سحر و ساحری در قـرآن
سید حمید مرتضوی
در مقاله حاضر نویسنده با بررسی واقعیتی به نام سحر و جادو و چیستی و مراتب آن، به فلسفه و علت حرمت آن از نگاه قرآن پرداخته و نسبت دعا و سحر را تبیین کرده است.
***
دیدگاه دانشمندان تجربی نسبت به امور متافیزیک
بر پایه روشهای تجربی و معیارهای علوم معاصر، حقیقت به چیزهایی گفته میشود که با ابزارهای حسی قابل درک باشند و بتوان با تجربه وتکرار در آزمایشگاه، آن را شناخت و تجزیه و تحلیل کرد.
همه روشهای علوم جدید بر این ملاک و معیار استوارند که حقیقت تنها امور واقعی حسی و مادی هستند و حتی روان و اموری دیگر که در عالم برزخ میان ماده و فراماده وجود دارند به سبب نشانهها و آثار مادی، مورد پذیرش قرار میگیرند، ولی مسائلی چون روح و امور مجرد دیگر به سبب فقدان آثار و نشانههای مادی و یا عدم امکان دستیابی و یا شناسایی آثار و نشانههای وجودی در عالم ماده، از دایره علوم و همچنین حقیقت و واقعیت بیرون هستند. از نظرگاه علوم جدید حقیقت همان واقعیتهای حسی و قابل درک به ابزارهای مادی و حسی میباشد؛ بنابراین حقیقتی بیرون از دایره واقعیتهای حسی و مادی وجود ندارد. از اینرو هر امری بیرون از این دایره و معیار، امری باطل و خرافی میباشد.
تلاشهایی که در سالهای اخیر برای اثبات برخی از امور به ظاهر علمی صورت گرفته، تنها همان بخش قابل دستیابی به ابزارهای حسی و دارای نشانههای مادی را به عنوان حقایق پذیرفته است و هنوز بسیاری از امور دیگر در حوزه امور متافیزیک در محدوده امور باطل و خرافی دستهبندی شده و میشود، از اینرو بسیاری از مفاهیم و آموزههای دینی هنوز به عنوان امور خرافی، غیر واقعی و باطل معرفی میگردد؛ زیرا در نظر این دانشمندان هر آنچه بیرون از دایره اثبات پذیری و یا ابطال پذیری باشد، نمیتواند به عنوان مسائل علمی مطرح شود و نمیتوان برای آنها حقیقت و یا واقعیتی را اثبات کرد و در نهایت باید نسبت به آنها سکوت کرد. این خوشبیانهترین واکنش و حالتی است که دانشمندان نسبت به امور متافزیکی و ماورای طبیعت ماده از خود نشان میدهند.
این در حالی است که تفسیر حقیقت بلکه واقعیت، فراتر از تعریف و تفسیری است که دانشمندان علوم طبیعی به دست میدهند؛ زیرا عدم وجدان چیزی به معنای عدم وجود آن چیز نمیباشد. به این معنا که اگر ابزارها و وسایل موجود، این امکان را به بشر نمیدهد تا چیزی را با این ابزارها تحلیل و تجزیه کند و در نهایت بشناسد، نمیتواند مدعی عدم واقعیت آن شود چه رسد که آن را در دایره باطل و دور از حقیقت بشمارد؛ زیرا به نظر میرسد که دایره واقعیتها بیش از آن چیزی است که با ابزارهای حسی قابل شناسایی باشد و این مطلب در سالهای اخیر با توجه به تاثیرات اموری در ماده که بیرون از دایره واقعیتهای مادی و علمی به مفهوم روشهای تجربی بود، به اثبات رسیده است که از آن جمله میتوان به تاثیر روان بر ماده و نیروهای غیرمادی بر ماده اشاره کرد. این در حالی است که دایره حقیقت فراتر از دایره واقعیتهاست و حقایق تنها امور مادی نیستند که قابل تجزیه و تحلیل باشند. بنابراین سخن گفتن از سحر و جادو و مانند آن به معنای سخن گفتن ازامور غیر واقعی نیست چه رسد که سخن گفتن از امور باطل و غیر حقیقت باشد.
