kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۷۳۳۳
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۰
لذت‌ بخشش مادی و معنوی در روزهای حسابرسی آخر سال

بر این رواقِ زبرجد نوشته‌اند به زر که جز نکوییِ اهلِ کرم نخواهد ماند

 
تارا وحیدی
بخش پایانی
 
فردا سرانگشتانت شکوفه خواهد داد. فردا سبز خواهی شد. تو را می‌گویم، ‌ای نیکوکار! تو که صمیمانه خوشی‌هایت را به سفره محرومان می‌ریزی. دستان نیازمند هر شب برایت به دعا بلند خواهد شد و چشم‌های کودکان بی‌بضاعت این مهربانی را هرگز فراموش نخواهد کرد.
ای دل، تو سزاوار کرامتی. نگاه‌های منتظر، به تو خیره مانده است. اینک در جشن نیکوکاری دل‌های خسته را در میهمانی خودپذیرا باش و بدان لبخند را بر لب‌های خشکیده بباران. فردا که بهار آید دستان خود را سبز خواهی دید.
باید نگریست. باید با دقت به مهربانی اینان نگریست. کدام زبان می‌تواند این‌همه عاطفه را سپاس گوید؟ گل‌های احساس را ببین که از شرم عرق کرده‌اند. امروز، «حی علی خیرالعمل» است. امروز روز نیکوکاری است.
امروز طراوت، میهمان دل‌های ماست. امروز از آسمان عطوفت می‌بارد و درختان عاطفه را می‌بینی که میوه‌های ایثار نثار می‌کنند. امروز زمینیان آسمانی شده‌اند. امروز خدا در همین نزدیکی‌ها نعمت می‌پاشد. امروز فرشتگان طبق‌طبق نیکی به آسمان می‌برند. امروز، روز نیکوکاری است.
نیکوکاری ثروت زیاد نمی‌خواهد
شاید با بر زبان آوردن کلماتی همچون احسان یا نیکوکاری، برای برخی از مردم چنین برداشت شود که نیکوکاری مختص کسانی است که اموال زیادی دارند و کسانی که در دارایی دچار تنگی دست هستند، امکان کمک‌ کردن برایشان وجود ندارد.
در این باره باید گفت که اولاً قرآن این اندیشه را رد کرده است و می‌فرماید: «دیگران را بر خود مقدم دارید، درحالی‌که خود نیازمندید.» که این نشان می‌دهد خداوند احسان را هر اندازه که باشد، محترم و مفید می‌داند.
ثانیاً احسان و نیکوکاری صرفاً به مسائل مادی و دارایی‌ها برنمی‌گردد، بلکه هر نوع کمکی که بتواند روشنگر مسیر یک نیازمند باشد، می‌تواند در زمره اعمال نیکوکارانه جای بگیرد و شخصی که به هر نحو (چه با گذاردن زمان، چه صرف پول و ...) به انجام این امر می‌پردازد، جزو نیکوکاران به شمار می‌رود.
هر ساله در کشور عزیزمان، هم‌وطنان (اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ، دارا و ندار) با حضور پررنگ در بین هم‌وطنان کم‌بهره از دارایی‌های دنیوی و مسائل مالی (افراد بی‌بضاعت) ندای محبت سر داده که این ندا بیانگر پاکی دل و درستی طینت این مردمان است.
رخساره حمیدی، فرهنگی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «از آنجا که هفته جاری، هفته نیکوکاری است، بر ما لازم است با حضور در مزرعه عشق و ایمان، بذر نیکوکاری را بپاشیم تا فردا در بهار دل‌ها، گل‌های معنویتمان شکفته شود.» وی در ادامه می‌افزاید: «بیایید سرسبزی فردایمان را از امروز بکاریم و از طراوت نیکوکاری خوشه بچینیم و با لطف و نیکوکاری چراغ برکت را پرنورتر کنیم. و اینک در هفته نیکوکاری ما منتظر خوشه‌های نیکوکاری هم‌وطنان هستیم تا سفره همه مردمان ایران‌زمین امسال پررنگ باشد.»
عید نوروز و نیازمندان
عید نوروز و سال نو، فقط برای کسانی که از نظر مالی در وضعیت خوبی زندگی می‌کنند نیست و همه کسانی که عید نوروز را جشن می‌گیرند، حق دارند که در این روزها شاد باشند و هیچ غمی نداشته باشند. اما از آنجایی‌ که روزگار بر برخی‌ها سخت می‌گیرد، عده‌ای هستند که نمی‌توانند این روزها را آن طور که همیشه دلشان می‌خواسته جشن بگیرند. در این ‌بین، وظیفه ماست که کمک به هم‌نوع خود را مدنظر قرار دهیم و کاری کنیم که همه ما آخرین روزهای سال را بدون دغدغه و نگرانی پشت سر بگذاریم و اولین روزهای سال جدید را با وضعیت مالی مناسب‌تری آغاز کنیم.
