نقد برنامههای نوروزی صداوسیما در گفت وگو با کارشناسان
از بهار طبیعت تا بهار تلویزیون...
محمد محمدی
امسال به دلیل همزمانی ماه مبارک رمضان و عید نوروز، ویژه برنامههای این دو مناسبت در صداوسیما با هم ترکیب شدند. یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که سریالهای ویژه ماه رمضان، اولین بار حدود 30 سال قبل پخش شدند که آن موقع هم با نوروز همراه بود. به مناسبت پخش برنامههای رمضانی و نوروزی رسانه ملی، نظر دو کارشناس حوزه رسانه را درباره این برنامهها جویا شدیم.
تشویق صداوسیما به نوآوری
دکتر رفیعالدین اسماعیلی، کارشناس رسانه و مدیر مؤسسه فرهنگی هنری شناختپژوهان رسانه، در گفتوگو با ما دیدگاههای خود را پیرامون وضعیت فعلی برنامهسازی و سریالسازی در تلویزیون ایران بیان کرد. وی بر اهمیت ایدههای نوآورانه در تولیدات تلویزیونی، تحلیلهایی ارائه داد.
اسماعیلی درخصوص سریال «پایتخت»، که یکی از پرمخاطبترین آثار تلویزیونی در سالهای اخیر بوده است، گفت: پایتخت با ایدهای خوب آغاز شد. به نظر من، یکی از نقاط قوت این سریال، توانایی آن در نمایش فرهنگ ایرانی در کنار فرهنگ اسلامی بود. سریال بهویژه در برخی قسمتها توانست این دو را بهخوبی به تصویر بکشد. زبان و محیط ایرانی در آن حاکم بود و این به پایتخت کمک کرد که ارتباط قویتری با مخاطب برقرار کند.
وی افزود: استفاده از زبان مازندرانی در این سریال یکی از عواملی است که جذابیت زیادی برای مخاطبان بهویژه آنهائی که به این منطقه سفر کردهاند، به همراه داشت. زبان مازندرانی که شیرینی خاص خود را دارد، نقش زیادی در ارتباط برقرار کردن مخاطب با سریال داشته است. بسیاری از ایرانیها به واسطه سفرهای خود به مازندران با این زبان آشنایند و همین امر باعث میشد که ارتباط بهتری با سریال برقرار کنند. این یک نقطه قوت بسیار مهم است. اسماعیلی سپس به فضای سریال پایتخت اشاره کرد و گفت: محیط شمال ایران، با تمام زیباییهای طبیعیاش، نقش دیگری در موفقیت سریال ایفا کرد. دریا، جنگل، معماری خانههای شمالی و فضای نوستالژیک مردم ایران به شمال، همه و همه عواملی هستند که به جذابیت سریال افزودند. مردم ایران ارتباط خاصی با شمال دارند و این امر کمک کرد که سریال بیش از پیش در دل مخاطبان جای بگیرد. اما این مدرس دانشگاه، از کاهش جذابیتهای داستانی در فصول اخیر سریال «پایتخت» انتقاد کرد و توضیح داد: متأسفانه در فصل هفتم سریال، بهویژه در برخی قسمتها، داستان و روایت، جذابیت لازم را نداشت. دیگر آن جذابیتهای اولیه که از زبان و محیط به دست میآمد، تکراری شده و نتواسته مانند گذشته مخاطب را با خود همراه کند. به نظر من، یکی از دلایل اصلی این کاهش جذابیت، ضعف در داستانپردازی و نبود کشش کافی در روایتها است.
اسماعیلی سپس به روند برنامهسازی در تلویزیون و تغییرات اخیر اشاره و از برخی ابتکارات جدید که در تلویزیون مشاهده شده است، استقبال کرد؛ ازجمله برنامه «محفل» که موفقیت نسبی داشته و آن را بهعنوان یکی از نمونههای موفق تلویزیون در چند سال اخیر معرفی کرد: «محفل یکی از برنامههای موفق تلویزیون است. این برنامه بهخوبی توانست از ایدههای نو و از داوران متنوع و حتی از ظرفیتهای بینالمللی استفاده کند. این نوع برنامهها که بهصورت محفلهای اجتماعی و فرهنگی برگزار میشوند، تا حد زیادی توانستند موفقیتآمیز باشند و به مخاطب احساس تازگی و تنوع بدهند.
وی در عین حال تأکید کرد که تلویزیون باید مراقب باشد که در موفقیتهای موقت خود متوقف نشود و به دنبال ایدههای جدیدتری باشد و توضیح داد: مشکل تلویزیون این است که به محض رسیدن به یک فرمت موفق، آن را تکرار میکند و بهندرت به دنبال ایدههای جدید میرود. این باعث میشود که مخاطب خیلی سریع از این فرمتها خسته شود. تلویزیون باید بیش از پیش به دنبال نوآوری و ایجاد تنوع در برنامههای خود باشد.