نسبت حقیقت و واقعیت
البته میتوان از زوایه دید دیگر، سحر و جادو را بیرون از دایره حقیقت دانست هر چند که با این زاویه دید، سحر و جادو از دایره واقعیتها بیرون نمیرود؛ زیرا واقعیتها میتوانند به یک معنا وجود داشته باشند ولی در همان حال باطل و غیر حق باشند. به این معنا که اموری ممکن است واقعیت داشته باشند ولی از حقیقتی برخوردار نباشند؛ زیرا در این دستهبندی میان واقعیت و حقیقت یک داوری ارزشی انجام میپذیرد.
به سخن دیگر، هر حقیقتی ممکن است در جهان ماده، واقعیت پیدا نکند؛ چنانکه هر واقعیتی به معنای آن نیست که حقیقت داشته باشد؛ بلکه تنها برخی از حقایق ممکن است در جهان ماده واقعیت پیدا کنند و برخی از واقعیتها نیز از صفت حقیقت برخوردار باشند؛ زیرا دراین تفسیر از حقیقت و واقعیت، واقعیت، امور خارجی در جهان هستند که میتوانند از صفت حقیقت برخوردار باشند، چنانکه میتوانند اموری غیرحقیقی و باطل باشند.
به عنوان نمونه، در جوامع بشری ظلم و ستم وجود دارد و یا نابههنجارهای اخلاقی بهشدت رواج یافته است ولی با آنکه این امور وجود و واقعیت دارند ولی بدان معنا نیست که این امور حقیقت نیز داشته باشند و حق باشند و برای آن در مقام داوری ارزشی، ارزشی قائل شویم. این در حالی است که بسیاری از حقایق چون محبت و عدالت، امری ارزشی هستند ولی در جوامع، واقعیت پیدا نمیکنند.
مؤمن، آرمانگرای واقعبین
از نظر اسلام، انسان باید نسبت به مسائل انسانی واقعبین باشد و واقعیتهای اجتماعی و وجودی را درک کند ولی در همان حال انسانی حقیقتگرا باشد و بکوشد تا این حقایق در جوامع تحقق یابد. در حقیقت، حقیقتگرایی، آرمان انسان مؤمن است هر چند به سبب گرایش رئالیستی میبایست درک درستی از واقعیتهای موجود داشته و واقع بین باشد. اینگونه است که میتوان گفت که انسان مؤمن انسانی ایدهآلیست و رئالیست است و میان دو مکتب به گونهای جمع کرده است؛ زیرا نسبت به واقعیتهای جهان و جوامع، نگاهی واقع بینانه دارد و در همان حال واکنش وی به واقعیتها بر اساس داوری ارزشی است و تنها حقایق را تایید و به انکار امور باطل میپردازد و میکوشد تا واقعیتهای باطل و ضد ارزشی را از جامعه وجهان بزداید.
سحر، واقعیتی باطل
بر این اساس میتوان گفت که سحر از نظر اسلام واقعیتی است که وجود خارجی دارد ولی حقیقت ندارد و حق نیست؛ به این معنا که سحر و جادو هر چند اموری واقعی است که در جهان خارج وجود دارد ولی امری ضد ارزشی و ضد هنجاری است و در حوزه امور باطل همانند ظلم و تجاوز و ستم دستهبندی میشود و نمیتوان به آن گرایش یافت بلکه باید با آن به مبارزه برخاست و زمینههای نابودی و اضمحلال آن را همانند ستم فراهم کرد.
اسلام و قرآن با تایید واقعیت وجود سحر و جادو، آن را در حوزه امور باطل و ضد ارزشی دستهبندی میکند و آموزش و تعلیم و تربیت آن را حرام و گناه بر میشمارد.
چیستی سحر و جادو
اگر به تفسیری که اسلام و قرآن از سحر ارائه میدهد توجه شود، به آسانی میتوان دریافت که از این نظر، سحر یا جادو واقعیتهای باطلی هستند که باید با آن مبارزه کرد؛ زیرا سحر، به معنای نشان دادن باطل به صورت حق است که از راه خدعه و نیرنگ انجام میشود.(معجم مقاییس اللغة؛ ج 3؛ ص 138 ذیل واژه سحر) برخی گفتهاند که در کاربردها و اصطلاحات شرعی، سحر به هر کار و عمل مخصوصی اطلاق میشود که سبب و علت وجودی آن مخفی و نهان باشد و ریشه در خیالپردازی داشته باشد.(تفسیر کبیر فخر رازی؛ج 3؛ ص 187)
براساس این تفسیر، میتوان گفت که سحر، تصرف در خیال دیگری به شیوه و اسباب و علل ناشناخته است. بنابراین اگر تصرف با شیوه و اسباب شناخته شده باشد از دایره سحر بیرون است و شعبده و مانند آن خواهد بود و اطلاق سحر بر آن نادرست است.