مهین عاقلی، مشاور می‌گوید: «شاید برخی‌ها فکر کنند که این تفکر، با بزرگ‌نمایی ترکیب شده، اما واقعیت این است که کمک به نیازمندان در عید نوروز قطعاً می‌تواند زمینه‌ساز شادی و موفقیت ما در سال پیش‌رو باشد. خداوند، مهربان است، ما نیز باید همین مهربانی و عطوفت را در حق دیگران داشته باشیم و در زمان‌های سختی و دشواری به کسانی که اطراف‌مان زندگی می‌کنند، کمک کنیم. ذات آدمی با مهربانی سرشته شده است. شاید زمانی که خداوند در حال خلقت انسان بوده، یکی از اولین صفاتی که در ذات او قرار داده، مهربانی بوده باشد. درست است که برخی از ما خیلی سرگرم زندگی شخصی‌مان می‌شویم، اما گاهی نیز سر بزنگاهِ به خود می‌آییم و متوجه افرادی می‌شویم که اطرافمان هستند و نیاز به کمک ما دارند.»چقدر خوب است که همین بزنگاهِ مهربانی و به خود آمدن ما نیز نزدیک عید باشد؛ چقدر خوب است که در همین بزنگاه تصمیم بگیریم که به بقیه نیز کمک کنیم و کمی از درد و رنج مالی که آنها را اذیت می‌کند، کم کنیم. کمک به نیازمندان در عید نوروز، هم به ما کمک می‌کند و هم به کسانی که در روزهای پایانی سال دغدغه‌های مالی امان‌شان را بریده و نگرانی‌های زیادی برای آنها به‌وجود آورده است.
رضا پورانی، فعال در خیریه می‌گوید: «اگر به دنبال آن هستید که خداوند با نگاهی خاص و ویژه به شما نظر کند، کمک به نیازمندان را فراموش نکنید. پروردگاری که تصمیم گرفت به ما زندگی بدهد، همیشه دوستدار کسانی است که هوای سایر بنده‌هایش را دارد. چه خوب است که ما نیز از این افراد باشیم و به هم‌نوعان خود کمک کنیم و از غم و رنج مالی که باعث آزار و اذیت آنها شده است، بکاهیم. ما در میان انسان‌ها و با آنها زندگی می‌کنیم. زندگی‌ کردن در اجتماع، وظایفی را با خود به دنبال دارد که یکی از آنها کمک به ایتام و دیگران در مواقع بحرانی و حساس است. اگر به‌ عنوان یک انسان حس می‌کنید که مسئولیت اجتماعی دارید و خداوند، شما را برای به سرانجام رساندن یک رسالت الهی خلق کرده است توصیه می‌کنیم کمک‌ کردن به دیگران، به‌ویژه در روزهایی که به سال نو نزدیک می‌شویم را فراموش نکنید و با مراجعه ‌کردن به خیریه‌هایی که همه تلاششان کمک به دیگران است، سهم خود را از زندگی در میان انسان‌‌ها بپردازید.»
فرصت تربیتی برای فرزندانمان
اسفندماه، همان‌طور که می‌تواند بزنگاه خرید و افتادن در دام مصرف‌گرایی باشد، می‌تواند یک فرصت طلایی برای تربیت نوجوان شما هم باشد.
اسفندماه برای ما ایرانی‌ها بیش از هر چیزی فصل خرید کردن است. خریدن‌هایی که اگر بنشینیم و صادقانه با خودمان دودو تا چهارتا کنیم، بخشی از آنها هیچ ربطی به نیاز واقعی مان ندارند و کارمان با همان امکانات قبلی هم راه می‌افتد. در این بین کودکان و نوجوانان نیز، چشم‌شان به ماست. به ما والدینی که در هزارتوی تبلیغات، خرید و مصرف گیر افتاده‌ایم و دست فرزندمان را هم گرفته‌ایم و او را از این پاساژ به دیگری و از این بوتیک به بعدی می‌کشانیم و در این بین پیامی غیرمستقیم به او می‌دهیم: احساس رضایت و خوشبختی ربط مستقیم به خرید کردن دارد، پس هرچه می‌توانی بخر و کاری نداشته باش که به آن نیاز داری یا نه! آنچه در ادامه به آن خواهیم پرداخت اثری است که تبلیغات و مصرف گرایی بر زندگی نوجوانان دارد.