اسماعیلی سپس به یکی از بزرگترین چالشهای تلویزیون در عرصه سریالسازی اشاره کرد: یکی از مهمترین نقاط ضعف تلویزیون، عدم توانایی در ایجاد آثار خاطرهانگیز و ماندگار در ذهن مخاطب است؛ امروزه بسیاری از مردم یادشان است که در دهه 60 و 70 چه سریالهایی پخش میشد و آنها چه خاطراتی از آن سریالها دارند. اما در حال حاضر، کمتر کسی میتواند از سریالهای اخیر تلویزیون چیزی به یاد بیاورد. این مسئله تنها به دلیل فضای مجازی نیست، بلکه ضعفهای جدی در تولید و سیاستگذاری در زمینه تولید سریال وجود دارد. وی ادامه داد: امروزه سریالها بهجای اینکه به روایتهای جذاب و خاطرهانگیز توجه کنند، بیشتر به دنبال تکرار فرمولها و داستانهای کلیشهای هستند. این امر باعث شده که مخاطب دیگر علاقهای به تماشای این سریالها نداشته باشد. تلویزیون باید بیشتر به ظرفیتهای فرهنگی و جغرافیایی کشور توجه کند. ما از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب ایران، دارای تنوعهای فرهنگی، زبانی و جغرافیایی بسیاری هستیم که میتواند در ساخت سریالهای جذاب و اثرگذار مورد استفاده قرار گیرد.
اسماعیلی در پایان با اشاره به ظرفیتهای بسیار زیاد کشور در تولید برنامههای تلویزیونی، خواستار بازنگری در سیاستهای تولید و توجه بیشتر به نیازهای واقعی مخاطبان شد و گفت: ظرفیتهای فرهنگی، جغرافیایی و زبانی کشور بسیار گسترده است، اما متأسفانه تلویزیون بهدلیل سیاستگذاریهای ضعیف نتواسته است از این ظرفیتها بهدرستی استفاده کند. تلویزیون باید بهطور جدیتری به تولید برنامههای متنوع و باکیفیت بپردازد تا دوباره بتواند مخاطبان خود را جذب کند.
لزوم پرهیز از کپیکاری
محمدرضا شاهحسینی، کارشناس رسانه و منتقد سینما، با اشاره به افزایش برنامههایی در قالب استعدادیابی بر لزوم خلاقیت و پرهیز از کپی کاری در برنامهها تأکید کرد.
او درباره اینکه تولید برنامه در قالب «تلنت» یا استعدادیابی در تلویزیون زیاد شده است گفت: صدا و سیما باید در مسیر تحول، از تکرار و کپیبرداری از دیگر رسانهها خودداری کند و به یک رسانه مؤثر، متمایز و مبتنی بر اصول دینی و فرهنگی تبدیل شود. این رسانه باید بتواند به جامعه آگاهی، تفکر و ارتقاء سطح فرهنگ را هدیه کند، نه اینکه تنها در پی جذب مخاطب و درآمد باشد. او همچنین به سریال «پایتخت» اشاره کرد و در مورد آن چنین گفت: شاید این سریال به عنوان یک برنامه سرگرمکننده، توانسته باشد بخشی از مخاطبان را جلب کند، اما آنچه که باید در نظر گرفته شود این است که سریالهایی همچون «پایتخت»، به هیچ عنوان به مسائل فرهنگی و اجتماعی، به طور عمیق نمیپردازند. در حالی که این سریال در ظاهر بهعنوان یک سرگرمی موفق است، اما واقعیت این است که محتوا و پیامهای آن هیچ کمکی به ترویج آموزههای فرهنگی نمیکند و بیشتر روی شوخیهای سطحی و طنزهای بیمحتوا تمرکز
دارد.
شاهحسینی در ادامه گفت: سریالهایی مانند «پایتخت»، که به ظاهر توانستهاند در جذب مخاطب موفق باشند، برای رسانه ملی هیچ دستاورد فرهنگی و آموزشی به همراه نداشتهاند. در واقع، این نوع برنامهها بیشتر به تقویت نگاههای سطحی و غیرجدی به زندگی و مسائل فرهنگی میپردازند.» او اضافه کرد: «من فکر میکنم که این دست از برنامهها نمیتوانند آن چیزی را که رسانه ملی باید ارائه دهد، یعنی آموزش و فرهنگسازی، تأمین کنند.
او افزود: «مهمترین وظیفه رسانه ملی این است که از سطحینگری دست بردارد و به مسائل عمیقتر و حیاتیتر جامعه بپردازد. باید خود را بهعنوان یک رسانه مسئول در نظر بگیرد که فرهنگ، هویت و آموزههای مهم جامعه را تقویت میکند، نه فقط سرگرم کردن مردم برای بالا بردن آمار بینندهها.
وی در پایان با اشاره به اهمیت نقش رسانه در آیندهنگری و ارتقای سطح آگاهی جامعه، گفت: صدا و سیما باید به یک ابزار آگاهیبخش، فرهنگی و آموزشی تبدیل شود که همگان در آن احساس نیاز کنند. اگر این مسیر را دنبال نکند، نهتنها جایگاه خود را در جامعه از دست خواهد داد، بلکه در نهایت به یک رسانه بیاثر و کمتأثیر تبدیل خواهد شد.