در حقیقت دو مؤلفه اصلی برای سحر بیان شده که عبارت از(اسباب ناشناخته ) و (تصرف در خیال آدمی) است. با این حساب تصرف با اسباب شناخته شده و یا در غیر خیال بیرون از دایره سحر خواهد بود.
برخی دیگر چون صاحب کتاب التحقیق بر این باور است که سحر در اصل، برگرداندن و نشان دادن واقع و حق، به صورت خلاف آن است؛ همانند تصرف در دید ظاهری اشخاص یا تاثیر بر فکر و قلب انسان و تصرف در ادراکات صحیح آنان. از این رو دایره مفهومی سحر گسترش مییابد و شامل دسته وسیع تری از اعمال و کارهای خارقالعاده و حتی عادی میشود؛ زیرا سحر با توسل جستن به اسباب و وسایل خاصی که در کتابهای مربوط آمده و یا با تردستی و حیلههای پنهان از چشمها، انجام میشود. (التحقیق؛ حسن مصطفوی؛ ج 5 ص 67 ذیل واژه سحر) در این صورت شعبدهبازی و تردستی که به شکل سریع و نهان از چشمها انجام میشود سحر خواهد بود.
مراتب سحر
سحر از نظر مفهومی دایره وسیعی از اعمال و حرکات سریع و نهان از چشم به اسباب ظاهری و غیر ظاهری در خیال شخص و یا روان وی را شامل میشود؛ از اینرو میتوان گفت که سحر دارای مراتب متعدد و گوناگونی است و نمیتوان همه آنها را در یک دسته قرار داد و حکم واحدی بر آن بار کرد. آنچه در همه این مراتب و شیوهها مشترک است، بطلان و ضد ارزشی بودن آن میباشد؛ زیرا چه واقعنمایی و چه تصرف واقعی و یا توهمی درادراکات، خیال و یا روان شخص و یا در خارج از آن، تصرفی باطل است و انسان حق ندارد چنین تصرفی را در دیگری داشته باشد.
برخی از انسانها دارای توانمندیهایی هستند که شامل سرعت دست تا قدرت روح و روان در جابهجایی اشیاء و یا تغییر شکل آن با انرژی و قدرتهای غیرمادی میشود. شخص شعبدهباز و تردست با سرعت و حیلههایی که به کار میگیرد میتواند در خیال شخص، چیزی را که واقعیت ندارد به گونهای نشان دهد که واقعیت دارد و کاری را به نمایش بگذارد که اسباب تفریح و شادی دیگران میشود. برخی دیگر دارای توانمندیهای شگفتی هستند که بیرون از دایره توانمندیهای عادی بشر است. این عده تصرفاتی را در امور انجام میدهند که بیرون از تحلیل ابزارهای شناختی و معرفتی آدمی میباشد و با دستگاهها و ابزارهای مادی قابل سنجش و ارزیابی و داوری نیست.
بنابراین نمیتوان همه انواع سحر و جادو را در یک دستهبندی قرار داد و حکم واحدی بر آن بار کرد. با این همه میتوان در این مسئله آنها را مشترک یافت که همگی به اسباب و وسایلی تمسک میجویند که برای دیگری قابل شناسایی و ردگیری است و اینکه شخص ناظر و تصرف شده، تحت تاثیر شگفت این نیرو و قدرت قرار میگیرد و واکنشهایی بر اساس تاثرات خود بروز میدهد. دیگر آنکه واقعنمایی و حقنمایی در تمام اشکال و مراتب سحر و جادو وجود دارد و همین مسئله است که موجب میشود تا اسلام آن را در هنگام ارزشگذاری به عنوان عملی باطل دستهبندی کرده و حکم شرعی حرمت و گناه را بر آن بار کند.
علت حرمت سحر
با توجه به مطالبی که گفته شد میتوان به حکمت و علت حرمت سحر پی برد. برای شناخت علت و حکمت حرمت سحر میتوان به آثاری اشاره کرد که قرآن در آیات مختلف به آنها پرداخته است. از جمله آثاری که قرآن برای سحر میشمارد و براساس آن، حکمت بطلان و حرمت بر آن بار شده، میتوان به افساد در جامعه و تباهی میان گروههای اجتماعی اشاره کرد که در آیه 81 سوره یونس بدان تصریح شده است.
