستانی، با وجود اینکه چند سالی است از ساخت و پخش آن گذشته؛ اما کماکان در میان علاقه‌مندان به سریال‌های فانتزی و علمی و تخیلی مورد توجه است و به دلیل ساختار فیلم و نام کارگردانش در بین اهالی سینما بر سر زبان‌هاست.
«بزرگ‌شده توسط گرگ‌ها» 
(Raised by Wolves) در دو فصل ناتمام، طی هیجده قسمت در سال‌های 2020 تا 2022 از شبکه HBO Max پخش شد و «ریدلی اسکات» کارگردان معروف گلادیاتور و... که همواره به پایان جهان و مهاجرت انسان از زمین و به دنیای هوشمند ربات‌ها اعتقاد دارد کارگردانی این سریال را برعهده داشت.
«آرون گوزیکوفسکی» نویسنده فیلمنامه در خلق جهان دیگری از انسان‌ها به سمتی حرکت داشته که طی این سریال بتواند مفهوم مهاجرت انسان را به موضوعات اعتقادی گره بزند و با تعمیم معنای پایان یافتن امکان زندگی انسان در زمین، جهانی خالی از باور را خلق کند.
«آماندا کالین» و «ابوبکر سلیم» دو شخصیت محوری این داستان در نقش اندرویدهای مادر و پدر و با ویژگی‌های متفاوت نسبت به هم هستند که تلاش دارند تا چند انسان را که در شرایط ویژه مصنوعی بعد از دوره جنینی متولد یافتند را در سیاره‌ای مرموز بزرگ کنند و تمدن جدیدی از نسل بشر را در این سیاره ایجاد کنند.
تلاش اولیه اندروید مادر(آماندا کالین) که دارای توانایی‌های خارق‌العاده است در هر موقعیتی عاری ساختن ذهن و وجود کودکان متولد شده از هرگونه اعتقادی به خالق و خدا هست که تحت عناوین و اسامی مختلف در طول سریال به انحاء گوناگون از آن یاد می‌شود و در تمام قسمت‌ها و موقعیت‌ها، آن چیزی که برجسته‌ترین موضوع برای سریال- حتی بیش از نیازهای زیستی و بقا- مطرح است؛ موضوع اعتقادات و تقابل باور بر خدا یا عدم اعتقاد به او هست که نمادهای مذهبی و دینی بسیار گسترده‌ای را نیز از ادیان و مذاهب مختلف برای انتقال این مفاهیم در سکانس‌های مختلف سریال می‌بینیم.
در چند قسمت اولیه فصل اول شاهد هستیم که بچه‌های متولد شده هر کدام به دلایلی می‌میرند و در نهایت از مجموع بچه‌های متولد شده یک نفر با نام «کمپیون» باقی می‌ماند که حفظ و نگهداری و رشد تفکر خدا ناباوری برای او به بزرگ‌ترین دغدغه اندروید مادر تبدیل می‌شود و اندروید مادر برای آنچه که آن را سالم زیستن می‌داند دست به هر کاری می‌زند.
«تراویس فیمل» استرالیایی که با بازی در مجموعه وایکینگ‌ها بیشتر برای اهالی سینما و سریال جهان شناخته شد در این سریال با نام «مارکوس» گرچه در ابتدا فاقد هر گونه اعتقادی به خداوند است؛ اما در مواجهه با وقایع مختلف به همراه همسرش دچار دگرگونی‌های اعتقادی و رفتاری می‌شوند که این دگرگونی‌ها موجبات شکل‌گیری فرآیند داستانی را تا انتهای سریال فراهم می‌کند و تقابل‌های پی‌در‌پی او با(خودش، اعتقاداتش، محیط، خانواده، اجتماع انسانی، اندروید مادر، نمادهای دینی و باورهای اعتقادی و...) مجموعه اتفاقات سریال را یکی پس از دیگری تشکیل می‌دهد.
نگاه مبالغه‌آمیز سازندگان 
(Raised by Wolves) به موضوع تقابل و تضاد اعتقادی بشر به وجود و یا عدم وجود خداوند که موجبات جنگ‌های نابود‌کننده زمین را فراهم کرده، اولین موضوعی است که سریال را از حالت باورپذیری خارج و آن را به ورطه خیال ارجاع داده است.