والد بودن چیز غریبی است. کم ندیده‌ایم پدرانی با دست‌های پینه‌بسته و زحمتکش که خودشان را از داشتن یک‌دست لباس هم محروم می‌کنند تا فرزندشان بتواند آخرین‌مدل از گوشی هوشمند گران‌قیمت را داشته باشد و حسرت نخورد که دیگران دارند و فرزند او ندارد! مادرانی که به هر خواسته دختر نوجوانشان تن می‌دهند که مبادا عقده‌ای شود و خودشان از کمترین‌ها محروم می‌مانند.  
چه والدینی که تا این حد از خودگذشتگی نشان می‌دهند و کنترلی بر مصرف و خواسته‌های نوجوانشان ندارند و چه آنها که هم خود و هم فرزندشان در دام مصرف و تبلیغات گرفتارند و چه آنهایی که کودک را به ‌مثابه شیئی شیک و مجلسی می‌آرایند و خانه‌به‌خانه می‌روند و با انتشار عکس‌هایش در شبکه‌های اجتماعی توجه می‌خرند، همگی در یک دام مشترک اسیرند! یک دام تربیتی. 
اسفندماه، همان‌طور که بزنگاه خرید و مصرف‌گرایی است، می‌تواند یک فرصت طلایی برای تربیت هم باشد. شما دو راه دارید، خود و فرزندتان را به دست این رسم دیرینه بسپارید و بدون تفکر صرفاً به‌خاطر حرف مردم تن بدهید به خریدن‌های گسترده و وقت‌گیر بدون اینکه نیاز واقعی به آنها داشته باشید و یا بنشینید با هم صحبت کنید و به فرزندتان بیاموزید که نیاز واقعی چیست و نیاز کاذب کدام است و چرا آدم نباید در دام مصرف‌گرایی بیفتد.
دَم‌دَم‌های نوروز در هر جمعی که وارد می‌شوید، صحبت از تغییر دکوراسیون، خرید لوازم خانه جدید، عوض‌ کردن سرویس مبلمان، خریدن فلان لباس مد روز و فلان کفش است. غافل از اینکه داریم با این حرف‌ها به فرزندمان می‌گوییم تو هم بیا و وارد این چرخه شو که بخریم تا شاد شویم و احساس رضایت کنیم. اما هم ‌نیازمان کاذب است، هم رضایتی که پس از خرید کردن به آن دست پیدا می‌کنیم ناپایدار و دروغین!
شهاب صفدری، کارشناس تبلیغات و رسانه برایمان توضیح می‌دهد: آنکور به معنای قلاب است. در صنعت تبلیغات، آنکورسازی یعنی یک کالا یا خدمت را با یک مفهوم مطلوب قلاب و متصل کنیم. به طور مثال وقتی در یک آگهی تبلیغاتی خانواده‌ای را نشان می‌دهیم که مهمان ناخوانده برایشان می‌رسد و آنها برای راه‌انداختن مهمانی در خانه‌ای با دکوراسیون کاملاً لوکس و حتی غربی، از یک روغن خوراکی خاص استفاده می‌کنند، درواقع ما چند چیز را به هم قلاب کرده‌ایم، پختن غذا‌های آنچنانی و سفره‌آرایی عالی و راه‌انداختن مهمانی و احساس خوب و خوشبختی را به استفاده از یک برند روغن!
یا برای تبلیغ یک مدل اتومبیل تازه، خانواده‌ای را نشان می‌دهیم از ترکیب پدر و مادری جوان، خوش‌قیافه و یک دختر و یک پسربچه زیبا که دارند به یک پیک‌نیک خانوادگی می‌روند و در اتومبیل گران‌قیمتشان احساس خوشبختی می‌کنند. احساس خوشبختی قلاب شده است به داشتن این اتومبیل خاص، رفتن به پیک‌نیک و داشتن خانواده‌ای چنین بی‌نقص!»
وی در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «در سریال‌ها و فیلم‌ها خانواده‌های خوشبخت در اتومبیل‌های خارجی و گران‌قیمتشان، خوشبخت‌اند، گوشی‌های موبایلشان همگی از یک برند مشترک و معروف و بسیار گران‌قیمت است و... و واضح است که نوجوان پس از چندین بار دیدن این صحنه‌ها و گشت‌ زدن در شبکه‌های اجتماعی که ما را از تبلیغ این کالا به دیگری هدایت می‌کند، احساس رضایت و اعتمادبه‌نفس را به داشتن کالا‌هایی خاص ربط می‌دهد و بدون آنها احساس می‌کند که چیزی کم دارد و خوشبختی درست دوقدمی اوست و می‌تواند آن را از مغازه بخرد و نیازی نیست برای احساس رضایت و خوشبختی به چیزی به‌جز خریدن بیندیشد و در درون خودش دنبال چیزی باشد.»