ترسیم چالشهای اجتماعی
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
تالار شهرزاد یکی از تماشاخانههای خصوصی اجرای نمایشهای صحنهای است که خیلی از کارگردانان جوان تئاتر تمایل دارند اثر خود را در این سالن به معرض تماشا بگذارند؛ اما متاسفانه اخیراً در گفتوگو با چند کارگردان جوان و جویای نام به این نتیجه رسیدیم که این تماشاخانه در مواجهه با هنرمندان جوان اقدام به تنظیم قراردادهای یکسویه و غیرمنصافانه میکند که حتی با فرض فروش بلیط خوب برای کارگردانان جوان، باز هم عایدی خاصی که حتی بتواند جبران هزینههای اولیه تولید اثر را داشته باشد نمیکند.
«ملنگیات» یکی از عناوین نمایشی است که درست در کوران برگزاری جشنواره فجر در تالار شهرزاد به روی صحنه رفت و احمد دهقان در دومین تجربه جدی خودش پس از نمایش «درکوب» اجرا کرد.
ملنگیات، رهآورد ایده اولیه احمد دهقان از مواجهه با موضوعات اجتماعی مثل عشق، اعتماد، خیانت، قدرت، روابط و... است که با فرض گرفتن یک بستر سورئال برای اثبات فرضیههای روانشناختی به پیش میرود و در نهایت نتیجه و محصولی از نوع تعاملات افراد در یک جمع را در قالب بیان پیامی برای نوع و چگونگی زیستان بازگو میکند.
ما درست در شبی که قرار بود چند روز دیگر اجرای ملنگیات به اتمام برسد به اتفاق یکی از دوستان جهت تماشای ملنگیات خودمان را به سالن شهرزاد رساندیم و ابتدائیترین موضوع آن بود که در هنگام اذان هرچه به دنبال نمازخانه میگشتیم پیدا نمیشد و در نهایت یک اتاقک یک در دو متر با جانمازهای کهنه و پاره و با نظافتی غیرقابل قبول مقابلمان ظاهر شد و بلافاصله بعد از نماز خودمان را به سالن 3 رساندیم که ملنگیات دقایقی بود اجرای خودش را آغاز کرده بود.
اولین موضوع قابلتوجه در اثر احمد دهقان به لحاظ متن، زبان و نوع گویش بازیگران بود که در تعلق به ادبیات کلاسیک و کهن و در رهایی بین زبان محاورهای غوطهور شده بود و متن نمایشی او از فرم زبانی مختص خود تبعیت میکرد که در لحظههای اولیه تماشاگر نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما هرچه نمایش به پیش میرود نقطههای جذابیت زبانی با شگفتیهای دایره واژگانی و اکتهای پس دایره واژگان بیشتر نمایان میشود و تماشاگر با یک اثر فانتزی روبهرو میشود که خلاقیت ابداع گویش نیز در آن دیده میشود.
دومین نکته برجسته ملنگیات طراحی لباسی بود که در قالب کمهزینه به آن نگاه شده بود. احمد دهقان با در نظر گرفتن امکان تبدیل شدن جامعه به یک فضای آلوده (فکری و جسمی) به تن تمام شخصیتهای حاضر روی صحنه، تنپوشی از کیسه زباله پوشانده بود که با گریمهای مختصر هر بازیگر تبدیل به موجودی آلوده به تفکری خاص شده است.
طراحی صحنه این نمایش با همان تم طراحی لباس به پیروی از آلودگی جامعهای اشاره داشت که در فضای به اصطلاح «بلکباکس» تعدادی کیسه زباله در بالای سر آویزان بودند و تعدادی کیسه زباله نیز روی زمین در گوشهای از صحنه قرار داده شده بودند تا این معنا را به ذهن مخاطب القاء کند که اینجا یک زبالهدانی است و شخصیتهای که در حال ایفای نقش هستند کرمهایی هستند که اینجا را به زیستگاه خود تبدیل کردند.
تشخص بخشی به کِرم با وجه شخصیتی متفاوت از وجود انسان در این نمایش بار معنایی به لحاظ اصلاح فکر را خلق کرده بود که تماشاگر در صحنههای نمایش با خودش نجوا میکند که من باید بتوانم یک انسان کامل باشم وگرنه در دام آلودگیهای جامعه مثل همین کرمهای زبالهدانی چارهای جز ادامه زندگی در زبالهدان فکری و اجتماعی جامعه نخواهم داشت.
اخنوک، جلوشگاه، سرخینه، ویرزک چهار شخصیت اصلی ملنگیات بودند که با پیوستگی روابط دوگانه در موقعیتهای مختلف، شکلی از تعاملات و روابط فردی و اجتماعی را به نمایش گذاشتند و با اضافه شدن چند شخصیت جانبی، این موقعیتها به مرحله باورپذیری میرسید.
اخنوک و جلوشگاه دو شخصیت مؤثر و تاثیرگذار به اصل داستان هستند که به عنوان دو رقیب و ویرزک و سرخینه کاراکترهایی هستند که محور طولی نمایش را با قصههای میانی به هم پیوند میزنند تا نمایش بتواند مسیر منطقی را مبتنی بر متن نمایش به پیش ببرد.
بازیهای تیپیکال همه بازیگران که برگرفته از متن نمایش و کارکرد زبانی آن بود؛ تقریباً بازی همه بازیگران حاضر در صحنه را با اغراق و فرم خلاقیتپذیر همراه ساخته بود که میتوان اجرای تیپ ویرزک و اخنوک را بیشتر از سایرین مورد توجه قرار داد؛ اما! شیوه مواجهه سرخینه با نقشهای مقابل که در موقعیتهای عاشقانه، سیاستمدارانه، خدمتکارانه و مشاورانه حاضر میشد دارای وسعت بازی کلامی و حرکتی بود که قدرت بازیگری این نقش را بیشتر در مقابل تماشاگران قرار داد و توانست تحسین تماشاگران را بربینگیزد.
احمد دهقان مثل کار اول خودش «درکوب» هنوز با موضوع نور و طراحی صحنه فاصله زیادی دارد که شاید به دلیل عدم استفاده از مشاورین مناسب این ضعف در اجراهای او دیده میشود؛ اما، در مقابل میتوان گفت که او در نگارش متن و درامتیزه کردن آن به مراتب جهش قابلتوجهی داشته و این موضوع را به وضوح- هم با بازی خودش در صحنه و هم با چیدمان میزان سنی که گاهی ریتم به صحنه میدهد و گاهی به سکون میرساند.