مهاجرت پدیده‌ای است که نه‌تنها روی زمین موجبات تغییر فرهنگ‌ها و سبک زیست را فراهم می‌کند؛ بلکه وقتی به مهاجرت همیشگی انسان به کرات دیگر نیز تعمیم پیدا می‌کند؛ نویسندگان دنیای فرضی آینده(سیارات دیگر) سعی می‌کنند آن دنیا و چگونگی زیستن در آن را با تغییرات اساسی علمی و اعتقادی در هم بیامیزند و آنجا را بهشتی جدا از زمین به بینندگان و تماشاگران معرفی کنند.
اینکه امکان مهاجرت سراسری به یک کره دیگر برای نسل بشر در آینده زمین فراهم باشد و یا اینکه اصلا انسان با همه تعقل و خرد و یا باورهای دینی و الهی در نهایت موجبات نابودی زمین را فراهم بکند؛ مقولاتی هستند که امکان پاسخ به آن در حال حاضر وجود ندارد و جزء امور انتزاعی محسوب می‌شوند و در دسته موضوعات تخیلی و فاقد اعتبار مبنایی هستند؛ اما در این سریال تبدیل به اصل شکل‌گیری داستان شدند و در دنیای مرموز خیالی سیاره «کِپلِر-۲۲بی» مجددا همان وقایع که موجبات ویرانی زمین و مهاجرت را فراهم کردند تکرار می‌شوند و در نهایت همان تقابل‌های نابود‌کننده در زمین در این سیاره نیز شکل می‌گیرد.
در کنار مهاجرت، موضوعاتی دیگر مثل(خلقت، آفرینش، اعتقاد یا الحاد، اتحاد نسل بشر(اجتماع)، موجودات خاص، دنیای موجودات هوشمند و...)دیگر موضوعاتی هستند که هر کدام به تناسب متن فیلم نامه در این سریال توانستند شخصیت‌ها را در کنار یکدیگر به تقابل‌های مبالغه‌آمیز بکشند و بر جذابیت داستان بیافزایند.
تشکیل کلونی و اجتماع انسانی، انتخاب چهره‌های متفاوت شرقی و غربی و رنگین پوست و... در بین کودکان تازه متولد شده و مهاجر، و حتی شمایل اندرویدها، توجه به کل جامعه بشری زمین را بازگو می‌کند که نویسنده و کارگردان با این انتخاب‌ها تلاش می‌کنند؛ اتحاد جامعه بشری در صورت مواجهه با نابودی زمین را به نمایش بگذارند و بازگوکننده آن هستند که اگردر آینده به هر دلیلی مهاجرت انسان به جایی غیر از زمین صورت بگیرد همه تیره‌ها و نژادهای بشر حتما در فرآیند این مهاجرت ایفای نقش خواهند داشت.
راز‌آلود بودن سیاره « کِپلِر-۲۲بی» با سوراخ‌های بزرگ و عمیق و بی‌انتهای که دارد و با استخوان‌های فسیلی که همواره از زیر خاک به بیرون کشیده می‌شود؛ در حضور مرموز موجوداتی که معلوم نیست دارای چه سبک زیستی هستند و یا فضای مه‌آلودی که همیشه سیاره را در برگرفته و... تا انتهای سریال بیننده را حتی اگر بخواهد به باور آنچه که برای مهاجرت است برساند؛ اما در نهایت او را به شدت نا امید و ناراحت می‌کند؛ چرا که فضای رنگ‌های انتخاب شده برای سیاره چه از نوع پوشش شخصیت‌ها و یا پوشش گیاهی سیاره و آب‌و‌هوای آن، همگی در فضای مبهم و تار و تاریک و نهایتا در بستر فضای خاکستری است که به شدت بیننده از دیدن تصاویر ناتمام این شکلی دچار یاس و ناامیدی می‌شود.
پیوستگی نمایش نمادهای دینی به خصوص نمادهای مرتبط با دین اسلام و ارتباط دادن آن به نتیجه نهائی که یک درخت با شاخه‌های بلند و تنومند رقم می‌زند؛ به وضوح اهداف پنهان و مقاصد ذهنیت‌سازی سازندگان سریال را برملاء می‌کند.