ایجاد ترس در دلهای مردم و سوءاستفاده از توانمندیهای خاص برای دستیابی به قدرت و مال و امور دیگر(اعراف آیات 113 تا 116)، شرآفرینی (فلق آیه 4)، ضرر و زیان وارد ساختن به انسانهای دیگر(بقره آیه 102)، ایجاد جدایی میان زن و شوهر و دامن زدن به اختلافات برای دستیابی به امور پست دنیوی از امور مادی و جنسی (بقره آیه 102) از جمله آثاری است که قرآن به آن اشاره کرده و آن را علت و یا حکمت حرمت سحر بر میشمارد.
البته بسیاری از دارندگان قدرت سحر و جادو به سبب آنکه درمقام برتری از دیگران قرار میگیرند در دام کفر میافتند و خود و دیگران را گمراه میسازند (بقره آیه 102) و این چنین، امری که باید برای رشد و تعالی استفاده شود و آدمی را به حقایقی برتر از امور ماده توجه دهد، موجب میشود تا به دام خسران ابدی افتد و سرمایههای ارزشمندی از این دست را بر باد دهد.(همان)
به سخن دیگر، وجود هر چیزی در انسان از جمله توانمندیهای شگفت برای آن است که انسانها هر ازگاهی با امور ماورای ماده آشنا شوند و در دام ماده و محدودیت آن نیفتند، اما انسان به جای آنکه از این توانمندیها و سرمایههای وجودی برای تعالی و کمال خود و دیگران بهره گیرد آن را در مسیر باطل قرار میدهد و اینگونه است که مصداق واقعی اهل خسران میشود و خود و دیگران را به گمراهی و کفر سوق میدهد. بر این اساس خداوند در آیاتی چون 77 سوره یونس و 69 سوره طه و 36 و 37 سوره قصص، سحر را موجب محرومیت از رستگاری و موفقیت انسان میشمارد و به همین علت از آن پرهیز میدهد. انسان اگر در دامن سحر و جادو بیفتد نمیتواند امید آن را داشته باشد که ا زنعمتهای آخرتی بهره مند شود؛ البته در آیه 102سوره بقره این مسئله را مشروط به زیان رسانی به مردم کرده است.
ابزارهای سحر
از آیات قرآن میتوان این مطلب را به دست آورد که سحر همانگونه که دارای مراتبی است، دارای ابزارهای خاص و عام نیز میباشد. به عنوان نمونه در برخی از مراتب، ساحر از ریسمان بهره میگیرد(شعراء آیه 41 و 44 و فلق آیه 4) در برخی دیگر از عصا و چوبدستی(همان ) و در برخی دیگر بیاستفاده از ابزار و تصرفات روحی و روانی میباشد.
اصولا در هر دورهای اگر امری مورد تردید قرار گیرد خداوند به اشکال مختلف میکوشد تا راه را از چاه به انسانها نشان دهد، از این رو در هر عصری اموری که متناسب آن دوره است رشد پیدا میکند تا انسانها همواره از نشانههای حق و حقیقت بهره مند باشند.
این ابزارهای مختلف سحر میتواند هم بر قوای ادراکی و خیالی انسان تاثیر بگذارد(طه آیه 66) و هم میتواند بر قوه بینایی انسان اثر کند(اعراف آیه 116) و هم میتواند بر جان انسان تاثیراتی را به جا گذارد(مدثر آیه 24) بنابراین با شدت و ضعف یافتن توانمندیهای بشر، انواع تاثیرات و تاثرات نیز متفاوت میشود.
در برخی از آیات قرآن به تاثیر شگفت زنان در تاثیرگذاری اشاره شده و به نظر میرسد که زنان در این مسئله از قدرت بیشتری برخوردار میباشند. در آیه 4 سوره فلق از زنان ساحری سخن میگوید که در گرهها میدمند و موجبات شر و بدبختی دیگران را فراهم میکنند.
نسبت دعا و سحر
سحر، بهرهمندی از توانمندیهای شخصی است که به شکل خارق عادت در وجود برخیها نهاده شده است. از آنجا که سحر با ابزارهای مختلف انجام میشود که یکی از آنها تاثیرات کلامی است، میتوان گفت که با ورد و دعا نیز ارتباط خاصی پیدا میکند.