بازنمایی نماد کعبه، حجرالاسود، صحرای حجاز و عربستان، شیوه‌های وحی و انتخاب پیامبران و رسولان، بازسازی معابد به شکل کلیسا، توسل به نمادهای کوچک اعتقادی، اعتقاد به حضور و ظهور منجی، نیاز متغیر انسان به حالات معنوی و روحانی، به کار گیری عصایی شبیه به آنچه که از عصای حضرت موسی‌(ع) شناخته می‌شود و حرکت به سمت نور همانند رفتن به سمت کوه طور... همگی در(Raised by Wolves) در قالب تعلق به باور میترائیستی به نمایش در می‌آید که ناباورانی که اجتماع انسانی را با کمک مادر و برادر اندرویدی به وجود آوردند تلاش می‌کنند آنها را از بین ببرند.
اما در این میان اتلاق مارکوس تازه ایمان یافته و سایر خدا‌باورانی که هر کدام با نمادهایی خاص جزء گروه معتقد به خداوند شناخته می‌شوند به تروریست از سوی محافظان کلونی، به ویژه وقتی که معتقدین در کنار نمادهای اسلامی قرار می‌گیرند از نکات برجسته و تعمدانگیز بر ذهنیت‌سازی روی مخاطب است که هر مخاطب را به ما به ازای بیرونی و مصادیق تروریستی از جمله، رفتارهای داعش‌گونه ارجاع می‌دهد.
با این تصویر‌سازی‌های صورت گرفته در سریال کوشش شده است تا اعتقادات دینی با هر وجهی مورد نکوهش قرار بگیرد.(سبک‌سازی اندیشه و ساده‌انگاری شخصیت، تحمیق‌سازی از خدا‌باوران و میترائیست‌ها با میل به فریب‌هایی که این گروه پی‌در‌پی در طول داستان می‌خورند و تغییر حالات انسان‌های اجتماع شکل گرفته از اعتقاد به الحاد و بالعکس) ترسیم انسان‌هایی هست که با باورهای دینی زندگی می‌کنند. 
نگاه‌های فلسفی و روانشناختی در گفت‌وگوهای فضای هوشمند اندرویدها به ویژه شخصیت‌های مادر و پدر، نگاه به موضوع چگونگی شکل‌گیری لایه‌های فطری انسان برای باورهای دینی را به چالش می‌کشد.
 اندروید مادر که در واقع شخصیت مؤثر و اصلی سریال است در به‌کار گیری قدرت خارق‌العاده خود و پروازهایی که به شکل صلیب دارد؛ ناخودآگاه بیینده را به مفاهیم دینی پیوند می‌زند که این مفاهیم می‌توانند هر انسانی را از مسیر عادی زندگی خارج کند و صدای جیغ‌های مخرب ویران‌کننده و کشنده او نیز به صور اسرافیل تشبیه می‌شود که با این اعتقادات جهان به پایان و یا به آغازی دیگر خواهد رسید.
باردار شدن اندروید مادر و شیوه تولد فرزند(موجود) غیرعادی او و شیوه بازگشتش به کلونی، دقیقا معادل‌سازی از حضرت مریم و تولد مسیح است که تماشاگر را دچار تضاد در فهم نسبت به شخصیت اندروید مادر می‌کند؛ چرا که او از طرفی در رفتار و گفتار و در شیوه تربیت بچه‌ها سعی می‌کند خدا‌ ناباوری را تبدیل به باور اصلی بکند؛ و از طرفی در مواجهه با حیات خود چه در ارتباط با مخلوق خود و چه در شیوه تولد فرزند خود، نمادین رفتار می‌کند؛ ضمن آنکه مادر بزرگ متولد شده از اندروید به عنوان یک موجود مخرب و شیطانی معرفی می‌شود.
نماد‌سازی از موضوع اعتقادی «رجعت» از ظریف‌ترین سکانس‌ها و پی رنگ‌های داستانی (Raised by Wolves) است که با احیاء یکی از اندرویدهایی که در سالیان بسیار دور از بین رفته بود به نمایش در می‌آید و پوشینه ثابت او که همانند پوشینه تصاویر و شمایل مقدس ائمه است؛ نشان از دقت سازندگان سریال برای تقدس‌سازی و بیان مفاهیم اعتقادی دارد که در نهایت با شخصیت‌سازی که از اندروید رجعت یافته به وجود می‌آید؛ مخاطب به تاریکی اعتقادات دینی و مذهبی بیشتر می‌اندیشد.
دیالوگی از اندروید رجعت‌یافته که در آن خلاء حضور فرهیختگان، هنرمندان، اندیشمندان، فلاسفه و... را مطرح می‌کند؛ اشاره مستقیم به همراهان امام زمان عج به‌ هنگام ظهور دارد که در این‌جا با عناوینی دیگر مطرح می‌شود. 
«ما آدم‌هایی هستیم که تا پایان دنیا را تاب آوردیم، از بهترین‌های روزگار نبودیم» این دیالوگ شاید از درخشان‌ترین دیالوگ‌های سریال است که همسر مارکوس در مواجهه با اندروید بازگو می‌کند و واقعیتی از چگونه زیستن انسان را به جهان زیستی و ذهنی تماشاگر منتقل می‌کند. ایجاد تعلیق‌های متوالی در نوع تفکر و اندیشه برای پذیرش اعتقاد به خدا یا خدا ناباوری، گویا یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های ذهنی و اعتقادی حتی برای نویسنده و کارگردان است که تا لحظه آخر ما بین پذیرفتن و یا نپذیرفتن وجود خداوند در تردید به سر می‌برند؛ تا به آنجائی‌که در نهایت حتی می‌بینیم اندروید مادر هم که تمام تلاشش را برای تربیت اعتقادات کمپیون گذاشته بود جملاتی را به کار می‌گیرد که نشان از تحول او در پذیرفتن خدا هست. مادر اندروید: «سیگنال و پیامی هست که شاید هم انسان‌ها و هم اندرویدها دریافت می‌کنند‌‌. اندروید پدر: من وقتی در شبیه‌ساز هستم آن را دریافت می‌کنم»
تعلیق‌های متوالی داستانی برای پذیرش اعتقادات میترائیستی که تقریبا بین تمام شخصیت‌ها به وجود می‌آید موضوع نسبی بودن اعتقادات را در مواجهه با وقایع و اتفاقات بیرونی بیشتر نمایان می‌کند و تعیین وظیفه روزانه توسط هوش برتر اندرویدی در کلونی برای همه ساکنین ارجاعی هست به امور عبادی روزانه که هر انسان معتقدی با مجموعه‌ای از اعمال عبادی اعتقادات خودش را تجلی عینی می‌دهد.
نشانه‌سازی از موضوع عروج پیامبر از مسجدالاقصی نیز کاملا به صورت نمادین در این سریال دیده می‌شود که مارکوس با حضور در عبادتگاه قدیمی سعی می‌کند به کشف‌های جدیدی از اعتقادات خودش و یا به درخت مقدس برسد. برجسته ساختن واژه «شهید» در گفت‌وگوهای مارکوس به عنوان برگزیده نیز دقیقا مخاطب را با مفاهیم ارزشی و دینی روبه‌رو می‌کند که با توجه به شخصیت متزلزل مارکوس، هم قداست شهید و هم جایگاه پیامبر سیر نزولی را در درک و فهم مخاطب پیدا می‌کند.
 سکانس پایانی قسمت هجدهم و قسمت پایانی سریال، حضور مارکوس در کنار درخت مقدس است که مدت‌ها به دنبال آن بود و درخت پنج شاخه بزرگ دارد که ریشه آن در زمین گسترده و ارتفاع آن هم تا به آسمان است؛ اما! مارکوس با قرار گرفتن در کنار آن به پرواز در می‌آید و قدرتی شبیه به اندروید مادر پیدا می‌کند؛ با این تفاوت که مارکوس، گرچه به صورت صلیب به پرواز در آمده؛ اما! به صورت صلیب برعکس و به جای آنکه سر به بالا باشد سر او پایین و پاهای او وارونه رو به بالا هست و دقیقا جهان را نیز وارونه می‌بیند.