اصولا میان همه هستی، ارتباط و پیوندی است که یکدیگر را تحت تاثیر قرار میدهند. از جمله میتوان به ارتباط میان عالم تکوین و عالم لفظ و کتابت اشاره کرد. اینگونه نیست که جهان خارج از جمله جهان ماده تحت تاثیر کلام و لفظ و یا نوشته نباشد. به عنوان نمونه میتوان به تاثرپذیری انسان از سخن اشاره کرد که گاه موجب شادی و گاه غم و اندوه آدمی میشود.
استاد حسن زاده آملی در درس خویش درباره تاثیر عالم لفظ در عالم ماده به این داستان اشاره میکرد که درزمان شروع انقلاب اسلامی گروههای بیدین افزایش یافته بودند و اموری چون صیغه عقد را به تمسخر میگرفتند و میگفتند که خواندن این کلمات چه تاثیری میتواند در عالم تکوین و جهان ماده به جا گذارد. از این رو منکر برنامههایی چون صیغه عقد ازدواج بودند. در یکی از جلسات، شخصی بیدین که تحصیل کرده دانشگاه نیز بود، سخنی ازاین دست را در مجلس عروسی در حضور استاد بیان میکند. استاد در آن زمان سخنی نمیگوید ولی وقتی مجلس آرام میشود بیهیچ مقدمهای سخنان درشتی به شخص میگوید. آن شخص بسیار آزرده خاطر میشود و رنگ رخسارش دم به دم به رنگی در میآید. استاد میگفت: به شخص گفتم که چرا ناراحت شدی، اینها که به قول خودت باد هوائی بیش نیست و تاثیری در جهان خارج ندارد، پس چرا اینگونه متغیر شدی؟به هر حال، به سبب ارتباط میان عوالم، هر عملی در عالمی از عوالم چون تکوین و الفاظ و کتابت در جهان دیگر اثری شگرف از خود به جا میگذارد. بنابراین نمیتوان از تاثیر دعا و نوشتهها در عالم تکوین غفلت کرد. از اینرو در آیات و روایات بسیاری از نقش کلمات و تاثیر دعا و ذکر و اوراد و حتی نوشتههای خاص سخن به میان آمده است و دانشهایی چون سحر و کیمیا و سیمیا و جفر و رمل و دیگر علوم غریبه به وجود آمدهاند. پس نمیتوان از ارتباط سخن و کلام با جهان تکوین سخن نگفت در حالی که حتی خداوند بر این نکته تاکید میکند که جهان تکوین بر اساس کلمه(کن ) وجودی تحقق یافته است.
راه رهایی از سحر و دفع آن
بیگمان، سحر بیش از آنکه در مسیر حقیقت باشد در مسیر باطل حرکت میکند؛ زیرا انسانها اغلب از توانمندیهای خویش بیشتر در مسیر مادی و دنیوی بهره میجویند و به شکل ضد ارزشی از آن استفاده میکنند.
اینگونه است که اصل بر فساد سحر و بطلان آن قرار داده میشود. کمتر کسی است که از آن برای شناخت توانمندیهای بشری و ارتباط با ماورای ماده و خداوند و تقرب به وی بهره ببرد. از اینرو تعلیم و تعلم آن حرام دانسته شده است.
کسانی که دارای گرفتاریهای مختلف هستند بهتر آن است که به جای هر سحری از سحر دعا و اذکار به ویژه از آیات و کلمات قرآنی بهره جویند؛ زیرا کلمات قرآن، کلام خود خداست و همان گونه که جهان متاثر از کلمات کن وجودی الهی، تحقق یافته همین کلمات میتواند در جان و جهان نیز تغییر ایجاد دهد.
از جمله برای رهایی از آسیبها و شرور جادو و سحر آشکار و نهان مردم، میتوان به خواندن معوذتین(سورههای فلق و ناس) پناه برد و یا برای هر دردی آیاتی چون آیة الکرسی و امن یجیب را خواند. در روایات است که اگر کسی هفت یا هفتاد بار سوره حمد را بر مردهای بخواند و زنده شود جای تعجب نیست. به این معنا که آیات قرآن از تاثیری شگفت برخوردارند.
در این راستا میتوان از هر دعا و آیهای از آیات قرآن برای هدفی خاص بهره جست و کارهای شگفت و سحرآمیز انجام داد. سخن در این باره بسیار است اما به همین مقدار بسنده میشود.